سارا طاهری - زهرا رمضانی، گروه دانشگاه: آییننامه ارتقا تنها مسیری است که اعضای هیات علمی میتوانند با کسب امتیازات آن در بخشهای مختلف از آموزشی گرفته تا پژوهشی مسیر رسیدن به استادیاری از مربیگری، دانشیاری از استادیاری و درنهایت استادتمامی را طی کنند. اما یکی از چالشهای اصلی این آییننامه که در تمام این سالها به محل اصلی چالش در میان دانشگاهیان تبدیل شده، الزام اساتید به چاپ مقاله ISI به عنوان مولفه اصلی ارتقا است. موضوعی که باعث شده تا عمده وقت اساتید به نگارش مقاله آن هم مقالاتی که امکان انتشار در ژورنالهای بینالمللی را داشته باشد، بگذرد. از طرف دیگر دانشجویان تحصیلات تکمیلی هم در همین اتمسفر تربیت شده و طبیعتا بخش اصلی تمرکزشان بر نگارش مقاله خواهد بود. ریلگذاری ناقص این آییننامه در تمام این سالها، باعث شده اساتید زمان کمتری برای ورود به پروژههای بروندانشگاهی و ارائه راهکارهای علمی و عملیاتی و در یک کلام حل چالشهای کشور داشته باشند. به عبارت دیگر تمرکز اساتید برای کسب امتیازات لازم باعث میشود تا اساتید رغبتی برای ورود به حل مشکلات که نیازمند صرف زمان است، نداشته باشند. فاصله گرفتن دانشگاهها از جامعه و صنعت یکی از دلایلی است که مقاممعظمرهبری طی سالهای اخیر به لزوم بازنگری آییننامه ارتقا پرداختهاند و در دیدارهای مختلف به طرق گوناگون این مهم را بازگو کردهاند؛ و در آخرین دیدارشان با نخبگان و استعدادهای برتر علمی که در 25 مهر ماه برگزار شد به صراحت تاکید کردند مقاله علمی را شرط ارتقای هیات علمی قرار دادن، به نظر من هیچ منطقی ندارد. اما آنچه مهم است اینکه آییننامه از اواخر دهه 80 تا امروز چند باری دستخوش تغییر شده و آخرین نسخه آن هم مربوط به سال 94 است. با این حال این آییننامه از سال 1400 دوباره در مسیر بازنگری قرار گرفت تا شاید بتواند شرایط جدیدی را پیش روی اساتید بگذارد. این روزها ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی در تلاش است تا بتواند بالاخره بعد از دو سال، نسخه جدید و متناسب با واقعیات این روزهای نظام آموزش عالی کشور تدوین کند. آییننامه ارتقا این روزها در ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور کارشناسان مختلف درحال بازنگری است. محمد عسگریان، مدیر امور پژوهش ستاد علم و فناوری از همان افرادی است که در این جلسات حضور داشته و تا حدی در جریان روند تدوین آییننامه جدید است. به گفته او اصلیترین تغییر آییننامه باید متنوع شدن روند کسب امتیاز برای اساتید گروههای مختلف باشد. اتفاقی که در تمام این سالها یکی از انتقادات وارد به این آییننامه محسوب میشد و حالا باید منتظر ماند و دید واقعا آییننامه جدید میتواند شرایط را برای اساتید تغییر دهد یا خیر. در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
مقاممعظمرهبری در سالهای اخیر و دیدارهای مختلف، بحث لزوم تغییر بازنگری آییننامه ارتقا و کم شدن وزن مقاله را مطرح کردهاند، اخیرا هم به عدم مشروط بودن ارتقای اساتید به ارائه مقالات علمی تاکید داشتند، با توجه به این مساله، روند طیشده در اصلاح این آییننامه طی دو دهه اخیر را چطور ارزیابی میکنید و الزامات رسیدن به جایگاهی که بتوان از طریق این آییننامه بستر را برای ورود اساتید به حل مشکلات صنعت و جامعه باز کرد، چه میدانید؟
اینجا دو بحث مطرح میشود، یکی بحث چگونگی ورود اساتید و دانشجویان به رفع چالشهای صنعت و جامعه و بحث دیگر درباره با خود آییننامه ارتقاست. همانطور که از اسم آییننامه بر میآید، آن برای ارتقای مرتبه علمی اعضای هیاتعلمی است. اگر کشورهای دیگر را بررسی کنید، متوجه میشویم که هر چند ارتباط با صنعت و گرفتن پروژه و گرنت پژوهشی برای اساتید آنجا امتیاز محسوب میشود، اما فعالیتهای علمی و انتشار مقاله هم در این زمینه نقش دارد. این مساله در کشور ما هم وجود دارد، یعنی آییننامه ارتقا که در سالهای مختلف ازجمله 79، 87، 89 و 94 بازنگری شده، همه این مباحث را لحاظ کرده و هم بحث انتشار مقاله در آن لحاظ شده و هم موضوع مرتبط با طرحهای پژوهشی، ارتباط با صنعت، تجاریسازی فناوری، تولید محصول دانشبنیان، تالیف کتاب و ثبت پتنت و... در آن دیده شده است، یعنی اینطور نیست که آییننامه ارتقای ما چنین مباحثی را مدنظر قرار نداده باشد. از این رو باید کمی بحث را دقیقتر کنیم. مبحثی که وجود دارد و مقاممعظمرهبری هم در دیدار اخیرشان با نخبگان به آن اشاره کردند، بحث وتویی بودن مقاله است. به این معنا که اگر استادی مقاله نداشته باشد، اجازه ارتقا به آن نمیدهیم. سوال این است که رهبری فرمودند نباید مقاله وتویی باشد؟ این حرف را هم نزدند، بلکه ایشان گفتند، اینکه ما استاد را مجبور کنیم برای اینکه ارتقا پیدا کند، در نشریات خارجی مقالهاش را ارائه دهند و آنها مقالات را داوری کنند، منطقی نیست، یعنی عملا هیچ کس با اصل مقاله مخالف نیست و اصلا مگر میشود فردی استاد دانشگاه باشد، اما مقاله ارائه ندهد؟ طبیعتا استاد دانشگاه باید برونداد پژوهشی داشته باشد. بله، اساتیدی را هم داریم که چندان پژوهشگر نیستند، اما آنها هم اولا معدود بوده و ثانیا بهلحاظ آموزشی در زمره اساتید برجسته قرار میگیرند و آنها را در کل کشور میشناسند. آنها شاگردان بسیاری را پرورش داده و کتابهایی را تالیف کردهاند که جزء کتابهای رفرنس قرار میگیرد. البته همین اساتید بالاخره مقاله منتشر میکنند و به همین دلیل اصلا نمیتوان این انتظار را داشت که اساتید مقاله ننویسند و رهبری همچنین حرفی نزدهاند. نکته مهم اینکه مقاممعظمرهبری فرمودند اینکه ما شرط ارتقا را حتما انتشار مقاله در نشریات خارجی داشته باشیم، درست نیست. باید به این مساله هم توجه شود که بحث مقاله تنها ISI نیست، بلکه ایشان میگویند اینکه برویم پیش خارجیها و کار پژوهشیمان را عرضه و آنها مقالات ما را داوری کنند، درست نیست. ایشان نگاه تمدنی به این مساله دارند؛ چراکه ما نشریات ایرانی به زبان انگلیسی داریم که در پایگاههای استنادی مانند اسکوپوس نمایه شدهاند، حالا سوال این است که آیا رهبری میفرمایند ما در نشریات خودمان هم نباید مقاله چاپ کنیم؟ قطعا اینگونه نیست. نکته دوم این است که رهبری میفرمایند، اینکه ما همه اساتیدمان را مجبور کنیم که سراغ فلان نشریه خارجی بروند و کارشان را عرضه کنند، منطقی نیست، درحالیکه اصرار دارند باید خیزش علمی داشته باشند و از مسابقه علمی عقب نمانند. همچنین باید جایگاه علمی جمهوری اسلامی حفظ شود و ارتقا پیدا کند و ایشان مخالف مقاله و حتی مخالف انتشار مقاله در نشریات خارجی هم نیستند، بلکه مطالبهشان این است که نباید این مساله را برای همه اساتید بهعنوان شرط گذاشت. نکته دیگر اینکه ایشان میفرمایند در اینکه ما باید در مسابقه علمی ایران شریک باشیم، تردیدی ندارم و حتما باید این کار انجام شود، اما اینکه همه اساتید کشور را موظف کنیم که اگر میخواهید ارتقا پیدا کنید باید بروید پیش فلان مجله معروف دنیا یا مرکز علمی دنیا امتحان بدهید، نباید اینطور باشد و دنیا نباید برای ما تصمیم بگیرد. طبیعتا ما خودمان حرف و عقبه و تمدن داریم و اینکه مشخص شود رتبه علمی دنیا از نظر فلان رتبه چه رتبهای است، منطقی نخواهد بود. این صحبتها نشان میهد بحث عمیقتر از آن است که بگوییم آییننامه ارتقا را تغییر دهیم و مقاله را در آن بگنجانیم یا نه. آییننامه ارتقای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی اصلا چاپ مقاله در فلان نشریه خارجی در آن وتویی نیست. مساله اینجاست که همین آییننامه مادهای به نام ماده 5 دارد که میگوید دانشگاههایی که هیاتممیزه مستقل دارند میتوانند ضوابطی را بگذارند و آییننامه ارتقا را کمی سختتر کنند. البته باید این ضوابط به تصویب هیاتممیزه دانشگاه برسد و بعد از آن به هیاتممیزه مرکزی وزارت علوم هم تایید شود و درنهایت میتوانند شیوهنامه خودشان را برای ارتقا پیاده کنند. این شیوهنامه معمولا شرایط سختگیرانهتری نسبت به آییننامه ارتقای شورای عالی انقلاب فرهنگی را شامل میشود. ما در آییننامه مصوب سال 94 اصلا ننوشتهایم که چاپ مقاله ISI و نمایه شدن آن در پایگاههای خارجی وتویی است، آنچه برخی دانشگاهها در ضوابطشان ذیل ماده 5 آوردهاند، بحث وتویی را مطرح کردهاند. بهطور مثال یکی از دانشگاههای صنعتی در ضوابط خودش قید کرده هیاتعلمیای که میخواهد از مرتبه استادیاری به دانشیاری برسد، باید پنج تا هشت مقاله در سطح نشریات Q1 داشته باشد، البته دانشگاههای معتبر معمولا شرایط را سختتر کردهاند.
امروز آییننامه ارتقا درحال بازنگری در شورای عالی انقلاب فرهنگی است، با توجه به صحبتهای رهبری چه راهکاری برای اینکه تعمیم انتشار مقاله به همه اساتید صورت نگیرد و هم شرایط برای ارتقا فراهم شود، نیاز است؟
بحثهای متنوعی در این زمینه وجود دارد که به دو و سه مورد آن اشاره کنم؛ یکی از اصلاحاتی که باید صورت بگیرد این است که وقتی مقاممعظمرهبری میگویند دیگران ما را ارزیابی نکنند، در مقابل معنایش این است که ما خودمان، خودمان را ارزیابی کنیم. یکی از ایدهها برای این منظور که در جلسات کارشناسی این آییننامه هم آن را بررسی کردیم، این است که باید مکانیسمی طراحی شود و طبق آن اساتیدی که کار باکیفیت انجام میدهند؛ چه در حوزه آموزش و چه پژوهش و چه حل مساله ارتقا پیدا کنند و اساتیدی که فعالیت بیکیفیت انجام میدهند یا فعالیتهای متنوعی دارند اما عمق کیفی ندارد، از این موضوع بیبهره شوند. ما اساتیدی را داریم که در سال مثلا 100 یا 200 مقاله منتشر میکند، حال سوالی که پیش میآید این است که اصلا مگر میتوان این تعداد را منتشر کرد؟ این کار زمانی محقق میشود که یا فرد دستگاه انتشار مقاله داشته یا دانشجویان زیاد داشته باشد و آنها این کار را انجام دهند؛ در این شرایط هم مشخص است که کار، کار باکیفیتی نباشد.
مکانیسمی که میتوان اینجا ارائه داد این است که اساتید کارهای اصلیشان را ارائه و از آن دفاع کنند. البته برای این کار هم باید کمیتهای برای داوری ایجاد شود، یعنی استادی ممکن است یک مساله جدی کشور را حل کرده باشد اما از آن یک مقاله هم نتوان منتشر کرد، یا فردی ممکن است در چهار سال، 50 تا مقاله هم داشته باشد اما تنها چهار مقاله آن باکیفیت و جدی است که میتواند آن را ارائه دهد. باز هم تاکید میکنم که کارها میتواند در حوزه آموزش، پژوهش و حل مساله باشد؛ البته این بدان معنی نیست که هیچ مقالهای از سوی اساتید منتشر نشود. موضوع مهم اینکه آییننامه ارتقا رفتارسازی کرده و به فعالیت اساتید جهت میدهد. طبیعتا با لحاظ کردن قاعدههایی رفتار اعضای هیاتعلمی را میسازیم و اساتید متوجه میشوند که مثلا اگر قرار است ارتقا پیدا کنند باید فعالیتهای بهاصطلاح جاندار داشته باشند و خودشان را دیگر صرفا مشغول به نگارش مقاله نمیکنند. راهکار دیگر این است که ما به سراغ ماده 5 آییننامه رفته و در دانشگاههایی که ضوابط خاصی را ذیل این ماده گذاشتهاند، اگر عضو هیاتعلمی که خواهان ارتقا هستند (البته اصلا طرفدار ارتقای اساتیدی که کار جدی نکردهاند، نیستیم) و قصد دارند از حوزهای جز انتشار مقاله آن را دنبال کنند، این امکان را به آنها بدهیم. باید سبد متنوعی برای متقاضی تعریف شده و بتواند امتیازات را از آن جمعآوری کند، یعنی اگر استادی به دانشگاه اعلام کرد که میخواهد از مسیر توسعه فناوری، برجستگی آموزشی، طرح پژوهشی یا حل مساله ارتقا پیدا کند دانشگاه باید آیتمهای متناسب با همان موضوع را در نظر بگیرد. امروز در یک دانشگاه صنعتی اگر استادی میخواهد ارتقا پیدا کند، اولین سوال این است که آیا 8 تا مقاله در نشریات Q1 را دارد یا خیر؟ اگر اینطور نباشد اصلا پرونده آن از کمیسیون هیاتممیزه وارد صحن هیاتممیزه نمیشود. در این شرایط باید دانشگاه را موظف کرد که اگر استادی اعلام کرد که میخواهد از یک مسیر مشخص ارتقا پیدا کند، دانشگاه بتواند آیتمهای آن را تعیین و این مسیر جایگزین قوانین خاص خود که شاید یکی از آنها همان داشتن تعداد مشخصی مقاله در نشریه در سطح Q1 است، جایگزین کند؛ البته این مشروط به آن است که استاد باید کف امتیازات آییننامه را داشته باشد و تنها برای مازادی که دانشگاهها ذیل ماده 5 قرار دارند باید یک سبدی تعریف شود. البته این منظور هم باید با توجه به توانمندیهای اساتید تعریف شود، یعنی ما یک استاد فناور را داریم و باید بتواند این توانمندیاش را به کار گرفته و بتواند با ارائه آن، ارتقا پیدا کند. اگر این اتفاق اجرایی شود دیگر وزن و نقش مقاله در آییننامه ارتقا منطقیتر خواهد شد.
از سال 1400، در حال بازنگری آییننامه ارتقا هستیم. با توجه به این زمان میتوان انتظار داشت که نسخه جدید تا پایان سال آن را ابلاغ کند؟
ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور در حال پیگیری اصلاح آییننامه ارتقاست. جلسات این ستاد درباره این موضوع هم بهصورت متراکم درحال برگزاری است و اگر با همین پشتکاری که امروز شاهد آن هستیم جلسات برگزار و بررسیها انجام شود تصور میکنم نسخه این آییننامه تا پایان سال نهایی شود. البته بعد از رسیدن به نسخه نهایی باید در صحن شورا تصویب شود و بعد از آن به وزارت علوم ابلاغ میشود. این وزارتخانه هم باید شیوهنامههای مربوط به آن را تدوین و ابلاغ کند. از این رو معتقدم فرآیند این مسیر یعنی از تصویب نسخه نهایی در ستاد نقشه تا ابلاغ شیوهنامهها به دانشگاهها 9 تا 12 ماه زمان ببرد و بعید است که در چند ماه آینده شاهد اجرایی شدن آن در دانشگاهها باشیم.
با توجه به اینکه در جلسات بازنگری آییننامه حضور دارید، راهکارهایی که عنوان کردید به تصویب رسیده است؟
ما در ستاد نقشه روی اصول، سیاستها و الزامات کار میکنیم. به این معنی که اگر قرار است آییننامه اصلاح شود باید چه اصولی را برای آن مدنظر قرار داد و چه الزاماتی نیاز دارد که یکی از آنها همین بحث تنوعبخشی به مسیر ارتقاست که همه نیز بر آن اتفاق نظر دارند. البته این را هم باید بگویم که شورای عالی انقلاب فرهنگی بهمنماه سال 98، مصوبهای را مطرح کرده تحت عنوان «بهبود عوامل موثر در پیشرفت علمی کشور» که در آنجا هم برخی اصول مطرح شده است، یعنی در این مصوبه قید شده که وتویی بودن انتشار چهار مقاله در نشریات خارجی حذف و بسترهای ارتقا متنوع شود. همچنین خود آییننامه ارتقا هم چالشی در این زمینه ندارد و جدول شش ذیل ماده 3 را اگر مدنظر قرار دهیم، در حوزه پژوهشی تنها 14 بخش دارد و یکی از بخشهای آن مقاله است؛ اما نکته در ضوابط خاص ذیل ماده 5 است که باید بتوان آن را بهنوعی اصلاح کرد تا از این طریق بتوان به نتیجهبخش بودن تنوع سند امیدوار بود.
یکی از چالشهای اصلی بحث نحوه اجرایی شدن مصوبات شوراست، چه تضمینی وجود دارد که بعد از بازنگری این نسخه، دانشگاهها همان مسیر قبلی را در تاکید به ارائه مقاله نداشته باشند؟
ما یا باید دست دانشگاهها را باز بگذاریم که بتوانند تصمیماتی را برای خودشان بگیرند یا باید دست آنها را ببندیم. یک رویکرد این است که ما دست دانشگاهها را ببندیم و همه باید از این آییننامه تبعیت کرده و هر کس میخواهد خلاف آن عمل کند اساتید میتوانند از دانشگاه شکایت کنند. رویکرد دیگر این است که دست دانشگاهها را باز بگذاریم تا با توجه به ماموریت و رویکرد خودشان آییننامه ارتقا را بومیسازی کنند و بنده طرفدار رویکرد دوم هستم؛ چراکه دانشگاههای ما مشابه به یکدیگر نبوده و حتی اساتید و دانشجویان هم شبیه به هم نیستند. از برخی دانشگاهها انتظار میرود که در لبه دانش حرکت کنند و از برخی دیگر انتظار میرود که تکنسین خوب تربیت کنند. به همین دلیل باید دست دانشگاهها برای اینکه ضوابط خاص به خودشان را اعمال کنند باز شود. اما باید مراقبت کرد که در همین دانشگاههایی که میگوییم باید بار علمی کشور را به دوش کشیده، حواسمان باشد که همه گروههای آزمایشی شبیه به یکدیگر نیستند و حتی همه رشتهها هم اینطور نیستند، یعنی در برخی رشتهها مانند فنی و مهندسی و علوم پایه مقاله زیادی منتشر میشود اما در همین گروه برخی از رشتهها تعداد مقالاتشان زیاد نیست و اصلا حوزهشان بهاصطلاح مقالهخیز نیست. از این رو باید اولا به تفاوت توانمندیهای اعضای هیاتعلمی توجه کرده و ثانیا به تفاوت گروههای تحصیلی و بعد از آن به تفاوت زیرنظامهای متفاوت در بازنگری آییننامه توجه شود. طبیعتا سیستم ارتقای دانشگاه فرهنگیان نباید با دانشگاه تهران یکسان باشد و به این تفاوتها توجه شده و امیدوارم در تدوین نسخه نهایی هم مدنظر قرار بگیرد.