سید مهدی طالبی خبرنگار گروه بینالملل: روز گذشته آمریکا بار دیگر شاهد یک اقدام مسلحانه دیگر بود. در این حادثه فردی جوان با اسلحه خود به سمت عدهای در یک فروشگاه آتش گشود که در پی آن سه نفر کشته شدند. بررسیهای پلیس نشان میدهد دستکم روی یکی از دو اسلحه قاتل، نشان صلیب شکسته حک شده است؛ نشانی که اشاره به تعلق او به گروههای نئونازی دارد که معتقد به برتری سفیدپوستان به شمار میرود. به گفته تیکیواترز، رئیس پلیس جکسونویل در کنفرانس مطبوعاتی در خصوص این کشتار، هر سه فردی که کشته شدهاند سیاهپوست هستند؛ دو مرد و یک زن. رئیس پلیس جکسونویل میگوید به اعتقاد پلیس فرد مظنون بهتنهایی عمل کرده است و قبل از تیراندازی «چند بیانیه» را برای رسانهها، والدینش و مجریان قانون نوشته بود که در آنها تنفر خود را از سیاهپوستان به تفصیل بیان کرده است. نگاههای نژادپرستانه قاتل باعث شده عدهای واقعه روز گذشته را مشابه تیراندازی سال گذشته در بوفالو توصیف کنند؛ جایی که یک برتریطلب سفیدپوست ۱۰ سیاهپوست را کشت. ایدئولوژیکتر شدن تیراندازیها در آمریکا نشان میدهد این کشور درحال تجربه تحولی ترسناک و بازگشت به دوران تاریک دهههای گذشته است. تا پیش از این به دنبال افزایش تلفات ناشی از اسلحه در آمریکا بیشتر نگاهها به سمت قوانین محدودکننده فروش اسلحه میچرخید اما امروزه قضایا پیچیدهتر شدهاند؛ پیچیدگیای که ناشی از ایدئولوژیک شدن کشتارهاست. اگر تا پیش از این یک راهکار کاهش فروش اسلحه بود، امروزه راهکار چیست؟ آیا کاهش فروش اسلحه میتواند اقدامی موثر برای کاهش کشتارهای ایدئولوژیک باشد؟ سوالاتی که پاسخهایی بسیار دشوار دارند. اگر آمریکا درحال تجربه رشد گروههای تروریستی باشد، نهتنها کاهش فروش اسلحه بلکه کلید زدن طرح جمع آوری اسلحه به سختگیرانهترین روشها نیز راه چاره نیست؛ چه اینکه گروههای ترویستی در بسیاری از کشورهایی که فروش اسلحه در آنها ممنوع و تعداد اسلحه در دستان مردم اندک هست نیز فعالیت میکنند.
دستهبندی قربانیان تیراندازی در آمریکا
قربانیان اسلحه در آمریکا بهطور عمده در دو دسته قابل تقسیمبندی هستند. دسته نخست که اکثر قربانیان را تشکیل میدهند کسانیاند که از اسلحه برای خودکشی استفاده میکنند. دسته دوم افرادی هستند که بر اثر شلیکهای دستهجمعی کشته میشوند؛ پدیدهای که در آن فرد یا افراد مسلح دست به تیراندازی برای کشتار تعداد زیادی از مردم میزنند؛ مانند فروشگاهها یا مدارس. تیراندازیهای دستهجمعی برای اهداف متفاوتی از قتلهای معمول، خودکشیهای جمعی یا تسویهحساب صورت میگیرند که این دلایل آنها را در شاخه جنایی قرار میدهد. در این تیراندازیها قربانیان پیش از اقدام مشخصند اما در مواردی قربانیان به دلایل دیگری کشته میشوند. در این دسته از اقدامات، عاملان دست به شلیک علیه رنگینپوستان، مهاجران یا پیروان دیدگاههای خاص مانند یهودیان میزنند. این تیراندازیها به دلیل احتمال فراگیر شدن، خطرناکتر از اقدامات جنایی به حساب میآید.
تعریف تیراندازیهای دستهجمعی
آرشیو Gun Violence تیراندازی دستهجمعی را به عنوان حادثهای تعریف کرده که در آنها چهار نفر یا بیشتر کشته یا مجروح شوند. در این تعریف تیراندازیهایی که در منازل بر اثر دزدی، اقدام به کشتار خانواده یا مسائلی از این دست صورت میگیرند نیز در دسته تیراندازیهای دستهجمعی قرار میگیرند. از این رو تمام آنها دارای ویژگیهای فراگیری مانند اقدام به کشتار اقلیتها و مهاجران نیستند. با این حال احتمال دارد به دلیل این تعریف بسیاری از اقدامات نافرجام که تلفاتی کمتر از چهار نفر داشتهاند، از قلم بیفتند. نگاهی به آمار کشتارها و فراگیری تلفات چهارنفره نشان میدهد احتمالا بسیاری از حوادث که توسط تیراندازان غیرماهر انجام شدهاند وجود دارند که بر اساس تعریف مزبور خارج از آمارها باقی ماندهاند.
آیا تیراندازیهای دستهجمعی تروریستی هستند؟
تیراندازیهایی که در قالب قتل افرادی ازپیشتعیینشده صورت میگیرند مانند تسویهحسابها در شاخه جنایی قرار گرفته و غیرتروریستیاند. با این وجود درباره تیراندازیهایی که بر اساس ایدئولوژی صورت میگیرد تردیدهایی وجود دارد، اقداماتی که در آنها افراد معتقد به برتری سفیدپوستان به عمد علیه اقلیتها و مهاجران آتش میگشایند. چنین تیراندازیهایی به دلیل اتکا به فرد و ابتکار شخصی او و فقدان گروه مادر، نمیتوانند در دسته اقدامات تروریستی دستهبندی شوند.
اغلب افرادی که بر اساس ایدئولوژی برترپنداری سفیدپوستان دست به کشتار میزنند تحت تاثیر گروهها، افراد و رسانههایی هستند اما ارتباط غیرمستقیم میان این عوامل و عامل اصلی باعث میشود تیراندازی به اقلیتها غیرتروریستی باشد. باید توجه داشت در خصوص داعش افرادی که «گرگ تنها» نام دارند، براساس فرمان غیرمستقیم این گروه بدون ارتباط با آنها دست به اقدام تروریستی میزنند. با این وجود گرگهای تنهای داعش با نمونههای بهوقوعپیوسته در آمریکا تفاوت دارند. در آمریکا افرادی که دست به تیراندازی میزنند، عموما گروه خاصی را به عنوان منشأ ایده خود معرفی نکرده و درصورت معرفی، آن گروهها نیز هرگونه خشونت را نفی میکنند؛ هرچند اقداماتشان موجب تحریک دیگران شده باشد.
چه مسالهای تیراندازیهای دستهجمعی را هولناکتر ساخته است؟
براساس آمارها تنها تا بیستوهفتم ماه آگوست، 51 مورد تیراندازی دستهجمعی در آمریکا بهوقوع پیوسته است. از این میان تنها عاملان 18 مورد کشته یا دستگیر شدهاند و عاملان 33 تیراندازی دیگر همچنان آزادند؛ بهعبارتی دیگر عاملان دوسوم تیراندازیها از دست پلیس و دستگاههای امنیتی گریختهاند.
ناتوانی دستگاههای امنیتی آمریکا از شناسایی عوامل تیراندازیها میتواند دلایل بسیاری داشته باشد، ازجمله عدم انگیزه این دستگاهها برای درگیر شدن با کارتلها و گروههای خاص؛ دستههایی که قادر به انتقام دستگیری و کشتن اعضای خود هستند.
یک دلیل دیگر میتواند به بیتوجهی آنان به کشته شدن اقلیتها و سیاهپوستان مرتبط بازگردد. همچنین خطر نکردن برای دستگیری افراد مسلح یکی دیگر از این عوامل است.
احتمال تروریستی شدن تیراندازیهای جمعی وجود دارد؟
پیشتر گروههای تروریستی در آمریکا مانند کو کلاکس کلن وجود داشتهاند اما بهمرور از شدت اقدامات آنها به دلیل فشارهای دولتی کاسته شده است. این گروه که به برتری سفیدپوستان اعتقاد داشت ضدسیاهپوستان، مهاجران و حتی مذهب کاتولیک بود. آنها دست به اقدامات مختلفی برای سفیدپوست ماندن آمریکا میزدند از جمله کشتارهای متعدد. این گروه علیرغم کاهش فعالیتهایش برای چند دهه، درحال احیاست. کو کلاکس کلن بهطور ویژهای در دوران ترامپ برای تجدید قوای خود، انگیزه گرفته و از آزادی عمل برخوردار شد. نهادهای امنیتی آمریکا با وجود هشدار نسبت به احتمال سازمانیافتهشدن اقدامات مسلحانه در این کشور در آینده پیشرو، تاکنون وقوع آن را در سالهای اخیر منکر شدهاند. با این حال تشدید تنشها در آمریکا که در همه جهات درحال ازدیاد است میتواند با سرعت بالایی این کشور را صحنه اقدامات تروریستی سازمانیافته مبتنی بر ایدئولوژیهای گوناگون کند؛ اقداماتی که حتی میتوانند وارد حوزه ترور خاص مقامات سیاسی نیز بشوند. حمایت معتقدان به برتری سفیدپوستان از ترامپ تعلق آنها به اقشار پاییندست که تئوری توطئه در آنها رواج دارد و سابقه درگیریها میان آنان و مخالفانشان ازجمله در جریان انتخابات 2020، نشان میدهد در آیندهای نزدیک آمریکا وارد التهابات مسلحانه خواهد شد.
یک نمونه آشکار در ارتباط با انگیزه بالای گروهها برای دستیابی به اهدافشان حمله شش ژانویه حامیان ترامپ رئیسجمهور وقت به کنگره بود. در این حمله کنگره به عنوان یکی از سه قوه، در حین تصمیمگیری برای تایید پیروزی جو بایدن در انتخابات 2020 مورد حمله قرار گرفته و برای مدتی به اشغال درآمد. ترامپ پیش از تلاش برای حفظ قوه مجریه در دستان خود با حمله به کنگره، با انتصابهای خود در دیوان عالی، فرمان نهاد قضائی را نیز به سمت محافظهکاران چرخانده بود؛ در حقیقت اقدام او در تحریک طرفدارانش برای حمله به کنگره برای مقهور ساختن هر سه قوه بود.
درحال حاضر نیز تداوم پروندههای ترامپ میتواند به تشدید اوضاع در آمریکا منجر شود؛ همانگونه که در تابستان سال گذشته پس از هجوم افبیآی به خانه ترامپ در فلوریدا، یک مهاجم پس از ورود به خانه نانسی پلوسی، رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا پس از آنکه وی را نیافت، ضرباتی سهمگین به همسرش وارد ساخت؛ آسیبی که به همسر پلوسی رسید موجب شد وی مجبور به کاهش شدید فعالیتهای سیاسی خود شود.