ریچارد گوانا، مسئول بخش سازمان ملل در گروه مطالعات بحران، در مقالهای با عنوان «چگونه جهان اعتماد خود به سازمان ملل را از دست داد» که در وبسایت فارن افرز منتشر شده است، به طرح این گزاره پرداخته است که سازمان ملل در دوران جدید دیگر اعتبار چندانی در نزد جهانیان، بهویژه کشورهای درحال توسعه، ندارد؛ امری که نمود آن توجه بیش از حد این نهاد به جنگ اوکراین و روسیه و درعوض بیعملی در برابر وحشیگریهای رژیمصهیونیستی در غزه است.
از سال 1947 زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تقسیم فلسطین به دو کشور یهودی و عربی رأی مثبت داد، این سازمان با بحرانهای مختلفی در خاورمیانه دست و پنجه نرم کرده است. در دهههای اخیر، بحثهای مربوط به مناقشه اسرائیل و فلسطین در سازمان ملل از همان پویایی اساسی قبلی برخوردار بوده است؛ ایالات متحده از وتوی خود برای جلوگیری از انتقاد از اسرائیل در شورای امنیت استفاده کرده و کشورهای عربی هم ممالک درحال توسعه را برای دفاع از فلسطینیها گردهم آوردهاند. بحثهای سازمان ملل در هفتههای پس از حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر هم عمدتا از این الگوی آشنا پیروی کرده است. واشنگتن مانع درخواست شورای امنیت برای اعلام آتشبس در نوار غزه شده است؛ اما درعینحال قادر نبوده تا قطعنامهای را که در اواخر اکتبر با رأی مثبت اکثریت قاطع مجمع عمومی برای درخواست «آتشبس بشردوستانه» تصویب شد، متوقف کند.
با این حال دیپلماتهای مستقر در دفاتر سازمان ملل در نیویورک و ژنو میگویند که این بحران حالت متفاوتی دارد و تاثیرات آن میتواند فراتر از اسرائیل و نوار غزه به خود سازمان ملل نیز سرایت کند. هشدارهای آنها تا حدی واکنشی به وحشیگری حماس، افزایش تلفات غزه بر اثر بمباران اسرائیل و خطرات ناشی از تشدید تنش در منطقه است. در عین حال بدبینی گسترده نسبت به آینده سازمان نیز منعکسکننده فقدان اعتماد به کل این سازمان نیز است. تردید درباره کارآمدی نهادی که برای انعکاس روابط قدرت در قرن بیستم و مقابله با مشکلات پس از جنگ طراحی شده است، اصلا جدید نیست. با این حال سازمان ملل در سال گذشته بیش از هر زمان دیگری «فاقد سکان» بهنظر میرسد و قادر به پاسخگویی بحرانهای مختلف مانند شعلهور شدن خشونتها در سودان و قرهباغ کوهستانی و کودتا در نیجر نبوده است. دیپلماتهای شورای امنیت معتقد هستند تنشها بین روسیه و غرب بر سر اوکراین -که موضوع بحثهای بیثمر سازمان ملل از زمان حمله روسیه به اوکراین در فوریه 2022 بوده است- بحثهای دیگر درباره موضوعات نامرتبط در آفریقا و خاورمیانه را تضعیف میکند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر هشدار داد که یک «شکستگی بزرگ» در نظام حکمرانی جهانی در راه است. جنگ بین اسرائیل و حماس ممکن است ضربه آخر به اعتبار سازمان ملل در پاسخ به بحرانها را وارد کند. دولتهای ملی و مقامات سازمان ملل متحد بهزودی با حساب و کتاب مواجه خواهند شد. آنها باید به این سوال پاسخ دهند در زمانی که نقاط مشترک بین قدرتهای بزرگ روزبهروز درحال کاهش است، چگونه سازمان ملل میتواند به صلح و امنیت کمک کند.
سازمان ملل متحد متناسب با عصر کنونی باید جاهطلبیهای خود را کاهش دهد. این سازمان درباره مسائل امنیتی باید بر تعداد محدودی از اولویتها تمرکز کند و درصورت امکان، زمام مدیریت بحران را به دیگران بسپارد. برخی از مشکلات بینالمللی همچنان بهنوعی از هماهنگی نیاز دارند که فقط از مجرای سازمان ملل امکانپذیر است. حتی زمانی که بهنظر میرسد کشورهای رقیب دیپلماسی را کنار گذاشتهاند، این نهاد همچنان مکانی باقی خواهد ماند که در آن دشمنان میتوانند اختلافات خود را حل کرده و فرصتهایی برای همکاری پیدا کنند. دولتهای ملی و مقامات سازمان ملل بهجای اینکه اجازه دهند درگیریهای کنونی این نهاد را از هم بپاشد، باید برای حفظ حیاتیترین کارکردهای آن تلاش کنند.
شروع مارپیچ
بحران اعتماد به سازمان ملل از زمان تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین شکل گرفته است. در هفتههای بعد از این حمله دیپلماتها نگران بودند تنش بین قدرتهای بزرگ سازمان ملل را فلج کند. در ابتدا بهنظر میرسید که ترس آنها نابجا بوده است؛ زیرا روسیه، ایالاتمتحده و متحدان اروپایی آن درگیر مجادلات شدید با یکدیگر درباره جنگ اوکراین بودند، اما با اکراه به هماهنگی با یکدیگر در سایر موضوعات ادامه دادند. مثلا شورای امنیت موفق شد رژیم تحریم جدیدی را بر باندهای تروریستی هائیتی تحمیل کند و بر سر ماموریت جدید سازمان ملل برای همکاری با دولت طالبان در کابل برای ارائه کمک به افغانهای رنجدیده به توافق برسد. بهنظر میرسید هم روسیه و هم غرب مایل به استفاده از قدرتمندترین نهاد سازمان ملل بهعنوان فضایی برای همکاری در حوزههای باقیمانده هستند.
در همین حال ایالاتمتحده و متحدانش موفق شدند در مجموعهای از رأیگیریهای مجمع عمومی حمایت قابل توجهی را برای اوکراین کسب کنند. تا ماههای ابتدایی سالجاری بسیاری از دیپلماتها امیدوار بودند که سازمان ملل توانایی خود را برای اقدام مشترک حفظ کند؛ حتی در شرایطی که بسیاری از اعضای آن بر سر جنگ در اوکراین رخ در رخ یکدیگر قرار گرفته بودند.
این تعامل شکننده پیش از پایان بهار شروع به از بین رفتن کرد. روسیه با تکرر فزایندهای بهعنوان یک عامل خرابکار در سازمان ملل عمل کرده است. در ماه ژوئن، مسکو با دولت مالی -که برای دریافت کمکهای امنیتی دست نیاز به سوی شرکت نظامی خصوصی واگنر که تحت حمایت کرملین محسوب میشود، دراز کرده بود- همکاری کرد تا نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را مجبور به عقبنشینی از خاک کشور مالی کنند و به ماموریتی یکدههای آنها در این کشور پایان دهند. در ماه ژوئیه هم روسیه تمدید حکم شورای امنیت به آژانسهای امدادرسان سازمان ملل مبنیبر ارسال کمک به مناطق تحت کنترل شورشیان در شمالغربی سوریه را که از سال 2014 جاری بود، وتو کرد. مسکو همچنین از ابتکار غلات دریای سیاه خارج شد؛ توافقی که با میانجیگری سازمان ملل و ترکیه در ژوئیه 2022 به اوکراین اجازه داده بود محصولات کشاورزی خود را بدون دخالت روسیه صادر کند.
جنگ در خاورمیانه بر این رویکرد تند و تیز نسبت به دیپلماسی سازمان ملل شدت بخشیده است. در جریان فورانهای گذشته مناقشه اسرائیل و فلسطین، ازجمله وقوع خشونت در غزه در می 2021، روسیه و چین در سازمان ملل از انتقاد زیاد از دخالت ایالاتمتحده خودداری میکردند. اینبار نیز چین از جنجال پرهیز کرده و اظهارات خود را به درخواست برای آتشبس محدود کرده؛ اما روسیه برای استفاده از این موقعیت عنان از کف داده است. پس از اینکه آمریکا در اواسط اکتبر قطعنامه شورای امنیت را که خواستار ارائه کمکهای بشردوستانه به غزه شده بود وتو کرد. واسیلی نبنزیا، سفیر روسیه در سازمان ملل متحد، از «نفاق و استانداردهای دوگانه همکاران آمریکایی ما «ابراز تأسف کرد و تلویحا گفت که واشنگتن ممکن است برای افزایش فروش تسلیحات تولید خود به این جنگ دامن بزند. موضع روسیه در مورد مناقشه، اعضای شورای امنیت را که بهدنبال زمینههای مشترک درباره مسائل بشردوستانه هستند و حتی کشورهای عربی را که گمان میکنند مسکو از رنج فلسطین برای اهداف خود سوءاستفاده میکند، آزرده است. اگر روسیه در سازمان ملل متحد است، حمایت بیقید و شرط ایالات متحده از اسرائیل آسیب دیپلماتیک بیشتری به بار آورده است. این تاثیرات در مجمع عمومی آشکارتر است، جایی که ائتلاف کشورهایی که قبلا از اوکراین حمایت میکردند بر سر غزه متلاشی شده است. مجمع عمومی در 27 اکتبر با 120 رای موافق، 14 رای مخالف و 44 رای ممتنع، قطعنامهای را تصویب کرد که در آن خواستار «آتشبس بشردوستانه» بین اسرائیل و حماس شد. ایالات متحده با استناد به عدم محکومیت حماس به خاطر جنایاتش، به قطعنامه رای منفی داد. کشورهای اروپایی تقسیم شدند و برخی رای موافق، برخی مخالف و برخی ممتنع دادند. سقوط قابل پیشبینی بود. دیپلماتهای کشورهای در حال توسعه بهطور خصوصی اعلام کردند که ممکن است قطعنامههای آینده سازمان ملل در حمایت از اوکراین را در پاسخ به عدم همبستگی غرب با فلسطینیها رد کنند.
اگر روسیه وقعی به سازمان ملل نمینهد، حمایت بیقید و شرط ایالات متحده از اسرائیل آسیب دیپلماتیک بیشتری به بار آورده است. این تاثیرات در مجمع عمومی آشکارتر است؛ جایی که ائتلاف کشورهایی که قبلا از اوکراین حمایت میکردند اکنون بر سر غزه متلاشی شده است. مجمع عمومی در 27 اکتبر با 120 رای موافق، 14 رای مخالف و 44 رای ممتنع، قطعنامهای را تصویب کرد که در آن خواستار «آتشبس بشردوستانه بین اسرائیل و حماس شده بود؛ اما ایالات متحده با استناد به عدم محکومیت حماس به خاطر جنایاتش، به قطعنامه رای منفی داد. کشورهای اروپایی نیز مواضع متفرقی داشتند و برخی رای موافق، برخی مخالف و بعضی ممتنع دادند. این وضعیت بغرنج قابل پیشبینی بود. دیپلماتهای کشورهای در حال توسعه بهطور خصوصی اعلام کردند که ممکن است قطعنامههای آینده سازمان ملل در حمایت از اوکراین را در پاسخ به عدم همبستگی غرب با فلسطینیها رد کنند.
این شکاف احتمالا تلاشهای اخیر ایالات متحده برای بهبود روابط خود با جنوب جهانی در سازمان ملل را تضعیف خواهد کرد. دولت بایدن خواستار اصلاحاتی در شورای امنیت شده است که میتواند به قدرتهایی مانند برزیل و هند صدای بیشتری در این شورا بدهد؛ به علاوه متعهد شده است که با بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول همکاری کند تا منابع مالی را که کشورهای در حال توسعه به آنها بسیار نیاز دارند، فراهم کند؛ اما اکنون و پس از مواضع دولت بایدن درباره جنگ اسرائیل و غزه، ممکن است تمامی پیشرفتهای مطلوب آن در این حوزه از بین برود.
نشستن کنار گود
جنگ در اوکراین و خاورمیانهتنها سبب رشد اصطکاک دیپلماتیک بین کشورهای عضو سازمان ملل نشده است؛ بلکه فشار زیادی را نیز بر دبیرکل سازمان ملل، گوترش، و کل نظام مدیریت درگیری این نهاد وارد کرده است. گوترش و دبیرخانه سازمان ملل، بدون برخورداری از حمایت یکپارچه از سوی شورای امنیت که نظارت روزانه بر عملیات صلح سازمان ملل را برعهده دارد، تلاش کردهاند تا سازمان همچنان بتواند وظایف خود در حوزه مدیریت تنش را اجرایی نماید. در مناطق مشکلسازی مانند سودان، مالی و جمهوری دموکراتیک کنگو، دولتها و طرفهای متخاصم از همکاری با میانجیگرهای سازمان ملل خودداری کرده یا خواستار خروج نیروهای حافظ صلح سازمان ملل شدهاند؛ زیرا آگاهند که بعید است با مجازات واقعی برای انجام این کار مواجه شوند. البته سازمان ملل توانسته است حضور بشردوستانه خود را در مناطقی مانند افغانستان حفظ کند، اما با کمبودهای فزایندهای در بودجه خود برای این کار مواجه است؛ زیرا بسیاری از کمککنندگان غربی میزان کمکهای خود به این نهاد را کاهش داده و در عین حال مبالغ قابل توجهی را برای کمکهای نظامی و بشردوستانه به اوکراین صرف میکنند.
گوترش گرفتار درگیریهای دیپلماتیک بر سر وقایع خاورمیانه شده است. پس از اینکه وی در سخنرانی خود در شورای امنیت در 24 اکتبر اظهار داشت که حمله حماس به اسرائیل «در خلأ اتفاق نیفتاده است»، اسرائیل از او خواست استعفا دهد و همکاری خود را نیز با نهادهای بشردوستانه سازمان ملل کاهش داد. گوترش هرگونه اظهارنظر مبنیبر اینکه سخنان او میتوانند بهعنوان توجیهی برای آنچه او «اقدامات تروریستی» حماس نامیده است تفسیر شود را رد کرد. پاسخ اسرائیل درنهایت به تقویت گوترش منجر شد زیرا سایر کشورها، از جمله ایالات متحده، برای دفاع از او گرد هم آمدند؛ اما نحوه تبدیل این اظهارنظر به یک حادثه دیپلماتیک نشان میدهد که عملیات مساعدت سازمان ملل چقدر در برابر اختلافات سیاسی آسیبپذیر است. این آسیبپذیری بهطور غمانگیزی در میدان نیز آشکار شده است؛ کمااینکه از زمان آغاز جنگ، نزدیک به 100 کارمند سازمان ملل در غزه کشته شدهاند.
بسته به طول و دامنه جنگ بین اسرائیل و حماس، حضور سازمان ملل در منطقه ممکن است گسترش یا کاهش یابد. اگر خصومتها نسبتا سریع پایان یابد، آژانسهای امدادی سازمان ملل نقش مهمی در تلاش آتی خواهند داشت. در یکی از سناریوهای پساجنگ هم که بنابر گزارشها بهعنوان یک احتمال از سوی مقامات آمریکایی و اسرائیلی مطرح شده است، ممکن است از سازمان ملل خواسته شود که غزه را پس از پاکسازی حماس از این منطقه توسط ارتش اسرائیل اداره کند؛ اما اگر جنگ آنقدر طول بکشد که در سراسر منطقه گسترش یابد، حضور طولانی مدت صلحبانان سازمان ملل در جنوب لبنان و بلندیهای جولان میتواند به خطر بیفتد. زمانی که اسرائیل آخرین بار در سال 2006 عملیاتی را در جنوب لبنان آغاز کرد، شورای امنیت تا آستانه تعطیلی دفتر سازمان ملل در بیروت پیش رفت اما پس از مخالفت دولت لبنان منصرف گشت. یک جنگ گسترده که حزبالله و ایران را هم درگیر سازد، نهتنها میتواند نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را مجبور به عقبنشینی کند، بلکه فعالیتهای بشردوستانه و دیپلماتیک این سازمان را در سایر نقاط خاورمیانه، مانند عراق و یمن، نیز به خطر خواهد افکند.
کاهش جاهطلبیها
فارغ از نحوه پایان جنگ در خاورمیانه و اوکراین روندهای جاری در سازمان ملل به مشکلات پیشرو اشاره میکنند. گسست دیپلماتیک و آسیبپذیریهای عملیاتی که اکنون سازمان را آزار میدهد احتمالا با گسترش شکافهای جهانی تداوم یافته یا حتی تشدید نیز خواهد شد. سازمان ملل قرار نیست به روزهای سگی جنگ سرد بازگردد. در سال 1959 شورای امنیت تنها یک قطعنامه را تصویب کرد این در حالی است که از آغاز سال 2023 و با وجود وضعیت بد روابط میان اعضای دائمی، این شورا بیش از 30 قطعنامه برای بهروزرسانی دستورات عملیات صلح سازمان ملل متحد و رژیمهای تحریمی تصویب کرده است. با این حال سازمان ملل از دوران اوج خود در سالهای پس از جنگ سرد نیز فاصله دارد، یعنی همان زمانی که این سازمان بهطور منظم مجوز عملیات صلح، تلاشهای میانجیگرانه و بستههای تحریمی را در پاسخ به درگیریهای در حال ظهور صادر میکرد. ممکن است راه روشنی برای سازمان ملل وجود نداشته باشد که بتواند نقش سابق خود را بهعنوان پلتفرمی همهمنظوره برای رسیدگی به بحرانهای بینالمللی روز بازیابد، اما این سازمان همچنان میتواند از نقش کمرنگ خود بهترین استفاده را ببرد. به نظر میرسد که مقامات سازمان ملل متحد نیز به این نقش رو به کاهش پی بردهاند. در ماه ژوئیه، گوترش «برنامه جدید صلح» سازمان ملل را منتشر کرد که در آن تاکید چندانی بر مأموریتهای حفظ صلح این سازمان نشده بود و در عوض از اعضای سازمان ملل خواسته شده بود تا بر تهدیدات امنیتی جدید مانند هوش مصنوعی تمرکز کنند. البته حتی در این حوزه نیز مشخص نیست که سازمان ملل چقدر میتواند تاثیرگذار باشد زیرا بازیگران بزرگ میدان هوش مصنوعی بهویژه ایالاتمتحده و چین ممکن است مایل نباشند تا این سازمان مسئولیت تنظیمگری فناوری هوش مصنوعی را برعهده بگیرد.
اما به نظر میرسد که سازمان ملل میل دارد نقش خود در ارتقای امنیت جهانی را حفظ کند، حتی اگر نقش عملیاتی محدودتری نسبت به گذشته داشته باشد. این سازمان به جای استفاده از نیروهای خود میتواند از سایر مدیران بحران، یعنی سازمانهای منطقهای و حتی کشورهای منفرد حمایت کند. این مدل درحال حاضر درحال آزمایش است. مثلا در ماه اکتبر شورای امنیت به کنیا اجازه داد تا یک ماموریت کمک امنیتی چندملیتی در هائیتی را رهبری کند. ایالاتمتحده هم در حال کار با چندین کشور آفریقایی روی پیشنهادهایی برای سازمان ملل برای تامین مالی مأموریتهای ثباتبخش به رهبری کشورهای آفریقایی در این قاره است؛ به این امید که شاید این نیروهاانگیزه بیشتری نسبت به حافظان صلح سازمان ملل برای مبارزه با شبهنظامیان و شورشیان داشته باشند. اگرچه ایالاتمتحده، چین و روسیه اکنون در سازمان ملل بر سر بسیاری از مسائل با هم اختلاف دارند اما شورای امنیت هنوز هم میتواند در حالت جدیدی از تعادل قرار گیرد. این نهاد هنوز هم قادر است تا بهعنوان محلی برای خنثی کردن درگیریهای بین قدرتهای بزرگ و مقابله با یک زیرمجموعه کوچک اما مهم از بحرانها که در آن این قدرتها به همکاری مشترک علاقهمند هستند، باشد؛ رخدادی که عملکرد سازمان ملل را در طول جنگ سرد یادآوری میکند. بعید به نظر میرسد که قدرتهای بزرگ بر سر چیزهای زیادی به توافق برسند اما مواردی نیز وجود دارد از جمله توافقنامه شورای امنیت در مارس 2021 مبنیبر اینکه هیات معاونت سازمان ملل در افغانستان باید برای مقابله با طالبان در این کشور باقی بماند که واشنگتن، پکن و مسکو هنوز هم درباره آنها از دلایلی برای همکاری برخوردار هستند، حتی با وجود عدم کارکرد شورای امنیت نظام گستردهتر سازمان ملل همچنان میتواند نقش مهمی در مدیریت منازعات بینالمللی ایفا کند. آژانسهای امدادی سازمان ملل ظرفیتهای منحصربهفردی برای کاهش و مهار اثرات خشونت دارند و علیرغم دردسرهای بودجهای فعلی به فعالیت خود ادامه میدهند. مقامات سازمان ملل همچنین به دنبال راههایی برای کار روی پیشگیری از درگیری هستند که به نظارت شورای امنیت متکی نباشد؛ مانند استفاده از بودجه بانک جهانی برای حمایت از ارائه خدمات اساسی در کشورهای ضعیف. در یک دوره تنش ژئوپلیتیکی سازمان ملل متحد ممکن است در حل بحرانهای بزرگ پیشتاز نباشد اما میتواند در حاشیه برای محافظت از اقشار آسیبپذیر کارهای زیادی انجام دهد. جنگ در خاورمیانه و اوکراین و همچنین تنش بین چین و ایالاتمتحده همکاری بینالمللی را دشوارتر و حیاتیتر میکند. در هفتهها و ماههای اخیر بسیاری از مقامات و دیپلماتهای سازمان ملل اظهار نگرانی کردهاند که این سازمان در حال سقوطی آزاد است اما اگر سازمان ملل نقش دیپلماتیک و امنیتی خود را برای انطباق با واقعیتهای جدید جهانی بهروز کند همچنان میتواند از جایگاه لازم برخوردار باشد.