ندا اظهری، مترجم: قطب جنوب بهعنوان یکی از استراتژیکترین مناطق دنیا، بسیاری از کشورها را به رقابت برای تصاحب منابع و قابلیتهای این نقطه از دنیا واداشته است. این نقطه بهدلیل در بر داشتن بسیاری از منابع و فرصتها، نقطهای طلایی بهشمار میرود که میتواند ارزشهای اقتصادی و مالی بسیاری را برای کشورهای مختلف دنیا بههمراه داشته باشد. درحالحاضر آمریکا، چین و روسیه جزء فعالترین کشورهای حاضر در قطب جنوب هستند که با اکتشافات و مطالعاتی که انجام داده و برنامههایی که برای آینده دارند، تلاش میکنند از تمام ظرفیتهای این قطب بهرهبرداری کنند. اما خبری بهتازگی منتشر شده که نشان میدهد ایران هم درنظر دارد با حضور در قطب جنوب، قدرت دریایی خود را افزایش دهد. این قدرتنمایی قرار است با حضور ارتش جمهوری اسلامی ایران در آبهای قطبجنوب صورت گیرد بهطوریکه قرار است در آیندهای نزدیک ناوگروهی از ایران به این منطقه اعزام شود. یکی از حوزههایی که ایران بهدنبال استقرار در قطب جنوب است، کنترل موشکهای بالستیک در آنجا بهدلیل موقعیت مطلوب قطب جنوب است و به همین دلیل برنامهای را برای احداث پایگاه نظامی در این نقطه درنظر میگیرد. پژوهشگران ایرانی معتقدند قطب جنوب از حوزههای مختلفی چون علمی، حقوقی، سیاسی، ژئواستراتژیک، اقتصادی، ظرفیتسازی و دستیابی به فناوریهای نوین برای ایران و نیز سایر کشورهای دنیا حائز اهمیت است و ایران هم درنظر دارد با حضور در قطب جنوب، موضع استراتژیک کشور را گسترش دهد.
رقابت داغ بر سر قطب جنوب
قطب جنوب که جنوبیترین و کمجمعیتترین نقطه کره زمین است، وسعتی بزرگتر از 40 درصد اروپا را به خود اختصاص داده است. قطب جنوب توسط 30 کشور اداره میشود که همه آنها از سال 1959 طبق معاهدهای به توافق رسیدند که فعالیتهای نظامی، استخراج معدن، انفجارهای هستهای و دفع زبالههای هستهای در قطب جنوب ممنوع باشد. طی این معاهده، حوزه گردشگری، ماهیگیری و پژوهش مهمترین فعالیتهای انسانی در این نقطه از کره زمین است. در ماههای تابستان حدود 5000 نفر در ایستگاههای پژوهشی قطب جنوب زیست میکنند و این تعداد در فصول سرد زمستانی به 1000 نفر کاهش مییابد. بهرغم دورافتاده بودن قطب جنوب، فعالیت انسانی از طریق آلودگی، تخریب لایه ازون و تغییرات آب و هوایی، تاثیر بسزایی در این قاره بهجا میگذارد. از اینرو نمیتوان رقابت کشورهای مختلف را بر سر تصاحب این قاره نادیده گرفت. به گزارش «مرکز مطالعات آمار بینالملل و استراتژیک»، دولت چین در اوایل فوریه 2023 از اجرای برنامههای خود برای ساخت ایستگاههای زمینی ماهوارهای جدید در اطراف مرکز پژوهشی «ژونگشان» قطب جنوب خبر داد. این ایستگاهها که بهمنظور بهبود قابلیتهای سنجش از راه دور و جمعآوری دادههای چین در اطراف قطب طراحی شدهاند، به شبکه رو به رشد پایگاههای پژوهشی فضایی چین که در حال حاضر از قطب جنوب تا آمریکای جنوبی کشیده شدهاند، کمک میکند تا این ایستگاهها به سرعت به مراکزی برای کاربردهای نظامی مختلف تبدیل شوند. همچنین این اقدام، پتانسیل رو به رشد قطب جنوب برای تبدیل شدن به صحنه رقابت قدرتهای بزرگ و نیاز به استراتژی واضح آمریکا برای مقابله با این روند را نشان میدهد.
بایدها و نبایدهای حضور در قطب جنوب
قطب جنوب در میان بحث پیرامون امنیت ملی و استراتژی کلان آمریکا، مجهول باقی مانده است. برخلاف قطب شمال که در آن، افزایش رقابت و نظامیسازی بر سر منابع هیدروکربنی را در اخبار اخیر تحت سلطه خود درآورده، قطب جنوب تاکنون نسبتا پایدار مانده است. این را میتوان تا حد زیادی به دوام سیستم معاهده قطب جنوب نسبت داد که از زمان تصویب معاهده در سال 1959 بر این قاره حاکم بوده است. این معاهده امروز به دنبال مدیریت ادعاهای ارضی موجود، جلوگیری از ادعاهای ارضی جدید و جلوگیری از اکتشاف مواد معدنی قطب جنوب است. با گذشت زمان، این معاهده از یک سند واحد رشد کرده و شامل جلسات مشورتی منظم، پروتکلهای افروده در مورد مسائل زیستمحیطی و از سال 1982، یک نهاد جداگانه اما مرتبط نزدیک برای رسیدگی به حیات وحش قطب جنوب در قالب کمیسیون حفاظت از محیطزیست به شمار میرود. در شرایط جنگ سرد، محدود کردن رقابت قدرتهای بزرگ از ورود به قطب جنوب و جلوگیری از استفاده نظامی از قلمروی قطب جنوب، جزء موضوعات کلیدی و به نفع دو کشور آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی محسوب میشد. باوجود این، فناوریهای نوظهور، افزایش رقابت بین قدرتها و افزایش چندقطبی شدن دنیا، روندهایی را ایجاد کرده که ممکن است اجماع چند دههای را پیرامون قطب جنوب بر هم بزند. یخشکنهای جدید، پیشنهاداتی برای باندهای فرودگاهی مجزا، پهپادها و فناوریهای حسگر از راه دور، همگی جزء مواردی هستند که مدعی هستند میتوانند موانع را برای ورود بسیاری از کشورها به دنبال افزایش حضور آنها در قطب جنوب کاهش دهند. در عین حال، زمینشناسی معدنی قطب جنوب و نیز اکوسیستم غنی دریایی در آن منطقه انگیزه اقتصادی جذابی برای کشورهایی چون چین محسوب میشود تا از محدودیتهای زیستمحیطی اعمال شده توسط معاهده سال 1959 چشمپوشی کنند. درنهایت، ادغام صریح قطب جنوب در استراتژیهای امنیت ملی رقبایی مانند روسیه و چین، نگرانیهایی را در مورد آینده غیرنظامی قطب جنوب ایجاد میکند. خوشبختانه، بسیاری از این چالشها در حال حاضر در حد حدس و گمان باقی ماندهاند. باوجوداین، بخشی از سناریوها میتوانند منجر به وخامت روابط قطب جنوب شود که ممکن است این معاهده را بهعنوان یک کل به خطر بیندازد. آمریکا نمیتواند در دام این روندها گرفتار شود و درنتیجه به یک استراتژی جدید برای حفظ قطب جنوب بهعنوان قلمروی همکاری صلحآمیز نیاز دارد.
توسعه فناورانه برای رقابت در قطب جنوب
علاقه آمریکا به قطب جنوب هنوز هم به قوت 80 سال پیش باقی مانده و بهعنوان مثال، از نظامیسازی این منطقه استقبال کرده و به حفظ قطب جنوب بهعنوان منطقهای مناسب برای اکتشافات علمی اولیه کمک میکند. جلوگیری از نظامیسازی، کلید علاقهمندی هم برای اطمینان از عبور کشتیها و هواپیماها در اطراف «گذرگار دریک» (Drake Passage) و نیز جلوگیری از استفاده از این قاره برای بهکارگیری از ایستگاههای نظارتی و حتی استقرار سلاحهایی است که میتوان به کمک آنها به آمریکا و متحدانش حمله کرد. حفظ قطب جنوب بهعنوان قلمرویی از اکتشافات اولیه علمی، یکی از موضوعاتی است که نگرانیهای استراتژیک و زیستمحیطی ایجاد میکند؛ با توجه به اینکه رقابت برای بهرهبرداری از منابع معدنی و ماهیگیری تقریبا همیشه رقابت را برای دسترسی به منابع ذکرشده تشدید کرده است. باوجوداین، آنچه بهطور چشمگیری دستخوش تغییر شده، نیروهای ژئوپلیتیکی هستند. توسعه فناورانه به لحاظ تاریخی موانع متعددی را برای دسترسی بسیاری از کشورها که علاقهمند به اکتشاف در این منطقه هستند، کاهش میدهد. بهعنوان مثال، به دنبال تصمیم استرالیا جهت لغو استفاده از فرودگاه «دیویس» که نخستین باند هوایی آسفالتشده در این قاره به شمار میرود، چین با طراحی مشابهی، گامهایی را برای ایجاد باند دائمی فرودگاهی برداشته است. چنین پروژهای توانایی چین را برای انتقال افراد، مواد و تدارکات به قطب جنوب و از این منطقه به سایر کشورها افزایش داده است. همچنین یخشکنهای مدرن دسترسی از طریق مسیرهای دریایی را برای مدت طولانیتری در هر سال تسهیل میکنند. درنهایت، بهبود سنجش از راه دور از طریق ماهوارهها و وسایل نقلیه بدون خدمه، بررسی منابع طبیعی و ذخایر ماهیگیری را آسانتر میکند.
قطب جنوب مخزن ذخایر ارزشمند
به همین ترتیب، درحالیکه معاهده قطب جنوب تاکنون در برابر چالشهای قدرتهای تجدیدپذیرطلب مقاوم عمل کرده، برخی سناریوها میتوانند نقطه شکستی برای این سیستم به شمار روند. یکی از سناریوهای نگرانکننده که میتواند معاهده قطب جنوب را به خطر بیندازد، سناریوی کشف ذخایر قابل توجه منابع طبیعی اثباتشده در قطب جنوب است. سازمان زمینشناسی آمریکا در اوایل سال براساس زمینشناسی معدنی قارهها و کشورهایی که پیشتر قطب جنوب را احاطه کرده بودند، تخمین زد که قطب جنوب ممکن است ذخایر قابل توجهی از نفت، گاز طبیعی، مس، زغال سنگ، آهن، اورانیوم و احتمالا بسیاری از موادمعدنی دیگر را دربر داشته باشد. باوجوداین، چالشهای مربوط به فعالیت در این قاره همراه با محدودیتهای هنجاری و قانونی در مورد بهرهبرداری اقتصادی از قطب جنوب تاکنون یک عامل بازدارنده برای رقبای احتمالی بوده است. اما پیشرفت در حوزه فناوری معدن یا کشف یک ذخیره پرسود میتواند هزینههای ناشی از نادیده گرفتن معاهده قطب جنوب را کاهش دهد. چنین تحولی به نوبه خود باعث ایجاد نوعی واکنش زنجیرهای میشود زیرا سایر کشورها ممکن است رقابتی را برای توسعه ذخایر خود داشته باشند. این موضوع همچنین پرسشهایی را در رابطه با ادعاهای ارضی نسبت به قطب جنوب ایجاد میکند. در حال حاضر، هفت کشور در برخی مواقع ادعاهای ارضی تحت این معاهده را اعمال میکنند.
حضور روسیه برای مطالعه هیدروکربنها
در میان کشورهای رقیب، روسیه به تازگی به بررسی هیدروکربنها در آبهای قطب جنوب پرداخته است درحالیکه سوابق نگرانکننده چین در مورد ماهیگیری غیرقانونی در این آبها نیز پتانسیل فرسایشی حفاظت از محیطزیست حیات دریایی این منطقه را نشان میدهد. از آنجایی که قدرتهای در حال رشد به دنبال کاهش نفوذ آمریکا در مناطق جدید هستند، ممکن است قطب جنوب را بهعنوان جبهه دومی در نظر بگیرند که در آن واشنگتن آمادگی لازم برای پاسخ به اختلالات ایجادشده را ندارد. براساس این سناریو، سال 2048 ممکن است معاهده قطب جنوب بدون هیچ تغییر عمدهای باقی بماند اما در عمل، روحیه همکاری که ویژگی اکتشاف قطب جنوب به شمار میرود، ممکن است به لطف نظم جهانی که بسیار هم پرطرفدار شده، به آرامی از بین برود. مشکلات لجستیکی که بهطور ذاتی در هر کدام از اقداماتی که در قطب جنوب انجام میشوند، وجود دارد، انجام عملیات را برای کشورهای حاضر در آن منطقه دشوار میکند. حدود 55 عضو پیمان قطب جنوب در این منطقه حاضر هستند درحالیکه 30 کشور درمجموع حدود 82 ایستگاه را در این قاره راهاندازی کردهاند. بنابراین، قطب جنوب به موضوع واردات جهانی تبدیل شده و پیامدهایی را شامل میشود که کشورها را از نیمکره جنوبی تا قطب شمال را تحت تاثیر قرار میدهد. تاکنون، بزرگترین چالشهایی که پیش روی این معاهده و اجماع بینالمللی در سراسر منطقه قرار گرفته از سوی چین و روسیه بوده است.
چین و رویای قدرت بزرگ قطبی دنیا
در ادامه گزارشی که از سوی «مرکز مطالعات آماری و بینالمللی» منتشر شده، به موضوع علاقه چینیها به حضور در قطب جنوب اشاره شده است. در این گزارش آمده است چین اکتشافات خود را در قطب جنوب از سال 1983 و در همکاری با استرالیا آغاز کرد. در حال حاضر، چین چهار ایستگاه پژوهشی در قطب جنوب مستقر کرده است که دو ایستگاه در طول سال از نظر عملیاتی فعال هستند و همچنین در حال ساخت پنجمین ایستگاه پژوهشی در دریای «راس» واقع در قطب جنوب است. قطب جنوب از نظر جایگاه برتری که به لحاظ ملی و علمی، تحلیل اقلیمی، ذخایر ماهیگیری و ذخایر مواد معدنی و گاز طبیعی دارد، مورد علاقه چینیهاست و محققان متعددی از این کشور در این منطقه از کره زمین حضور دارند و به اکتشاف مشغول هستند. «شی جین پینگ»، رئیسجمهور چین اعلام کرده است که این کشور به دنبال تبدیل شدن به یک «قدرت بزرگ قطبی» است و از سال 2011 در برنامههای پنجسالهای که تعیین میکند، قطب جنوب را بهعنوان «مرز استراتژیک جدید» توصیف میکند. از نظر اداری، امور مربوط به قطب جنوب که از سوی چین انجام میشود، توسط سازمان دولتی اقیانوسهای چین اداره میشود و پژوهشهای مربوط به آن هم توسط موسسه تحقیقاتی قطبی چین دنبال میشود؛ اگرچه اختیارات این سازمان به تازگی برای پوشش سیاست قطبی، اقتصاد، علم و فناوری و نیز امنیت گسترش یافته است. پژوهشهای قطبی جزء مواردی است که دولت چین در رسانهها نسبت به آن به خود میبالد و این افتخارآفرینی بهویژه بعد از رونمایی از آخرین یخشکن چینی موسوم به
Xue Long2 که همراه با نمونه قبلی یخشکن تولیدشده در چین با نام Xue Long به «اژدهای دوقلو» شناخته میشوند، بیشتر شده است. از نظر ذخایر شیلات، چین بهطور فعال علاقهمندی خود را به کشت «کریل» (جانور دریایی مشابه میگو) نشان داده است. درحالیکه فعالیتهای فعلی ماهیگیری چین در نزدیکی قطب جنوب در حاشیه باقی مانده است، ظهور ناوگان عظیم ماهیگیری در سراسر آمریکای جنوبی نشانه نگرانکنندهای از پتانسیل این حضور برای گسترش چشمگیر حضور آنهاست. افزایش مشارکت چین در قطب جنوب همچنین نگرانیهای امنیتی را نیز به دنبال دارد. بهعنوان مثال، برخی از مقامات ارشد نیروی دریایی عنوان کردهاند که براساس وضعیت مشترکات جهانی قطب جنوب، چین باید حق فرصتهای اقتصادی را در منطقه بدهد. چین همچنین تجهیزات دومنظورهای موسوم به BeiDou در ایستگاههای قطب جنوب نصب کرده است تا بتواند دقت نقشههای آبوهوایی را بهبود بخشد. استفاده از چنین فناوریهایی میتواند دقت موشکهای بالستیک را نیز بهبود بخشیده و به موازات روند رو به رشد گسترش پایگاههای حسگر چینی در آمریکای جنوبی پیش رود.
برنامه روسیه برای تقویت شیلات و تقویت ماهوارهها در قطب جنوب
بهرغم اینکه استراتژیهای روسیه برای حضور در قطب جنوب به پیچیدگی برنامههای چینیها نیست، اما مسکو به همین ترتیب سرمایهگذاریهایی را برای بهرهبرداری از منابع طبیعی قطب جنوب و نیز اجرای زیرساختهای دوگانهای را در ایستگاههای خود در این قاره اختصاص داده است. طرح عملیاتی روسیه در قطب جنوب بر تقویت حضور دریایی و فعالیتهای تحقیقاتی در سراسر این قاره تاکید داشته و سیاست روسیه بهطور کلی سوءظن را نسبت به منافع سایر کشورها در منطقه بیشتر میکند. طرحهای «دیمیتری مدودف»، نخستوزیر روسیه برای افزایش سود حاصل از فعالیتهای ماهیگیری در قطب جنوب به صراحت این هدف را با کشت بیشتر شیلات قطب جنوب مرتبط میکند. فعالیتهای نظامی روسیه در قطب جنوب نیز بسیار بارزتر از چین است و نیروی دریایی روسیه در حال حاضر در حال انجام تحقیقات هیدروگرافی در منطقه است که میتواند برای ناوبری زیردریایی مورد استفاده قرار گیرد. ایستگاههای پژوهشی روسیه در این منطقه همچنین تحقیقات فضایی را برای شرکتهای دولتی روسیه انجام میدهند. چند ایستگاه تقویت ماهوارهای و سیستم ماهوارهای ناوبری زمینی را میتوان در قطب جنوب یافت. از این امکانات میتوان برای ردیابی موشکها و افزایش قابلیت فرماندهی و کنترل استفاده کرد. ایستگاه «راسکایا» که به تازگی راهاندازی شده است، به دلیل پتانسیلی که بهعنوان یک سایت الکترونیکی و ضدماهوارهای با کاربرد دوگانه دارد، توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است. روسیه درمجموع 10 ایستگاه تحقیقاتی در قطب جنوب دارد که نیمی از آنها در تمام طول سال فعال هستند. باوجوداین، ایستگاههای فعلی در وضعیت نامناسبی قرار دارند. در سال 2020 تخمین زده شد که 90 درصد زیرساختهای ایستگاه «وستوک» فرسوده شده است و تلاشها برای نوسازی این ایستگاه با ماژولهای جدید با تأخیر زیادی روبهرو بوده است. مسکو ممکن است برای ادامه این روند رو به رشد با کمبود فناوری و تواناییهای لازم روبهرو باشد بهویژه اینکه وضعیت رو به رشد آن در صحنه بینالمللی با محدودیتهای شدید منابع مواجه است. باوجوداین، همانطور که تواناییهای مادی روسیه ممکن است درنتیجه جنگ در اوکراین رو به کاهش باشد، کرملین نیز به دنبال تشدید در حوزههای خارج از اروپا بوده و بهطور بالقوه پنجرهای را به روی سیاست غیرقابل پیشبینی و خطرناکتر روسیه در قطب جنوب باز میکند.