برای اینکه بررسی کنیم که چه عواملی باعث شد، سال 1402 بعد از سه سال رکود، تبدیل به سال بازگشت و نجات سینمای ایران شود، به سراغ سه کارشناس و مدیر سینمایی رفتیم. لاجرم برای تحلیل وضعیت امروز، در خصوص شرایط سخت سینماهای ایران در فاصله سالهای 1399 تا 1401 هم سوال کردیم. سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی، هادی اسماعیلی مدیرعامل بهمن سبز و محمد قاصداشرفی رئیس انجمن سینماداران به سوالات مشترک ما تقریبا پاسخهای مشابهی دادند و با وجود اینکه امسال را سال خوبی برای سینماداران میدانند اما برای جبران خسارت در سالهای رکود سینما، راه زیادی باقی است.
سرمایهشان را با مقداری سود برمیگرداند، رغبت بیشتری برای تولید خواهند داشت.»
در سالهای رکود و تاریکی سالن سینما کدام بخش بیشتر ضرر کرد و حالا که رونق نسبی برگشته کدام بخش از سینما بیشتر نفع خواهد برد؟
سجاد نوروزی در پاسخ به این سوال با گلایه از شرایط سینماداران گفت: «در این مدت فقط سالنها و دفاتر پخش ضرر کردند. اول سالنها و بعد دفاتر پخش. خیلیها در این چهار سال رفتند که سریال بسازند. 80 درصد داشتههای هنری سینمای ایران در سه چهار سال گذشته در حال سریالسازی در پلتفرمها بودند و دستمزدهای خیلی خوبی هم گرفتند. در وهله اول سالنها نابود شدند و بعد دفاتر پخش اما تهیهکنندهها و هنرپیشهها و کارگردانها همگی مشغول کار بودند.»
هادی اسماعیلی اما با تامل بیشتری به این سوال پاسخ داد و گفت: «اینکه کدام قسمت از سینما بیشتر ضرر کرده است، شاید تحلیل و تحقیق دقیقتری نیاز داشته باشد اما طبیعی است که سینمادارها ضرر بیشتری کرده باشند. اگر فقط ملکهای اینها را در نظر بگیرید، چند ده یا چند صد میلیارد تومان رقم آنهاست و به جهت اینکه ملکهای خود را برای کاربری فرهنگی تعریف کردند، در این سالها بیشتر از هر کسی زیان دیدند. ولی قاعدتا رکود سینما برای هیچ کسی خوب نبوده برای مثال در دوره کرونا بسیاری از پرسنل بیکار شدند. در این مدت بیشتر از هر چیزی به سرمایه انسانی سینماها لطمه وارد شده است ولی به جهت اقتصادی قاعدتا سینمادارها که املاک گران خود را مخصوصا در شهرهای بزرگ به سالن سینما تبدیل کردند بیشترین ضربه اقتصادی را از رکود سینما خوردند.» قاصداشرفی هم در پاسخ به این سوال گفت: «بخش زیادی که واقعا خسارت جبرانناپذیری را متحمل شد سالنهای سینما بودند. سالنهای سینما همیشه آماده به کار است و تمام بخشهای آن فعال هستند مثلا چه یک مشتری داشته باشد و چه دو هزار مشتری برق سالن سینما روشن است، تهویه سالن کار میکند، برق آن مصرف میشود، سیستم صوتی و تصویری و سیستم نمایشی آن فعال است. با توجه به این شرایط سینمادار است که ضرر میکند چون باید حقوق پرسنل را بدهد، هزینه برق، آب و... هم دارد.»
آیا میتوان گفت سال 1402 سال گشایش اقتصادی برای سینماست؟
سجاد نوروزی در این باره گفت: «هم بله و هم خیر! بارها در گفتوگوهای قبلی عنوان کردم، ما به اکران و فرآیند جذب مخاطب و به سازوکار سینما نگاه علمی نداریم. اساسا ما یک جمعیت ثابت داریم که سینمارواست؛ هراتفاقی هم بیفتد در چهارچوب این جمعیت چهار پنج میلیون نفری خواهد افتاد. هیچگاه به جذب مخاطب فراتر از این و به سازوکار اینکه چطور پای مردم رابه سینما باز کنیم فکر نکردیم. تقریبا 80-70درصد عایدی فرهنگ و هنر درایران برای طبقه متوسط تجددخواه است. اینها قشری هستند که بیشتر از همه طبقات اجتماعی برای فرهنگ و هنر و اوقات فراغت و فرهنگی خود هزینه میکنند. تعداد این قشر در جامعه مشخص است؛ یعنی طبقه فرادست در ایران هزینه نمیکند، طبقه مستضعف هم درگیر روزمره خودش است، ما یک تیپ طبقه متوسط تجددخواه داریم که با قید تجددخواه از بقیه تیپهای طبقه متوسط در ایران منفک میشوند. اگر یک تحلیل جامعهشناختی بخواهیم ارائه کنیم، اقتصاد سینما و هنر ایران از این طبقه است. اگر در این طبقه تکان اجتماعی، تضاد سیاسی، بحران مدنی رخ دهد کلا از فرهنگ و هنر کنار خواهد کشید. اتفاقی که در سال گذشته افتاد، شاهد بودیم 6 ماه تقریبا اقتصاد هنر دچار رکود شد. بماند که اتفاقات دیگری هم افتاد. من تحلیل جامعهشناختی میکنم، نه تحلیل سیاسی! الان نمیتوانیم از گشایش صحبت کنیم، به این معنا که نتوانستهایم پای تیپهای اجتماعی را به سینما باز کنیم. میتوانیم از گشایش صحبت کنیم، از این جهت که درایتی که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی و بهصورت مشخص آقای سهرابی نشان داد، این بود که «فسیل» اکران شود و بهعنوان فیلمی که ممکن است هر 5 سال یا 10 سال یک بار این چنین گل کند، فرصت اکران در اختیارش قرار گرفت و باعث شد اقتصاد سینما نجات پیدا کند.»
هادی اسماعیلی در پاسخ به این سوال گفت: «خیلی دقیق نمیتوان گفت که امسال سال گشایش سینماست، حداقل تا الان اینطور نبوده است و فقط تاکنون یک فیلم داشتیم که فروش قابلتوجهی داشته است، یعنی اگر فسیل را از جدول فروش سینمای ایران بگیریم تقریبا سینمای ایران امسال شکستخورده است. امیدواریم در ترکیب اکران پاییز با تنوع ژانر و کیفیت محصول خوبی که وجود دارد اتفاقات بهتری بیفتد و فقط یک فیلم حیات ما را نگه ندارد. فیلم «هتل» یا «ویلای ساحلی» و «گیجگاه» را هم میتوان در ژانر کمدی دید و البته انیمیشن «بچهزرنگ» -که به نظرم مهمترین انیمیشنی است که تا الان در کشور ساخته شده است- با وجود اینها احتمال اینکه نقطه گشایش از مهر امسال باشد بیشتر است.»
محمد قاصداشرفی در قامت رئیس انجمن سینماداران در پاسخ به این سوال گفت که این موضوع قابلپیشبینی نیست و ادامه داد: «نمیتوانیم پیشبینی کنیم، چون شرایط کشور متفاوت است. الان شرایط اقتصادی مردم پایین است و درآمدها با هزینهها به هیچ عنوان جور درنمیآید. البته با توجه به این 5 ماه دو، سه فیلم توانستهاند هزینههای گذشته سینما را جبران کنند. سالنهای سینما هم از این وضعیت رضایت دارند. این فیلمها توانستهاند در جذب مخاطب موفق باشند. این نشان میدهد درحالحاضر میتوان گفت آینده قابلپیشبینی نیست ولی تا این لحظه فیلمها توانستهاند مخاطبان بیشتری را به سالن بیاورند.»
برای اینکه جریان فروش در سینمای ایران مستمر باشد و در مقاطعی از سال افت نکند و بهعبارتی رکود در سینما نداشته باشیم، چه اقداماتی باید انجام داد؟
سجاد نوروزی در پاسخ این پرسش گفت: «ما باید به اکران و توزیع نگاه علمی داشته باشیم. همهجای دنیا فرآیند جذب مخاطب، قیمتگذاری، کمپین تبلیغاتی فیلمها و... براساس یافتههای علمی است. در ایران اما توجه به این موضوع فراموش شده است و چیزی به نام کمپین تبلیغاتی برای فیلمها نداریم، چیزی به نام فرآیند تفکیک مخاطب و ارزشگذاری بلیت براساس جنس مخاطب نداریم. ما به همه اعم از خانهدار، دانشجو، بازنشسته، کنشگر فرهنگی و... با یک قیمت بلیت میفروشیم اما این موضوع در دنیا به این شکل نیست، حتی قیمت بلیت در هفته اول با هفته دوم متفاوت است، با گذشت زمان قیمت نزولی میشود و المانهای تاثیرگذاری وجود دارند. الان همه از فروش «باربی» صحبت میکنند. من میگویم کمپین تبلیغاتی فیلمها را هم ببینید، آنوقت متوجه میشوید همینطوری این فیلمها پرفروش نمیشوند. برای فسیل هم این اتفاق افتاد، حتما کمپین تبلیغاتی برای فروش این فیلم بسیار مهم بود. ما موجودی به نام سینمای ایران داریم که در موجودیت خود دچار نقص است، نه در رفتار و کنش! مفهوم تبلیغات، مفهوم اکران علمی، مفهوم تولید مقرون بهصرفه در سینمای ما رنگ باخته است. تا زمانی که این اتفاقات بیفتد، تا زمانی که تولید ما علمی نشود، به نتیجه مطلوبی نمیرسیم.»
هادی اسماعیلی اما مهمترین موضوع را تولید یک محصول خوب عنوان کرد وگفت: «محصول خوب، مهمترین دلیل برای این است که جریان فروش در سینما رونق داشته باشد. قاعدتا موارد دیگری نیز وجود دارد ولی اگر من بخواهم از 100 نمره بدهم، 50 نمره را به محصول خوب اختصاص میدهم و منظورم از محصول خوب در اینجا فقط یک ژانر مشخص نیست که مثلا فقط فیلم کمدی باعث رونق شود. بالاخره فیلم کمدی هم یکی، دودهه طول کشیده تا به ژانر محبوب در سینمای ایران تبدیل شود. ژانرهای مختلف مثل اکشن سالها در سینمای ما رونق داشته، فیلمهای کودکونوجوان علیالخصوص در دهه 70- 60، یا ژانر دفاع مقدس که هنوز هم اگر فیلم خوب ساخته شود، بیننده خود را دارد. بهجز اینها، موارد دیگر هم تاثیر دارد، مثلا اینکه زیرساختهای سینمایی باید تقویت شوند، یعنی سینمای خوب باید در کشور از جهت زیرساختی ساخته شود، نور، صدا، پرده و... مباحثی هستند که فضای فیزیکی سینماها را دربرمیگیرد و باید توسعه داده شوند. بحث منابع انسانی سینما نیاز به آموزش و انرژی دوباره دارد که باید اتفاق بیفتد. بحث تبلیغات و کمپینهای تبلیغاتی و روابطعمومی در سینما تبدیل به کار روتین و تکراری شده که قاعدتا باید حرفهایتر بدان نگاه شود و بهنظرم باید تیمهای خلاقتر و حرفهایتری به آن ورود کنند. ذینفعان مرتبط با سینما باید سینما را بهعنوان کالایی تفریحی جدی به مردم معرفی کنند و آن را بهعنوان تفریح ارزانقیمت برای مخاطبان جا بیندازند و کمک دهند که مردم سینما را بشناسند. همچنین در بحث فروش، قیمتگذاری جدی نیاز است. سینما باید از بالادست یعنی وزارت ارشاد در مباحث، تحلیل قیمت و قیمتگذاری پژوهشی کند و بحثهای قیمتگذاری طوری طراحی شود که همه قشری در سینما حضور داشته باشند و فیلم ببینند. اینها اتفاقاتی هستند که باید در سینما بیفتند تا به رونقشان کمک کند.»
بیش از 100 فیلم در صف اکران هستند، سازمان سینمایی برای اکران اینها باید چاره کند. به نظر شما چه فیلمهایی باید در اولویت اکران باشند؟
سجاد نوروزی در پاسخ به این سوال گفت: «243 فیلم در صف اکران هستند. چرا این فیلمها باید اکران شوند؟ فیلمی که مخاطب ندارد چرا باید اکران شود؟ این سوال بنیادین است. اولا اینکه پول و سرمایه این فیلمها از کجا تامین میشود که سهسال پشت خط اکران است و برای سرمایهگذار مهم نیست که بازگشت سرمایه داشته باشد؟ سالن سینما محل نگهداری اجساد نیست، اجساد فیلمها را در سالن بیندازیم و دو هفته هر سانس را بگیریم و زیرساختها را معطل چیزی کنیم که مشخص است مخاطب ندارد. اسم این را کار ارزشی و روشنفکری میگذاریم که هیچ یک از اینها هم نیست. چه کسی گفته کار ارزشی و روشنفکری به این معناست که شما فیلم را در سالن خالی اکران کنید؟ اگر حداقل مخاطبی وجود داشت من اساسا این نظر را نمیدادم. فیلمی در دوره جدید اکران کردیم که ساعت 6 بعدازظهر در سینما آزادی خالی روی صحنه رفته است، بدون اینکه حتی یک بلیت فروش داشته باشد! چه کسی گفته اسم این سینماست؟ سالن سینما آزادی در روز جمعه در سانس بین 7-6 بعدازظهر که گل سانسهای روز جمعه است خالی بود. چطور کسی به این فاجعه دقت نمیکند و بعد به اکران توجه میشود؟ مگر هر فیلمی در هر جای دنیا ساخته میشود حتما در سالن سینمایی اکران میشود؟ برخی از فیلمها برای اینکه مخاطب خود را پیدا کند باید در پلتفرم اکران شود. نباید در سالن باشد و اگر در سالن بیاید فیلم را سوزاندیم. جنس مخاطب آن فیلمها در خانه نشسته و پای پلتفرم است. مگر اینکه بگویید فیلم من از نظر مخاطب دچار نقصان است و کمپین تبلیغاتی برای آن طراحی میکنم تا حداقل مخاطبی بیاید. شما کمپین تبلیغاتی هم برای فیلمهایی که ممکن است مخاطب کمتری داشته باشد نمیگذارید! کاری برای این فیلمها نمیکنید و کاسه کوزه را روی اکران و... میشکنید. مگر با سالن دادن برای فیلم مخاطب تولید میشود؟ اسم این را سوداگری در هنر و... میگذاریم، این چه ربطی دارد؟ چرا میخواهید چرخی که در دنیا چرخ است را مربع نشان دهید؟ سالن دادن به فیلمی که نه کمپین تبلیغاتی دارد و نه برای فروش تهیهکننده و کارگردان تلاشی میکنند و نه پخشکننده برای فروش آن تلاشی میکند، چه دردی از سینما دوا میکند.»
هادی اسماعیلی هم در این باره میگوید: «مساله این فیلمهایی که الان در صف اکران هستند به جهت و جنس سیاستگذاری در تولید برمیگردد. اگر سیاستگذار، در فضای تولید یک نقشه راهی را ترسیم کند و با توزیعکنندگان مشورت کند و تحلیلی از فضای بازار داشته باشد، این اتفاق نمیافتاد. ظرفیت سینمای ایران مشخص است و الان نهایتا در هر هفت هفته اکران بین 10-8 فیلم اکران خواهد شد و به این جهت میتوان گفت 90-70 فیلم و نهایتا 100 فیلم در سال میتواند اکران شود. رویه و سیاستهای تولید در سینمای ایران باید مبتنیبر جهت تنظیمگری باشد که در توزیع وجود دارد. سرمایههای بخش تولید و حمایتهای حاکمیتی هم مبتنیبر همین تنظیمگری در توزیع، باید انجام شود. اگر این اتفاق بیفتد اتفاق درستی است وگرنه خیلی از فیلمها فرصت اکران پیدا نمیکنند و این واژه فیلمسوزی که بیان میکنند، اتفاق خواهد افتاد. این نکتهای است که باید سیاستگذاران درنظر بگیرند و برنامهریزی را از بالادست انجام دهند نه اینکه در فضای توزیع بیایند و اجبار کنند فیلمها اکران شود. طبیعی است سیستم توزیع پس میزند و چون نگاه اقتصادی است که اغلب پخشکنندهها و سینماداران دارند، خیلی از فیلمها دیده نخواهد شد.»
این تلقی وجود دارد که راه نجات گیشه در سینما، آثار کمدی هستند، اما اگر این تلقی تبدیل به یک رویه شود، تولیدات سینمایی از ژانرهای متنوع خالی خواهد شد. چه باید کرد که مجموعه آثار سینمای ایران از رونق گیشه برخوردار شوند؟
سجاد نوروزی درباره این موضوع گفت: «بهنظر من فیلمی باید اکران شود که استاندارد سینما، فیلمنامه و روایت را رعایت کرده باشد. مثلا در سال 1398 سه فیلم داشتیم به نام «شبی که ماه کامل شد»، «سرخپوست» و «متری شیشونیم». این سه فیلم مگر کمدی بودند؟ جمع فروش این سه فیلم را درنظر بگیرید و با احتساب قیمت بلیت امسال آن را حساب کنید، آن وقت میبینید مبلغ فروش نزدیک به «فسیل» میرسد. پس فیلم غیرکمدی مخاطب دارد ولی ما چیزی تولید نمیکنیم. چرا مرتب آدرس غلط میدهیم؟ چه چیزی تولید میشود که بخواهد مخاطب داشته باشد؟ چرا کاسه کوزهها را سر کمدیها میشکنیم؟ من خودم شخصا بخواهم انتخاب کنم هیچیک از این فیلمهای کمدی را نگاه نمیکنم؛ البته با فسیل قدری همراه هستم چون ساختار روایت را رعایت کرده است. سلیقه من این فیلمها نیست ولی سلیقه من چه ارزشی دارد؟ سلیقه من چه ارزشی دارد که بخواهم به وضعیت ناقص تعمیم دهم و از آن ارزیابی شتابزده بگیرم؟ مشخصا بهصورت واضح هیچ ربطی به سانسور ندارد، هیچ ربطی به پروانه ساخت ندارد. مشکل این است که تولید درخور و شایسته و استاندارد در ژانر غیرکمدی نداریم. اینکه فروش کمدی زیاد است بخشی بهعلت فقدان این ژانر است. شما نمیتوانید ناتوانی و ضعفی که الان در حوزه فیلمهای اکشن، جنایی، عاشقانه و... را نادیده بگیرید و درحالیکه این ژانرها در سینمای شما غایب هستند نمیتوانید به تحلیل درستی برسید. پس براساس تحلیلی غلط، نمیتوانید بگویید این اتفاقات افتاده است.»
هادی اسماعیلی هم به این سوال پاسخ داد: «این تلقی که سینما کمدی نجاتدهنده است هم میتواند درست باشد و هم غلط که البته در فضای فعلی درست است. اگر اشتباه نکنم از پنج فیلم پرفروش سال گذشته سه فیلم کمدی بود. از این جهت درست است منتها چه شد که این اتفاق افتاد؟ میتوان گفت این فرآیندی است که در دو دهه گذشته رخ داده و دستفرمانهایی در سینما بوده که سینما را به این سمت برده است و وقتی فیلم خوب در ژانرهای دیگر ساخته نمیشود طبیعتا این اتفاق میافتد. در ژانر اجتماعی فیلمی ساخته شده مثل «ملاقات خصوصی» یا «ابد و یک روز» و مخاطب خود را دارد یا ژانر کودک که سال گذشته دو فیلم انیمیشن کودک میآید و جزء 10 فیلم اول جدول فروش ایران میشود. این نیاز به راهبری دارد که طبیعتا در بالادست باید اتفاق بیفتد و مباحث توزیعی را همجهت با این فضا کند. اگر این اتفاق نیفتد طبیعی است که بهمرور سینما از فیلمهای دیگر خالی میشود و ما مجبور هستیم در سینما فیلم کمدی ببینیم. این اتفاق خوبی نیست که در سینما رخ میدهد. قاعدتا باید سیاستگذار تنوع ژانر را ببیند و به مخاطب احترام بگذارد و تنوع سلیقه مخاطب را درک کند و با تنوع ژانری که میدهد سلایق مختلف را به سینما بکشاند. راهکار این است و در کوتاهمدت هم اتفاق نمیافتد همانطورکه ظرف 20-10 سال این اتفاق افتاد که کمدیها پرفروش شدند و جای فیلمهای اکشن را در دهه 70-60 گرفتند و فیلمهای قهرمان محور خانوادگی جای خود را به فیلمهای کمدی خانوادگی دادند، این اتفاق بهمرور زمان میتواند رخ دهد اما این هم نیاز به تحلیلی درست از فضای سینما دارد.»
محمد قاصداشرفی در پاسخ به این سوال گفت: «بحث اکران فیلم کمدی، اجتماعی، خانوادگی یا پلیسی نیست بلکه بستگی به ساخت فیلم دارد که چگونه باشد. در اکران، ژانرهای مختلف باید وجود داشته باشد چون سلیقه مخاطبان فرق میکند. خیلیها فیلمهای اجتماعی دوست دارند، خیلیها پلیسی. فیلم باید خود را نشان دهد، سوژه فیلم و قصه و موسیقی آن موثر در جذب مخاطب است. همه بخشها باید خوب باشند تا بتوانند در جذب مخاطب موفق باشند و آن زمان مشخص میشود فیلم اجتماعی در اکران موفق بوده یا فیلم خانوادگی یا... .»