زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: برای تیم دیپلماسی که تماس تلفنی با اوباما و قدم زدن با وزیرخارجه آمریکا در خیابانهای نیویورک را دستاورد سیاست خارجی خود میدانست، چندان تعجببرانگیز نیست اگر الان هم عدم اقبال برای خارج کردن برجام از بنبست را فراهم نشدن امکان دیدار مستقیم با ترامپ بداند. این روزها و در حالی که سیاست خارجی ایران با برنامهریزی متفاوتی از دولتهای یازدهم و دوازدهم در حال پیشروی است، تلاشهای زیادی از جانب تیم سابق سیاست خارجی ایران میشود تا این روایت را از ماجرا ارائه بدهند که دلیل عدم اقبال ایران و محقق نشدن آنچه از سیاستخارجی مورد انتظار دولت بود، به خاطر آغاز ریاستجمهوری ترامپ بود و در غیراینصورت اقبال بیشتری نصیب ایران میشد؛ فارغ از صحت و سقم این ادعا اما میتوان گفت در نگاه تیم دولت سابق، تقلیل معادلات پیچیده سیاست خارجی کشورها به اشخاص بدون در نظرگرفتن سیاستهای کلان هرکشور احساس میشود. سایت منسوب به حسن روحانی، اخیرا روایتهایی با عنوان دیداری که رخ نداد از ماجرای دیدار حسن روحانی و ترامپ منتشر کرده که به همین بهانه، به باز خوانی آن روزها و وقایع پرداختهایم.
مذاکره مستقیم با ترامپ؛ تصمیمی که هیچکس آن را عاقلانه نمیدانست
«روند مذاکرات ایران و آمریکا داشت پیش میرفت، آمریکا خودش آن را تخریب کرده و پل را خراب کرده است. خودشان پل را خراب کرده و آن طرف ایستاده و داد میزنند»، «مذاکره همزمان با تحریم معنایی ندارد.» این بخشی از صحبتهای حسن روحانی در مرداد 97 و چند ماهی بعد از خروج ترامپ از برجام است. برخلاف تصور و پیشبینی تیم دیپلماسی دولت دوازدهم، اما ترامپ از برجام خارج شد، اگرچه پیش از آن نیز عواید قابلتوجهی در امضای برجام نصیب ایران نشد و بندهای توافق توسط آمریکاییها اجرایی نمیشد اما خروج ترامپ از برجام با بازگرداندن تحریمهای ثانویه و ایجاد کمپین فشار حداکثری همراه شد. ترامپ با این تصور از برجام خارج شد که با اعمال فشارهای گسترده ایران را وادار کند پای میز توافقی همهجانبه بنشیند و برد بیشتری نصیب آمریکاییها شود. در ایران اما نگاه مثبتی نسبت به مذاکره با فردی که خود از یک توافق امضاشده خارج شده است، وجود نداشت. این امر حتی از جانب مسئولان در دولت نیز در آن برهه مورد پذیرش قرار نداشت. خرداد ماه 97 بود که خبر درخواست برخی از اصلاحطلبان تندرو و چهرههای اپوزیسیون، در قالب نامهای برای مذاکره مستقیم با آمریکا، واکنشهای زیادی به همراه داشت. در این نامه علاوهبر درخواست مذاکره مستقیم ایران با آمریکا به این نکته اشاره شده بود که برای چگونگی انجام این اقدام، ایران از الگوی گفتوگوی آمریکا با کرهشمالی بهره بگیرد. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت درباره درخواست مذاکره مستقیم با آمریکا گفت: «عقل سیاسی هم در این زمینه کامل نیست که چنین توصیهای کنیم. الان سوال اینجاست، با چه کسی قرار است مذاکره کنیم، با فردی که ثبات فکری و سیاسی ندارد؟» علی صوفی، وزیر تعاون دولت اصلاحات هم گفت: «معنای نگارش این نامه در شرایطی که آمریکا روزبهروز به تحریمهای خود علیه ایران میافزاید، تسلیم شدن و بالابردن دستها در برابر آمریکاست.» محمدهاشمی، عضو سابق حزب کارگزاران هم معتقد بود مذاکره الان با آمریکا به صلاح نیست و تصریح کرد: «هر مذاکره شرایطی دارد که اگر شرایط مطلوب باشد، مذاکره به خوبی پیش میرود، در غیر این صورت مذاکره بیمعناست؛ در اصل شرایط مطلوب یک مذاکره، پایبندی دو طرف به توافق است.» محمدخاتمی، رئیسجمهور دولت اصلاحات هم مذاکره مستقیم را خلاف منافع ملی دانست و گفت: «در شرایطی که این افراد با ادبیات کاملا خصمانه و موهن، علیه کشور تهدید و توهین میکنند، پیشنهاد مذاکرات بیقیدوشرط با آمریکا، نقض کرامت ایران است.» با در نظرگرفتن خروج ترامپ و اعمال تحریمهای تازه این گزاره از جانب سیاستمداران و تحلیلگران مطرح میشد که مذاکره مستقیم با آمریکا ایران را در موضع ضعف قرار خواهد داد و طبعا نتیجهای نیز به همراه نخواهد داشت. اخیرا سایت حسن روحانی روایتی از احتمال مذاکره مستقیم روحانی با ترامپ منتشر کرده و در آن به این موضوع اشاره کرده است که روحانی ترسی از تبعات داخلی مذاکره با ترامپ نداشته و حاضر بوده هزینه آن را بپذیرد. فارغ از اینکه این اقدام اساسا نتیجهای نیز به همراه داشته است یا نه، اما بدبینی نسبت به مذاکرات مجدد با آمریکا امری نبود که بر مبنای سلایق سیاسی مطرح بشود، چراکه حتی شخصیتهای نزدیک به دولت نیز نسبت به مذاکره با ترامپ هشدار میدادند و این سوال نیز مطرح بود که آیا قرار است از نشست ایران پای میز مذاکره با ترامپ چیزی نصیب ایران شود و اگر توافقی شکل بگیرد، آمریکا به آن پایبند خواهد بود؟ سایت منسوب به حسن روحانی، البته در حالی ادعا میکند که روحانی حاضر به قربانی شدن و پذیرش تبعات داخلی تصمیم خود بود، که اساسا مشخص نیست دیدار مستقیم با ترامپ قرار بود کدامیک از موانع موجود در تحریم را برطرف کند و اگر این دیدار اتفاق میافتاد و خروجی نداشت، میتوان گفت این بار منافع ملی بود که برمبنای محاسبه غلط دولت، قربانی میشد و از طرفی نیز این موضوع مورد توجه قرار داشت که تحریمهای آمریکا و مساله رفع و لغو آنها موضوعی بود که تنها اختصاص به دوران ریاستجمهوری ترامپ نداشت و در دوران ریاستجمهوری اوباما نیز تحریمهایی علیه ایران اعمال شد؛ حال تصور اینکه گفتوگو با رئیسجمهور وقت، میتوانست تاثیر قابل توجهی بر تغییر سیاستهای آمریکا بگذارد، امری بود که میتوان آن را ناشی از سادهانگاری سیاستهای آمریکا درباره ایران دانست.
نشست بیاریتز؛ سورپرایز مکرون یا بهانهای برای دیدار با ترامپ؟
حضور ظریف در حاشیه اجلاس هفت کشور صنعتی جهان موضوع دیگری بود که سایت منسوب به حسن روحانی به آن اشاره کرده است و آن را «سورپرایز بیاریتز» دانسته است. ظریف اگرچه در سفری برنامهریزینشده به فرانسه رفت تا در حاشیه این اجلاس با مکرون گفتوگو کند، اما محور گفتوگوها درباره طرحی بود که مکرون روی میز گذاشته بود و قرار بود این گفتوگوها با حضور وزیرخارجه و دارایی فرانسه دنبال شود. درباره حضور در این نشست، روایتهای متفاوتی وجود دارد، در حالی که گفته میشود حضور وزیر خارجه ایران، از پیش اعلام نشده بود اما گفته میشود مکرون روز قبل از برگزاری نشست، خبر داده بود که قرار است ظریف در حاشیه این اجلاس حضور پیدا کند. سران جی7 اما به نحوی سعی کردند حضور ظریف در حاشیه این اجلاس را امری بدانند که خواسته مکرون رئیسجمهور فرانسه بوده تا درخواست شش کشور دیگر. آنگلا مرکل، صدراعظم وقت آلمان در همین رابطه گفت: «گفتوگوهای وزیر خارجه فرانسه با همتای ایرانیاش، رویدادی موازی بوده و از سوی گروه هفت صورت نگرفته است.» مکرون خود نیز به این موضوع اشاره کرد که قرار نیست پیامی از طرف سران اجلاس به ظریف منتقل شود و گفت: «اینگونه نیست که من حامل پیام مشخص و رسمی سران گروه7 برای ایران باشم.»
اطلاع داشتن یا نداشتن ترامپ از حضور وزیرخارجه ایران هم موضوع دیگری است که درباره آن روایتهای متفاوتی گفته میشود، درحالیکه این موضوع اینطور در رسانهها منتشر میشد که ترامپ از حضور وزیرخارجه ایران خبر نداشته است، اما خود اظهار میکرد که با سفر ظریف موافق بوده اما معتقد بود هنوز برای دیدار با ظریف زود است. بعد از این اما ربیعی، سخنگوی وقت دولت گفت این سفر تنها برای ملاقات با مکرون بوده و تمایلی هم برای ملاقات با هیچ مقام آمریکایی وجود نداشته است. در میان تایید و تکذیبها اما به نظر میرسد انگیزه برای دیدار مستقیم میان ظریف و ترامپ وجود داشته اما این موضوع از جانب دوطرف و به دلایل مختلف چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. ظریف البته مقصر شکل نگرفتن این گفتوگوها را پمپئو معرفی کرده و میگوید: «ما حرکتهایی کردیم حتی از جانب پوتین و این آقای پمپئو بود که بههم زد، خود ترامپ آمادگی داشت بپذیرد... مثلث بولتون، پمپئو، نتانیاهو، در واقع خودشان را کشتند که ترامپ را منصرف کنند با من ملاقات بکند.» با در نظرگرفتن صحت تمام ادعاها چند نکته نیز در این میان مورد توجه قرار دارد و این سوال پیش میآید که نگاه تیم دیپلماسی ما در آن برهه زمانی این بود که قرار است با شکلگیری دیداری مستقیم میان وزیر خارجه ایران و رئیسجمهور آمریکا، موانع قابلتوجهی رفع شود و دیدار مستقیم با او گام موثری در احیای برجام به همراه خواهد داشت یا تنها آورده آن در منتشر شدن خبر این دیدار در رسانههای داخلی و بینالمللی خواهد بود؟ به نظر میرسد در این مورد و با توجه به بیاعتمادی بهوجودآمده برای تعهد رئیسجمهور آمریکا به آنچه مورد بررسی قرار میگرفت، اینجا نیز نوعی سادهانگاری نسبت به سیاست خارجی آمریکا درقبال ایران وجود دارد و ظریف تلاش میکند، اتفاق نیفتادن دیدارها و مذاکرات میان ایران و آمریکا را حتی از روی دوش ترامپ بردارد و به گردن پمپئو، وزیرخارجه وقت آمریکا بیندازد و استراتژی سیاسی آمریکا مقابل ایران را به رویکرد اشخاص تقلیل دهد.
مجمع عمومی سازمان ملل، مهر 98
مهر 98 حسن روحانی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، راهی نیویورک شد و در بخشی از سخنرانی خود گفت: «اگر نسبت به اسم برجام حساسیت دارید، به رسم آن بازگردید... تحریمها را متوقف کنید تا راه گفتوگو باز شود.» اگرچه پیش از این هرگونه دیدار احتمالی میان روحانی و ترامپ تکذیب میشد اما به نظر میرسید برنامهای برای شکلگیری دیدار میان روحانی و ترامپ وجود داشت. واسطه شکلگیری این دیدار رئیسجمهور فرانسه بود که همواره در این مدت تلاش میکرد نقش میانجی برای احیای توافق را داشته باشد، به دنبال رایزنی برای برگزاری دیداری میان رئیسجمهور ایران و آمریکا بود، تمایل برای دیدار دوجانبه میان ترامپ و روحانی را نیز میتوان در قالب سیاستخارجی دولت روحانی براین اساس تحلیل کرد که احتمالا این دیدارها خود بهتنهایی به حل مساله کمک خواهند کرد. اگرچه جلسهای میان دو رئیسجمهور شکل نمیگیرد اما در این ماجرا هم روایتهای متفاوتی از علت شکل نگرفتن این دیدار ذکر میشود. روحانی در این باره میگوید: «طرف آمریکایی ابراز میکرد که ترامپ بیصبرانه علاقهمند به دیدار است... ترامپ اصرار داشت که او باید خبر دیدار را اعلام کند و بعد دیدار انجام شود. برای من روشن بود که ترامپ بازیگر است. او آدم عادی نبود... ما میگفتیم که اول دیدار انجام گیرد و بعد خبرش منتشر شود و خلاصه کار به جایی رسید که گفتند دیدار انجام و وسط جلسه خبرش هم اعلام شود. اما پیش از جلسه بازهم تیم ما به گفتوگو و مشورت مشغول شدند و درنهایت به جمع بندی رسیدیم که با ترامپ امکان گفتوگوی برابر و صادقانه وجود ندارد... اگر جای ترامپ، اوباما رئیسجمهور بود قطعا به آن جلسه میرفتم.» مایک پمپئو اما روایت دیگری از لغو جلسه دارد و معتقد است برخورد ترامپ باعث شده تا جلسه لغو شود و ماجرا را اینطور توضیح میدهد: «مکرون قبل از نشست مجمع عمومی با رئیسجمهور تماس گرفت و مدعی شد که دیدار با روحانی امکانپذیر است، مشروط براینکه رئیسجمهور ترامپ ابتدا خواسته روحانی مبنیبر امضای یک سند خاص را برآورده کند. یادم هست که رئیسجمهور گفت، هرگز پای چنین چیزی را امضا نخواهد کرد. مکرون گفت اگر امضایی در کار نباشد، دیداری هم در کار نخواهد بود... مکرون که هنوز مستاصل بود گفت به سراغ ایرانیها میرود و از آنها میپرسد، آیا حاضرند بدون اینکه رئیسجمهور (ترامپ) پای آنچه در تکهکاغذشان نوشته بود را امضا کند، با ترامپ دیدار کنند یا نه. این حرف مکرون رئیسجمهور را عصبانی کرد: «بس است دیگر به من زنگ نزن و التماس نکن...» بر این مبنا به نظر میرسد بهخاطر اینکه ترامپ حاضر نشده پای سندی خاص را امضا کند این دیدار اتفاق نیفتاده است. حسن روحانی اما میگوید بهخاطر عدم اعتماد به ترامپ تصمیم میگیرد با او دیدار نکند. اینجا و در این ماجرا نیز چند نکته مورد توجه قرار دارد، در یک سمت ماجرا، همچنان این نگاه وجود داشت که قرار است دیدار با ترامپ، مشکلی از بنبستهای موجود در ماجرای برجام را رفع کند و روحانی البته در روایت خود به این موضوع اشاره میکند که علت اتفاق نیفتادن دیدارش با ترامپ تصمیمی بوده که در مشورت با اعضای تیمش آن را گرفته است و به نظر میرسد در این میان محدودیتی برای مذاکرات مستقیم وجود نداشته است، البته درحالی سایت منسوب به حسن روحانی تلاش میکند اینطور القا کند که این دیدار بهخاطر عدم اعتماد طرف ایرانی اتفاق نیفتاده که ابراز تمایلات از طرف ایران هم برای مذاکرات مستقیم با واسطهگری مکرون وجود داشته است اما همچنان این نقد به نگاه دولت تدبیر و امید در سیاستخارجی وارد است که نحوه عملکرد و رفتار سیاسی در آمریکا را همچنان مختص به اشخاص میداند و سعی میکند با مطرح کردن این موضوع که «ترامپ مایل به مذاکره بود، پمپئو نگذاشت»، یا «اگر اوباما بود حتما مذاکره میکردم» برای معادلات پیچیده موجود بعد از خروج ترامپ از برجام را بهراحتی نسخهپیچی کرده و آن را با تغییر افراد و سیاستمداران حلشده بدانند.
تفکرسادهلوحانه در سیاست خارجی یا نگاه واقعبینانه به رفتار ترامپ؟
ابوالفضل ظهرهوند، کارشناس مسائل بینالملل درباره اظهاراتی که اخیرا سایت منسوب به حسن روحانی درباره دیدار روحانی و ترامپ منتشر کرده، در گفتوگویی که با ما داشت، ضمن بیان اینکه مواضع و اظهاراتی که این روزها بیان میشود، نشاندهنده عمق تفکر سیاسی تیم روحانی در سیاست خارجی است، گفت: «این بیانگر نگاه غیرعلمی و غیرکارشناسی آنهاست، نمیدانند که ما الان دو سیستم هستیم که روبهروی هم قرار داریم و چالشی که الان داریم، قائم به افراد نیست، بلکه برخاسته از نوع رویکرد و جهتگیریهای کلی است و تعارض اصطلاحا یک تعارض جوهری است و مسائل اگر با یک دیدار حل میشود چه ایرادی دارد، ما هم برویم دیدار کنیم. اما قابلحل نبود. طرف مقابل ما رئالیست است و با واقعگرایی و برپایی یک تصمیم نظام سیاسی آنجا وارد عمل میشود، این نیست که اگر ترامپ باشد یا آقای بایدن، قضیه تغییر میکند. کمااینکه مواضع آمریکا در مورد چین چه در دوران ترامپ چه بایدن، یک موضع است، فقط نوع تاکتیک و نوع تصمیم فرق میکند، لذا این تفکر سادهلوحانه بود که کشور را به این ورطه انداخت و منابع کشور را از بین بردند. در فرانسه اگر به آن مقطع نگاه کنید، ترامپ از برجام خارج شده بود، بحثش این بود که من آماده هستم که توافق جامعی با ایران امضا کنم، یعنی همان چیزی که در دوره آقای اوباما، مساله را به صورت فرآیندی جلو میبردند.»
این کارشناس بینالملل به این موضوع اشاره میکند که ترامپ آماده مذاکره بود، اما میخواست توافقی جامع با ایران امضا کند و ادامه میدهد: «مکرون اصرار داشت که ظریف با ترامپ بنشیند. ترامپ هم شرط گذاشته بود که اگر میآیند برای توافق جامع بیایند، چون من دیگر از برجام خارج شدم و برجام برای ما آوردهای ندارد. الان هم این موضوع اثبات شده است، آمریکاییها دیگر تمایلی به برجام هستهای ندارند. مذاکراتی که اخیرا تحتعنوان توافقات سپتامبر در جریان بود که در بحث اغتشاشات، باز آمریکاییها زیر میز زدند هم جزو همان ملاحظاتی است که آمریکاییها دارند و باید بیرون از مساله برجام، تسهیلکننده دور جدیدی از مذاکرات باشد.» امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل آمریکا درباره اینکه اگر مذاکراتی شکل میگرفت برای ما نتایجی به همراه خواهد داشت، گفت: «اینکه دونالد ترامپ مایل بود با مقامات ما دیدار کند، موضوع غیرقابلکتمانی نیست، چه دیدار با همتراز خود که روحانی بوده چه با ظریف. اما برمبنای خاطرات جان بولتون، ترامپ آماده دیدار با ظریف در حاشیه بیاریتز، بوده است... نمیدانم آن موقع ظریف مایل به مذاکره بوده، دستور کار داشته یا نه. از طرف ایرانی اطلاعات دقیقی ندارم، چون حداقل روایتش به اندازه روایت آمریکاییها علنا اعلام نشده است. اما ترامپ خیلی علاقه داشت و حتی شماره تلفن دفترش در کاخ سفید را هم داد و گفت به من زنگ بزنید. بنابراین از طرف آمریکایی اشتیاق برای هرگونه تماسی وجود داشته است. روایتی که دفتر آقای روحانی مطرح میکند، خودش، تیمش، مشاورانش به این موضوع میرسند که دیداری منتج به نتیجه میشود که درنهایت منجر به رفع تحریم شود. رئیسجمهور وقت ایران، آمادگیاش را داشته ولی به این نتیجه میرسند که طرف آمریکایی صرفا به عکس و نمایش و خوشوبش و دست دادن کفایت میکند، ضمن اینکه تجربه دیدارهای ترامپ با رهبر کره شمالی هم این پیام را به تهران مخابره کرده بود که چنین دیدارهایی صرفا نمایش است. حالا اینکه حسن روحانی میگویند که من حاضر بودم، قربانی بشوم، خودش باید توضیح بدهد ولی حداقل ما سابقهای داریم و اولین تماس تلفنی روسایجمهور ایران و آمریکا توسط روحانی اتفاق افتاد، اما نمیدانم روحانی پیشقدم شد با اوباما تماس بگیرد یا اوباما پیشقدم شد ولی هرچه بود با هم صحبت کردند، اگر نسبت به ترامپ هم این اطمینان وجود داشت، روحانی حتما این کار را انجام میداد، ولی مشکل این بود که طرف آمریکایی با نیت حل مشکل جلو نیامده بود و میخواست، صرفا عکس و تماسی باشد و تحریمها سرجای خود باشد.»
ابوالفتح البته به این موضوع اشاره میکند که پیش از تماس تلفنی روحانی با اوباما، مکاتبات و توافقات تا حدی پیش رفته بود اما در دوران ترامپ این اتفاق نیفتاده بود و میگوید: «من هم معتقدم که صرف دیدار ترامپ با روحانی یا دیدار ظریف با ترامپ، گرهای از مشکلات ایران باز نمیشد، به همین دلیل این اتفاق نیفتاد، در آن زمان تحلیلی مبتنیبر اطلاعات درست وجود داشت که از دیدار با ترامپ چیزی حاصل نمیشود برای همین این اتفاق نیفتاد. کاراکتر اوباما و ترامپ را متفاوت میدانیم، نگاه دموکراتها و جمهوریخواهها را هم متفاوت میدانیم. البته راهبرد کلان ایالات متحده چه دموکرات، چه جمهوریخواه تغییر نمیکند، ولی مسیر رسیدن به توافق در دولت اوباما راحتتر بود تا ترامپ، ما الان با بایدن هم این مشکل را داریم، اما آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که باید با ایران به توافق برسند. تجربه کره شمالی برای ایران حائز توجه بود که اگر دیدارهای سهگانه ترامپ با رهبرکره شمالی منجر به نتیجه میشد، ایران ترغیب میشد آن راه را پیش بگیرد ولی این اتفاق نیفتاد.»
سادهانگاری، عامل اصلی شکست سیاست خارجی دولت روحانی
اگرچه سیاست خارجی دولت روحانی و آنچه درطول هشتسال ریاستجمهوری از جانب ظریف و حسن روحانی در عرصه بینالملل اتفاق افتاد، خود نیاز به بررسی جدی دارد و کارشناسان هم به نقد رویکردها پرداختهاند اما در نگاهی به روایت و تعریف و تحلیل آنچه بعد از خروج برجام و برای خروج این توافق از بنبست اتفاق افتاد، میتوان این نکته را مورد اشاره قرارداد که جو و شرایط بینالمللی و حتی داخلی نسبت به احیای مذاکرات برجام چندان مثبت نبود و در این امر نیز مشخص بود که پیگیری مذاکرات زیانهای بیشتری را متوجه ایران خواهد کرد و مذاکره با فردی که از برجام خارج شد تا دستاوردهای بیشتری از مذاکرات مجدد دریافت کند، ایران را در موضع ضعف قرار میداد. آنچه در اینجا قربانی میشد نه افراد، بلکه منافع ملی ایران بودند. از طرف دیگر این امر مورد توجه قرار دارد که اگرچه ایران در زمان اوباما توافق برجام را امضا کرد اما در واقعیت اوباما همان اقدامی را انجام داد که ترامپ آن را علنی اجرا کرد و برخوردار نشدن ایران از توافق برجام از زمان اوباما شروع شد. با این نگاه میتوان تحلیل اتفاقات و شرایط آن روز با این توجیه که افراد حتی حاضر بودند خود را قربانی کنند تا توافق به نتیجه برسد، چندان قانعکننده به نظر نمیرسد. تقلیل ماجرای توافق و رفع تحریمها به دیدار مستقیم با ترامپ را هم میتوان نوعی سادهانگاری در سیاست خارجی دولت روحانی و برنامهریزی صرفا برمبنای موضع سیاستمداران آمریکایی بدون درنظرگرفتن سیاست کلان آمریکا دانست؛ امری که البته به نظر میرسد علت شکست برنامهریزیهای سیاست خارجی دولت روحانی در دوره ریاستجمهوریاش هم ناشی از همین سادهسازی مسائل و اتفاقات پیچیده بود.