رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز پنجشنبه 26 مرداد با شرکتکنندگان در بیستوچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دیدار داشتند و به ایراد سخنرانی پرداختند. بخشی از بیانات ایشان در این دیدار را در ادامه میخوانید.
خیلی خوش آمدید. امروز برای بنده هم روز بسیار خرسندکننده و دلنشین در دیدار شما عزیزان، شما مردان انقلاب و مردان پاسداری از حق و حقیقت است. از بیانات فرمانده محترم سپاه و نماینده محترم تشکر میکنم؛ بیانات بسیار خوبی را بیان کردند.
یک قسمت از عرایض بنده یک اجمالی درباره سپاه است. مایلم مطالبی را درباره سپاه عرض بکنم که این مطالب شاید بارها گفته شده، لکن درعینحال، مردم ما، جوانهای ما و جوانهای خود سپاه احتیاج دارند این مطالب را بشنوند. ما باید شناسنامه خودمان را فراموش نکنیم. یکی از اهداف شیاطین عالم، خودفراموشی ما است؛ نباید بگذاریم. یک مختصری ــالبته کوتاهــ در زمینه سپاه عرض میکنم، چند جمله هم درباره انقلاب که سپاه رسالت پاسداری از آن را متعلق به خودش میداند. این انقلابی که شما سپاه پاسداران آن هستید، چه خصوصیاتی دارد؟ چند جملهای هم در این زمینه عرض میکنم.
که تشکیل سپاه در ابتدای انقلاب، یک پدیده منحصربهفرد در بین انقلابهای بزرگ تاریخ بود. در انقلابهای بزرگی مثل انقلاب فرانسه یا انقلاب بلشویکی شوروی، گروههایی پیدا شدند که در اوایل انقلاب بهعنوان طرفداری از انقلاب سر بلند کردند، اقداماتی کردند، لکن سپاه مطلقا قابل مقایسه با آن گروهها و آن جمعیتها نبود؛ آنها ویرانگر بودند، خودسر بودند، بیانضباط بودند، بدون پایبندی به مبانی و اصول بودند، سپاه نه؛ سپاه از اول تشکیل ــاینها مهم استــ زیر نظر مرکزیت انقلاب تشکیل شد؛ فرماندهی و سازماندهیاش متمرکز بود؛ شورای مدیریت و فرماندهی بود؛ از اول، یک فرماندهی متمرکزی وجود داشت. [فرماندهی سپاه] در مرکز بود؛ در همهجای کشور حضور داشت، اما مرکزیت به معنای واقعی کلمه فرماندهی میکرد.
از اول تشکیل سپاه، افراد سپاه و عناصر سپاه برخوردار بودند از ارزشهای دین و انقلاب، مثل ایثار، مثل فداکاری، مثل حضور جهادی دائمی و شبانهروزی، مثل اطاعت و تسلیم در مقابل امام بزرگوار؛ مطلقا غیر از این دیده نشد. ما از اول ناظر و حاضر بودیم، مسائل سپاه را میدیدیم؛ یعنی یک پدیدهای بود منحصربهفرد. افراد دارای طهارت بودند، دارای تقوا بودند. بنده نمیخواهم مبالغه کنم، بالاخره نقص و ضعف در همه افراد هست؛ نقصهایی وجود داشت، ضعفهایی وجود داشت، اما بر حسب قرائن، در تاریخ کشور ما تا آن روز، شاید هیچ مجموعه نظامی با این اندازه سلامت دیده نشده بود.
نکته بعدی، مساله رشد و زایش درونی سپاه است؛ این هم یک پدیده بینظیر است. سپاه در آغاز تشکیل خودش از یک مجموعه چندصدنفری تشکیل شد اما در یک مدتی، کمتر از دو سال تبدیل شد به یک سازمان نظامی گسترده، با تشکیلات منظم، با سازماندهی یگانهای تیپی که این خیلی چیز مهمی بود؛ توانست مجموعههای نظامی را سازماندهی تیپی بکند؛ یعنی از مجموعههای کوچک بیاسم تا گروهانها، تا گردانها فراتر برود و تیپها را درست کند؛ در کمتر از دو سال این اتفاق افتاد.
یک چنین حالتی بهوجود آمد. این حرکت، این زایش و استحکام بینظیر است؛ این یک پدیده بینظیری است؛ ما [مثل این را] نداریم. و این پدیده بینظیر استثنایی ادامه پیدا کرد، متوقف نشد؛ یعنی اینجور نبود که یک حرکتی را شروع کنند، یک رشدی بکنند بعد متوقف بشوند؛ نه، این تا امروز ادامه پیدا کرده، بهطوریکه ما با گذشت حدود چهار دهه، یک کانون عظیم و کاملا مجهز دفاعی و نظامی و بزرگترین سازمان ضد تروریستی دنیا را داریم. امروز سپاه بزرگترین سازمان ضد تروریستی در همه دنیا است؛ یک سازمان مجهز نظامی است؛ یک سازمان کارآمد و مستقلی است که کارهایی میتواند انجام دهد که خیلی از ارتشهای بزرگ دنیا نمیتوانند انجام بدهند. این هم درمورد رشد و زایش [سپاه].
یک بخش دیگر از عملکرد سپاه مساله تواناییهای روزافزون است. سپاه در درون خودش متوقف نماند، تواناییهای خودش را روزبهروز افزایش داد؛ هم با همت درونی خود سپاه، هم با همکاری فراسازمانیای که انجام گرفت. این افزایش توانمندیها را فقط به چشم اینکه ما سلاح ذخیره میکنیم و سلاح زیاد میکنیم و نوآوری میکنیم نباید دید؛ معنایش بازدارندگی کشور است، معنایش حفظ امنیت کشور است. دشمن وقتی احساس کند شما ضعیفید، تشویق میشود به حمله؛ وقتی احساس کند شما نیرومند هستید، اگر قصد حمله هم داشته باشد، مجبور میشود تجدیدنظر کند.
یک بخش دیگر درمورد عملکرد [سپاه] مساله سازندگیهای سپاه در حوزههای گوناگون است؛ این فصل درخشانی است، بحث بسیار مهمی است، از این نمیشود آسان گذشت. در امور زیربنایی، سپاه حرف اول را میزند؛ کمتر دستگاهی را ما داریم که در مسائل زیربنایی کشور ــراهها، بزرگراهها، سدها، پالایشگاهها و امثال اینهاــ توانسته باشد به قدر سپاه، این مقدار کار را با هزینههای کمتر از معمول و با سرعت بیشتر از معمول انجام بدهد. این یک فصل افتخارآفرین بسیار مهمی است.
یک فصل دیگر مساله خدمات عمومی سپاه است. سپاه، در بخشهای مختلف در کنار مردم قرار گرفت. در بخش سلامت ــکه بسیار مهم استــ سپاه توانست کارهای بزرگ انجام بدهد. در حوادث طبیعی و بلیاتی مثل زلزله و سیل و کرونا و امثال اینها کمکهای اساسی کرد. رفع محرومیت؛ یکی از بخشهایی که همچنان ناشناخته است، همچنان گزارش درستوحسابیای از آن به مردم داده نشده، حرکات سپاه و اقدامهای سپاه در رفع محرومیت اقشار ضعیف مردم است؛ [در این بخش] کارهای بزرگی انجام گرفته، کارهای گستردهای انجام گرفته.
یک فصل مهم دیگر در زمینه عملکرد که این هم باید مورد توجه قرار بگیرد، اثرگذاری سپاه در فضای عمومی کشور است. طبیعی است یک مجموعهای مثل سپاه با این خصوصیاتی که گفته شد، برای نسل جوان میتواند جذاب باشد و واقعا جذاب است. نیروی جوان نگاه میکند میبیند در این مجموعه، علم و عمل درهم تنیده است؛ قدرت سخت و قدرت نرم درهم تنیده است. قدرت سخت موشک و پهپاد و امثال اینها است، قدرت نرم حضور در بین مردم، حرف زدن با مردم، کمک به مردم؛ اینها هر دو [هست]. نگاه به آرمانها در کنار توجه به واقعیتها و پرداختن به واقعیتها در سپاه وجود دارد. ارتباط با مردم، حضور بسیجی در کنار مردم؛ اینها را وقتی نیروی جوان در یک مجموعه نگاه میکند، مجذوب میشود؛ اینها جذاب است برای نیروهای جوان.
حالا شما ملاحظه کنید؛ یکی از بخشهای مهم فعالیت دشمن مخدوش کردن چهره سپاه است، مخدوش کردن چهره بسیج است؛ چرا؟ به همین علت؛ چون سپاه جذاب است، چون بسیج جذاب است؛ این جذابیت، آنها را نگران میکند، آنها را سراسیمه میکند، مجبورند مخدوش کنند. با خبر دروغ، با شایعه دروغ، با انواع و اقسام حیلهها و شگردها میخواهند این الگوگیری وجود نداشته باشد، این یادگیریها وجود نداشته باشد، این یارگیریها وجود نداشته باشد. خب این هم یک سرفصل که سرفصل عملکرد سپاه است. پس پیدایش سپاه، رشد و افزایش سپاه، و عملکرد سپاه؛ این سه سرفصل را عرض کردیم.
یک سرفصل مهم درمورد سپاه، مساله پاسداری است، نه از انقلاب، [بلکه] از خود. قبل از آنکه راجعبه پاسداری سپاه از انقلاب اهتمام بورزیم و بحث کنیم و توجه کنیم، به پاسداری سپاه از خود باید توجه کنیم. همه انسانها در معرض لغزشند. همه سازمانها در معرض لغزشند، در معرض کسالت و تنبلی و مغرور شدن و گرایشهای گوناگون گمراهکننده و [مانند] اینها هستند؛ همه اینجورند، غیر از معصومان. همه روسا، همه مدیران، همه رهبران، همه فرماندهان، همه ماها، همه ماها در معرضیم، پس نیازمندیم به خودحفاظتی؛ در درجه اول نیازمندیم به پاسداری از خویش. این پاسداری از خویش در فرهنگ قرآنی اسمش «تقوا» است.
ارزشهای سپاه، برجستگیهای سپاه خیلی ارزشمندند؛ از اینها باید حراست کرد؛ از اینها باید حفاظت کرد؛ مسئولان رتبههای مختلف سپاه موظفند در این زمینهها فعال باشند، حساس باشند، مراقب باشند، نگران باشند؛ اگر از یاد خدا غفلت پیدا شد، این خطر تشدید میشود. عوامل خطرزا اینها است: غفلت از خدا، مغرور شدن به دستاوردها، خسته شدن از کار جهادی، بیتوجهی به نعمتهای الهی.
بعضی از قشرها هستند که اگر خطایی از آنها سر بزند خدای متعال، آن را دو خطا حساب میکند؛ ما معممین از این قبیل هستیم؛ [یک] خطای ما دو خطا است. خدای متعال به زنهای پیغمبر میفرماید: «یا نِساءَ النَّبیِّ مَن یَأتِ مِنکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ یُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَین»؛ به زنهای پیغمبر! زنهای پیغمبر امّالمؤمنینند، مقامشان اینقدر بالا است؛ [آن وقت] خدای متعال به همین خانمهای محترم میگوید اگر شما خطا کردید، یُضاعَف لَهَا العَذابُ ضِعفَین؛ دو برابر شما را عذاب میکنیم، مؤاخذه میکنیم. البتّه «وَ مَن یَقنُت مِنکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تعمَل صالِحاً نُؤتِها اَجرَها مَرَّتَین»؛ اگر کار خوب هم بکنید دو برابر به شما پاداش میدهیم. شما سپاهیها هم همینجور هستید. اگر چنانچه شما هم کار خوب بکنید دو برابر پاداش میگیرید؛ یکی پاداش خود آن کار خوب، یکی پاداش الگو شدن برای دیگران. ما معمّمین هم همینجور هستیم؛ دو برابر. از آن طرف اگر چنانچه خطایی از ما سر بزند هم همینجور؛ یک گناه، خود گناه و یک گناه [هم] برای آثار بیرونیای که این گناه ما دارد، به این باید توجه کرد.
من به نسلهای جدید سپاه، که خب بحمدالله امروز دهها هزار جوان در طول این سالها وارد سپاه شدهاند و هدفهای بزرگ را دنبال کردهاند و افتخار آفریدهاند و کارهای بزرگی را همین جوانها انجام دادهاند، سفارش مؤکد میکنم که سعی کنید آراستگی معنوی و علمی و عملی خودتان را از گذشتگانتان بالاتر ببرید.
خب، حالا برسیم به پاسداری از انقلاب؛ «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی». اولین سوالی که پیش میآید این است که در انقلاب اسلامی، چه خصوصیتی هست که آن را آماج حمله دشمن قرار میدهد که احتیاج پیدا میشود به اینکه یک پاسداری وجود داشته باشد تا از آن پاسداری کنید؟ کجای انقلاب اسلامی است که موجب این است که دشمنان، پیدا و پنهان صفآرایی کنند و ما ناچار بشویم برایش پاسدار فراهم کنیم که از انقلاب حفاظت کند و حراست کند؟ جواب این سوال جواب روشنی است. جواب این است؛ حاکمیت سیاسی انقلاب. اسلام خیلی جاها در دنیا هست. اسلامی که به گاو و گوسفند استعمارگر و استثمارگر و مستکبر و کمپانیهای آنچنانی هم کاری ندارد؛ اینها هم کاری با آن ندارند. اگرچه حالا با همانها خیلی دلشان صاف نیست اما خب به آنها هم خیلی اهمیت نمیدهند. آن چیزی که دشمن را بسیج میکند در مقابل اسلام بِایستد، حاکمیت سیاسی اسلام است. این چیزی است که به همت ملت ایران، با رهبری آن مرد بینظیر -امام بزرگوار به معنای واقعی کلمه بینظیر بود- در اینجا تحقق پیدا کرد، و دشمنها را در مقابلش به صفآرایی وادار کرد؛ حاکمیت سیاسی اسلام.
خب، سوال بعدی این است که حاکمیت سیاسی اسلام مگر چه خصوصیتی دارد که آنها را حساس میکند، آنها را وادار به عکسالعمل و واکنش میکند. این چیست؟ این مهم است. باید روی این تعمق کنیم. اینجاست که هر چه فهم ما از انقلاب اسلامی عمیقتر باشد، دقیقتر باشد، روشنتر باشد، همتمان برای پاسداری بیشتر خواهد شد. البته در این زمینه دیگر اگر آدم بخواهد بحث کند، بحث یک ساعت و دو ساعت نیست. خصوصیتی که در نظام اسلامی و جامعه اسلامی و سیاست اسلامی هست، اینها خب بحثهای طولانی است. من چند نکته را فقط اشاره میکنم.
نظام سیاسی اسلام با ظلم مخالف است، با ظالم مخالف است، خیلی ساده. دستور دارد «کونا لِلظّالِمِ خَصماً»؛ به ما گفتهاند «کونا لِلظّالِمِ خَصماً». امیرالمؤمنین، مظهر اسلام واقعی، وصیتش به عزیزترین عناصر عالم یعنی دو فرزندش این است که با ظالم دشمن باشید، با ظالم خصومت کنید. وَ لِلمَظلومِ عَوناً؛ این اول. خب اگر یک سیاستی در دنیا، یک دستگاهی در دنیا، یک قدرتی در دنیا بر اساس ظلم بنا شده، خب معلوم است با این نظام مخالف است، چون میداند این [نظام] خصمش است. بنای رژیمصهیونیستی بر ظلم است. اصلا مبتنی بر ظلم است. یک ملت را از خانه و زندگیشان بیرون کردهاند، [آن هم] نه با پول و درخواست، [بلکه] با تفنگ و با شکنجه و با باتوم، و جای آنها نشستهاند. مبنایش ظلم است. خب این رژیم قهرا با نظامی که «کونا لِلظّالِمِ خَصماً» را تابلو کرده و بالای سرش نگه داشته مخالف است. طبیعی است.
نظام اسلامی با دستدرازی کردن به منافع ملّتها مخالف است. حتی اگر در عقیده و رفتار همسان هم نباشند. «وَ لَا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلَى اَلّا تَعدِلُوا»؛ در مواجهه با ملتها، با دادگری و عدالت رفتار بکنید، حتّی اگر چنانچه با شما همعقیده نیستند. شَنَآنُ قَومٍ، یعنی با شما حتی مخالفت هم دارند، اما در برخورد با آنها بیعدالتی نباید بکنید. خب، رژیمهایی که مبنای کارشان بیعدالتی است، اینها طبعا مخالفند. انگلیس یک روزی ثروتمندترین کشور اروپا بود. از کجا آورده بود؟ از هندوستان، از منطقه شرقیِ بعد از شبهقاره هند، از سرزمینهای آمریکا، آن وقتی که در اشغال انگلیسها بود. ثروت با غارت منافع دیگران به دست آمده. فرانسه کشور ثروتمندی شد، توانست کارهای علمی بکند. [ثروتش را] از کجا به دست آورده بود؟ از الجزائر، از مراکش، از تونس، از مناطق فرانسوینشین آفریقا یا آمریکای لاتین. بقیه هم همینجور. بنای کار اینها بر استثمار بوده. چون کشتیرانی بلد بودند، کنار دریا بودند، میتوانستند به اینجا و آنجا بروند، اول با حیله و فریب، بعد هم که تفنگ به دست آوردند، با تفنگ توانستند منافع ملتها را بهزور از حلقشان بیرون بکشند. خب پیداست که این دولتها، این قدرتها، این رژیمها با یک نظامی که اساسش بر عدم ظلم به ملتها و عدم دخالت در کار ملتها است، با این مخالفند. این[جور] است دیگر. حالا فلان بهاصطلاح تحلیلگر سیاسی مینشیند تحلیل میکند که انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، جمهوری اسلامی چهکار کرده که فلان کشور و فلان کشور و فلان کشور با آن مخالفند. تحلیل میخواهد؟ خب معلوم است. مساله این است؛ دستگاه اهریمنی استعمار نمیتواند با نظامی مثل نظام اسلامی خوب باشد.
نکته بعدی؛ نظام اسلامی معتقد به کرامت انسان است. انسان بماهو انسان، نه انسان فلان منطقه، انسان فلان نژاد، انسان فلان رنگ. «وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَم»؛ ما بنیآدم را تکریم کردیم. این قرآن است. سیاه منطقه سیاهپوست هم «بَنی آدَم» است. هیچ فرقی ندارد. این منطق تبعیضی که غربیها این منطق را به شکل فضاحتباری گسترش دادند و عمل کردند و تا امروز هم دارند ادامه میدهند، صددرصد ضد قرآن و ضد اسلام است. نظام اسلامی با این مخالف است. خب شما میخواهید آمریکا، که هنوز که هنوز است بعد از گذشت 300-200 سال، 400-300 سال از آغاز ورود غربیها به آمریکا، [که] هنوز مساله تبعیض نژادی در آنجا وجود دارد، شما میخواهید این رژیم، این نظام با نظام اسلامی مهربان باشد؟ خب نظام اسلامی مخالف با این چیزها است. این هم یک خصوصیت.
یکی دیگر از خصوصیات نظام اسلامی، [این است که] نظام اسلامی معتقد است که اگر یک کشوری، یک دولتی بنای بر مخاصمه با او ندارد، بنای بر دشمنی با او ندارد و میگوید بیایید با هم جنگ نکنیم، نظام اسلامی باید قبول کند. «وَ اِن جَنَحوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَ تَوَکَّل عَلَى اللَه»؛ طرف، یک دولتی است که همفکر و همعقیده با شما هم نیست امّا بنای مخاصمه ندارد. میگوید بیایید با هم باشیم، با هم با مسالمت، رفت و آمد کنیم. اشکال ندارد. «لا یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذِینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم»؛ [اگر] با شما نجنگیدند، شما را از خانه و دیارتان بیرون نکردند، معارضهای با شما ندارند، قبول کنید؛ اما اگر دیدید که طرف مورد اطمینان نیست، دروغ میگوید، حیله میکند، نه؛ «لا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَى السَّلم»؛ اگر اینجوری است حق ندارید. اگر احساس کردید، فهمیدید، قرینهها نشان دادند که طرف [مقابل] صادق نیست، دروغ میگوید، در ظاهر این دست را جلو آورده که با شما دست بدهد اما با آن دست دیگرش، پشت سر یک خنجر زهرآلود را قبضه کرده و گرفته، «فَلا تَهِنوا وَ تَدعوا اِلَى السَّلم»؛ هرگز قبول نکنید. یا اگر چنانچه پیمانی بستید، «وَ اِن نَکَثوا اَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم»؛ شما هم با آنها مقابلهبهمثل کنید. پیمان شکستند، پیمانشان را بشکنید. ببینید! اینها درسهای نظام اسلامی است. خب این درسها در مقابله با اهریمنان، دشمنساز است. بله! آدمهایی که اهریمن نیستند، خباثت ندارند، رذالت ندارند برایشان قابل قبول است، اما آن دشمنی که خباثت دارد، رذالت دارد، کینهورز است، عهدشکن است، دروغگو است، قهرا دشمن میشود دیگر. پس چیزهایی که در نظام اسلامی هست و دشمنساز است اینها است؛ و از این قبیل.
تهاجم از طرف کیست؟ از طرف کسانی که با این خصوصیات مخالفند؛ پس دشمن را شناختیم. ما وقتی این تعمق را میکنیم، هم انگیزه برای پاسداری پیدا میکنیم، هم میفهمیم که در مقابل چه کسی باید از انقلابمان پاسداری کنیم؛ طرف را میشناسیم و اشتباه نمیکنیم. یکی از گرفتاریهایی که گاهی ما به آن مبتلا شدهایم و باید مراقب باشیم مبتلا نشویم، این است که در شناخت دشمن اشتباه نکنیم. گاهی اوقات انسان در شناخت دشمن اشتباه میکند. امام(رضوان الله علیه) با آن چشم بصیرت ــ یعنی واقعا هیچ تعبیری بهتر از این دیگر درباره آن مرد نمیشود گفت، بصیرت به معنای واقعی کلمه ــ که در لایههای پنهان نفوذ پیدا میکرد و چیزهایی را میدید، گفت: «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.» پس معلوم شد که علت اینکه با این انقلاب دشمنی وجود دارد چیست و آن کسانی که دشمنی دارند چه کسانی هستند.
یک نکته دیگر هم در باب این دشمنیها وجود دارد؛ اگر جمهوری اسلامی الگو نمیشد، باز این دشمنیها کمتر بود اما جمهوری اسلامی الگو شده، پیشگام شده؛ جمهوری اسلامی پیشران حرکتهای مقاومتی در این منطقه حساس شده؛ مساله این است. این هم یکی از چیزهای مهم است. ببینید! تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این رژیم حقیر صهیونیستی میتوانست در ظرف شش روز ارتش چند کشور نسبتا قوی دُور و بَر خودش را زمینگیر کند؛ مصر را، سوریه را، اردن را. در ۱۹۶۷ در جنگ ششروزه، ارتش صهیونیست توانست ارتشهای مجهز این سه کشور را زمینگیر کند و مقادیر زیادی از خاک اینها را هم تصرف کند؛ صدها کیلومتر مربع از خاک این سه کشور را گرفت. عین همین قضیه در سال ۱۹۷۳ اتفاق افتاد. آنجا این کشورهای مصر و سوریه توانستند از یک غافلگیری استفاده کنند، اولِ کار یک حرکتی انجام بدهند؛ ولی بلافاصله باز توانست آنها را محاصره کند، باز هم آنها را شکست داد؛ یعنی رژیمصهیونیستی جوری بود که سه کشور، با همه ارتششان حریف او نمیشدند و او در ظرف ۶ روز آنها را زمینگیر میکرد. بعد از انقلاب اسلامی، کار به جایی رسید که همین رژیم ۳۳ روز همه تلاش خودش را کرد که حزبالله را در لبنان شکست بدهد، نتوانست و مجبور شد با فضاحت فرار کند؛ در مقابل حزبالله نتوانست مقاومت بکند. فاصله قبل از انقلاب و انقلاب، فاصله جنگ ششروزه و جنگ 33روزه است. امروز کار به جایی رسیده که در داخل سرزمینهای اشغالی فلسطین، در منطقه غرب رود اردن، خود جوانها جوری حرکت میکنند، جوری حمله میکنند که رژیمصهیونیستی را عاجز میکنند و عاجز کردهاند. انقلاب این است؛ خب قهرا دشمنی پیدا میشود دیگر.
خب، نکته آخر را هم من عرض کنم. پیشرفتها زیاد است، کارهای خوب فراوان است، تواناییها روزافزون است ــ فرمانده محترم سپاه بیانات خوبی کردند درباره تواناییها و در بیان توصیف آنچه وجود دارد ــ همه اینها هست، شاید خیلی چیزهای دیگر هم هست که طبعا در گزارشها نمیآید، لکن من عرض میکنم به تواناییها و پیشرفتها مغرور نشوید؛ مراقب باشید غره نشویم به آنچه داریم؛ قدرش را بدانیم، اهمیتش را درک کنیم، بدانیم که آن سیاستِ راهبردیِ [ایجادِ] بحرانهای پیدرپی که در کنفرانس گوادلوپ تصویب شد، هنوز جریان دارد، آن سیاست هنوز در حال جریان است، از آن سیاست دست برنداشتهاند. [میخواهند] در داخل نظام جمهوری اسلامی، کشور عزیز ما، دائما بحران ایجاد کنند؛ یک روز به بهانه انتخابات، یک روز به بهانه بنزین، یک روز به بهانه زن، به بهانههای گوناگون، [میخواهند] بحرانسازی کنند و میکنند. ابزارها هم امروز ابزارهای پیشرفتهتری است؛ معلوم است. هدف دشمن هم از این بحرانها، در درجه اول، این است که امنیت کشور را از بین ببرد؛ امنیت که نبود، اقتصاد هم نیست؛ امنیت که نبود، علم نیست، دانشگاه نیست، مراکز تحقیقاتی نیست؛ امنیت که نبود، اشتغال نیست؛ امنیت که نبود، کارهای زیرساختسازی هم نیست؛ امنیت که نبود، راهاندازی کارخانههای تعطیلشده هم نیست؛ امنیت اصل است. هدف از این بحرانسازیها مخدوش کردن امنیت کشور است؛ این را به عنوان یک حقیقت باید بدانیم و وظیفه خودمان را در قبال آن مشخص بکنیم. دشمن میخواهد در امنیت کشور تصرف کند، در زندگی مردم اختلال ایجاد کند؛ حرکت دشمن این است. خب عامل اصلی البته معلوم است؛ عامل اصلی همین دستگاههای جاسوسی سیا و موساد و امآی۶ و مانند اینها هستند دیگر؛ اصل اینها هستند، منتها پادوهایی هم دارند: پادوهای داخلی، پادوهای خارجی، عناصر غربگرا، عناصر بیتوجه؛ اینها هم پادویی میکنند، اما اصل قضیه آنجا است؛ سر قضیه آنجا است.
امروز وظیفه ما مراقبت دائمی از انقلاب است؛ وظیفهمان امروز وحدت ملی است؛ وحدت ملی مهم است؛ وظیفهمان امروز مشارکت دادن مردم است؛ کمک کردن به آحاد مردم بخصوص به طبقات ضعیف است؛ وظیفهمان امروز کار جهادی مسئولان است؛ این دیگر مربوط به خصوصِ سپاه نیست، همه مسئولان کشور امروز موظفند کار جهادی کنند، شبانهروزی کار کنند، خستگی نشناسند. ما فصل مُشبعی را حرکت کردهایم؛ این سربالایی، این شیب تند را عبور کردهایم، به قلهها نزدیک شدهایم. نباید خسته بشویم. امروز روز خسته شدن نیست، روز ناامید شدن نیست؛ امروز روز شوق است، روز امید است، روز حرکت است؛ مسئولان کشور در بخشهای مختلف باید با این روحیه حرکت کنند. اعتماد باید وجود داشته باشد، نمیگویم انتقاد نباشد؛ انتقاد همراه با اعتماد. میخواهند انتقاد بکنند، اشکال ندارد، اما اعتماد داشته باشند. مسئولان دارند کار میکنند؛ با اخلاص، با علاقهمندی، با شوق، با توکل به خدا، با همه توان. اعتماد بشود به آنها، انتقاد هم اگر لازم بود، [بشود]؛ من مخالفتی با انتقاد ندارم. اگر این راه را دنبال کردیم و بحمدالله تا امروز دنبال شده و بعد از این هم به فضل الهی، به توفیق الهی دنبال خواهد شد، پیروزی بر دشمن قطعی است.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته