عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ:
ای قدس... ای شهر من
ای قدس... ای دوست
فردا... فردا درخت لیمو شکوفه خواهد داد
و سنبلان سبز شادی خواهند کرد
چشمان به خنده شاد خواهند گشت
و کبوتران مهاجم به بامهای پاک تو
بازخواهند گشت...
ای وطنم... ای سرزمین آشتی و زیتون...
زمانی که نزار قبانی این شعر را میسرود احتمالا همین روزها را میدید که گفت: «و کبوتران مهاجم به بامهای پاک تو بازخواهند گشت...» آرمان فلسطین طی دهها سال تبدیل به نمادی از مقاومت در برابر اشغالگری، نژادپرستی، فاشیسم، سرمایهداری، سلطهگری و خیلی خبائث دیگر تبدیل شده است، روز گذشته خبرها و تصاویری در رسانهها و فضای مجازی منتشر شد که پیروزی نیروهای فلسطینی را بر اسرائیل نشان میداد. پیروزیای که همیشه از آن صحبت کردیم و میدانستیم که آن را به چشم خواهیم دید. به بهانه این پیروزی بزرگ که ادامه پیدا خواهد کرد، به سراغ این سوژه رفتیم تا ببینیم در کشورهای مختلف نگاه هنری و فرهنگی در حمایت از فلسطین چه چیزی است و چه کارهایی را فارغ از نگاه سیاسی و بهعنوان دغدغه انجام دادهاند.
مراکش و آرمان همیشگی فلسطین
معنای اسم کشورشان میشود سرزمین خدا؛ مراکش کشوری که در شمالغربی آفریقاست و نامش در یک سال اخیر به علت حضور موفق در جامجهانی فوتبال 2022 در همه جا شناخته شده است. شگفتیآفرینی مراکشیها در جامجهانی بخشی از معروفیت را برای آنها به همراه داشت، اما یک دلیل دیگر حمایت از فلسطین بود، زمانی که بازیکنانش گل میزدند و همین گل زدن بهانهای میشد تا پرچم فلسطین را به دست بگیرند و در دور شادی با خودشان بچرخانند. یاد تعبیر منصور ضابطیان در کتاب «چای نعنا» میافتم که درباره مراکش میگوید: «کشور مراکش را میشود بارها و بارها دید و هر بار چیزی ته دل آدم فرو بریزد. میشود رفت به قصرهایش که انگار آدم را کپیپیست میکنند در روزگارهایی دور. وقتی در قصر بدیع هستی حتی در خرابههایش، حس میکنی روزگاری اینجا جای رفتوآمد اهل دانش و فرهنگ بوده. یا وقتی در قصر بیهایا هستی، عطر گلها و شکوه درختها در کنار دیوارهای سر به فلک کشیده قصر، تو را در خلسهای فرو میبرد که حتی ستمگریهای احمد بن موسی، ساکن اصلی قصر را هم به فراموشی میسپارد.»
یکی از ویژگیهایی که برای مراکش عنوان میکنند، پایبند بودن به ریشه و فرهنگشان است که در همین متن ضابطیان هم به آن اشاره شده است.، مراکشیها در مسیر تاریخی خود از تبادلات فرهنگی با بیگانگان جز آنچه را که خودشان خواستهاند،سرباز زدهاند و هویت فرهنگی خویش را در اولویت قرار دادهاند. به گفته کسانی که درمورد مردم و این کشور پژوهشهای زیادی انجام دادهاند مردم مراکش همواره تلاش کردهاند در گذر زمان به سنتهای مذهبیـ ملی خود حتی در پوشیدن لباس سنتی خود پایبند باشند. مطابق اصل ششم قانون اساسی مراکش دین رسمی این کشور اسلام است. برای آنها فلسطین از آن جنس چیزهایی است که همیشه در اولویت است. آنها هر جایی که توانستند صدایشان را برای حمایت از فلسطین بالا بردند، چه در وسط مستطیل سبز و جامجهانی فوتبال و چه در خیابان، زمانی که افطارهای ماه رمضان را جشن میگرفتند. آرمان آزادی فلسطین و حمایت از آن همیشه برای مراکشیها مهم است. انگار که این آرمان به تار و پودشان پیوند خورده و هر جایی این حمایت را فریاد میزنند حتی زمانی که حکومتشان بحث عادیسازی روابط با رژیمصهوینیستی را اعلام کرد اما مردم در کنار فلسطین ماندند و بلندتر این حمایت را فریاد زدند.
اعتراض به قرارداد با آپارتاید
گاهی اعتراضها از جایی انجام میگیرد که حکومتش همیشه حمایتها از رژیمی داشته است که غاصب و جعلی است. روز سهشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۲ در حالی که بازدید شرکتکنندگان در کنفرانس سالانه Google Cloud Next از مرکز Moscone در مرکز شهر سانفرانسیسکو برای ساعت پنج بعد از ظهر برنامهریزی شده بود، معترضان به قرارداد گوگل با ارتش اسرائیل در مقابل این ساختمان صف کشیدند و زنجیره انسانی تشکیل دادند. به گزارش لسآنجلس تایمز، حدود ۳۰ معترض، از جمله کارمندان سابق گوگل و فعالان اجتماعی محلی، در خیابان هوارد، که به فاصله کمی از مرکز همایش، بین دو ساختمان شیشهای بزرگ و بالای پل عابر پیاده در آن نزدیکی قرار دارد، زنجیره انسانی بستند و بنر بزرگی با مضمون «پروژه گوگل نیمبوس به آپارتاید اسرائیل دامن میزند» را باز کردند. نکته جالب اینجاست که غیر از کارمندان سابق گوگل، بیش از دوازده کارمند فعلی این شرکت هم خود را به همان نزدیکی رساندند و بروشورهایی را بالا بردند که دلایل مخالفتشان با پروژه نیمبوس را توضیح میداد؛ قرارداد 1.2 میلیارد دلاری که گوگل و خدمات وب آمازون با دولت و ارتش اسرائیل منعقد کرده است و این معترضان آن را کمک به یک رژیم آپارتاید میدانستند.
فیلمهایی برای فلسطین
هنوز در گوشهوکنار دنیا کسانی هستند که نه به دلیل اتصال به یکی از جریانهای ضدصهیونیستی مثل ایدئولوژی اسلامی، ناسیونالیسم عربی یا چپگرایی، بلکه به دلایل انسانی و اخلاقی و با تبعیت از روح آزادگی، درباره مقاومت فلسطین و ظلم صهیونیستها فیلمهایی ساختهاند.
رویای بازگشت/ نروژ
نام این انیمیشن به زبان عربی رویای بازگشت «حلمالرجوع» و به انگلیسی برج (The Tower) است. این استاپموشن گیرا و خوشساخت را متس گرترود نروژی در سال 2018 ساخت؛ اثری که هم یک اعتراض سیاسی است و هم سوگواری برای زندگیهای ازدسترفته و بهنوعی میتواند یادآور «ژنرال پابرهنه»، روایت اولشخص کیجی ناکازاوا از بمباران هیروشیما باشد. داستان درباره ورده، یک دختر یازدهساله فلسطینی است که از نسل چهارم آوارگان این کشور محسوب میشود و هیچچیز از سرزمین مادریاش ندیده به جز اردوگاهی که از ابتدا در آن به دنیا آمده است. این انیمیشن با این نیت ساخته شده که بتواند با هدفگیری ذهن و وجدان کودکان سراسر دنیا، نگذارد که فاجعه ۱۹۴۸ در اراضی اشغالی به فراموشی سپرده شود.
انشاءالله / کانادا
فیلم با بمبگذاری در یک کافه خیابانی واقع در رژیمصهیونیستی آغاز میشود و در ادامه به جستوجوی این میرود که آیا چنین اقداماتی از جانب فلسطینیها درست هستند یا نه؟ «انشاءالله» یا «به خواست خدا» یک فیلم درام کانادایی محصول ۲۰۱۲ است و کارگردانش، آنایس باربو-لاوالت، رماننویس و سینماگر اهل کبک کاناداست. داستان فیلم درباره کلوئه، یک پزشک کانادایی وابسته به جمعیت هلالاحمر که در درمانگاهی در اردوگاه پناهندگان ساکن کرانه باختری کار میکند. او در آنجا با دو زن آشنا میشود؛ اولی یک فلسطینی که شوهرش در زندانهای اسرائیل حبس شده و دیگری دوست یهودی او که به ارتش اسرائیل فراخوانده شده است.
صعیدی در دانشگاه آمریکایی/ مصر
فیلم «صعیدی در دانشگاه آمریکایی» یک فیلم مصری با بازی محمد هندی، مونا زکی، احمد السکه، طارق لطفی و غاده عادل به تهیهکنندگی مدحت العدل و کارگردانی سعید حامد است. این فیلم همانطور که از نامش پیداست به داستان دانشجویی به نام صعیدی از مصر علیا میپردازد که بورسیه تحصیلی دریافت میکند و برای اولینبار از زادگاهش به قاهره میآید تا وارد دانشگاه آمریکایی شود و درمعرض بسیاری از موقعیتهای طنز انتقادی قرار میگیرد. نتیجه این اتفاقات تحول بزرگی در زندگی او است. این اثر یکی از مهمترین فیلمهای سینمای جوان مصر است و اولین فیلم جوانی است که در اواسط دهه نود، گیشه را از چنگ ستارههای بزرگ بیرون کشید و به بالاترین رتبه فروش دست یافت. این اولین فیلم دنیا بود که در آن تصویر به آتش کشیده شدن یک پرچم مثلثنشان نمایش داده میشد؛ جاییکه دانشجویان در اعتراض به وقایع فلسطین، چنین کاری میکردند.
جنین-جنین/ فلسطین
در سال 2002، محمد بکری، یکی از مشهورترین بازیگران فلسطینی فعال در رژیمصهیونیستی، پس از اطلاع نسبت به گزارشهای مربوط به قتلعام و نسلکشی به منطقه جنین رفت. بکری پنج روز را در آنجا گذراند و از عواقب حمله رژیمصهیونیستی تصویر گرفت و با بسیاری از بازماندگان مصاحبه کرد. در اواخر همان سال، فیلم 54 دقیقهای «جنین-جنین» او برای نمایش در سینماتک اورشلیم آماده شد. بکری متوجه شد چقدر سادهلوح بوده که فکر میکرده صهیونیستهای دلسوز نسبت به فلسطینیها ممکن است این فیلم را بپذیرند و این فیلم ممکن است بهدلیل انتقال شجاعانه روایتهای شاهدان عینی فلسطینی، جوایزی دریافت کند. اما این فیلم خشم صهیونیستها را برانگیخت. بعد از اکران فیلم «جنین-جنین» اوضاع تغییر کرد. افکار عمومی اسرائیل روشن کرد که از نظر آنها این «عرب خوب»، بیش از آنچه فکر میکردند فلسطینی بوده است و درنتیجه بکری بهسرعت در سالن کنست متهم به خیانت شد و در مطبوعات رژیمصهیونیستی بهعنوان حامی تروریست معرفی شد.
زرافه / فلسطین
در یک باغوحش نابسامان کرانه باختری یک دامپزشک تنها و یاسین پسر 10 سالهاش تا جایی که میتوانند از حیوانات مراقبت میکنند. این پسر به زرافهها علاقه خاصی دارد. هنگامی که سروصدا و هرجومرج ناشی از حمله هوایی رژیمصهیونیستی یکی از زرافهها را میکشد جفتش ریتا دست به اعتصاب غذا میزند. مانند برخی افراد زرافهها نمیتوانند بهتنهایی زندگی کنند. او را جای دیگری هم نمیشود برد چون زمانی که عبور از یک ایست بازرسی با چیزی به اندازه یک کیف حملونقل دشوار است به نظر میرسد امکان قاچاق یک زرافه از مرز بسیار کم باشد. این فیلم که از یک داستان واقعی الهام گرفته است در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو 2013 دیده شد. این اولین کارگردانی رانی ما سالهاست که با الهام از اتفاقات سال 2002 روایت میشود. باغوحش و ساکنان آن را میتوان بهعنوان استعارهای برای فلسطینیهای کرانه باختری در نظر گرفت. آنها در مهار خطرات نامطمئن هستند و بین فقر و بروکراسی امنیتی که عمدا کار را برایشان دشوارتر میکند گرفتار شدهاند.
رد پیشنهاد 400 هزار دلاری
سال 1398 لطفی بوشناق، از هنرمندان تونس در حمایت از آرمان فلسطین و محکومیت معامله قرن آمریکا، پیشنهاد مالی اغواکننده در ازای اجرای مشترک با هنرمندان صهیونیست را رد کرد. این پیشنهاد مالی ارزشش ۴۰۰ هزار دلار بود. لطفی بوشناق که به اجراهای هنری در حمایت از فلسطین، مردم و انقلابهای عربی معروف است، در گفتوگویی میگوید که اجرای موسیقی در فلسطین اشغالی و همچنین اجرای مشترک موسیقی با هنرمند صهیونیست را رد کرده است؛ اجرایی که به گفته او، ۴۰۰ هزار دلار بابت آن قرار بود به او پرداخت شود. او گفت که مساله و آرمان فلسطین، آرمان و اصول لایتغیر او نیز هست. بوشناق در این گفتوگو با حمایت از این آرمان گفته است: «من به ایده مرگ معتقدم، نه به دلیل ترس از آن، ولی همواره به این فکر میکنم که تاریخ چه خواهد نوشت. تو رهگذری بیش نیستی، ولی مواضع تو است که باقی میماند و تاریخ را نمیتوان با پول خرید.»
لطفی بوشناق متولد سال ۱۹۵۲ در تونس است که در کشورهای عربی و شمال آفریقا به اجراهای خوب و حمایت از آرمان فلسطین معروف است. او با طرح صلح تحمیلی آمریکا در مورد فلسطین، معروف به معامله قرن مخالفت کرده و سرودهایی با عناوین «چه خواهی کرد»، «زنگهای بازگشت [به فلسطین]» و «مقاومت کن ای فلسطینی» را در کارنامه هنری خود دارد.
ناجی علی و خلق کاریکاتورهای جهانی
نام ناجیعلی دیگر آنقدر شناخته شده است که نیاز به توضیح ندارد. او مشهورترین کاریکاتوریست خاورمیانه بود. شخصیتی به نام حنظله را در کارهایش تصویر میکرد که نماد مصور مردم فلسطین و نشانگر سرنوشت تلخ و اندوهبار آوارگان فلسطینی بود. ناجی العلی از سال ۱۹۷۳، حنظله را همواره پشت به بیننده و با دستان قلابشده در پشت ترسیم کرد. این شخصیت که پیراهنی ژنده پوشیده و پابرهنه است، در کاریکاتورهای سالهای آخر عمر علی گاه در حال سنگپرانی یا شعارنویسی است. با وجود اینکه ناجی علی از جایگاه بینالمللی ویژهای برخوردار بود و قتل او در جهان هنر و مطبوعات واکنشهایی داشت، اما نگاه رهبران سیاسی دنیا را جلب نکرد و آنها واکنشی در این مورد نداشتند. در مورد سرنوشتی که برای حنظله بهعنوان یک شخصیت خلق شده، ناجی سلیم میگوید او سنی مذهب است و بعد از ۱۰ سالگی مجبور به ترک فلسطین شده است؛ او به نوعی نظارهگر تمام جنایات صهیونیستها و مظلومیت مردم فلسطین است و به صورت سمبلیک مقاومت فلسطینیها را نشان میدهد.
شهید مرتضی آوینی درباره ناجی علی و خلق شخصیت حنظله اینگونه گفته بود: «حنظله مظهر یک حضور سمبلیک است، شاهد همه مصائبی که بر ملت او میرود. حنظله شاید خود ناجیالعلی باشد، پسری یکدنده و لجوج و پابرهنه، با شانههایی آویزان و دستهایی گره خورده از پشت.» شخصیت حنظله امروز در کشورهای انگلیسیزبان معروف است و مردمان این کشورها ترجیح میدهند او را «هندلا» خطاب کنند. اما ناجی علی علاوهبر خلق شخصیت حنظله که امروز دیگر جهانی شده است، ۴۰ هزار کاریکاتور مختلف تا قبل از اینکه توسط عوامل ناشناس در ۲۹ جولای ۱۹۸۷ ترور شود و به شهادت برسد، به یادگار گذاشت که در آنها رژیمهای عربی و اسرائیل را مورد شماتت قرار میداد. او همچنین کاریکاتورهای جنجالی دیگری را به نمایش کشید که از جمله آنها میتوان به کاریکاتورهایش درخصوص سران فلسطینی سازشکار و سران عرب اشاره کرد که در ناز و نعمت و عیش زندگی میکردند و به مساله فلسطین خیانت میکردند. ناجی علی همچنین کاریکاتور یک شخصیت سرباز اسرائیلیِ «دماغ دراز» را نیز به تصویر کشید بهگونهای که وی در مقابل سنگهای پرتابشده از سوی فلسطینیان، دستپاچه شده است.
ناجی شخصیتهای اصلی دیگری را هم در کاریکاتورهای خود داشت که از جمله آنها میتوان به شخصیت زن فلسطینی اشاره کرد که ناجی او را در بسیاری از کاریکاتورهایش فاطمه معرفی میکرد. شخصیت فاطمه در کاریکاتورهای ناجی شخصیتی بود که سازش نمیکرد و رویاهایش در قبال مساله فلسطین و راهکارهای حل این مساله کاملا واضح و شفاف بود. ناجی همسر فاطمه را نیز بهگونهای تصویر کرده بود که در برخی مواضع شکننده بود.
نقشها و رنگهای روی دیوار
دور تا دور دیوارهای فلسطین اشغالی، دیوارهای سیمانی زشتی است که دیدنش، دل هر آزادهخواهی را در این جهان به درد میآورد. دیوارهایی بلند، که در زمینهای سرسبز کرانه باختری، مانند وصله ناجوری به یک لباس زیبا در آنجا قرار گرفته و ساکنان آنجا را از خانه خودشان دور کرده است. دیگر مردم جهان علاوهبر لحظهشماری برای فرو ریختن این دیوار، از آن برای کارکردی دیگر استفاده میکنند. اسرائیل که از ترسش شش لایه دیوار با مصر، سوریه، لبنان، کرانه باختری، غزه و اردن کشیده است، حالا از آن بهعنوان صفحهای برای نقاشیهای خیابانی استفاده میشود.
بنکسی، هنرمند بریتانیایی است که با نام مستعارش در سال 2015 به غزه سفر کرده. او که در جایگاه یک معترض اجتماعی و سیاسی از هنرش استفاده میکند، چندین بار موضوع فلسطین و غزه را دستمایه کارهایش قرار داده است. هنر بنکسی، آمیزهای از طنز سیاه و گرافیتی است که روی پلها، دیوارها و خیابانها به تصویر کشیده شده است. در فوریه 2015، بنکسی در کلیپی که درباره سفرش به غزه بود، نوشت: «امسال را سالی کن که مقصدی جدید کشف میکنی.» یکی از آثاری که در آن سفر خلق کرد، گربهای بود روی خرابههای خانهای که اسرائیل ویرانش کرده بود. او درباره این نقاشیاش اینگونه گفت: «میخواستم عکسهای تخریب غزه را در وبگاهم نشان دهم؛ اما در اینترنت مردم فقط به تصاویر گربهها نگاه میکنند.» یکی دیگر از نقاشیهایش، تصویر تاببازی کودکانی است که تابهایشان از برج دیدبانی آویزان است. یکی از نزدیکان او به نیویورکتایمز گفته بود: «نمیخواهم طرف فلسطین یا اسرائیل را بگیرم؛ اما وقتی میبینی کل محلههای حومه شهر به تلی از خاک مبدل شده و هیچ امیدی هم به آینده نیست، شهر رنگ میبازد و در واقع داری به یک مرکز بزرگ عضوگیری برای تروریستها نگاه میکنی. بهخاطر خودمان هم که شده باید این مشکل را رفع کنیم.»