زهرا رمضانی،خبرنگار گروه دانشگاه: نظارت بر عملکرد دانشگاههای کشور فارغ از نوع ماموریتشان، کاری است که برعهده وزارت علوم گذاشتهشده تا از این طریق خیال داوطلبانی که درحال تحصیل دانشگاهها هستند، راحت شود. هرچند با انتشار خبرهایی مبنیبر مدرک جعلی یکی از نمایندگان مجلس یا عدم فراهم بودن شرایط لازم برای تحصیل دانشجویان در برخی موسسات غیرانتفاعی حواشی مختلفی را متوجه آموزش عالی و عملکرد مرکز نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت این وزارتخانه کرده است. مرکزی که یکسال است تغییرات اساسی در روند کاری خود ایجاد کرده و با انجام سفرهای کیفیت به استانهای مختلف تلاش دارد سروسامانی به وضعیت موجود بدهد. از طرف دیگر تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنیبر ایجاد سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزش کشور باعث شده نگاهها نسبت به شرایط امروز این حوزه تغییر کند. این مسائل باعث شد بهسراغ روحالله رازینی، رئیس مرکز نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت این وزارتخانه رفتیم تا بعد از بررسی عملکرد این مرکز، تصویری از آینده نظام آموزش عالی داشته باشیم. به گفته او یکی از برنامههای این مرکز، اتصال نظام ارزیابی به نظامهای تصمیمگیری بوده است، اتفاقی که درصورت تحقق میتواند تغییرات قابلتوجهی را رقم بزند.
الگوی سطحبندی زیرنظام غیرانتفاعی تدوین شده است
در سال 1400 برخلاف سالهای قبل که فقط رتبهبندی خارجی داشتیم برای اولینبار ارزیابی نظام دانشگاههای داخلی منتشر شد؛ این اتفاق چه اثری در آموزش عالی داشت و چگونه باعث تغییر مسیر حرکت دانشگاهها شده است؟
اهمیت و ضرورت رتبهبندی داخلی در این است که منطق رتبهبندی ما براساس مسائل و اولویتهای خودمان باشد؛ هرچند رتبهبندیهای بیرونی و خارج از کشور هم در جای خودش مفید هستند. بااینحال سعی شد موسسه استنادی و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) اینرتبهبندی را انجام دهد. البته بهتدریج تلاش میشود اولویتهایی که در کشور مطرح بوده و سیاستهای علم و فناوری که مدنظر و متناسب با اقتضائات کشور است، در آن لحاظ شود. در یکی، دوسال اخیر نظامهای رتبهبندی متنوع داخلی ایجاد شده است، مثلا با توجه به اینکه بحث بهرهوری آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته، رتبهبندیهایی بر این اساس استخراج و اعلام شد. هریک از این شاخصها و رتبهبندیها جهتده هستند. وقتی دانشگاهها براساس معیاری خاص رتبهبندی میشوند، این پیامی است که برای کشور توجه به این موضوع خاص اهمیت دارد و شما براساس آنشاخص مدنظر، در موقعیت اعلامی قرار گرفتهاید و طبیعتا جایگاه دانشگاهها براساس شاخص مذکور منتشر میشوند.
در ادبیات رتبهبندی طبق الگوهای جدید، بحث تازهای در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مطرح شد که ما مفاهیم رتبهبندی و سطحبندی را از هم جدا کردیم، چون همواره از نظام رتبهبندی ایرادی اساسی گرفته میشود که چرا همه زیرنظامها براساس یکسری شاخص واحد رتبهبندی میشوند؟! درحالیکه ماهیت گونهها و زیرنظامهای آموزش عالی از حیث هدف و ماموریت از هم متفاوت هستند. آنچه برای سیاستگذار مهم است قبل از رتبهبندی، سطحبندی است، یعنی ما باید موسساتمان را براساس نوع فعالیتشان در طبقات همگونی قرار دهیم. اینکه دانشگاههای بزرگ و سابقهدارمان را با دانشگاههای تازهتاسیس و دانشگاههایی با ماموریتهای متفاوت، در یک نظام رتبهبندی قرار دهیم و آنها را با هم مقایسه کنیم، کمی محل بحث است. لذا ما مبحث سطحبندی را در سالهای اخیر در اولویت قرار دادیم و الان در مرکز نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت درحال طراحی الگوی سطحبندی برای زیرنظامهای مختلف هستیم. مثلا در حوزه غیرانتفاعی تقریبا الگو کامل شده است، یعنی الگوی سطحبندی ما برای این زیرنظام آموزشی طراحی شده و اعتبارسنجی اولیه هم انجام گرفته و اگر اعتبارسنجی نهایی شود، در مدت کوتاهی اجرایی خواهد شد. وقتی سطحبندی صورت گیرد، رتبهبندی داخل آن معنای بهتری پیدا میکند، یعنی موسسات همگون بهلحاظ عملکردی با هم مقایسه میشوند. بهعبارت دیگر رتبهبندی ناظر به عملکرد در طبقه همان موسسه خواهد شد. درحالیکه امروز جای این مقوله، در نظام رتبهبندی ما خالی است که امیدوارم نظام سطحبندی هم بهسرعت تکمیل شود.
بحث انضباط و انتظام موسسات غیرانتفاعی اولویت وزارت علوم بود
چرا اول سراغ غیرانتفاعیها رفتید؟
امروز در کشور طیف گستردهای از غیرانتفاعیها و غیردولتیها و در صدر آن دانشگاههایی مانند دانشگاه آزاد را با گستره وسیعی داریم، در مقابل موسساتی هم هستند که محدودتر و کوچکترند و هرکدام عملکردهای مختلفی دارند. موسسات غیرانتفاعی و غیردولتیای داریم که عملکرد قابلتقدیری دارند و از یکسو موسساتی هستند که فاقد استانداردهای لازم برای فعالیت در آموزش عالی هستند.
با توجه به اینکه تاکنون اقدام جدی درخصوص رتبهبندی موسسات آموزش غیرانتفاعی انجام نشده است، نظر کارگروههای تخصصی و اعتبارسنجی بر این بود که روی مساله انتظامبخشی در این موسسات تمرکز شود. بهعبارتی مساله ما در غیرانتفاعیها روشن بود، یعنی مساله انتظامبخشی. به همین دلیل بحث انضباط و انتظام موسسات غیرانتفاعی را در اولویت گذاشتیم.
چند وقت پیش ازسوی یکی از هیاتهای نظارت و ارزیابی استانی خبری منتشر شد که نشان میداد برخی از موسسات آموزشی، هیاتعلمی دائمی ندارند که بخش مهمی از آنها شامل همین غیرانتفاعیهاست، در این شرایط نحوه نظارت بر اینموسسات چگونه است؟ برخورد قهری هم دارید؟
بله، ما دو مسیر برای نظارت و ارزیابی موسسات داریم؛ یکی زمانی است که موسسات درخواستهایی دارند، بهخصوص وقتی درخواست توسعهمحور باشد شرایطشان را حتما بررسی میکنیم، مثلا موسسهای که میخواهد دانشکده جدید یا رشته جدید ایجاد کند، در اینشرایط گزارش مرکز نظارت اخذ میشود برای اینکه ببینیم وضعیت موسسه متقاضی چگونه است و آیا ظرفیت لازم برای توسعه را دارد یا نه؟ اخیرا هم بیشتر روی این تاکید شده و بنابر تاکید مقام عالی وزارت در شورای گسترش آموزش عالی، تصمیماتی که برای توسعه حتی دانشگاههای دولتی، پارکهای علم و فناوری و پژوهشگاهها گرفته میشود، منوط به دریافت گزارش از مرکز نظارت شده است، یعنی حتما در فرآیند تصمیمگیری به آن گزارش استناد و در مجموع برآیند کار در شورا تصمیمگیری میشود، یعنی تصمیم و اتفاق نهایی با ملاحظاتی که مرکز نظارت منعکسکرده رقم میخورد.
از این رو باید بگویم بخشی از گزارشهای ما مقطعی و براساس درخواست مبتنیبر توسعه یا محدودکردن فعالیت از سوی موسسات است. در مقابل یکسری از گزارشهای نظارتی نیز بهصورت دورهای است. بهعنوان مثال در کمتر از دوسال گذشته موسسات غیرانتفاعی ما مورد بازدید نظارتی قرار گرفتهاند. اصرار ما بر انجام بازدیدهای دورهای است تا اگر ایرادی است، از این طریق مورد رصد قرار بگیرد و این کار هم در قالب هیاتهای استانی انجام میشود. ما در هر استان یک دانشگاه منتخب داریم که معمولا دانشگاه معین وزارت علوم است و هیات نظارت که وظیفه نظارتی بر موسسات استانی را دارد؛ در آن دانشگاه مستقر است که با تهیه گزارشهای نظارتی از زیرنظامهای آموزش عالی مرکز نظارت را در جریان امر قرار میدهند.
امکان تنظیم گری برای موسسات از طریق آییننامه نظارت و ارزیابی وجود دارد
اما در پاسخ به بخش دوم سوالتان و بحث برخورد قهری، باید بگویم گزارشهایی که از طریق مسیر اول بهدستمان میرسد، هرچند شاید درخواستها تنها برای توسعه نباشد و گاهی شکایتی یا گزارش خاصی بهدستمان میرسد که نیازمند تهیه گزارش نظارتی برای آن هستیم. اما درمجموع گزارشهای نظارتی که تهیه میشود، شورای گسترش کمیسیونی با عنوان ماده 9 دارد، (اینکمیسیون ناظر به ماده 9 مربوطه در آییننامه نظارت و ارزیابی است) که گزارشهای مرکز به اینکمیسیون ارجاع داده میشود و اگر موسسهای نصابهای لازم را نداشته باشد که مصداقشان دقیقا در این آییننامه مشخص شده، به موسسه اعلام میشود که چه محدودیتهایی ممکن است برای آن ایجاد شود. هرچند نمیتوان قوه قهریه عنوانش کرد اما از این طریق امکان تنظیمگری وجود دارد که سطوح مختلفی هم دارد، یعنی از تذکر شروع میشود تا محدود کردن ظرفیت رشته، تا لغو مجوز رشته، و اگر تخلفات در حد گستردهای باشد، بعضا تصمیماتی درمورد انحلال موسسه گرفته شده است که همگی براساس نظرات تخصصی کارشناسان و ناظران خبره اتفاق میافتد.
نکته مهم اینکه اگر استانداردها از سوی موسسهای رعایت نشده باشند، تذکر و محدودکردن رشته نسبت به آن اتفاق خواهد افتاد تا نصابها از سوی موسسه فراهم شود. یکی از بحثهای مورد توجه ما، بحث هیاتعلمی است، یعنی موسساتی هستند که به دلایل مختلف هیاتعلمی مستقر ندارند؛ البته ما انتظار نداریم آنها مثل موسسات آموزش عالی دولتی هیاتعلمی داشته باشند، چون استانداردها متفاوتند و ماموریتها و اندازه هرکدام از ایندانشگاهها فرق دارد. اما بههرحال اینهم یکی از شاخصهاست. اما همانطور که میدانید قوانین آموزشی و پژوهشی موسسات تفاوت جدی با هم ندارند و غیرانتفاعی و دولتی تفاوتی ندارند، بلکه آنچه متفاوت است، نظام اداره و ارکان موسسات با یکدیگر است، یعنی اینکه یکموسسه هیاتامنا یا هیاتموسس دارد، رئیس قانونیاش به چه نحوی انتخاب میشود؟ این چیزهاست که تفاوت اصلی را شکل میدهد.
اگر ارکان اصلی در یک موسسه وجود داشته باشد و نقشش را خوب ایفا کند، تضمین کیفیت رخ میدهد، یعنی اینها تضمینکننده کیفیت خواهد بود و هدف اصلی مرکز نظارت، تضمین کیفیت در امور مختلف نظام آموزش عالی ازجمله آموزش، پژوهش و فناوری است. نکته دیگر اینکه این ارکان شامل هیاتموسس، شوراهای مربوطه و تشکلهای دانشجویی است که اگر در موسسه حضور داشته باشند و نقششان را هم ایفا کنند؛ انتظار داریم که مشکل حادی در موسسه وجود نداشته باشد. بحثهای عملکردی و کیفیت عملکرد بحث بعدی است. الان در نظارتهایمان عمدتا تمرکز در نظام سطحبندی روی مولفه نظام ارکان موسسه و نقشآفرینی ارکان است و موسسات غیرانتفاعی با اینمبنا ارزیابی میشوند.
در صحبتهایتان عنوان کردید، بازدید میدانی بهصورت دورهای از همه موسسات غیرانتفاعی انجام میشود، اینکار توسط چه کسانی انجام و شامل چه تعداد موسسه میشود؟
در ابتدا باید بگویم که مجموع موسسات به دلایل گوناگون ازجمله انحلال یا انصراف و... دستخوش تغییر بوده است. اما بهصورت تقریبی حدود 270 موسسه غیرانتفاعی فعال مجوزدار داریم که مدرک دانشگاهی ارائه میدهند. البته موسسات آموزش عالی آزاد که مدرک تحصیلی ارائه نمیدهند در این آمار نیست. بازدیدهای میدانی عمدتا توسط کارشناسان و خبرگان هیاتهای نظارت استانی انجام میشود و پس از جمعبندی گزارشها در هیاتهای نظارت استانی به مرکز نظارت ارسال میشود اما گاهی کارشناسان و خبرگان وزارتخانه و مرکز نیز برای بازدیدها یا ارزیابی بازدیدها به استانها و موسسات مراجعه میکنند.
موسسات آموزشی بعضا انگیزهای برای ثبت اطلاعاتشان در سامانه ساعا ندارند
ایجاد سامانه هوشمند برای نظارت و ارزیابی به کجا رسید؟
مقدمات این کار فراهم شده است. برای هوشمندسازی نظارت و ارزیابی، گام اول داشتن دادههای معتبر و جریان ثبت داده مناسب است. ما سامانهای از قدیم در آموزش عالی بهنام سامانه ساعا یا HES داشتیم. در اینسامانه اطلاعات آموزش عالی توسط موسسات بارگذاری میشود. البته اولویت ما این است که اطلاعات اینسامانه هم بهلحاظ کمیت و هم بهلحاظ کیفیت و شفافیت به سطح مطلوبی برسد. کارهای مقدماتی انجام شده و الان داشبورد اولیهای در مسیر هوشمندسازی روی همینسامانه داریم که فعال است. اما ضعف ما، تاحدودی در بحثهای دادهای و اطلاعاتی است؛ چراکه موسسات بعضا انگیزه لازم برای ثبت اطلاعات ندارند و از آنجا که ثبت اطلاعات به انتظار آنها از ستاد، گره نخورده، انگیزه کافی برای انجام اینکار را ندارند. البته درمورد غیرانتفاعیها وضعیت ثبت اطلاعات بهتر است، یعنی شاید برخلاف تصور بیرونی، میزان نظارت و کسب اطلاعات ما از موسسات غیرانتفاعی در سطح قابلقبولی است. البته نمیگویم مطلوب است اما ما هم نظارت خوبی داریم و هم ابزارهای کنترلی مناسبی در این زمینه وجود دارد. شکر خدا که در این یکی، دو ساله پیگیریهای ارزندهای هم برای ارتقای کمی و کیفی دادهها در اینسامانه انجام شده و همچنان درحال انجام است. یکی از سیاستهای ما در سالهای اخیر این است که فعالیتهایمان نه جنبه بازرسی، بلکه جنبه راهنمایی و بهبود داشته باشد. ما حرکت بهسمت ارتقای کیفیت را انتخاب کردهایم، یعنی نمیخواهیم صرفا برای نظارت، نظارت کنیم، بلکه میخواهیم برای تحقق کیفیت و بهبود عملکرد موسسه نظارت کنیم. به همین دلیل در یکسال گذشته با موسساتی وارد تعامل شدیم که بعضا استانداردهای لازم را ندارند. البته اگر موسسهای تخلف انجام دهد، باید بهصورت جدی با او برخورد شود و این کار هم در قالب همین کمیسیون ماده 9 دنبال میشود. در مقابل گاهی برخی موسسات یا استانداردهای لازم را در شرایط قانونی نداشته یا دامنه محدودی از استاندارد دارند، از اینرو با اینموسسات وارد تعامل شده، ضمن تحلیل نقاط ضعف موسسه، راهنماییهای لازم را برای بهبود آن بهصورت نسخه برایشان ارائه میکنیم تا در یکبرنامه زمانی بتوانند استانداردها را پیادهسازی کنند و نقاط ضعف را به حداقل برسانند. این اقدام برای آنها فرصتی ایجاد میکند که بتوانند استانداردها را بهصورت گامبهگام پیاده کنند، چون فلسفه نظارت و ارزیابی، توقف یا ایجاد مانع در فرآیند موسسات نیست اما درصورت عدم ایجاد بستر حل معضلات و مسائلشان در بازه زمانی معین، طبیعی است که مسیر کمیسیون ماده ۹ را مبنیبر حذف رشته یا حتی انحلال طی کنند.
بهعبارت دیگر ما نظارت را تسهیلگر و بهبوددهنده میدانیم و برنامههایمان را هم در اینمسیر میچینیم. به همین دلیل اگر موسسهای مشکلاتی داشته باشد و طی برنامهای منظم و مدون برای حل مسائل و نقاط ضعف خود برآید تا مشکلاتش را بهتدریج حل کند؛ ما کاملا ایجابی و مثبت با آن موسسه تعامل میکنیم.
الان هم نوع مراجعاتی که از موسسات داریم، نشان میدهد که نگاهشان به مرکز نظارت به این سمت رفته که مرکز میتواند برای موسساتی که واقعا میخواهند کار آموزش عالی انجام داده و چهارچوبها را رعایت میکنند، یعنی اولا در ماموریت آموزش عالی فعالیت کرده و ثانیا الزام غیرانتفاعی بودن را رعایت میکنند و به موضوع آموزش عالی انتفاعی نگاه نمیکنند، به جای مچگیری، کمککننده و یاریگر هستیم و تنها با نگاه قهری، بازدارنده و محدودکننده با آنها برخورد نمیکنیم. در سال اخیر هم مواردی را داشتیم که مرکز نظارت در مواجهه با آن، تسهیلگر شده تا موسسه بتواند آن استانداردها را کسب کند.
عمدتا شکایتهایی که از موسسات غیرانتفاعی میشود، حول چه موضوعی است؟
موارد شکایت گزارشهایی هستند که مدیریتی و سیستمی بودهاند و مربوط به عملکرد موسسه هستند. رسیدگی به شکایتهای شخصی و موردی در حیطه وظایف مرکز نظارت نیست و ورود به اینمسائل چه در غیرانتفاعیها و چه در سایر زیرنظامها، برعهده حوزههای بازرسی، حراست و تخلفات اداری است. گاهی همین گزارشهای دورهای ما منجر میشود که هیات نظارت بیاید و بازخوردی بدهد که مثلا در فلان موسسه یکاستاندارد یا مسالهای رعایت نمیشود و آنوقت ما ورود میکنیم و آن را به کمیسیون ماده 9 ارجاع میدهیم. در جایی که اشکال جدی احساس شود، این را به کمیسیون ماده 9 که در دفتر آموزش عالی غیردولتی ذیل معاونت آموزشی است و مرکز نظارت نیز عضو آن است گزارش میدهیم.
خوشبختانه در دوره جدید یعنی در یکسال اخیر تعامل خوبی بین سه، چهار رکن حاضر در اینکمیسیون ایجاد شده است. این ارکان شامل مرکز هیاتامنا، دفتر آموزش عالی غیردولتی و مرکز نظارت است؛ البته مجموعههای دیگری مثل بازرسی، حراست و حقوقی هم مشارکت دارند اما اصلیترین امور مربوط به غیرانتفاعیها در مرکز نظارت، هیاتامنا و دفتر آموزشهای عالی غیردولتی انجام میشود. الحمدلله در اینیکسالونیم هماهنگی خوبی با رویکردی یکسان در این زمینه اتفاق افتاده و امیدواریم وضعیت موسسات غیرانتفاعی سروسامانی پیدا کند.
امروز هیاتهای نظارت، ارزیابی و تضمین کیفیت استانی تا چه میزان به وحدت رویه رسیدهاند؟
وحدت رویه امری نسبی است و هرچه بیشتر به این سمت حرکت کنیم، بهتر خواهد بود. البته در این زمینه اقدامات زیرساختی مناسبی انجام دادهایم. اولا گزارشها وقتی تنظیم میشوند، مستقیما به کمیسیون ماده 9 ارجاع داده نمیشود، بلکه ابتدا با ارجاع به مرکز نظارت کارشناسی شده و اگر احساس کنیم گزارشی به هر دلیل ناقص است یا مستنداتش کافی نیست، آن را برمیگردانیم، یعنی عملا روی گزارشهای ارسالی کنترل داریم. بعد از بحث کنترلهای مرکز نظارت، بحث استانداردسازی و روشنکردن چهارچوبهای گزارشهای نظارتی است، مثلا پرسشنامه حوزه غیرانتفاعیها نزدیک به صد محور دارد. اگر پرسشها و مکانیسم پاسخدهی روشن باشد، عملا یکچهارچوب مشخص تعیین شده است. اینطور نیست که گزارشها بهصورت آزاد تهیه شوند و بازدیدی آزاد داشته باشیم، بلکه مبنا گزارشنامههای نظارتی است. قسمتی از وحدت رویه در بخش اول از طریق استانداردسازی ابزار اتفاق میافتد و در بخش دوم از طریق آموزش دنبال میشود که در دوره جدید براساس تقویم آموزشی برای آموزشهای مختلف به دبیران، کارشناسان و اعضای هیاتها اهتمامی جدی داریم. البته این مساله از گذشته شروع و تا امروز توسعه پیدا کرده است.
نکته سوم هم برای رسیدن به وحدت رویه، کنترلهای متمرکزی است که روی گزارشهای نظارتی انجام میشود و هیاتها ملزم هستند که حتما گزارش را به رویت موسسه ذینفع برسانند تا اگر موسسه پاسخ و توضیحی دارد، بتواند آن را منعکس کند. این قبیل اقدامات کمک میکند به اینکه وحدت رویه و انضباطی در گزارشهای نظارتی ایجاد شود.
الگوی نظارت و ارزیابی تا امروز 3 بار مورد بازنگری قرار گرفته است
یکی از موضوعات اصلی بحث بازنگری الگوی نظارت و ارزیابی است، این اتفاق هرچند سال یکبار و براساس چه ملاکهایی دنبال میشود؟
میتوانم بگویم حدودا هر پنجسال یکبار. همکاران ما در مرکز نظارت در 16 سال گذشته سه بار این بازنگری را انجام دادهاند و امسال نیز جزء دستورکار مرکز است. معمولا بازنگری با تغییر مسالهها و اولویتها صورت میگیرد. از آنجایی که ما نگاهمان کمک به رشد موسسات است، وقتی موسسات ما از یکسطح و وضعیت عملکردی به لایه بالاتری میرسند، نیازمند این هستیم که اولویتهایمان نیز تغییر کند. امروز در بحث غیرانتفاعیها وضعیت ارکان اداره موسسه را رصد میکنیم که وجود داشته باشد و اگر اطمینان نسبی در این مقوله پیدا کنیم، قطعا باید حوزه عملکردیشان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. با این حال در کنار رصد میزان تغییر در موسسات، بحث اولویتهای کشور هم در مسیر بازنگری نظام ارزیابی مهم است. به طور مثال در ادوار گذشته حوزه فناوری اینقدر پررنگ و مورد توجه نبود، اما الان دانشگاهها دارند بهنوعی تغییر نسل میدهند و بحثهای فناوری در آنها پررنگ دیده میشود و انتظار این است که همه موسسات چه دولتی و چه غیردولتی به این فضا بیشتر توجه کنند.
بحث سطحبندی زیرنظامهای آموزشی هم روی همین اولویت کشور دنبال میشود؟
بله، الان سطحبندی در غیرانتفاعیها با محوریت انتظامبخشی است، یعنی انتظامبخشی را تعریف کردیم و گفتیم موسسات یکی از چهار حالت دارند: سطح اول موسسات منتظم یا موسساتی که شرایط را تقریبا بهطور کامل بهلحاظ ارکان و نقش ارکان دارند، سطح دوم موسساتی که در مسیر انتظامند، سطح سوم موسسات نیازمند انتظام و درنهایت موسسات غیرمنتظم هستند که برای موسسات غیرمنتظم بیشتر باید تدابیر بازدارنده درنظر گرفته شود. نکتهای که وجود دارد اینکه سطحبندی کمک میکند تا سیاستهای مداخله و حکمرانی وزارتخانه هم جهت پیدا کند. تلاش ما این است که نسبت به موسساتی که در سطح انتظامیافته قرار گرفتهاند، بیشتر کمککننده و اختیار دهنده باشیم و با اتصال به نظام تصمیمگیری وزارتخانه کمک کنیم تا به اینها اختیاراتی داده شود، یعنی چون شرایط اصلی را دارند کمی دامنه اختیاراتشان بیشتر شود. در مقابل برای موسسات غیرمنتظم باید از سیاستهای کنترلی و محدودکننده استفاده شود. پس ما نوع سیاستهای مداخله و حکمرانی آموزش عالی را هم براساس اینسطحبندی تغییر داده و منطقیتر کردهایم تا الگوی واحد قانونگذاری به تناسب سطوح موسسات تغییر کند. اگر نظام سطحبندی برای تمام موسسات و زیرنظامها فعال شود، تغییری در نحوه حکمرانی آموزش عالی میتواند، اتفاق بیفتد.
در دانشگاههای دولتی یکزمانی سطوح یک، 2 و 3 داشتیم. آیا اینسطحبندی منتفی شده است؟
بله، یکدورهای وجود داشت اما الان فقط تعداد معدودی بهعنوان سطح یک شناخته میشوند. معمولا به سطوح بعدی خیلی توجه نمیشود. درواقع آن نسخه اولیهای از این کار بود که در دانشگاههای دولتی انجام شده بود، منتها به زیرنظامهای دیگر راه پیدا نکرد و هم بهعنوان نسخه اولیه بهنظر رسید که نیاز به بازنگری دارد. این بازنگری درحال انجام است و امیدواریم در اولین مرحله بتوانیم طی یک کار عملیاتی، سطحبندی را در همه زیرنظامها انجام دهیم.
رسیدن به الگوی سطحبندی در دانشگاههای دولتی پیچیدگیهای بیشتری دارد
بحث سطحبندی در دانشگاههای دولتی با توجه به تقسیمبندی آنها به دانشگاههای فنی، علوم انسانی و... بر چه اساسی دنبال میشود؟
در اینجا پیچیدگی مقداری بیشتر است و الگوی دولتیها هنوز در مرحله طراحی و اعتبارسنجی است. در مورد غیردولتیها تقریبا این الگو که با جزئیات عرض کردم، نهایی شده و بالغ بر 20 مولفه دارد که این مولفهها در شرایطی که یک موسسه همه را برخوردار باشد، انتظامیافته محسوب شده و اگر درجات پایینتر باشد، در لایههای پایینتر قرار میگیرد و آنوقت اگر رتبهبندی بخواهد مطرح شود، ذیل آن سطح خودش و با همگونهای خودش مقایسه انجام میشود.
اتصال نظام ارزیابی به نظامهای تصمیمگیری یکی از برنامههایمان خواهد بود
گزارشهای منتشر شده از سوی مرکز شما تا چه میزان در تخصیص بودجه به دانشگاههای دولتی اثرگذار است؟
متاسفانه امروز در این حوزه ورودی نداریم؛ اما یکی از برنامههایی که در سال گذشته بهعنوان محور برنامههای تحولی مرکز ذکر شده، اتصال نظام ارزیابی به نظامهای تصمیمگیری بهصورت کلی است. یکی از مولفههای این بخش نظام تخصیص منابع اعم از بودجه، نیروی انسانی، هیاتعلمی و همه امکانات مرتبط است که درواقع سیاستهای مداخلهای به شمار میرود. اداره دانشگاهها برعهده ما نیست اما اتصال امکانات به این بخش برعهده ماست. همانطور که میگوییم بحث توسعه دانشگاهها و رشتهها مبتنیبر گزارشهای مرکز نظارت صورت میگیرد، تخصیصهای بودجهای هم باید از این حوزه سهمی داشته باشند و به آن توجه شود.
فکر میکنید اگر این اتفاق بیفتد، بحث رغبت دانشگاهها برای مشارکت و ثبت اطلاعاتشان در همسویی با نظارت بیشتر میشود؟
بله، همینطور است. برداشت ما این است که شاید مقداری غلبه سیاستهای تشویقی باید پررنگتر شود و ما بتوانیم تسهیلگریمان را به موسساتی که خوب عمل میکنند، نشان دهیم، یعنی اگر موسسهای در مسیر رشد قرار گرفت، وزارت علوم و نظام آموزش عالی میتواند در منابع، سیاستها و اختیارات به او کمک کند. وقتی بلوغ موسسهای بالاتر رفت، شما میتوانید اختیارات و امکانات بیشتری به آن اختصاص دهید.
تحقق استقلال دانشگاه از طریق گزارشهای مرکز نظارت و ارزیابی امکانپذیر است
اعتقاد شما این است که بحث استقلال دانشگاهها بهنوعی از مسیر گزارشهای همین مرکز محقق میشود؟
بله، از همین مسیر است یعنی لازمه استقلال دانشگاهها، بلوغ است. اگر موسسهای بتواند به آن سطح برسد، میتواند به همین میزان به استقلال نزدیک شود. بهعنوان تمثیل میتوان گفت زمانی که فرد به رشد و بالندگی برسد، میتواند از خانواده و از برخی وابستگیهایش به یکمعنا مستقل شود. ضمن اینکه چون حکمرانی اقتضائات خودش را دارد، قطعا اتصالاتی برای سیاستگذاری و تعیین خطمشیها وجود دارد، اما دیگر نیاز به ورود به جزئیات برای اداره موسسه نخواهد بود.
از چالشهای نظارت بگویید و اینکه ورود شما چه بازخوردی از سمت دانشگاهها داشت؟
یکسری چالشهای رایج عموما در بحثهای نظارتی وجود دارد که بخشی از آن به ماهیت نظارت برمیگردد. یکی از چالشها همیننگاه به نظارت و ارزیابی است و آن هم تابع عملکرد ماست. البته اینجا باید به این مساله اشاره کنم یکی از کارهایی که ما در سال اخیر روی آن تمرکز کردیم، بحث تضمین کیفیت بود، ضمن اینکه نظارت و ارزیابی را هم لازم و هم مقدمه میدانیم اما اصل بحثمان روی بحث کیفیت است. همه این کارها انجام میشوند تا کیفیت آموزش عالی، پژوهش و فناوری ارتقا یابد. یکسری کارها را در گفتمانسازی این جریان انجام دادیم، مثلا سفرهایی را طراحی کردیم با عنوان «سفر کیفیت» که استان به استان برنامه هفتگی داریم و به هر استانی که میرویم، در آن هم بحث آموزش نیروی انسانی دنبال میشود، هم بحث نظارتی و هم بحث وحدت رویه. جلساتی هم با هیات استانی برگزار میکنیم.
شخصا به این سفرها میروید؟
بله، تا امروز 10 استان را برای این سفر کیفیت رفتهام و تعدادی از همکاران مرکز نیز بنا بر قابلیتهای استان در سفر برای ارزیابی، برگزاری دورههای آموزشی و... حاضر میشوند. همچنین بازدید منتخب از بعضی موسسات را داریم و معمولا روز چهارشنبه آن هفته، نشست هیاتنظارت را برگزار میکنیم. خود بنده خدمت دوستان میرسم و مسائل استان و مسائل کلی نظارت و ارزیابی را با آنها به اشتراک میگذاریم. نکتهای که باید به آن توجه شود اینکه عموما روسای همه زیرنظامهای اصلی در هیاتهای استانی ما عضو هستند. رئیس دانشگاه منتخب رئیس هیات بوده و یک دبیر هم در هر استان داریم که وظایف مشخص و معین خودش را دارد.
یکی دیگر از چالشها این است که نگاه غالب به نظارت و ارزیابی، اعمال محدودیت، کشف تخلف و ایجاد مانع در حرکت موسسات است. نکته دیگر هم بحث وحدت رویه و مساله بعدی هم بحث تناسب ابزارهای ما با مسائل است. بحث تنوع زیرنظامهای آموزش عالی و توجه به اقتضائات، این هم نکته دیگری است که باید به آن توجه شود. یکی از چالشهای جدی ما همین موضوع سطحبندی بود؛ چراکه در گذشته گاهی ما موسسات را بدون توجه به جایگاه و مسیری که طی کردند، داشتیم ارزیابی میکردیم. تلاش ما این است که به این نکته توجه کنیم و به تفاوتها اهمیت دهیم. قطعا موسسه نوپا با موسسهای که سالیان سال است در آموزش عالی کار میکند و زیرساختهای لازم را پیدا کرده، باید ارزیابی متفاوتی داشته باشند و توجه به تفاوتها مهم است. قطعا ما باید یک نقد درونی هم داشته باشیم و آن هم اینکه بعضا در شبکه نظارتمان بهلحاظ تخصصی نیاز به تقویت داریم. باید شبکه نظارت سابقه حرفهای خودش را ارتقا دهد؛ چراکه بههرحال نظارت، ارزیابی و مدیریت عملکرد در دنیای امروز یکتخصص است و ابزارهای استاندارد و روشهای طراحیشده علمی دارد؛ از این رو باید از نظارتهای چکلیستی بسیط و ساده بهسمت نظارتهای هوشمندتر، حرفهایتر و تخصصیتر برود. به این منظور هم به آموزش شبکه نیاز داریم که آن را در دستورکار قرار دادیم و هم در طراحی باید فعالتر باشیم که آن را هم داریم پیگیری میکنیم.
از لحاظ بودجهای مشکلی ندارید؟
مشکل اصلی الان در این حوزه نیست، یعنی ما کارمان اینقدر پرهزینه نیست. در حمایت از هیاتها گاهی در استانها محدودیتهایی داریم اما بهنظرم مساله اصلی اغلب مشکلات در کشور منابع نیست، بلکه بیشتر فکر و طراحی است.
فکر میکنید الان عمده مشکلات در کدام زیرنظام آموزشی است؟
به این سوال نمیتوان جواب سادهای داد که عمده مشکلات در کدام زیرنظام است. هر کدام از زیرنظامهای ما مشکلات خاص خودشان را دارند و وقتی سراغش میرویم، در جایگاه خودش مساله است. اینطور نیست که بگوییم الان یکزیرنظام ما بحرانی است و الحمدلله ما این مساله را نداریم. اما در بعضی از زیرنظامها مشکلات جدی و چالشهای مهمی وجود دارد و باید به آن توجه شود. مثلا در حوزه غیرانتفاعیها ما موسساتی داریم که در حوزه ارکان مشکلات جدی دارند و گاهی روی موسسات فعال ما اثر میگذارد. هرچند که معتقدیم زیرنظام غیرانتفاعی برای آموزش عالی لازم و نقشآفرین است و حتی امروز موسساتی در همین غیرانتفاعیها داریم که بدون برخورداری از منابع دولتی همتراز دانشگاههای خوبمان عمل میکنند، این جای تشویق دارد؛ اما متاسفانه موسساتی هم داریم که استانداردهای لازم را رعایت نمیکنند و موارد معدودی هم داریم که تخلفاتی دارند که طبیعتا به اینزیرنظام ضربه میزند. در پیامنور هم چالش عدم تناسب بین نیروی انسانی و ماموریت وجود دارد. بعضا در زیرنظام دانشگاه آزاد مسالههایی بهلحاظ الگوی تعاملی داریم. البته در دوره جدید نظارت یکاتفاقی رقم خورد که امیدوارم با همکاریای که دانشگاه آزاد میکند، توسعه هم پیدا کند. این بود که نمایندگان دانشگاه آزاد رسما عضو هیات نظارت استانی شدند؛ در حالی که دانشگاه آزاد در هیاتهای استانی عضویت نداشت و تنها بهلحاظ ماموریتی در ماموریت نظارت مرکز نظارت قرار گرفته بود؛ چراکه بالاخره حکمران واحد آموزشعالی در کشور وزارت علوم است. یعنی همه موسسات فعال در حوزه آموزشعالی چه در حوزههای دانشگاهی، چه پژوهشی و چه فناوری، موضوع نظارت مرکز نظارت هستند و این مساله در قانون، اسناد بالادستی و آییننامهها موجود است. طبیعتا برخی زیرنظامها مثل دانشگاه آزاد و دانشگاه فنیحرفهای یا پیامنور بازوهای نظارتی ستادی هم داشته و به ما کمک میکنند که کار ما سبکتر میشود و ورود ما شکل متفاوتی پیدا میکند. در حقیقت اینزیرنظامها خودشان مکانیسم نظارتی داشته و بسیاری از آنها کارهای خوبی هم انجام دادهاند و سیستمهای نظارتیشان بلوغ خوبی یافته است. پس نکتهای که در مورد نظارت ما در مورد اینزیرنظامها مثل دانشگاه آزاد وجود دارد، متفاوت است، یعنی مثل یک موسسه غیرانتفاعی یا مثل یک دانشگاه دولتی نیست، چون دانشگاهی مثل دانشگاه آزاد خودش بازوی نظارتی دارد اما خارج از حیطه نظارتی هم نمیتواند باشد، چراکه بههرحال جزء خانواده آموزشعالی محسوب میشود و باید برای آن هم تنظیمگری اتفاق بیفتد.
جلساتی با دوستان نظارت دانشگاه آزاد، علمی-کاربردی و فنی-حرفهای داشتیم و تفاهمهایی انجام دادیم. در این میان دوستان معترض بودند که ما مورد نظارت قرار میگیریم اما سهمی در شبکه نظارت وزارت علوم نداریم که چون نکته منطقی بود از نمایندگان این مجموعهها هم برای عضویت در هیات نظارت دعوت به عمل آمد. دانشگاه آزاد هم نمایندگانش را در استانها در دو سطح معرفی کرد؛ یکی در سطح عضو هیات نظارت، و دیگری یک مجموعه گسترده و فهرستی بالغ بر 500 نفر از اعضای هیاتعلمی که میتوانند در بازدیدهای نظارتی ما مشارکت کنند. ایناتفاق هم به ما کمک میکند و هم میتواند تعامل سازندهای را پدید آورد. ما معتقدیم این زیرنظامها در هیاتهای استانی علاوهبر اینکه موضوع نظارت ما هستند، نظارت را خودشان شکل میدهند و بهصورت کلی در کنار هم متولی نظارت استان میشوند. در اینمیان جای دانشگاه آزاد در هیاتهای نظارت استانی خالی بود که بهلطف خدا مدتی است روسای مراکز استانی عضو هیات نظارت هستند و ما در همین جلساتی که در سفرهای کیفیت استانی داریم، آنها نیز حضور دارند و ملاحظاتشان را منعکس کرده و ما هم ملاحظاتمان را میگوییم؛ ضمن اینکه آنجا نسبت به بقیه زیرنظامها هم از طریق هیات نظارت توان نظارت و تعامل دارند.
به نظارت بیرونی در حوزه آموزش عالی معتقد هستیم
یکاتفاق هم قرار بود در شورایعالی انقلاب فرهنگی بیفتد و آن هم بحث سازمان ملی سنجش و ارزشیابی نظام آموزش کشور است. ایجاد اینسازمان را چطور ارزیابی میکنید؟
یکی دو نکته عرض میکنم اما چون این موضوع فعلا در حد یک ماده واحده است طبیعتا امکان ورود تفصیلی نیست. در واقع مسالههایی در نظام سنجش و نظارت وجود داشته که برخی بزرگواران را به این تدبیر رسانده که چنین سازمانی ایجاد شود. منتهی چون اساسنامه آن تدوین نشده، بخشهایی از آن روشن نیست که به چه سرانجامی میرسد. ما هم با کلیات آن در اینزمینه موافقیم اما در جزئیات بعضا ملاحظاتی وجود دارد که امیدواریم در مسیر تدوین اساسنامه به آن توجه شود. معتقدیم که حتما نیازمند نظارت بیرونی هستیم و حتما باید ایننظارت خارج از سیستم آموزش عالی هم وجود داشته باشد؛ حالا چه آموزشعالی و چه آموزش پزشکی، اما اینکه این چقدر وابستگی حاکمیتی دارد، چقدر کارگزاری است و چقدر در حد یکسازمان یا نهاد است، بهنظرم بحث مفصلی میطلبد و کارگروههایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفته که باید به آن زمان موکول کنیم. الان در حد یک ماده واحده بهتصویب کشور رسیده، و همه ما هم ضمن انعکاس دیدگاههای کارشناسی خود طبیعتا تابع قانون مصوب کشور هستیم.