سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: هشت روز قبل، در روز ولادت رسول اکرم(ص)، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی، میهمانان کنفرانس وحدت و جمعی از قشرهای مختلف مردم در سخنانی بیسابقه با نام بردن از کشورهایی خاص از آنان خواستند با همگرایی مانع از مداخله و زورگویی غرب در منطقه شوند. ایشان در روز 11 مهرماه فرمودند: «اما اگر همه متحد باشیم و ایران، عراق، سوریه، لبنان، عربستان، مصر، اردن و کشورهای حاشیه خلیجفارس خط مشی واحدی را در مسائل اساسی و کلی اتخاذ کنند، قدرتهای زورگو نمیتوانند و جرأت نمیکنند در امور داخلی و سیاست خارجی آنها دخالت کنند.»
این سخنان به دلیل بیسابقه بودن از یکسو و صراحت آن در نام بردن از تعدادی کشورهای خاص با شگفتی همراه بود و همین امر نیز باعث شد کمتر کسی وارد عرصه تحلیل و تجزیه این سخنان شود. این روند موجب شد مواضع اعلامی ایران در بالاترین سطح صرفا در اعلام همکاری منحصر شده یا از آن به تغییر سیاست کلان درخصوص رابطه با کشورهایی مانند عربستانسعودی تعبیر شود؛ چه اینکه رونمایی از توافق دو کشور برای ازسرگیری روابط در اسفندماه سال گذشته باعث شده بود در فضای هیجانی ناشی از این اتفاق، تحلیلها و مواضع به سمت همکاریهای کلان با عربستان سوق یابد.
مواضع رهبری اما به نظر نمیرسد صرفا بر مبنای تلاش برای ایجاد روابط کلان با عربستان باشد، بلکه در پس این سخنان هشدارهایی بزرگ نهفته است. نباید از یاد برد تنها پنج روز پس از آنکه ایشان مشفقانه به تعدادی از کشورهای اسلامی از جمله سعودیها گفتند روی اسب بازنده یعنی صهیونیستها شرطبندی نکنند، این رژیم با طوفانی مهیب در قالب «طوفانالاقصی» مواجه شد. در طوفان یا افراد در معرض هلاکتند یا در پناه جایگاه محکم قرار میگیرند و «وسطبازی» و «میانه گرفتن» در آن جایی ندارد.
ایران چه میگوید؟
آنچه مقصود اصلی رهبران ایران است بهسادگی قابل تشخیص نیست اما از پارهای اخبار و وضعیت منطقه میتوان فهمید احتمالا منظور تهران از دعوت کشورهایی خاص به همگرایی و البته دوری از دستورکارهای آمریکا چه بوده است. در ادامه تلاش شده به بررسی مواضع جدید تهران پرداخته شود.
1.ایران در بالاترین سطح، ایده همکاری کشورهای همنظر در مقاومت در برابر غرب موسوم به «محور مقاومت» شامل ایران، سوریه، لبنان با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، عربستانسعودی و متحدانش مانند مصر و اردن را اعلام کرده است. از اساس نیز دال مرکزی محور مقاومت «مبارزه با سلطهگری غرب» است و درگیریاش با محور مقابل شامل عربستانسعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس، به دلیل پیروی و ایفای نقش آنها در برنامهها و دستورکارهای غرب بوده است. به عبارتی دیگر اگر این کشورها دست از اجرای دستورکارهای آمریکا بردارند خودبهخود اصطکاکشان با محور مقاومت کاهش مییابد. اگر سعودیها و مصر خود را با تهدید بهخصوص نظامی مواجه میبینند، این تهدیدات از سمت محور مقاومت علیه این کشورها یک درگیری ذاتی نیست، بلکه بهتبع پیروی آنان از آمریکا ایجاد شده است. آنها با رویگردانی از اجرای دستورات آمریکا میتوانند از خطرات ایمن و آسوده باشند.
2.محور مقاومت در حال آماده شدن برای اخراج نهایی واشنگتن از غرب آسیا شامل برچیدن پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه و همچین رژیمصهیونیستی است. در همین رابطه استقرار نظامی آمریکا در منطقه با حملات پراکنده روبهروست و درحال حاضر نیز نیروهای مقاومت غزه به رژیمصهیونیستی بهعنوان گرانیگاه قدرت غرب در منطقه حمله کردهاند. با شدت یافتن این نبردها، برخی از کشورهای منطقه که متحدان آمریکا شناخته میشوند به احتمال فراوان با موقعیتنشناسی در معرض آسیب قرار خواهند گرفت. این دولتها پیش از این نیز در معرض آسیب قرار گرفتهاند اما هرآنچه تاکنون پیش آمده نسبت به آنچه در پیش است، کوچک به نظر میرسد. برای فهم این موضوع میتوان به بلایی که هماکنون در جنگ اکتبر در حال آمدن بر سر صهیونیستهاست نگاهی انداخت. رژیم جنگهای دیگری نیز با محور مقاومت داشته اما هیچکدام به اندازه جنگ اکتبر 2023، زیانبار نبوده است.
کشورهایی در منطقه به دلیل پیروی از دستورکارهای آمریکا در برهه کنونی در معرض جنگ قرار دارند. عربستانسعودی یک نمونه آشکار در این خصوص است. سعودیها نیمی از ذخایر ارزی خود را که در تمام طول عمر خود پس از 80 سال نفتفروشی سنتبهسنت جمع کرده بودند درپی جنگ با یمن از دست دادند.
سعودیها و دیگرانی که در دستورکارهای آمریکا مشارکت میکنند باید به شکل مقتضی از این طرحها دور شوند وگرنه آتش گریبانگیر آنان خواهد شد. این مساله فراتر از پیوستن یا نپیوستن ریاض به قطار عادیسازی روابط با تلآویو است.
3. این ایده همگرایی، به معنای اتحاد و تشکیل محور نیست بلکه تلاش برای «اتخاذ خط مشی واحد مسائل اساسی و کلی» است که شامل مواردی بسیار ساده و قابل اجماع مانند رد سلطهگری خارجی، قضیه فلسطین و جلوگیری از وقوع درگیری میشود. به همین جهت امکان شکلگیری همگرایی میان کشورهای منطقه بهسادگی و سهولت وجود دارد؛ بدون آنکه اختلافات در جزئیات مانعی در برابر این همگرایی ایجاد کند.
4. اختلافات میان امارات، عربستانسعودی و مصر با آمریکا که دارای مصادیق عیانی است، نشان میدهد این کشورها نیز از دخالتهای آمریکا به فغان رسیدهاند. تهدید چندباره امارات به تحریم به جهت برقراری ارتباط با سوریه، تهدید عربستان به قطع حمایت یا تلاش برای براندازی درصورت نزدیکی به چین یا تهدید مصر به تحریم به دنبال سفارش جنگندههای سوخو-35 روسی، نشاندهنده عمق این اختلافات است.
5. رهبر انقلاب در بخشی از سخنان خود در روز 11 مهرماه فرمودند: «امروز این رژیم نهفقط از جمهوری اسلامی ایران بلکه از همه کشورهای اطراف خود همچون مصر و سوریه و عراق نیز لبریز از کینه و غیظ است.» مصر، عراق و سوریه به دلیل هممرزی یا مجاورت با رژیم در معرض شدیدترین توطئههای صهیونیسم بودهاند. در جریان تحولات موسوم به بهار عربی که داعش از آن برآمد، تلاش شد این سه کشور منهدم شوند. با وجود هضم این ضربه در مصر، سوریه و عراق تا میزان زیادی ویران شدند. امید است این میزان کینهجویی صهیونیستها از این سه کشور، به فهمی مشترک میان آنان بینجامد. مصر هرچند از این نقشهها مطلع بوده و در مقام مقابله نیز برآمده است اما همچنان به دنبال ایفای نقش در چهارچوب طرحهای آمریکاست که در تناقض با منافع و مصالح این کشور است. مصر به جای پیروی از آمریکا که عامل مهمی در واگرایی روابط این کشور با محور مقاومت است میتواند ضمن بهرهمندی از روابط با این محور از گزند توطئههای صهیونیسم در امان بماند و در راستای احیای ظرفیتهای رهبری خود در جهان عرب قرار گیرد.
6.دشمنی غرب با جهان اسلام در شرایط کنونی بهشدت اوج گرفته و درنهایت آشکاری است. این مساله ضمن آنکه فرصتی برای اجماع حداکثری میان دولتها و ملتهای مسلمان فراهم آورده از لزوم تنظیم صفوف کشورهای اسلامی حکایت میکند. این صفوف نیز منظم نمیشوند مگر برای درگیری مهیبتر و جدی با غرب. تداوم حضور برخی دولتها در چهارچوب نقشههای غرب در این برهه مخاطرهآمیز بوده و میتواند به درگیری آنان با صفوف منظمشده دولتهای مقاوم منجر شود.
7.شرایط منطقه از وضعیت صهیونیستها تا اوجگیری ضدیت غرب با جهان اسلام نشان میدهد دعوت کشورها به همگرایی رویهای اولیه است. در رویه ثانویه اما این دعوت حکایت از بنبست منطقه و رسیدن آن به نقطه سرنوشتساز است؛ وضعیتی که در آن دولتها باید دست به «انتخاب» بزنند که در کدام دسته قرار دارند.
8. بخشی از دعوت ایران به همگرایی کشورهای اسلامی، فارغ از مسائلی که به شرایط کنونی مرتبطند، به شرایط گذار جهانی ارتباط دارد. کشورهای منطقه در دهههای اخیر به جای همگرایی، با یکدیگر درگیر بوده یا در بهترین شرایط همدیگر را خنثی ساختهاند. این تلاشها حتی باعث شده در راستای موازنهسازی، تعدادی از دولتها اتصال به قدرتهای فرامنطقهای را راهکاری مطمئن دیده و منطقه را صحنه مداخلات خشونتبار سازند. تمام این تحولات در شرایطی رخ داده که جهان در حالگذار به وضعیتی است که قدرت درحال تکثر بوده و دیگر مناطق نیز در کنار مناطق سنتی قدرت مانند آمریکایشمالی و اروپا دارای قدرت قابلتوجهی خواهند شد.
امروزه قدرتهای نوظهور در آمریکایلاتین و بیش از همه در شرق آسیا در قالب «آسهآن» به دنبال همکاری برای توسعه توان خود بهویژه در اقتصاد هستند اما قدرتهای حاضر در غرب آسیا با در پیش گرفتن رویههای غیرسازنده از تحولات جا ماندهاند. این مساله میتواند غرب آسیا را در آیندهای که مناطقی غیر از اروپا، آمریکا، کانادا، ژاپن و کرهجنوبی توسعه یافتهاند، همچنان عقبمانده نگاه دارد.
9.غرب آسیا اگر به توسعه قدرت خود و همگرایی نپردازد بیشتر از گذشته عرصه مداخلات خارجی زیانبار خواهد شد. نمونه این عدم توجه به قدرت و توسعه همگرایی، به شکل عجیبی اتحادیه اروپاست؛ مجموعهای که یکی از شاهکارهایی همگرایی در تاریخ جهان به حساب میآید! اتحادیه اروپا علیرغم موفقیتهایش به دلیل عدم توجه به توسعه و متمرکز ساختن قدرت و جلوگیری از مداخلات خارجی بهویژه از سمت آمریکا، در سال 2022 خود را در میان معرکه خشونتبار جنگ اوکراین دید. این پدیده نشان میدهد چگونه واشنگتن اراده و قدرت لازم برای سوءاستفاده از هرشکافی را دارد.
«زمان محدود برای صلح» نه «زمان محدود تا صلح»
مواضع ایران در دعوت از همگرایی با عربستانسعودی نباید به معنای رضایت ایران به صلح با این کشورها تعبیر شود؛ آن هم در شرایطی که این کشورها همچنان در چهارچوب دستورکارهای آمریکا در وضعیت مخاصمه با محور مقاومت قرار دارند. از این رو «زمان محدود تا صلح» که یک خبر شادمانکننده است، نمیتوان برآمده از موضع ایران باشد. بلکه تاکید تهران بر «زمان محدود برای صلح» است. اگر تعدادی از دولتهای منطقه همچنان بر طبل همراهی با آمریکا بکوبند، محور مقاومت چارهای جز عبور از آنان نخواهد داشت. در غیر این صورت، محور مقاومت با چندین نوع مدل حکومتی از ایران گرفته تا سوریه و لبنان، مشکلی با نظامهای سیاسی مصر و سعودی ندارد.
عربستانسعودی، کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، مصر و اردن امروز در یک دو راهی سرنوشتساز قرار دارند. در یکسو محور مقاومت، ملتها و نخبگان اسلامی قرار دارند که با اوجگیری مبارزه غرب با جهان اسلام درحال آمادگی برای مقابله با این مجموعهاند و در سوی دیگر آمریکا قرار دارد. مشکل آنجاست که اگر سعودی، مصر، کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و اردن تصمیم بگیرند به سمت آمریکا بروند، در برهه کنونی از سمت داخل نیز با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد. افزایش مخالفت افکار عمومی عربستان با عادیسازی روابط با رژیم از 77 درصد به 86 درصد، حاوی نکات و هشدارهایی برای سعودی و پیروانش است.