سارا طاهری، خبرنگار گروه دانشگاه: مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی زمانی که سند تحول و تعالی دانشگاه را ترسیم میکردند، «مدرسه دانشگاه» را ذیل بسته ارتقای کیفیت و کارآمدی دورههای تحصیلی قرار دادند و در این راستا معاونت آموزشهای عمومی و مهارتی دانشگاه به علوم تربیتی و مهارتی تغییر نام داد. البته به گفته دکتر طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد این اتفاق تنها یک تغییر نام نیست بلکه یک سیر تکمیلی در تحقق برنامه پنجساله دانشگاه است.
حالا معاونت جدید در دل خود چند محور دارد که تمام آنها قابل تفکیک از یکدیگر هستند؛ حوزه اول حوزه علوم تربیتی، حوزه دوم مدارس سما، حوزه سوم حوزه مهارتی و توانمندسازی و کاربنیان و حوزه چهارم مرکز «تاک» یا همان مرکز تربیت اسلامی کودک است که هدف از راهاندازی این مرکز تربیت کودک از ابتدای تولد و قبل از آن تا ششسالگی خواهد بود. بخش توانافزایی دانشگاه که پیشتر در معاونت توسعه و مدیریت منابع بود هم به معاونت علوم تربیتی و مهارتی اضافه شده است. سکوی مشکات نیز در تعامل با بخشهای مهارت و کارآفرینی و توانافزایی بهعنوان یک پلتفرم گسترده و وسیع فعالیتهای مرتبط با توانمندسازی نیروها را در خارج از دانشگاه دنبال میکند.
مسئولیت اجرای برنامههای این معاونت از تیرماه امسال به محمدعلی نادیخوراسگانی سپرده شده است. او دارای مدرک تحصیلی دکترای مدیریت آموزشی و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد واحد اصفهان است که معاون برنامهریزی و امور اقتصاد دانشبنیان دانشگاه آزاد واحد اصفهان، معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه آزاد واحد اصفهان و مشاور معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد و معاون امور مدارس دانشگاه آزاد واحد اصفهان را در کارنامه اجرایی خود دارد. نادیخوراسگانی در گفتوگو با «فرهیختگان» از علت تغییر نام این معاونت، تغییر ساختار معاونت، جزئیات دانشکدگان ذیل این معاونت و برنامههای پیشرو سخن گفت. به گفته او معاونت علوم تربیتی و مهارتی از این پس دارای دو دانشکدگان (school) با نامهای «دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی» و «دانشکدگان مهارت و کارآفرینی» خواهد بود. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
عنوان معاونت آموزشهای عمومی و مهارتی به معاونت علوم تربیتی و مهارتی تغییر کرده، علت این تغییر چیست؟
تغییر معاونت آموزشهای عمومی و مهارتی به معاونت علوم تربیتی و مهارتی به دلیل تغییر ماموریتی است که در سند تحول و تعالی دانشگاه آزاد برای این معاونت در نظر گرفته شده است.
این تغییر تاثیری هم در ساختار و فعالیتهای معاونت هم خواهد داشت؟
قطعا تاثیر داشته است. در گذشته معاونت آموزشهای عمومی و مهارتی صرفا در مجموع سازمان سما و حوزه مهارت و کارآفرینی دانشگاه آزاد یا حوزه مهارتی ورود میکرد، اما درحال حاضر میتوان این ماموریتها را به شش قسمت تقسیمبندی کرد. یعنی علاوهبر بحث سازمان سما و ماموریت جدیدی که برای این سازمان داریم و آن هم توسعه تفکر تمام ساحتی مبتنیبر سند تحول بنیادین خواهد بود که مورد تاکید مقاممعظمرهبری (مدظله) است، در حوزه مهارت و کارآفرینی هم با نگاه متفاوتی مبتنیبر سند تحول و تعالی اقدامات را دنبال خواهیم کرد. یعنی رویکرد ما در این بخش صرفا تمرکز محض بر آموزشهای فنی و حرفهای نیست و به مهارتهای High Tech و عرصه مباحث مرتبط با آموزش دانشجویان به نحوی که اشتغالپذیری و کارآمادگی آنها در محیط واقعی کار افزایش پیدا کند ورود خواهیم کرد. همچنین مرکز تربیت اسلامی کودک یا «تاک» را داریم که به ترکیب این معاونت اضافه شده و هدف آن هم برای دوره سنی صفر تا شش سال یا به عبارت دیگر از ابتدای تولد و قبل از آن تا ششسالگی خواهد بود. علاوهبر آن بخش توانافزایی دانشگاه که پیشتر در معاونت توسعه و مدیریت منابع بود به معاونت علوم تربیتی و مهارتی اضافه شده و در کنار ماموریتهای قبلی، وسعت در ماموریتهای این بخش را هم خواهیم داشت؛ یعنی با گستره بزرگتر و وسیعتری به سراغ بحثهای توانافزایی خواهیم رفت. همچنین سکوی مشکات را داریم که در تعامل با بخشهای مهارت، کارآفرینی و توانافزایی بهعنوان یک پلتفرم گسترده و وسیع فعالیتهای مرتبط با توانمندسازی نیروها را در خارج از دانشگاه دنبال میکند. البته این سکو درحال ارتقا است و علاوهبر آن، ما بحث شبکه تعاملی آموزش زبان را هم در این معاونت خواهیم داشت و این مهم را باید بهعنوان یک نکته کلیدی در نظر گرفت. ما امروز یک ترکیب چندوجهی را در معاونت خواهیم داشت که حوزههای مختلف شامل سازمان سما، سکوی مشکات و مرکز تربیت اسلامی کودک را در برمیگیرد.
تشکیل 2 جریان دانشی و 4 جریان اجرایی- عملیاتی در معاونت
در جریان دانشی که بهتازگی در دانشگاه شکل گرفته چند دانشکدگان مربوط به معاونت شماست؟
در بعد جریان دانشی هم دو دانشکدگان داریم که دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی و دانشکدگان مهارت و کارآفرینی خواهند بود. ذیل این دانشکدگان هم گروههای کشوری مربوطه فعالیتهای خودشان را دنبال میکنند. یعنی ما دو جریان دانشی و چهار جریان اجرایی- عملیاتی متاثر از جریانات دانشی با الگوی اسلامی، مهارت و کارآفرینی را در سطح معاونت خواهیم داشت. علاوهبر آن در معاونت موضوعی ما اقدامات مستقیم عملیاتی را در سازمان سما، مشکات و مرکز تربیت اسلامی کودک و بعد آموزش زبان دنبال خواهیم کرد.
دستورالعمل اجرایی دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی در سطح استانها ابلاغ شد
گفتید قرار است در این معاونت «دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی» و «دانشکدگان مهارت و کارآفرینی» فعالیت کنند. درخصوص جزئیات فعالیت این دو دانشکدگان اعم از ساختار و مدیریت، مدل فعالیت آنها در استانها و تغییرات اجرایی توضیح دهید.
در ابتدا باید بگویم این تغییرات متاثر از تغییرات ساختار دانشی دانشگاه آزاد درحال رخ دادن است. البته ما بحث حوزه مهارت و کارآفرینی را با پررنگ بودن بخش مهارتی و مباحث آموزشی آن در گذشته داشتهایم، اما دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی را نداشتیم. همچنین در ساختار جدید دانشی دانشگاه آزاد ملاحظه کردید در هر کدام از معاونتها، تعدادی دانشکدگان شکل گرفته که بنا به اقتضای ماموریت آن قرار است گروههای کشوری و بخشها هم ذیل این دانشکدگان تشکیل شده و درنهایت در سطح واحدها و استانها هم دانشکدهها شکل بگیرد. ما در دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی خدمت خانم دکتر حمیدیفر که تجربه بسیار خوبی را در بخش پژوهش و فناوری معاونت علوم انسانی و هنر داشتهاند و رشتهشان هم حوزه مدیریت و برنامهریزی آموزشی و مباحث علوم تربیتی است، هستیم. طبیعتا حوزه معاونت ما یک حوزه کاملا تخصصی است و همکارانی که در این دانشکدگان انجام وظیفه خواهند کرد حتما از زیرگروههایی هستند که مرتبط با حوزه علوم تربیتی، روانشناسی تربیتی و مباحثی که با پیشوند آموزش مانند آموزش زبان انگلیسی، آموزش ریاضی و ... است. در خردادماه امسال دستورالعمل اجرایی دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی در سطح استانها هم ابلاغ شده و تقریبا چند ماهی است که روی این حوزه به شکل اجرایی کار میکنیم. ذیل این دانشکدگان هم مجموعهای از فعالیتهای دانشی در کنار فعالیتهای اجرایی معمول در معاونت اتفاق خواهد افتاد. باید این مساله را هم بگویم که اساس کار این دانشکدگان در اصل خلق، دستهبندی، تجمیع و توزیع دانش نظری و کاربردی و پمپاژ آن به جریان عملیاتی تخصصی حوزه مربوطه در دانشگاه است.
رشتههای کارآفرینی به دانشکدگان مهارت و کارآفرینی انتقال پیدا کرد
در قسمت دانشکدگان مهارت و کارآفرینی به همین تربیت فعالیتها را تقسیمبندی کردهایم، البته با توجه به اینکه ماهیت کار در این دانشکدگان متفاوت است، جزئیات کار هم فرق خواهد داشت. ما تا امروز در این معاونت در حوزه مهارت و کارآفرینی روی حوزه مهارتی بیشتر تمرکز داشتهایم و رشتههایمان در سطح کاردانی و کارشناسی بوده است. از زمان ابلاغ این دانشکدگان با توجه به جلسات متعددی که در این زمینه به لحاظ تخصصی برگزار شده و ماموریتی که از این دانشکدگان مورد انتظار است، رشتههای حوزه کارآفرینی به این دانشکدگان انتقال پیدا کردهاند و ریاست آن هم برعهده دکتر داوودی، از همکاران ما در دانشگاه آزاد واحد یزد خواهد بود. امسال به لحاظ ساختار مدیریتی جریان کار و مدل فعالیتها دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی براساس سند تحول و تعالی باید در 10 استان شکل بگیرد و با توجه به اینکه رویکردمان استانی بوده، این مساله ابلاغ شده است. البته در همین راستا 15 استان را براساس ویژگیهای آمایشی، ظرفیت اساتید و عرصههای تربیتی که در اختیار دارند -که همان مدارس، کودکستانها و دانشگاهها و موسسات آموزشی است- انتخاب کردهایم و جلسات مختلفی را در این راستا برگزار و طبق آن فرآیند کار تبیین شده است. نکته دیگر اینکه غالبا به مراکز استان برای تشکیل این دانشکدهها ماموریت دادهایم.
بهصورت هفتگی با روسا و معاونان دانشکدهها جلسات فنی برگزار کردهایم و برای اولینبار در دانشگاه آزاد در رابطه با معاونان دانشکده هم جلسات مصاحبه برگزار کردهایم، یعنی در عمل فرآیند انتخابی و انتصاباتی دقیقی برای آن با توجه به اهمیت تعلیم و تربیت اسلامی تبیین و تلاش کردیم از نیروهای متخصصی استفاده شود که هم به این حوزه باورمند باشند و هم توانایی فنی و تخصصی لازم را داشته باشند. در ارتباط با دانشکدگان مهارت و کارآفرینی در سطح استانها 113 دانشکده مهارت و کارآفرینی داشتهایم که از بین آنها 106 موردشان دارای ساختار بودهاند؛ به همین دلیل امروز فعالیتهایمان بیشتر در راستای بازمهندسی فعالیت و ساختار تیم اجرایی حاکم بر آنها و تبیین دقیق انتظارات و ماموریتهاست، یعنی اینجا کمتر مباحث تاسیسی داریم و بیشتر مباحث تبیینی مرتبط با ماموریتها را خواهیم داشت و امیدوارم با توجه به زمانی که داریم بتوانیم در محدوده زمانی معینی ماموریتها را تبیین کنیم.
10 دانشکده تعلیم و تربیت اسلامی در استانها پیشبینی کردهایم
آخرین آمار تعداد دانشکدههای تعلیم و تربیت را بفرمایید.
در سند تحول و تعالی دانشگاه برای سال اول، پیشبینی شده که 10 دانشکده تعلیم و تربیت اسلامی در استانها داشته باشیم اما با توجه به اهمیت موضوع و اینکه این حوزه بیشتر از آنکه یک کار شکلی باشد، کاری محتوایی و ماهیتی بوده و همچنین با توجه به آمادگی تعداد بیشتری از استانها به الزاماتی که درنظر گرفتهایم، پیشبینی شده روی 15 استان تمرکز و کار کنیم. همه جلسات کلیدی و نقطه شروع ما با حضور دکتر طهرانچی به دلیل اهمیت و تاکید همیشگی و مستمر ایشان و اینکه مسائل تعلیم و تربیت را بهعنوان یک چالش و دغدغه همیشگی دنبال میکنند؛ دنبال شده است. درحقیقت ایشان بهعنوان یک راهبر و راهنما درکنار پروژه دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی بودهاند و به حدی این موضوع اهمیت دارد که تقریبا در هر جلسه حضوری یا تلفنی که درباره موضوعات مختلف معاونت صحبت میکنیم، یکی از موضوعات که توسط ایشان پیگیری میشود، مساله دانشکدههای تعلیم و تربیت اسلامی است. به همین دلیل این مساله بهعنوان یک فایل ویژه در دانشگاه آزاد دنبال میشود و این دانشکدهها ذیل دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی هدایت و راهبری میشوند.
اساتید در دانشکدههای تعلیم و تربیت به 2 گروه پایه و عرصه تقسیم میشوند
با توجه به تشکیل «دانشکدگان تعلیم و تربیت اسلامی» دانشجویان و اساتید رشته علوم تربیتی در سال تحصیلی جدید چه تفاوتهایی در فضای دانشگاه حس خواهند کرد؟
از نظر تفاوتهای کلیدی باید این مساله را روشن کنم که در دانشکدههای تعلیم و تربیت اسلامی بعد از این ما اساتید را به 2 گروه پایه و عرصه تقسیمبندی میکنیم. در گذشته در دانشکدههای علوم و تربیتی و روانشناسی، دانشجو وقتی وارد دانشکده میشد و دروس را دنبال میکرد، احتمال داشت در ترم آخر چند ساعتی و حتی در دستورالعملهای سابق 120 ساعت به کارورزی برود اما در بیشتر موارد یا این کارورزیها انجام نمیشد یا بهشکل صوری و حتی بدون راهبر اتفاق میافتاد و عملا فارغالتحصیل ما مهارتی نداشت، یعنی ساختار نتوانسته بود بین دانش تحصیلشده توسط دانشجو و مهارتهای محیط کار یک ارتباط برقرار کند. اما ما در ساختار جدید دانشکدههای تعلیم و تربیت اسلامی این مشکل را رفع کردهایم، بهطوریکه دانشجویان دروس را در دانشکده توسط اساتید پایه میآموزند و بعد در محیط واقعی مدرسه و کودکستان و حتی اگر رشته آنها آموزش و بهسازی منابع انسانی باشد، ممکن است در محیط واقعی یک سازمان که البته الزامات و استانداردهای خاص خودش را دارد، تحت راهبری استاد عرصه خود، موارد لازم را تجربه کنند. بهطور مشخص در این رویکرد توسط اساتید عرصه دانشجویان در محیط واقعی کار بهنوعی کاربینی، کارآموزی و کارورزی را پشت سر میگذارند و جریان کار آمادگی برای اینکه دانشجو بعد از فارغالتحصیلی بتواند بدون توقف به محیط واقعی وارد شود، اتفاق میافتد. پیشبینیمان این است که فارغالتحصیلان دانشکدههای تعلیم و تربیت اسلامی نرخ اشتغالپذیری بالایی را در آینده خواهند داشت و دلیلش همین فرآیندی است که عنوان کردم.
یکی از تفاوتهای اساسی بعد از آن، این است که مسائلی که در دانشکدهها چه در کلاس و چه پایاننامهها و مقالهها مورد بررسی قرار میگیرد، مسائلی خواهد بود که از متن و بطن واقعی عرصه یعنی محیط کار استخراج شده و صرفا بهدنبال یک متن بلااثر و متنی که صرفا منجر به ارائه یک مقاله شده و هیچ کمکی به جریان دانش و مسائل موجود در جامعه نکند، نخواهد بود. از طرفی دانشی که در دانشکده خلق میشود علاوهبر جریان مرزشکنی دانش، جریان دانش بومی خواهد بود که در محیط واقعی مدارس، محیطهای آموزشی، دانشگاهها و دانشکدههای دیگر میتواند مورد استفاده قرار بگیرد و این حس متفاوتی است. در عمل دانشجو خودش را در محیط واقعی کار میبیند و استاد هم دیگر نمیتواند در دفترش بنشیند و باید وارد محیط واقعی شود. بهنظر میرسد در بلندمدت ترکیب فکری پایه و عرصه را هم در اساتید خواهیم داشت، یعنی دیگر نه استاد پایه محض و نه استاد عرصه محض خواهیم داشت، بلکه در مقابل اساتیدی را خواهیم داشت که با درک واقعی از محیط زنده کار در کلاس حاضر میشوند و مفاهیم و مطالب و دانش روز را با مسائلی که باید دانشجو در آینده با آن برخورد کند، پیوند میزنند و خودشان هم در محیطی واقعی بهعنوان مشاور و راهبر حاضر میشوند و به جریان کار و فعالیت در مدرسه، دانشگاه یا محیطهای سازمانی کمک میکنند.
نکته بسیار مهم در بخش دانشی این دانشکدهها تولید و خلق الگوهای نظری و کاربردی مبتنیبر تربیت اسلامی است، همچنین نکته دیگر اینکه آنچه قبلا خلقشده هم مورد بررسی قرار میگیرد و در اصل با خلق الگوهای بومی ایرانی- اسلامی میتوانیم نظام مدرسهداری، دانشگاهداری و... مبتنیبر سند تحول بنیادین و سند تحول و تعالی دانشگاه آزاد را تجربه کنیم.
سامانه مشکات (مدیریت شبکه کشوری آموزش توانافزا) یکی از اضلاع مهم فعالیت معاونت است که در ابتدای صحبتهای خود از آن گفتید. این سامانه متاسفانه تاکنون آنگونه که مورد انتظار بوده در جریان آموزشی دانشگاه ظهور و بروز نداشته است. علت چیست و برنامه شما چگونه است؟
درباره این شبکه باید بگویم که جریان آموزشی دانشگاه که منظور آموزشهای مبتنیبر توانافزایی است، درحالحاضر نیز در دانشگاه دنبال میشود. اما گاهی ممکن است دلیل استفاده نشدن از یک پلتفرم دلایل مختلفی داشته باشد که به یکی، دو مورد آن اشاره میکنم. پیش از آن باید دقت داشته باشیم که سامانه مشکات بهتر است همان مدیریت شبکه کشوری آموزش توانافزا قید شود؛ چراکه مشکات تنها یک نرمافزار نیست، بلکه یک شبکه کشوری است که ممکن است با استفاده از نرمافزار بخواهیم آن را در سطح کشور کنترل کنیم. هرچند با همکارانمان که برای این پلتفرم زحمت زیادی کشیدند، جلسات خوبی برگزار کردیم و یکی دو جلسه فنی داشتیم و انتظارات را هم به آنها منتقل کردیم؛ اما یکی از دلایل مرتبط با این پلتفرم آن است که نرمافزاری که باید به شبکه کشوری آموزش توانافزا کمک کند، هنوز نتوانسته قابلیتهای موردنیاز را ایجاد کند و در اصل ظرفیت لازم را هنوز فراهم نکرده است. در همین راستا نمونههای مختلفی که در دنیا و ایران وجود دارد را به دوستان معرفی کرده و گفتیم تغییر ساختار باید چگونه باشد و مطالباتمان از نرمافزار را مطرح کردیم. تفاوتی که میخواهم قائل شوم این است که مدیریت شبکه کشوری آموزش توانافزا بهعنوان یک جریان کاری دقیق و فرآیندمدار که با استفاده از یک نرمافزار ممکن است بخشی از آن کنترل شود، نباید با کل نرمافزار برابر فرض شود، یعنی نباید اینطور فرض کنیم که نرمافزار مشکات، قرار است کل برنامه مشکات را شامل شود. به هر حال ویژگیهایی همچون کاربرمدار بودن نرمافزار، نداشتن ایرادات ظاهری و واقعی در ساختار اصلی نرمافزار و... دلایلی است که باعث شده تا بعضی از واحدهای دانشگاهی کمتر از این نرمافزار استفاده کنند، البته در حال حاضر پنج استان داعیه نرمافزار متناسب با مشکات را دارند که در حال رایزنی با آنها نیز هستیم. از طرف دیگر بحث فرهنگسازی و تبیین استفاده از این سکو یک جریان است؛ در همین راستا ما برنامهای داریم که براساس آن در ابتدا باید ارتباط بین جریانات توانافزایی را با دانشکدههای مهارتی و انتظاراتی که براساس سند بودجه 1403-1402 مصوب شده و انتظاراتی که باید در ارتباط با دانشپذیر محقق شود، برای روسای استانها و معاونان آموزشی و مهارتی آنها تبیین کنیم. در ارتباط با بخش نرمافزاری مشکات هم در حال رایزنیهای متعددی هستیم و قطعا مشکات در جایگاه خود بهعنوان مدیریت شبکه کشوری توانافزا به صورت محکم قرار دارد اما اگر نرمافزاری که در اختیار داریم، توان پاسخگویی به جریان را نداشته باشد، طبیعتا ممکن است به جای آن از نرمافزارهای دیگری استفاده کنیم تا این جریان بتواند به شکل واقعی خود و مورد انتظار حرکت کرده و واحدها هم راحتتر با آن کار کرده و اقدامات مورد نظر ما را انجام دهند. چون علاوهبر ثبت و تعریف و برگزاری دورهها به نوعی کنترل و پایش منابع درآمدی حاصل از دانشپذیران نیز هست که نشان میدهد واحد به واحد چه درآمدها و دورههایی برگزار شده و به نوعی عملکرد واحدها چگونه است.
در حکم دکتر طهرانچی برای شما تقویت و همافزایی میان عوامل زیستبوم آموزشهای فنی، حرفهای و مهارتی مورد تاکید قرار گرفته بود. برنامه شما در این راستا چیست؟
یکی از مشکلاتی که در زیستبوم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ما یا بهتر است بگویم زیستبوم بازرگانی، کشاورزی، صنعتی، معدنی و... وجود دارد، این است که متاسفانه نسبت آنچه تحت عنوان آموزش در اختیار مصرفکننده یا همان دانشجو قرار میدهیم، با آنچه قرار است در محیط کار از آن استفاده کند، نزدیکی ندارد و این مشکل بزرگ آموزش عالی کشور ما است. دانشگاه آزاد بهعنوان یک مجموعه حاکمیتی غیردولتی، مبتنیبر سند تحول و تعالی خودش با چرخش تحولی که داده و در حال تکمیل آن است، در حال رفع این نقیضه است و این ویژگی دانشگاههای نسل سه و چهار یا همان دانشگاههای اجتماعی و جامعهمحور هم است. به عبارت دیگر در این مدل دانشگاهها آن چیزی را به دانشجو ارائه میدهند که او بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی بتواند از آن در محیط واقعی کار استفاده کند. امروز این همافزایی به شکل جدی در کشور وجود ندارد، با این حال دانشگاه آزاد وارد جریانی شده و این جریان کل این چرخه را در قالب یک زیستبوم متاثر کرده است، یعنی آنچه در محیط کار به آن نیاز داریم میتواند در سطوح مختلف دانشی، مهارتی و بینشی و کنشی دستهبندی شود البته همه این ابعاد قطعا زوایای بینشی و دانشی دارد، یعنی چه صرفا بخواهید از یک دانش و چه از یک مهارتی استفاده کنید، این مهارت در دانش اولیه ریشه دارد و نمیتوانید بدون عرضه کردن دانش اولیه و دانش آگاهانه نسبت به یک حوزه خاص فنی و شغلی به سراغ آموزش مهارت بروید.
یکی از اقدامات ما تعامل سازنده و بالادستی با نهادها، ارگانها، سازمانها و صنایع بزرگ کشور است و از زمانی که بنده در این سمت قرار گرفتم، تفاهمنامههایی را که در این چند سال منعقد شده و بندهایی در ارتباط با این زیست بوم داشته اما اتفاق خاصی درباره اجرایی کردن آنها رخ نداده، دنبال کردهایم. در درجه اول به دنبال فعالسازی این تفاهمنامهها و همزمان به دنبال شناسایی نقاط جدید این زیستبوم و به اصطلاح نیازسنجی این حوزه و در مرحله بعد اقدام نسبت به این نیازها هستیم. امروز در اکثر استانهای کشور دانشکدههای مهارت و کارآفرینی داریم، با این حال باید رشتههای آنها متناسب با ویژگیهای آمایشی باشد تا درنهایت این زیستبوم را تقویت کند. یعنی اگر ما رشتههایی را به یک استان بدهیم که تعداد آنها هم ممکن است زیاد باشد اما نتواند زیستبوم را تقویت کند، عملا از زنجیره چرخه تامین منابع انسانی آن صنعت یا سازمان و استان خارج میشویم. به همین دلیل اگر قرار است در زیستبوم نیازهای موجود در یک استان حضور داشته باشیم، باید نیازهای فنی و حرفهای، مهارتی و کارآفرینی را مدنظر قرار دهیم و لازمه حضور در این چرخه، تعامل با نهادها، شناخت نیازهای آنها و پاسخگو بودن دانشکدهها، مدارس عالی مهارتی و مراکز مختلف ما به آنها است. اگر این ارتباط به صورت تعامل پایدار برقرار شود ما بخشی از این زیستبوم شده و این همافزایی اتفاق میافتد. یعنی باید کار کرد تا ظرفیتهای ما در کنار ظرفیتهای نهادها و سازمانها قرار گرفته و برعکس ظرفیت آنها هم در اختیار ما قرار بگیرد که نتیجه آن تربیت کردن منابع انسانی ماهر و تکنسینهای درجه یک، دو و متخصص برای جریان صنعتی و اقتصادی کشور باشد؛ در غیر این صورت رشتههای ما رشد نخواهد کرد.
اتصال جریان دانش کارآفرینی به حوزه مهارتی الزامآور است
عرصه کارآفرینی، عرصهای کلیدی است و نباید از آن غافل شد چراکه جریان مشاغل یک جریان ثابت نیست و در برخی از کشورها سالیانه هزار شغل تغییر میکند و این مهم با گسترش دانش و فناوری در ایران هم قابل مشاهده است. بنابراین اتصال جریان دانش کارآفرینی به حوزه فنی و حرفهای و مهارتی الزامآور است و ما باید به دنبال نکات مهمتر از آن هم باشیم. فرض کنید شرکتهای دانشبنیان ما اخیرا در حال ساخت دستگاههایی هستند که در گذشته وارداتی بوده یا دستگاههایی را میسازند که نمونه خارجی ندارد، اما در پاسخ به یکی از نیازهای کشور تولید میشود؛ حال سوال این است نیروی کاری که میخواهد در سطح تکنسین و فراتکنسین با این دستگاهها کار کند را چه کسی باید تربیت کند؟ قرار است چه مشاغلی در راستای این دستگاههای هایتک ایجاد شود؟ در این راستا جریان کارآفرینی باید به جریان مهارتی متصل شود تا این اتفاق بیفتد، از این رو زیستبوم را متشکل از ایجاد نگرشهای مهارتی و کارآفرینان اولیه تا شکلگیری مشاغل جدید، کارآفرینیهای جدید، مهارتهای هایتک جدید در نظر گرفته و آن را صرفا در سطح محدود آموزش و انتقال آموزشهای فنی و حرفهای نمیبینم.
طرح پویش مدتی است در دانشگاه آزاد کلید خورده است، اما آمارهای منتشرشده درباره طرح پویش کمتر از میزان ظرفیت دانشگاه آزاد در این بخش است، کمی در این باره هم توضیح دهید.
با شما موافق هستم و جریان طرح پویش مربوط به دانشگاه آزاد بوده و از این دانشگاه شکل گرفته است. پویش طرحی است که به دلیل درک بسیار خوب این چالش و اینکه ما بتوانیم دانشجویانمان را در همان زمان تحصیل با محیط واقعی کار مرتبط کنیم، شکل گرفته است. با این حال اعداد و ارقام ما در این زمینه در استانهای مختلف متفاوت است؛ یعنی در برخی از استانها اتفاقات خوبی در این زمینه اتفاق افتاده یا در حال شکلگیری است و در برخی دیگر طرح تازه شروع شده است؛ چراکه این مساله نیاز به فرهنگسازی هم دارد. همچنین در برخی استانها هم ممکن است نسبت این طرح ضعیفتر باشد که آنها هم با برنامهریزی کار را شروع کردهاند و در جلساتی که به صورت منطقهای با روسای استانها و معاونان هماهنگی آنها در حال برگزاری هستیم این موضوع و راهکارهای آن به خوبی در حال تبیین است. آینده پویش را بسیار خوب، مهم و موثر برای کشور میدانم، چراکه معضل را باید از همین نقطه حل کرد نه زمانی که دانشجویان ما فارغالتحصیل میشوند. یعنی دانشجو باید از ابتدای ورودش به دانشگاه با محیط واقعی کار آشنا و با آن درگیر شود. بسیاری از دانشجویان ما زمانی که تحصیلشان تمام شده و به محل کار واقعی رفتهاند، هنوز نمیدانستند که به شغلشان علاقهمند هستند یا خیر. بخشی از علاقهمندیها در مسیر تعامل واقعی فرد با محیط کار شکل میگیرد یا پس زده میشود. یعنی شاید دانشجو به این نتیجه برسد که محیط را دوست ندارد و رشتهاش را به اشتباه انتخاب کرده است و طرح پویش این فرصت را ایجاد میکند که دانشجو از همان ترم اول دست به انتخاب بهتری بزند. در مقابل هم اگر دانشجو رشتهاش را با هدایت تحصیلی درست و بهخوبی انتخاب کرده باشد از همان ترم اول در دوره کارشناسی با محیط واقعی شغلش درآمیخته شده و زمانی که فارغالتحصیل میشود با چهار سال تجربه و اندوخته فارغالتحصیل شده و معنایش این است که محیط کار نیاز ندارد وقتی را به آموزشهای ورودی این دانشجویان اختصاص دهد و مرحله انتظار را برای فرد بهمنظور خلق ایجاد ارزش افزوده در محیط کار به صفر میرساند و بهمحض خارج شدن از دانشگاه میتواند در محل کار مشغول شود.
امسال 20 درصد جمعیت دانشجویی فعال را در طرح پویش وارد میکنیم
همچنین در طرح پویش بسیاری از دانشجویان استخدام میشوند. بهترین حالت ممکن برای دانشجو و کارفرما آن است که در کنار روابط استاد شاگردی یکدیگر را برای اشتغال پایدار در محیط کار محک بزنند و این محک و بررسی ویژگیهای شغل و شاغل آینده محیط کار و دانشجو را تضمین خواهد کرد. این ارزیابی براساس واقعیتهاست نه حدس زدنها و با کمک گرفتن صرف از ابزارهای روانشناختی. ما این مدل را در سال گذشته در اشکال مختلف آزمون کرده و نتایج خوبی هم گرفتهایم. یعنی تنها در 9 مدرسهمان 38 دانشجوی پویشی را که ترم شش و هفت بودند در محیط واقعی کار جذب کردهایم. در سال تحصیلی جدید بسیاری از این افراد بعد از یک سال دستیاری و راهبری مستقیم توسط همکارانی که در مدرسه کار میکردند، جذب شدند اما پویش را در سطح وسیع یعنی در سطح صنایع و سازمانها باید گستردهتر نسبت به آن برخورد کنیم. در برخی از استانها صنایع و سازمانها، اتاق بازرگانی و اصناف و صنایع و معادن بهخوبی این طرح برایشان تبیین شده و خودشان هم دنبال آن هستند، اما در برخی دیگر از استانها نیاز به تبیینهای کاملتری داریم. پیشبینی ما برای امسال این است که حداقل بتوانیم 20 درصد جمعیت دانشجویی فعال کارشناسی را در استانها در طرح پویش وارد کنیم، یعنی اگر استانی 30 هزار دانشجو دارد بتوانیم حداقل شش هزار نفر از آنها را در طرح داشته باشیم، البته نقطه حداکثری آن نامحدود است. هرچند بخشی از دانشجویان ما شاغل هستند و طبیعتا طرح پویش برای آنها چندان قابلیت اجرایی نداشته باشد، اما در ارتباط با دانشجویانی که فاقد شغل هستند و وارد دانشگاه آزاد میشوند این مساله بسیار مهم است. در طرح پویش به دوره کاردانی و کارشناسی هم بسنده نمیشود و در همه سطوح تحصیلی قابلیت اجرا دارد، گرچه مقطع کلیدی کاردانی و کارشناسی است.
ظرفیت آموزش فرادانشگاهی تا 10 برابر تعداد دانشجویان کشور است
پیش از این گفته شده بود هزار میلیارد ریال درآمد مدارس عالی پیشبینی شده که تا الان ۲ درصد تحقق داشتیم، چرا عملکرد در این حوزه ضعیف است؟
اجازه دهید که درباره اعداد و ارقام صحبت نکنیم و درباره اهداف و جهتگیریها صحبت کنیم. برخی از پدیدهها در کشور ما بسیار نوظهورند و بسیاری از آنها در دانشگاه آزاد نوظهورتر هم بهشمار میروند، یعنی در این دانشگاه برای اولینبار مطرح و دنبال میشود. طبیعی است که باید این پدیده در نظام اجتماعیای که در دانشگاه فعالیت میکند و در خود دانشگاه بهعنوان یک عنصر جدید پذیرفته شده و اجزا، عناصر، ارکان و وظایف آن بهخوبی تشریح شود. آنچه بهعنوان مدارس عالی مهارت که بهعقیده بنده میتواند نظام صنعتی و سازمانی کشور را بهدلیل ظرفیتهای آموزشی و توانمندسازی که در این مدارس وجود دارد و البته ابعاد مهارتی و کارورزیای که میتواند برای شرکتکنندگان به ارمغان بیاورد، متحول کند. معتقدم موفقیت و پیشرفت صنعتی و فناوری کشور ما در مدارس عالی مهارت خفته است، در همین راستا باید در وهله اول هدف و ماموریت کلیدی این پدیده را بررسی و بعد از آن به نتایج و پیامدهای آن که ابعاد مالی هم دارد، برسیم. ظرفیت آموزشهای فرادانشگاهی ما در حوزه دانشافزایی، مهارتافزایی و ایدهافزایی میتواند در حوزه مدارس عالی مهارت فعال شود، بهطوریکه شاید بتوان گفت اگر امروز در کشور چهار یا پنج میلیون دانشجو داشته باشیم، ظرفیت آموزشهای فرادانشگاهی هشت تا 10 برابر این ظرفیت خواهد بود؛ چراکه در مدرسه عالی مهارت، محدوده سنی مطرح نبوده و محدودههای تحصیلی خاص، پیشنیاز و پسنیاز هم وجود ندارد، بلکه در این مدارس آنچه فرد بهعنوان یک نیاز واقعی در محیط کار به آن نیاز دارد، در قالب یک بسته یا پودمان آموزشی و مهارتی فرامیگیرد. بنابراین اول باید هدف این پدیده را بهخوبی بشناسیم و بعد درباره آن قضاوت کنیم. اگر بگوییم عملکرد ما در این زمینه ضعیف بوده، بنده میگویم شاید عملکرد ما در این مسیر در راستای هدفگذاریمان کامل نبوده که دلایل آن را هم عنوان کردم.
میتوانیم مدارس عالی مهارت بینالمللی داشته باشیم
باید جهتگیری مدارس عالی مهارت را به سمت و سوی نیازها ببریم، نکته دیگر اینکه فرصت کار در این مدارس برای اعضای هیاتعلمیمان به وسعت ایران و مسائلی که در جامعه وجود دارد و با آموزش و مهارت قابل حل است، خواهد بود. هیچ محدودیتی در توسعه این آموزشها نیست؛ هرچند این توسعه از قوانین موجود تبعیت میکند، یعنی کمیتههای گسترش استانی حتما باید برنامه کسبوکار آنها را مصوب و بعد در سازمان مرکزی و شورای گسترش این معاونت به تصویب برسد، اما طول و عرض جغرافیایی آن حتی به ایران هم محدود نمیشود. در اصل میتوانیم مدارس عالی مهارت بینالمللی داشته باشیم که این مساله را هم شروع کردهایم. یعنی دوره آموزشی و مهارتی در این مدارس را با حضور اساتید و مربیان خارجی برگزار کنیم. بهنظر میرسد هنوز این ظرفیت شناخته نشده؛ چراکه اگر این ظرفیت توسط اساتید خود دانشگاه آزاد شناخته و طبیعتا برای محیط اجتماعی ما تبیین شود، خواهیم دید که این عملکرد که شما از آن تحت عنوان عملکرد ضعیف یاد کردید، میتواند تقویت شود. در این میان طبیعی است که این مدارس هر چقدر هم وسیعتر حرکت کند طبیعتا عملکرد مالی بهتری هم از خودش نشان میدهد. ظرفیت این نوع دورهها و پذیرش دانشپذیر در استان باید حداقل 30 درصد درآمدهای غیردانشجویی آن را پوشش دهد.
راهاندازی دانشکده تعلیم و تربیت شروع شده ولی راهاندازی این دانشکدهها در سطح استان تهران بهنظر کند پیش میرود. در این خصوص هم توضیح دهید.
اصلا اینگونه نیست، ما در واحد علوموتحقیقات دانشکده تعلیم و تربیت اسلامیمان را سال گذشته راهاندازی کردیم و امروز در استان تهران چنین دانشکدهای را داریم. البته با توجه به وسعت و طول و عرض جغرافیایی استان بنا داریم تا در یکی دیگر از واحدهای دانشگاهی استان هم این دانشکده را راهاندازی کنیم اما این دانشکدهها قوانین و قواعد خاص به خودشان را دارند. یعنی در هر جایی نمیتوان آنها را راهاندازی کرد و حتما باید از لحاظ اعضای هیاتعلمی، دانشجو و عرصهای که قرار است دانشجو در آن مهارت و دانشی بیاموزد و به شکل واقعی تمرین کند، وجود داشته باشد. در اصل باید امکانات و زیرساختهای لازم برای ایجاد این دانشکده را داشته باشد و نمیتوان به واحد دانشگاهی که الزامات و استانداردهای لازم را ندارد، دانشکده دهیم.
درحقیقت قرار نیست صرفا تابلوی دانشکدهها را تغییر داده و نام دانشکده علوم تربیتی را به تعلیم و تربیت اسلامی تغییر دهیم بلکه دانشکده باید از لحاظ محتوایی، فکری، جریان دانشی، شکل تربیت دانشجو، شکل تعاملات و نحوه برخورد با چالشها و مسائل موجود در محیط واقعی تغییر پیدا کند، از این رو باید الزامات مورد نیاز آن هم ایجاد شود؛ چراکه اگر اینگونه نباشد ما صرفا یک کار شکلی انجام داهایم. گرچه تا انتهای سند تحول و تعالی این موضوع کل استانها را فرا خواهد گرفت. در معاونت علوم تربیتی و مهارتی تلاش میکنیم که کارها صرفا شکلی نبوده و بهصورت دقیق و عمیق دنبال شود؛ هرچند ممکن است تحقق آنها کمی زمانبر باشد اما مساله کیفیت انجام ماموریتی از گسترش کمی آن کماهمیتتر نیست و باید هر مولفه را با دقت مورد توجه قرار دهیم.