فرهیختگان: تا پیش از جنگ ساکنان غزه از 24 ساعت شبانه روز، بین چهار تا شش ساعت برق داشتند. این مقدار شاید برای شارژ گوشیهای موبایل کافی بود اما برای «یخچال» که باید بیوقفه کار کند نه. در فقدان امکان استفاده موثر از یخچال بهعنوان اصلیترین نگهدارنده خرد مواد غذایی، ساکنان نوار غزه قادر به انبار و برنامهریزی بلندمدت غذایی نبودند. این وضعیت برای نهادهای دولتی غزه نیز تقریبا مشابه بود زیرا سردخانه بزرگی وجود نداشت. کمبود برق باعث شده بود تا غزه نیازمند واردات روزانه باشد. این پدیده در کنار اعمال محدودیت شدید بر واردات به این منطقه باعث شده تلآویو نبض جریان غذایی غزه را در دست داشته باشد. رژیم در جریان جنگ اخیر، باعث شده زندگی در غزه که پیش از جنگ نیز غیرقابل تحمل بود، دیگر قابل وصف نباشد. صهیونیستها برای تنبیه غزه روزانه اجازه واردات 500 کامیون کالا را به آنها میدادند اما در طول 26 روز جنگ به جای 13 هزار کامیون، تنها 20 کامیون امکان ورود به غزه را داشته است. در کنار توقف واردات و محاصره کامل، نوار غزه با دو عامل تشدیدکننده دیگر درخصوص سوخت، غذا و دارو مواجه است. صهیونیستها دست به بمباران انبارها و مراکز خرید میزنند تا مواد غذایی باقیمانده از بین برود و همزمان به دلیل جنگ تعداد زخمیها و به تبع آن نیاز به دارو افزایش یافته است. این پدیدهها در کنار محاصره، دیگر لبههای قیچی فشار علیه غزه هستند.
دفتر رسانهای دولتی در نوار غزه روز چهارم آبان اعلام کرده بود جنگندههای دشمن از 7 اکتبر، 10 نانوایی را بمباران و بهطور کامل ویران کردهاند. صهیونیستها در روز سوم آبان تنها نانوایی در اردوگاه المغازی را بمباران کردند تا 22 هزار ساکن این منطقه نانی برای تداوم حیات نداشته باشند. همچنین از دو میلیون و 200 هزار ساکن نوار غزه تاکنون هشت هزار و 306 نفر به شهادت رسیدهاند، 21 هزار و 48 نفر زخمی شده و یک هزار و 870 نفر دیگر مفقودند. همزمان با این شرایط، ارتش رژیمصهیونیستی با همراهی پنج هزار نظامی آمریکایی حمله زمینی علیه غزه را آغاز کرده و انگلیس به همراه آلمان وظیفه تامین تدارکات شهرکنشینان صهیونیست در پناهگاهها را برعهده دارند. جدا از این دو، غرب دو کانال ویژه امنیت غذایی و انرژی را برای صهیونیستها ایجاد کرده است؛ امنیت غذایی را استرالیا تامین میکند و امنیت انرژی را جمهوری آذربایجان.
در برابر جنایات صهیونیستها، مقاومت اسلامی در غزه نیز حملات موشکی خود را به سرزمینهای اشغالی ادامه میدهد. منابع عبریزبان اعلام کردند که در حمله موشکی اخیر قسام چند موشک مستقیما به تلآویو، ریشون لتسیون، باتیام و بلماخیم اصابت کرده است. رادیو ارتش رژیمصهیونیستی نیز اعلام کرد که موج حمله راکتی اخیر به اسدود، شدیدترین حمله به این شهر از آغاز جنگ بوده و حداقل صدای ۲۰ انفجار در این شهر شنیده شده است. با توجه به تداوم جنایات رژیمصهیونیستی، روز گذشته رهبر معظم انقلاب ضمن تاکید بر لزوم بسیج دنیای اسلام و ضرورت پافشاری دولتهای اسلامی بر قطع فوری جنایات و بمبارانها در غزه، از این دولتها خواستند راه صدور نفت و ارزاق به رژیمصهیونیستی را مسدود و با آن رژیم همکاری اقتصادی نکنند و در همه مجامع جهانی، صریح، بدون لکنت و دوپهلوگویی و با صدای بلند جنایات و فجایع رژیم غاصب را محکوم کنند. در این گزارش به بررسی دو موضوع امنیت انرژی و امنیت غذایی رژیمصهیونیستی در جنگ اخیر پرداخته شده است.
منابع تامین و مسیرهای واردات نفت تلآویو
جهان اسلام بزرگترین تامینکننده نفت تلآویو است. این مساله را گزارش روز پنجشنبه هفته گذشته(4 آبان، 26 اکتبر) خبرگزاری بلومبرگ برملا ساخت. این گزارش که با عنوان«اسرائیل نفت خود را از کجا تامین میکند؟» منتشر شده، گزارش میکند قزاقستان و آذربایجان رتبههای اول و دوم را در سبد تامینکنندگان نفت رژیم در اختیار دارند. این گزارش نشان میدهد آستانه و باکو مجموع 60 درصد نفت تلآویو را تامین میکنند. رژیمصهیونیستی روزانه به 220 هزار بشکه نفت نیاز دارد. از این میزان 90 هزار بشکه را قزاقستان و 40 هزار بشکه را آذربایجان تامین میکند. دو هفته پیش محموله یک میلیون بشکهای آذربایجان از خط لوله «باکو- جیحان» به مقصد بندر ایلات بارگیری شده است. طبق دادههای منتشرشده در سال 2021، اسرائیل 1.36 میلیارد دلار نفت خام وارد کرد و به پنجاهمین واردکننده بزرگ نفت خام در جهان تبدیل شد. در همان سال نفت خام نهمین کالای وارداتی اسرائیل بود. اسرائیل نفت خام را عمدتا از آذربایجان (888 میلیون دلار)، ایالاتمتحده (197 میلیون دلار)، برزیل (134 میلیون دلار)، نیجریه (86.7 میلیون دلار) و آنگولا (57.9 میلیون دلار) وارد کرده است. تامین انرژی از دو کشور قزاقستان و آذربایجان دو مزیت برای صهیونیستها دارد؛ «فاصله جغرافیایی» و «واردات بالا از تلآویو». باکو جزء اصلیترین واردکنندگان سلاح از تلآویو بوده و سالانه 13 درصد صادرات تسلیحاتی رژیم را خریداری میکند. این دو کشور همچنین نسبت به دیگر تامینکنندگان انرژی فاصله کمتری با فلسطین اشغالی داشته و از زیرساختهای انتقال انرژی مناسبی بهره میبرند. کلید اصلی انتقال نفت این دو کشور به فلسطین اشغالی خط لوله «باکو-جیحان» است؛ خط لولهای که از باکو شروع شده و با عبور از گرجستان به بندر جیحان در جنوب ترکیه میرسد. نفت منتقلشده به بندر جیحان توسط نفتکشها بارگیری شده و به مقاصد صادراتی مانند فلسطین اشغالی میروند. قزاقستان هم که کشوری محصور در خشکی است و راهی به دریاهای آزاد ندارد نفت خود را از طریق دریای خزر و با استفاده از نفتکش به بندر باکو منتقل کرده و اینگونه به خط لوله باکو-جیحان متصل میشود. غرب آفریقا حوزه مهم تامین نفت رژیم است. گابن با صادرات 40 هزار بشکه نفت اصلیترین صادرکننده این منطقه به فلسطین اشغالی به حساب میآید. برزیل با 20 هزار بشکه و مصر با 10 هزار بشکه دیگر تامینکنندگان نفت رژیم هستند. در بین تامینکنندگان انرژی رژیم، قاهره به دلیل مرز مشترک با فلسطین اشغالی قادر به صادرات زمینی نفت به رژیم است.
راههای قطع واردات نفت رژیم کدامند؟
اگر کشوری بخواهد مسیر واردات نفت تلآویو را قطع کند سه راه بیشتر پیشرو ندارد؛
1- میادین استخراج نفت
2- نفتکشها
3-بنادر تخلیه نفت در فلسطین اشغالی.
اگر قرار باشد حملهای به میادین تولید نفت صورت بگیرد تنها حمله به میادین نفت قزاقستان و آذربایجان که دوسوم نفت تلآویو را تامین میکنند کارساز است؛ چراکه به دلیل نزدیکی قابل انهدامند تا میادین موجود در برزیل یا غرب آفریقا. با این حال فارغ از مزایا حمله به میادین نفت تبعات خاص خود را دارد. این حملات باعث مظلومنمایی کشورهای هدف قرار گرفته شده و از سوی دیگر نقطه ثقل درگیریها که میان جهان اسلام و غرب است به درون محیط اسلامی منتقل میشود. از این رو به نظر میرسد «نفتکشها» و «بنادر تخلیه نفت در فلسطین اشغالی» اهداف بهتری باشند. این دو نیز هرکدام ویژگیهایی دارند. حمله به نفتکشها میتواند جنگ را توسعه داده و به دریاها بکشاند؛ اتفاقی که میتواند منجر به حملات متقابل به کشتیهای کشورهای دیگر ازجمله سوریه و لبنان شود. بر همین اساس اگر محور مقاومت به دنبال «اقدامی حتیالامکان محدود» باشد، به سمت هدفگیری بنادر تخلیه نفت در فلسطین اشغالی حرکت میکند. بندر عسقلان، بندر حیفا و بندر ایلات سه بندرگاه اصلی تخلیه نفت رژیم هستند. عسقلان بهتنهایی میتواند روزانه 180 هزار بشکه نفت را تخلیه کند اما تنها 20 کیلومتر با نوار غزه فاصله دارد. تا پیش از جنگ سال 2021 موسوم به «سیفالقدس»، موشکهای فلسطینی قادر به آسیب موثر به این بندرگاه نبودند اما در جنگ مزبور موفق شدند علاوهبر به آتش کشیدن مخازن ذخیره نفت عسقلان، اسکله نفتی اصلی اسرائیل در این بندر را نیز مورد هدف قرار دهند. شرکت بیمه دریایی P&I بریتانیا که بیمهگر بینالمللی کشتیهای تجاری در برابر خطرات از جمله نشت نفت است به نقل از خبرنگاران محلی اعلام کرد که اسکله نفتی در عسقلان «زیر آتش راکت دائمی» است. P&I گفت: «درحالیکه عسقلان رسما باز است، در عمل تقریبا بسته است و کشتیها باید ورود خود به بندر را با نیروی دریایی اسرائیل هماهنگ کنند.»
بندر ایلات در جنوب نسبت به عسقلان و حیفا وضعیت بهتری دارد. عسقلان با غزه 20 و لبنان 190 کیلومتر، حیفا با غزه 150 و با لبنان 45 کیلومتر فاصله دارند اما حیفا از غزه 200 و با جبهه شمالی 450 کیلومتر فاصله دارد. با این حال به دلیل محدودیت تاسیسات، ایلات میتواند روزانه 40 هزار بشکه وارد کند که کمتر از 20 درصد واردات روزانه رژیم است. در سطح محدود جنگ، مقاومت از غزه میتواند حملات دقیق و موثری به بندر عسقلان انجام دهد اما قادر به تکرار آن درخصوص حیفا و ایلات نیست. جبهه شمالی نیز به دلیل مجاورت با فلسطین اشغالی علیه حیفا اقدام کند، جنگ با اقدام متقابل تلآویو علیه تاسیسات نفتی لبنان و سوریه بهسرعت گسترش مییابد. به نظر میرسد بهترین مسیر حملات ترکیبی یمن با استفاده از موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد علیه تاسیسات نفتی رژیم در ایلات و عسقلان باشد. همچنین یمن میتواند به کشتیهای تجاریای که مقصدشان فلسطین اشغالی است در دریای سرخ و حتی مدیترانه حمله کند. این مسیر صرفا درصورتی طی خواهد شد که محور مقاومت درصدد محدود نگاه داشتن جنگ و پاسخ به رژیم باشد اما اگر واکنش این محور بخواهد متحدان تلآویو را نیز شامل شود، آنگاه خطوط کشتیرانی هدف حملات قرار میگیرند. اینگونه قاره سبز که به دلیل درگیری در جنگ اوکراین خود را از نفت روسیه محروم کرده نسبت به تامین انرژی خود از آسیایمیانه و قفقاز نیز نگران خواهد شد.
آیا حملات سخت نظامی تنها مسیر است؟
در کنار استفاده از موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری و همچنین اقدامات خرابکارانه توسط گروههای ویژه، مسیر خاص دیگری برای قطع دسترسی رژیم به نفت و غذا وجود دارد؛ «حملات سایبری.» این حملات میتوانند بدون آنکه تبعات حمله سخت را داشته باشند سراسر «زنجیره تامین» تلآویو را هدف بگیرند. میادین تولید نفت، شرکتهای دخیل، تاسیسات انتقال و ذخیره سوخت، بنادر بارگیری و تخلیه و در انتها پالایشگاهها و حتی نیروگاهها و پمپهای بنزین میتوانند هدف حملات سایبری قرار گیرند. یکی از مشهورترین حملات سایبری به خطوط انرژی در جمعه ۱۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۰ رخ داد. طی این حمله یکی از خطوط انتقال سوخت شرکت «کولونیال» آمریکا مورد حمله باجافزاری یک گروه هکری ساکن در اروپایشرقی به نام «دارکساید» قرار گرفت. ازکارافتادن این خط لوله که روزانه پنج میلیون و 200 هزار بشکه نفت سواحل شرقی را تامین میکرد، جو بایدن را واداشت تا تنها دو روز پس از حمله اعلام وضعیت اضطراری کند. این خط لوله 45 درصد نفت سواحل شرقی را تامین میکرد که از ایالت نیویورک در شمال تا فلوریدا در جنوب را در بر میگیرد.
چه کسی جور امنیت غذایی صهیونیستها را میکشد؟
نه ارتش صهیونیستی و نه صهیونیستهای ساکن در آن، توان جنگهای طولانیمدت را ندارند. اگر حمایتهای تسلیحاتی و عملیاتی آمریکا نباشد، رژیم توان ایستادگی در برابر گروههای مقاومت چه در غزه و چه لبنان را ندارد. بخشی از فقدان تابآوری این رژیم، ناشی از جمعیتی است که در سرزمینهای اشغالی مستقر شدهاند. از همینرو، در هر جنگی به اندازه امنیت جانی، برای صهیونیستها امنیت غذایی پراهمیت است. «نیر گلدشتاین» مدیرعامل یک اندیشکده فناوری غذایی و «ایال مالیس» مدیرعامل سابق بزرگترین شرکت غذایی اسرائیل در مقالهای با عنوان «آیا جنگ با حماس به تامین مواد غذایی اسرائیل آسیب میرساند؟» به بحران امنیت غذایی در سرزمینهای اشغالی پرداختهاند. براساس مقاله این دو، در اسرائیل کمبود موقت کره یا تخممرغ برای خبرساز شدن کافی است. در طول جنگ کنونی با حماس، فرماندهی جبهه داخلی پیامی درباره ذخیرهسازی آب ارسال کرد که بلافاصله باعث ایجاد وحشت ناخواسته در سوپرمارکتها شد. همانطور که آبراهام مزلو -روانشناس انسانگرای آمریکایی- گفته «نیاز به غذا حتی بر نیاز به امنیت مقدم است.»
موضوع امنیت غذایی - توانایی یک کشور برای فراهم کردن امکان تامین غذا برای شهروندانش در طول یک بحران - در سالهای اخیر با توجه به دنیای پرهرجومرج، جنگها، بیماریهای همهگیر و تغییرات آب و هوایی مورد توجه کشورهای بیشتری قرار گرفته است. مشکلات امنیت غذایی یک کشور میتواند به دلایل اقتصادی ناشی شود و نظم جهانی را تغییر دهد. نویسندگان مقاله با اشاره به جنگ اخیر در غزه و مشکلات آن برای تلآویو، نوشتند: «در هفته گذشته، اقتصاد تاثیرات فوری را تجربه کرد. بیشتر سبزیجات و مقداری از شیر تولیدشده در اسرائیل در زمینی در نزدیکی نوار غزه پرورش مییابد که اکنون دسترسی به آن بهشدت محدود شده است.» بقیه صنایع غذایی نیز از کمبود شدید نیروی انسانی رنج میبرند؛ چراکه نیروهای ذخیرهای که در این حوزه فعال بودهاند، فراخوانده شدهاند و کارگران فلسطینی و عرب-اسرائیلی که نمیتوانند به سر کار بروند و سایر کارگران هم در مناطقی که بهشدت تحت تاثیر جنگ قرار گرفتهاند، در خانههای خود محبوس هستند. این مشکل هم در سوپرمارکتها و هم در مزارع لبنیات احساس میشود. علاوهبر این، رژیم با کمبود شدید حملونقل مواجه است. کامیونها و رانندگان برای جنگ اعزام شدهاند. با توجه به چالشها، این صنعت تواناییهای خود را روی محصولات اصلی متمرکز خواهد کرد و بنابراین اسرائیلیها بهزودی کمبود محصولات خاص مانند غذاهای لذیذ و محصولات غذایی را که بهعنوان کالاهای لوکس تلقی میشوند، احساس خواهند کرد.
همه اینها ممکن است فقط یک مقدمه باشد. همانطور که جنگ ادامه مییابد و احتمالا حتی در جبهههای دیگر گسترش مییابد، برای تامین پروتئین، اسرائیل تقریبا منحصرا به واردات متکی است. بیش از 85 درصد گوشت گاو در اسرائیل وارداتی است (بهعنوان گوساله زنده یا گوشت منجمد). طیور بیشتر در داخل پرورش داده میشود، اما 90 درصد خوراک پرورش آن وارداتی است. واردات از طریق دریا انجام میشود و در حال حاضر چالشهای فزایندهای در قیمت بیمه حملونقل و میزان تخلیه در بنادر وجود دارد که باعث کمبود و افزایش قیمت میشود. به اعتقاد نویسندگان مقاله، در سناریویی که درگیری تشدید میشود، این امکان وجود دارد که کشتیهای خارجی از پهلوگیری در بنادر حیفا و اشدود و شاید حتی در ایلات خودداری کنند و در هر صورت قیمت بیمهها سر به فلک بکشد. در شمال، شهرکهای نزدیک مرز اخیرا تخلیه شدهاند. معمولا بخش قابل توجهی از تخممرغ و مرغ اسرائیل از این منطقه تامین میشود. نویسندگان جرزالمپست در این مقاله اعتراف کردهاند که «هیچ ذخایر اضطراری برای غذاهای پرپروتئین مانند حبوبات یا کنسرو گوشت وجود ندارد.» در حال حاضر رژیمصهیونیستی ناتوان در تامین امنیت غذایی خود است. بهطور حتم با تداوم جنگ بهویژه توسعه آن، وضع از این نیز بدتر خواهد شد. از همینرو صهیونیستها دست به دامان استرالیا شدهاند تا در طول دوره جنگ تامین مایحتاج غذایی رژیم را برعهده بگیرد. با توجه به وضعیت داخلی، اگر کشتیهای حامل موادغذایی از استرالیا، نتوانند به مقصدشان در بنادر صهیونیستی برسند، پس از بحران انرژی، رژیم با دومین بحران خود مواجه میشود و طعم یک جنگ واقعیتر را میچشد.