میلاد جلیل زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:تاریخچه قاچاق فیلم در ایران چندان طولانی نیست، اما بسیار پرماجراست. از «آدمبرفی» تا «مارمولک»، «مکس» و «دیدار»، پیش از به بازار آمدن یا لااقل جدی شدن استفاده از لوح فشرده دیجیتال در ایران، چندینبار پیش آمده بود که فیلمها روی نسخههای VHS قاچاق شوند. این اما اتفاق نادری بود. شروع جدی جریان قاچاق فیلم به زمانی برمیگردد که سینما داشت وارد فاز دیجیتال میشد و بسترهایی برای پخش مثل CD و DVD در حال پدید آمدن بودند. بهعنوان یکی از مشهورترین نمونهها در این زمینه سری اول فیلم اخراجیها را میتوان مثال زد که رکورد فروش در سینمای ایران را شکست اما در میانههای راه اکران، CD قاچاق آن بیرون آمد. پس از مدتی به قدری این قضیه فراگیر شد که در شبکه نمایش خانگی پیش از شروع فیلمها تیزری با حضور مشهورترین ستارگان سینمای ایران پخش میشد و در آن تمام چهرههای محبوب از مردم میخواستند که نسخههای قاچاق فیلمها را نبینند تا سینمای ایران نابود نشود. این مساله تا مدتها دامنگیر سینمای ایران بود و به خیلی از صاحبان سرمایه صدمه میزد تا اینکه کمکم اوضاع تحت کنترل قرار گرفت و مقداری آرامتر شد. مقطع دومی که قاچاق فیلم در سینمای ایران شدت گرفت در اواخر دهه ۹۰ بود. این اتفاق به سال ۱۳۹۸ برمیگردد. ابتدای خردادماه نسخه قاچاق دو فیلم «متری شیش و نیم» و «رحمان ۱۴۰۰» منتشر شد. یک نسخه پردهای بسیار بیکیفیت هم از «شبی که ماه کامل شد» بیرون آمد اما ضرری به فیلم نرساند، درحالیکه دو مورد دیگر جدی بودند. وقتی به پاییز پرماجرای سال ۹۸ رسیدیم، در سیزدهم آذرماه، طی ۲۴ ساعت، سه فیلم سینمایی در ایران قاچاق شدند. این بار بهجای نسخه پردهای، نسخه باکیفیت شبی که ماه کامل شد که عبارت for the review بر آن حک شده بود، به سرقت رفت و در فضای مجازی منتشر شد. همزمان فیلم «خانه پدری» در واپسین روزهای اکران محدودش، با قاچاق نسخه باکیفیتش مواجه شد و سرنوشتی شبیه فیلم نرگس آبیار پیدا کرد. «قصر شیرین» سومین فیلمی بود که با یک برچسب خاص در سمت چپ تصویر به سرقت رفت و قاچاق شد. بهطور کل در آن سال ۱۰ فیلم سینمایی قاچاق شدند که غیر از موارد یاد شده، «تگزاس ۲»، «فصل فراموشی فریبا»، «سرخ پوست»، «مارموز» و «رستاخیز» هم در این میان بودند. در این مقطع، انگشت اصلی اتهام بهسمت وزارت ارشاد بود و محتملترین گمانهای که مطرح میشد، قاچاق فیلم از داخل این وزارتخانه بهحساب میآمد. در تابستان آن سال سیدجمال ساداتیان، تهیهکننده متری شیشونیم، طی مصاحبهای گفت: «نسخههای قاچاق متری شیشونیم که این روزها در فضای مجازی منتشر شده است، به هیچوجه پردهای نیست. ما یک کپی خام را به کمیته پروانه نمایش وزارت ارشاد داده بودیم تا ببینند و نظرشان را بگویند. این همان نسخهای است که حالا در بازار قاچاق منتشر شده است.» او این را هم اضافه کرد که «ما از طریق مراجع قضایی و قانونی درحال پیگیری این تخلف هستیم چون حق بزرگی از ما ضایع شده است، باید سیستم قضایی کشور به آن رسیدگی کند و تکلیف ما در این زمینه روشن شود. بهزعم من، مدیران ارشد وزارت ارشاد در این مورد سهلانگاری کردهاند. شاید این کپی توسط آنها در اختیار کارمندان ردههای پایینتر وزارتخانه یا سازمان سینمایی قرار گرفته است. امیدوارم مسئولان وزارت ارشاد همکاری بیشتری کنند تا بتوان این شخص خاطی را پیدا کرد و به این طریق این مسیر را امن کنیم تا بقیه هم وقتی کپی فیلمهایشان را به ارشاد تحویل میدهند، دیگر نگران نباشند.»
با وجود اظهارنظر صریحی که ساداتیان درباره نقش داشتن بخشی از وزارت ارشاد در قاچاق فیلمش کرد، نه این روند در ادامه متوقف شد و نه حتی پاسخ درخوری از وزارت ارشاد پیدا کرد. حتی سال بعد همین ماجرا دوباره تکرار شد.
در دیماه سال 1399 بود که «دیدن این فیلم جرم است» همزمان با اکرانش قاچاق شد. در بیستم دیماه محمدرضا شفاه، تهیهکننده فیلم درباره انتشار نسخه غیرقانونی اثرش در فضای مجازی گفت: «نسخه قاچاق شده همانطورکه از عنوان درجشده روی آن مشخص است، نسخه بازبینی «جشنواره جهانی فیلم فجر» است که البته بهلحاظ فنی، نواقص متعددی داشته و تفاوتهای بسیاری با نسخه نهایی که اکنون روی پرده سینماها است، دارد. با این اتفاق خستگی به جان همه ما ماند. ما و حوزه هنری بهعنوان مالکان این فیلم قطعا از وزارت ارشاد بابت این موضوع نزد مراجع قضایی شکایت خواهیم کرد.» هیچوقت معلوم نشد که پشتپرده این شکایتها و پیگیریها به کجا رسید اما به هر حال چند ماه بعد دولت عوض شد و طبیعتا تیم وزارت ارشاد و سازمان سینمایی هم تغییر کرد. با روی کار آمدن تیم جدید مدتی گذشت و چنین اخباری دیده نمیشد تا اینکه به نوروز ۱۴۰۲ رسیدیم و دوباره داستان قاچاق فیلمها آغاز شد. این بار اما نوع قاچاق و نوع فیلمهایی که قاچاق شدند یکسره متفاوت بود. اول فیلم «برادران لیلا» سر از شبکههای اجتماعی درآورد؛ آن هم با کیفیتی عالی، بعد جنگ جهانی سوم این سرنوشت را پیدا کرد و سپس در فاصله کوتاه و طی دو سه روز فیلمهای «تفریق»، «بیرویا» و «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» قاچاق شدند.
همه این فیلمها دارای یک خصوصیت مشترک بودند؛ اینکه قبل از اکران عمومی در ایران، به نحوی در خارج از کشور نمایش داده شدند. یعنی یا به جشنوارهها رفته بودند یا اکران خارجی داشتند. بعضی از این فیلمها اکران عمومیشان در خارج از کشور را به پایان رسانده بودند و وارد VOD شدند که قاچاقشان طبیعیتر بهنظر میرسید و بعضی دیگر هنوز از این مرحله هم نگذشته بودند. به عبارتی دفاتر خارجی پخش فیلم، به اصلیترین متهمان در این زمینه تبدیل شدند. متهم ردیف دوم هم بعضی از کارگردانهای خود فیلمها بودند. برخلاف تهیهکننده یا سرمایهگذار، کارگردان به هیچ چیز در حد دیده شدن فیلمش و مطرح شدن نامش فکر نمیکند. ممکن است بعضی از کارگردانها تصور کنند که با قاچاق فیلم، هیجان به وجود آمده برای دیدن مجانی و خارج از سانسور و نوبت یک فیلم، باعث شود که آن اثر بیشتر دیده شود. این احتمال از مورد اول ضعیفتر است و مصادیق کمتعدادتری پیدا میکند اما به هر حال نمیتوان بهطور کامل و مطلق آن را در نظر نگرفت.
وزارت ارشاد چه باید کند؟
دیروز دو پیام مهم از ساختمان وزارت ارشاد به رسانه مخابره شد. خبری که حاوی پیامی مهم از جانب مدیران برای اهالی سینما بود. یکی حاوی دلگرمی رئیس سازمان سینمایی، درخصوص برخی احکام صادره اخیر برای سینماگران بود و محمد خزاعی از دستگاه قضایی و انتظامی خواست که در شیوه برخورد با هنرمندان و سینماگران مراقبت بیشتری کنند و دیگری دستور ویژه رئیس سازمان سینمایی برای بررسی فوری موضوع انتشار قاچاق فیلمهای سینمایی بود. در کمتر از 48 ساعت گذشته، به شکلی عجیب و غریب، سه فیلم ایرانی در فضای مجازی منتشر شدند. قاچاق فیلم پدیدهای برای سینمای ایران نیست اما این حجم از قاچاق فیلم در فاصله زمانی کوتاه، شائبههایی را درخصوص سازمان یافته بودن اتفاق مطرح کرده است. جعفر انصاریفر، دبیر ستاد صیانت از آثار سینمایی هم با تاکید بر حرفهای گفته است: «با بررسیهای مقدماتی صورت گرفته، مشخص شد که با توجه به رعایت دقیق مراقبتهای حفاظتی از جمله استفاده از دیسیپی برای بازبینی فیلمها، انتشار آثار خارج از سازمانهای دولتی و احتمالا از دفاتر فیلمها یا جشنوارههای خارجی صورت گرفته است. به همین دلیل مراتب برای بررسی فنی به قوه قضائیه و پلیس فتای فراجا برای شناسایی منشأ نشر فیلم، منعکس شد.» به گفته انصاریفر، با توجه به حاشیههای موجود درباره قاچاق فیلمها، احتمال سازمانیافتگی انتشار غیرقانونی فیلمهای مذکور وجود دارد بهگونهای که نسخههای منتشر شده، دارای کیفیت اصلی و بدون تایتل و نشانهگذاری بازبینی هستند. دبیر ستاد صیانت از آثار سازمان سینمایی اضافه کرد: «شائبههایی در مورد رعایت امانتداری و حفظ حقوق اثر توسط پخشکننده بینالمللی فیلمها نیز وجود دارد که امیدواریم در سیر تحقیقات فنی مراجع ذیصلاح، موضوع کاملا مشخص شود.» او همچنین خاطرنشان کرد: «به هر حال با تاکید مقام عالی وزارت و ریاست سازمان سینمایی مبنیبر حفاظت از حقوق فیلمسازان و مصمم بودن این ستاد و نهادهای نظارتی برای تحقق این خواسته، پیگیریها تا کشف عامل یا عاملان متخلف پخش فیلمها بهصورت قاچاق که برای اهداف شخصی یا جریانی اقدام به این کار کردهاند، ادامه خواهد یافت.» وزارت فرهنگ و ارشاد، بایستی هرچه سریعتر برای جلوگیری از هرگونه اتفاق مشابهی وارد میدان شود و ردیابی کند که نسخه قاچاق فیلمها با چه نیت و انگیزهای در فضای مجازی منتشر شدند و اینکه کدام بخش از چرخه تولید تا عرضه فیلم در این اقدام نقش موثری داشتند. هرگونه سهلانگاری در شناسایی این انتشار غیرقانونی، نهتنها باعث آشفتگی پخش فیلم سینمایی میشود بلکه هزینههای روانی آن در فضای فرهنگ و هنر، باعث بیاعتبار شدن مبادی قانونی انتشار فیلم و سازمان سینمایی خواهد شد.
جوخه انتحار
باید توجه کرد از آنجا که در مقطع خاصی از روندهای تکنولوژیک هستیم، این اتفاق بسامد بالاتری پیدا کرده است. وقتی نسخهای دیجیتال از یک فیلم به نمایش عمومی دربیاید، تقریبا محال است که بشود جلوی شکسته شدن قفل آن و قاچاقش را گرفت. از اینجاست که میشود فهمید سرنوشت محتوم فیلمی که قبل از ایران، در خارج از کشور اکران خارجی شود، دستگردان شدن نسخههای قاچاق آن خواهد بود. روی همین حساب میتوان پیشبینی کرد که حتما «قاتل و وحشی»، ساخته حمید نعمتالله، چندوقت دیگر با همین وضع روبهرو خواهد شد. این اما همه ماجرا نیست. بعضی از فیلمهایی که موج اخیر قاچاق شدهاند، هنوز در خارج از کشور اکران عمومی نداشتند و نهایتا در جشنوارهها نمایش داده شدند. تنها مجرایی که میتواند محل قاچاق این فیلمها درنظر گرفته شود، دفاتر پخش این آثار در خارج از کشور است. حتی در کارگردان بعضی از این فیلمها هم چنین انگیزهای یافت میشود. بهعنوان مثال عبدالرضا کاهانی کارگردان «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» که سالهاست از توقیف آن میگذرد، آبانماه ۱۳۹۸ در صفحه شخصی خود با انتشار یادداشت کوتاهی از احتمال پخش اینترنتی این فیلم خبر داد و نوشت: «بسیاری از دوستان پیشنهاد میدهند فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» را از طریق اینترنت در دسترس عموم قرار دهم. در جواب این پیشنهاد هیجانانگیز باید بگویم کاملا موافق هستم و حتی مدتهاست با شرکت نتفلیکس برای پخش گسترده فیلم مذاکره کردهام و حالا فقط منتظر جواب دیگر تهیهکننده فیلم هستم. آنچه برایم اهمیت دارد نمایش کامل و استاندارد فیلم برای شما دوستان عزیز است که حتما انجام خواهد شد.» در آن مقطع این اتفاق بهدلیل مخالفت تهیهکننده رخ نداد اما چهارماه بعد، سعید خانی، تهیهکننده فیلم در واکنش به صحبتهای وزیر ارشاد وقت راجعبه پخش فیلمهای جدید در شبکه نمایش خانگی، در اینستاگرام خود پستی گذاشت و گفت که حاضر به واگذاری مالکیت فیلمش است. او نوشت: «سلام آقای وزیر. امیدوارم خوب باشید و کرونا دور باشد از شما! نطق فرمودید هر روز یک فیلم در شبکه نمایش خانگی، خواستم عرض کنم حاضرم با همان قیمت چهارسال پیش (قطعا خاطرتون هست دلار آن زمان سههزار و پانصد تومان بود) فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» را واگذار کنم.» مشخص است که عوامل این فیلم دیگر بهطور مطلق امیدشان را نسبت به اکران آن از دست دادهاند؛ چه اینکه به تمام موارد چالشبرانگیز فیلم، رفتارهای سیاسی مهناز افشار، در سال ۱۴۰۱ هم اضافه شده است و بازی او در این فیلم کار را برای نمایش رسمی و قانونیاش سختتر میکند.