سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: رهبران سازمان همکاری اسلامی که پس از سازمان ملل متحد، با بلوک 57 نفرهشان، دومین سازمان بزرگ جهانی به حساب میآیند، امروز در شهر ساحلی جده جمع شدهاند تا آنگونه که در بیانیه این نشست آمده، در برابر «تجاوزات وحشیانه و مستمر اسرائیل» به مردم فلسطین و «وخامت اوضاع انسانی» در نتیجه جنایات جنگی و قتل عام وحشیانه رژیم اشغالگر اسرائیل علیه فلسطینیان، «موضعگیری و اقدام کنند.» با توجه به برگزاری همزمان نشست «اضطراری» سران کشورهای عضو اتحادیه عرب، پیشبینی میشود، بسیاری از سران 57 کشور عضو سازمان، در نشست سازمان کنفرانس اسلامی که خود را «صدای جمعی جهان اسلام» مینامد، شرکت کنند.
پیشتر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران گفته بود که ایده برگزاری این نشست فوقالعاده از سوی ایران طرح شده است. او دهم آبان ماه گفته بود که این ایده «پیرو رایزنیهای رئیسی با مقامات و سران کشورهای مختلف اسلامی و عربی» پیگیری شده است و ابراز امیدواری کرده بود که این نشست «در عربستان سعودی که ریاست دوره سازمان همکاری اسلامی را برعهده دارد» برگزار شود.
ایران بهعنوان پیشروترین کشور محور مقاومت از ابتدای جنگ تلاش داشت با هشدار به رژیمصهیونیستی و حامیان غربیاش، از تشدید تنش و درگیری در منطقه پیشگیری کند. گروهها و کشورهای محور مقاومت نیز از این استراتژی پیروی کردند و بدون اینکه وارد یک جنگ تمام عیار و پرهزینه با تلآویو شوند، بخش قابل توجهی از ارتش صهیونیستی را مشغول خود ساختند. ایران برای توقف جنگ، یک پیشنهاد قابلتامل ارائه کرد؛ از کشورهای اسلامی خواست تا تحریم انرژی و موادغذایی و آتشبس را به تلآویو تحمیل کنند. این موضوع را سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور به رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه داده است. او پس از بازگشت از اجلاس اکو گفت که با اردوغان گفتوگویی در حاشیه اجلاس اکو داشته است. رئیسی مواضع اردوغان در جلسه اکو را «خوب» توصیف کرده اما به او گفته «این مواضع کفایت نمیکند» و باید [موضع] تبدیل به «عمل و اجرا» شود. او در این دیدار خواست ملتها از مسئولانشان را «اقدامات بازدارنده» خوانده و یکی از راههای بازدارندگی در برابر رژیمصهیونیستی را «قطع روابط با رژیمصهیونیستی» خوانده است. رئیسی معتقد است که «قطع تمامی ارتباطات سیاسی، اقتصادی و معادلات با رژیمصهیونیستی» میتواند «بازدارندگی» داشته باشد. او بهطور حتم در نشست امروز بر این موضوع تاکید خواهد کرد. حسین امیرعبداللهیان یک روز قبل از رئیسی گفته بود که کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی باید انواع تحریمها را ازجمله تحریم نفتی، علیه اسرائیل اعمال کنند و کشورهایی که با رژیمصهیونیستی روابط دیپلماتیک دارند، سفیر خود را از این کشور اخراج کنند.
نشست رهبران سازمان همکاری اسلامی در حالی برگزاری میشود که متحدان عرب ایالات متحده همچنان به فشار برای آتشبس در جنگ اسرائیل و حماس ادامه میدهند. تحلیلگران میگویند که با افزایش خشم در کشورهای عربی نسبت به تلفات غیرنظامیان و ویرانیهای عظیم، رهبران عرب نگران هستند که امنیت کشورهایشان و بهطور بالقوه کل منطقه بهطور فزایندهای در خطر باشد. این موضوع باعث افزایش تنفر نسبت به آمریکا نیز شده است. سیانان افشا کرد که تعدادی از دیپلماتهای آمریکایی بهطور خصوصی، به دولت بایدن درباره «خشم فزاینده جوامع عرب نسبت به ایالات متحده»، درصورتی که حمایتها با همین شدت از اسرائیل ادامه داشته باشد، هشدار دادهاند. این هشدارها در کنار نگرانیها از توسعه جنگ است. بروس ریدل، کارشناس ارشد موسسه بروکینگز واشنگتن، به صدای آمریکا گفت: «درگیری از غزه تا کرانه باختری گسترش یافته است.» او گفت: «آنچه که بهعنوان جنگ بین اسرائیل و حماس در غزه آغاز شد، اکنون به جنگ بین اسرائیل و فلسطینیها در غزه و کرانه باختری گسترش یافته است، [جایی که] بیشتر آن ناشی از خشونت شهرکنشینان [یهودی] است.» متحدان عربی آمریکا مانند ملک عبدالله در اردن و بحرین بسیار احساس خطر میکنند. آنها از آمریکا خواستهاند اسرائیلیها بمباران غزه را متوقف کنند.
حضور افتان و خیزان برخی از کشورهای اسلامی بیشتر از یکماه پس از آغاز جنایات صهیونیستها، نه برای مردم غزه بلکه برای منافع خارجی و داخلی خودشان است که به روند این جنگ گره خورده است. این کشورها از نظر خارجی نگران گسترش جنگ و از ابعاد داخلی نگران واکنش شدیدتر ملتهایشان هستند. به همین دلیل بود که رئیسجمهور ترکیه که درحال گسترش روابط خود با رژیم بوده و روابط اقتصادی عالیای با تلآویو دارد، مجبور شد دو هفته پس از آغاز جنگ تحت فشار افکار عمومی و حتی نزدیکان حزبیاش از غزه حمایت کند؛ حمایتی که در جلسه نمایندگان حزب عدالت و توسعه صورت گرفت و بلافاصله با تشویق حاضران روبهرو شد. در همین راستا، عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی رفتار اسرائیل در جنگ را محکوم کردند. بحرین روابط تجاری خود را با اسرائیل قطع کرده و اردن و ترکیه سفیران خود را از سرزمینهای اشغالی خارج کردهاند.
بیم و امیدهای نشست
نشست سران کشورهای اسلامی با بیم و امیدهایی همراه است. اگر از این نشست خروجی مناسبی حاصل نشود، با آشکار شدن عمق گسست جهان اسلام با قضیه فلسطین، غرب و تلآویو جسارت بیشتری برای فشار به فلسطینیها پیدا میکنند. برای جلوگیری از شکلگیری چنین فضایی، اتخاذ تصمیمات عملی برای جلوگیری از نسلکشی در غزه و کرانه باختری ضروری است. تداوم جنایات صهیونیستها و چراغ سبز غرب به آن نشان میدهد که تنها فشارهای سیاسی و تحرکات دیپلماتیک، راه به جایی نخواهد برد و باید کشورهای اسلامی اقتصاد صهیونیستها را هدف بگیرند تا تلآویو با چالش جدی روبهرو شود.
برای کشورهایی که همانند اعضای محور مقاومت مانند یمن، لبنان و عراق، حمایت نظامی از فلسطین ممکن نیست، حمایت اقتصادی با تحریم تلآویو امکانپذیر است. این تحریمها میتوانند لایههای مختلفی داشته باشند، از تحریمهای مستقیم تا تحریمهای غیرمستقیم.
ازجمله این اقدامات در وهله نخست، تعلیق مبادلات تجاری مستقیم مابین کشورهایی مانند ترکیه، قزاقستان، آذربایجان، مصر، اردن، امارات و قطر با تلآویو است. گام دوم میتواند فشار به کشورها و شرکتهایی باشد که مبادلات اقتصادی کلانی با تلآویو دارند. بهعنوان مثال کشورهای اسلامی که تامینکننده دو سوم نفت رژیم هستند، پس از اعمال تحریمهای مستقیم میتوانند تحریمهایی غیرمستقیمی نیز اعمال کنند که براساس آنها، شرکتهایی که نفت تلآویو را تامین کنند، از دسترسی به میادین نفتی کشورهای اسلامی محروم شوند.
اقدام دیگر کشورهای اسلامی میتواند اعمال فشارهای سنگین سیاسی به کشورهای آمریکا، انگلیس و آلمان باشد که به شکل عریانی درحال حمایت از تلآویو هستند. میزان حمایتهای سنگین این کشورها از تلآویو نشان میدهد، آنها نقشهای فراتر از حفظ صهیونیستها در این سرزمین دارند زیرا این میزان از حمایت برای نگاه داشتن یک دولت، کمتر وقتی در تاریخ به وقوع پیوسته است.
شاید اینگونه به نظر برسد که کشورهای متحد آمریکا و رژیم هیچگاه وارد این صفبندی علیه متحدانشان نشوند اما اگر نگاهی به آینده پیشرو انداخته شود، مشخص میشود آنها نیز برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی خود چارهای برای اعمال فشار به واشنگتن و تلآویو ندارند.
کدام کشورهای اسلامی بیشتر در معرض خطرند؟
برخلاف برداشتها، اقدامات رژیم علیه فلسطین به داخل سرزمینهای اشغالی محدود نیست. با آغاز جنگ، غرب تلاشهایی برای کسب رضایت مصر برای پذیرش آوارگان غزه انجام داد. براساس این طرح، مصر در قبال کمکهای مالی از جمله پرداخت بدهیهایش به سازمانهای بینالمللی، به وطن جدید دو میلیون و 300 هزار ساکن غزه تبدیل میشد.
گفته میشود غرب قصد دارد آنها را در منطقه شبه جزیره سینا اسکان دهد. این منطقه در قالب تقسیمات کشوری مصر شامل دو استان سینای شمالی با 544 هزار نفر و سینای جنوبی با 145 هزار نفر جمعیت میشود. این منطقه درمجموع نزدیک به 700 هزار نفر جمعیت دارد. با اسکان ساکنان غزه جمعیت سینا به سه میلیون نفر خواهد رسید که تنها یک سوم آن، مصری هستند. رخ دادن این اتفاق به معنای جدا شدن صحرای سینا از خاک مصر و تبدیل آن به سرزمینی برای تشکیل کشور فلسطین است.
به همین دلیل مقامات مصر بهشدت با انتقال ساکنان غزه به منطقه سینا مخالفت کرده و آنگونه که نخستوزیر این کشور اعلام کرده حاضر است برای جلوگیری از آن میلیونها کشته بدهد. با تشکیل کشور فلسطین در خاک یک کشور عربی دیگر، ضمن آنکه دیگر فلسطینیها برای انتقال به کشور جدید از سرزمینشان اخراج خواهند شد، قضیه فلسطین بهطور قطعی پایان مییابد. در این صورت همچنین مردم فلسطین به اشغالگری متهم خواهند شد.
این ترتیبات برای مدتها برای اردن درنظر گرفته شده بود. گفته میشود براساس طرحهای پنهانی، رژیم قصد داشت با حمایت آمریکا به مرور فلسطینیهای ساکن کرانه باختری و سرزمین 1948 را به سمت اردن اخراج کند تا در آینده این کشور از بین رفته و در خاکش کشور فلسطین تشکیل شود.
در این مسیر حتی استان الانبار در غرب عراق نیز یکی از اهداف بود. بر این اساس فلسطینیها برای آنکه به خاک سرزمینهای اشغالی نزدیک نباشند، به صحرای غربی عراق منتقل میشدند. این طرح ضمن آنکه مزایای طرح انتقال به اردن و سینا را داراست اما عیب بزرگ آن یعنی مجاورت با فلسطین اشغالی را ندارد زیرا صهیوینستها نگرانند دشمنیشان با مردم فلسطین برای آیندهای طولانی ادامه یابد.
اعضای کنفرانس بخشی از پازل فشارند!
به جرات میتوان گفت که موتور محرک جنگ اخیر، دو کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی یعنی قزاقستان و آذربایجان هستند. این دو بیش از نیمی از تقاضای نفت رژیمصهیونیستی را تامین میکنند. از میان این دو، آذربایجان شریک بسیار مهمتری برای اسرائیل است زیرا حدود 40 درصد نفت مورد نیاز این رژیم را تامین میکند. در مقابل، آذربایجان دریافتکننده میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته از اسرائیل است. براساس گزارش موسسه صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI)، اسرائیل اکنون تقریبا 70 درصد تسلیحات آذربایجان را تامین میکند. آذربایجان همچنین از تلاشهای لابیگری گروههای طرفدار اسرائیل در واشنگتن بهرهمند است.
کشور دیگر عضو این سازمان، مصر است. گفته میشود رژیمصهیونیستی نوار غزه را محاصره کرده اما عموما طرف دوم ماجرا که مصر است نادیده گرفته میشود. قاهره از نخستین هفته جنگ، گذرگاه رفح بهعنوان تنها مسیر غزه به خارج از سرزمین فلسطین را مسدود کرده است. مصر در جریان جنگ سال 2012 نیز تونلهای زیرزمینی انتقال کالا را با دینامیت تخریب کرد یا با به آب بستن، این تونلها را بلااستفاده کرده بود. تونلها برای دورزدن تحریمهای تلآویو مورد استفاده قرار میگرفتند تا ساکنان غزه قادر به تامین نیازهایشان شوند. مصر همچنین با فشارهای بینالمللی مسئول تامین بخشی از امور خدماتی غزه شده تا کنترل این منطقه توسط گروههای مقاومت را به چالش بکشد. با اطلاعات ارائه شده از سوی این کشور بود که رژیمصهیونیستی در جنگ پنج روزه آوریل 2023 و جنگ کنونی موفق به ترور فرماندهان مقاومت و خانوادههایشان شده است. مصر همچنین با واردات پنج میلیارد مترمکعب گاز از فلسطین اشغالی، هشت درصد از کل مصرف خود را تامین میکند. مصر تا پیش از کشف ذخایر گاز در فلسطین اشغالی، از سال 2005، یکی از تامینکنندگان گاز رژیم بود.
اردن دومین بازیگر عربی و اسلامی است که نقش مستقیمی در قضایای داخل سرزمینهای اشغالی ایفا میکند. این کشور که در مجاورت کرانه باختری قرار دارد همواره در تلاش است اوضاع این منطقه را به نفع تلآویو آرام سازد. حدود دوسوم نیروهای امنیتی تشکیلات خودگران فلسطینی به ریاست محمود عباس را اردن از میان ساکنانش تامین میکند. این نیروها وظیفه دارند گروهها و افرادی که علیه رژیم در داخل کرانه باختری دست به اسلحه میبرند را شناسایی کرده و از بین ببرند. اردن از سال 2020 سالانه سه میلیارد مترمکعب گاز از رژیم وارد میکند که معادل 60 درصد کل مصرفش است. مصر از اواخر دهه 1970 و اردن از اوایل دهه 1990 میلادی رژیم را به رسمیت شناختهاند.
در کنار این دو کشور، امارات و عربستان سعودی نیز از بازیگران اصلی ضدفلسطین به حساب میآیند. تاثیرات منفی این دو کشور به اندازهای است که «تشکیلات خودگردان» به رهبری محمود عباس نیز از اجرای درخواستهایشان امتناع میکنند. براساس گزارش نشریه «وال استریت ژورنال» که در شهریورماه منتشر شد، عربستان سعودی به تشکیلات خودگردان پیشنهاد کرده بود در صورت حمایت آنان از عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو، کمکهای مالی این کشور که از سال 2021 قطع شدهاند، از سرگرفته شود. امارات نیز با امضای توافق صلح موسوم به «توافق ابراهیم» رژیم را به رسمیت شناخته است و از سوی دیگر با پذیرفتن «محمد دحلان»، دشمن سرسخت محمود عباس، به دنبال نصب وی به ریاست تشکیلات خودگردان پس از مرگ عباس است. با وجود اجرای بسیاری از دستورات آمریکا و اعراب توسط عباس اما آنها شخصیت مطیعتر دحلان را که ضدیت بیشتری با فلسطین دارد، بیشتر ترجیح میدهند.
علاوهبر کشورهای شاخص عربی، ترکیه نیز یکی دیگر از شرکای رژیم است. ترکیه سالانه هشت میلیارد دلار صادرات به رژیم دارد. گفته میشود سوخت جنگندههایی که غزه را بمباران میکنند، از سوی آنکارا تامین شده است. براساس آمارها، ترکیه از سال 2016 تاکنون در مجموع 200 میلیون لیتر سوخت هوایی و سوخت کشتی (معادل حدود 250 میلیون دلار) به رژیم تحویل داده است. دولت اردوغان در روزهای اولیه جنگ، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را به طرز محترمانه اخراج کرد. مقامات آنکارا به اعضای حماس گفته بودند نمیتوانند امنیتشان را تامین کنند! ترکیه تا پیش از این باتوجه به ظرفیتهایش برای اثرگذاری بر حماس، براساس نقشههای آمریکا و رژیم تلاش میکرد اوضاع غزه را به نفع تلآویو آرام سازد. به همین دلیل اینگونه تلقی میشد که روابط آنکارا با حماس باعث شده این گروه از سال 2014 تا 2021 وارد درگیری گسترده با صهیونیستها نشود.
این مسائل نشان میدهد ورای رژیم، در داخل جامعه کشورهای اسلامی نیازهایی برای کاهش فشار به مردم فلسطین وجود دارد؛ چه اینکه منابع آگاه میگویند امارات در جلسات مخفیانه موافقت خود با اشغال غزه توسط تلآویو برای ریشهکنی حماس را اعلام کرده و قول مساعدت مالی نیز داده است. بر همین مبنا اگر برخی کشورهای اسلامی که در حال حاضر با تلآویو مراودات اقتصادی دارند، به تحریم این رژیم روی بیاورند، صهیونیستها را ناچار به توقف جنگ خواهند کرد و فشار از روی مردم غزه و کرانه باختری برداشته خواهد شد.