ندا اظهری، مترجم:موضوع چالش اعتماد به آموزش عالی مسالهای است که نهتنها در ایران بلکه در کشورهای توسعهیافتهای چون آمریکا که خود را ابرقدرت میداند و در همه حوزهها هژمونی خود را به رخ میکشد، دیده میشود. تایید این گفته را میتوان نظرسنجی اخیر سایت «گالوپ» دانست که طبق آماری که به دست آمده نشان میدهد اعتماد عمومی به دانشگاهها و بهطورکلی آموزش عالی این کشور تا حد زیادی نسبت به سالهای قبل از آن سیر نزولی داشته است. نظرسنجی اخیری که از سوی موسسه نظرسنجی گالوپ از اول تا 22 ژوئن انجام شده، نشان میدهد اعتماد عمومی مردم آمریکا در سالهای اخیر به 16 موسسه دیگر این کشور بهطور چشمگیری کاهش داشته است. از نمونه موسسات مورد بررسی میتوان به کنگره آمریکا، دادگاه عالی آمریکا و روزنامهها اشاره کرد. بسیاری از این نهادها که بیشتر از آموزش عالی مورد ارزیابی قرار میگیرند، در حال حاضر در پایینترین سطح از اعتماد قرار دارند. اما بهرغم اینکه اعتماد و اقبال به آموزش عالی این کشور کاهش یافته، در میان موسسات مورد ارزیابی، بعد از کسبوکارهای کوچک، ارتش و پلیس، رتبه چهارم را از نظر کسب اعتماد عمومی به خود اختصاص داده است. آخرین باری که چنین نظرسنجیای انجام شد به سال 2018 برمیگردد که آموزش عالی برای آخرین بار در فهرست موسسات مورد ارزیابی قرار گرفت.
اعتماد به آموزش عالی به پایینترین حد خود رسید
به گزارش gallup، در نظرسنجی اخیر مشخص شد که اعتماد عمومی مردم آمریکا به آموزش عالی این کشور به 36 درصد کاهش یافته که به پایینترین حد نسبت به 57 درصد در سال 2015 و 48 درصد در سال 2018 رسیده است. علاوهبر 17 درصد بزرگسالان آمریکا که میزان اعتماد خود را «بسیار» عنوان کرده بودند، 19 درصد «بسیار زیاد»، 40 درصد اعتماد «نسبی» و 22 درصد اعتماد «بسیار کم» را اعلام کردند. در نظرسنجی سال 2015، اکثریت آمریکاییها به آموزش عالی ابراز اعتماد کردند به استثنای گروههای مستقل که تنها 48 درصد از این جمعیت را به خود اختصاص میدادند. باوجوداین، تا سال 2018، اعتماد عمومی در همه گروههای جامعه کاهش یافت و با بیشترین کاهش 17 درصدی در میان جمهوریخواهان روبهرو شد. در آخرین نظرسنجی، بار دیگر اعتماد عمومی آمریکاییها نسبت به آموزش عالی این کشور کاهش یافت و بار دیگر جمهوریخواهان بیشترین کاهش اعتماد را از خود نشان دادند. طبق این نظرسنجی، اعتماد به آموزش عالی در میان بزرگسالان بدون مدرک دانشگاهی و افراد 55 ساله به بالا در آمریکا از سال 2018 به اندازه کاهش اعتماد جمهوریخواهان به آموزش عالی افت کرده است بهطوریکه تنها 29 درصد از افراد بدون مدرک دانشگاهی اعتماد بالایی به آموزش عالی داشتند و نیز 47 درصد از افراد دارای مدرک کارشناسی به این سیستم اعتماد بالا نشان دادند که در این میان، 18 درصد اختلاف دیده میشود. در گروههای سنی مختلف هم، تنها 31 درصد از افراد 55 سال به بالا اعتماد بالا نشان دادهاند که این آمار در سال 2015 حدود 55 درصد بوده است. دراین میان، حدود 42 درصد از افراد شرکتکننده در این نظرسنجی بین 18 تا 34 سال سن داشتند که این آمار در سال 2015 به 60 درصد میرسید.
چگونه اعتماد به آموزش عالی کاهشی شد؟
اگرچه اعتماد به آموزش عالی در تمام گروههای جامعه کاهش یافته، شکافهای قابل توجهی در میان زیرگروههای سیاسی، سطوح آموزشی، جنسیتهای مختلف و سنین مختلف وجود دارد. تنها زیرگروه اصلی جامعه که بالاترین اعتماد را به آموزش عالی دارند، دموکراتها با 59 درصد هستند. آماری که سایت نظرسنجی گالوپ منتشر کرده، تنها منحصر به عدد و رقمی است که از اقشار مختلف جامعه آمریکایی به دست آمده است اما محققان این سایت عوامل پشتپرده این کاهش اقبال و اعتماد به آموزش عالی را بررسی نکردهاند. به نظر میرسد افزایش هزینههای تحصیلات تکمیلی نقش مهمی در این میان ایفا میکند. شکاف زیادی بین اعتماد جمهوریخواهان و دموکراتها به آموزش عالی وجود دارد و این نظرسنجی نشان میدهد که دموکراتها نسبت به افزایش هزینهها ابراز نگرانی کردهاند در حالی که بیشترین نگرانی جمهوریخواهان حول محور سیاست در آموزش عالی میچرخد.
اما این دلیل شاید تنها یکی از عللی باشد که میتواند تا این اندازه اقبال و اعتماد عموم مردم آمریکا را نسبت به آموزش عالی و دانشگاههای این کشور کاهش دهد. شواهدی که طی سالها پژوهش و مطالعه به دست آمده حکایت از آن دارد که تمام چالشهای موجود بر سر راه آموزش عالی آمریکا مستلزم نگاهی نو در این حوزه و ایجاد اصلاحاتی است که بتواند طبق نیاز دانشجویان امروزی، از آموزش عالی سنتی فراتر رود و بتواند قالب جدیدتری برای آموزش دانشجویان ارائه دهد. در نسل چهارم دانشگاهها که آموزش عالی به سمت و سوی کارآفرینی رفته، نیاز به اصلاحات بیشتر احساس میشود تا دانشجویان بعد از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه بتوانند به واسطه آموزشهای عملیای که در طول تحصیلات دانشگاهی به دست آوردهاند، وارد بازار کار شده و بهطور حرفهای مشغول به کار شوند. در حال حاضر، بخش اعظمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی را در آموزش عالی آمریکا، آن دسته از دانشجویانی تشکیل میدهند که در نسلهای دوم و سوم دانشگاهها آموزش دیدهاند، از این رو آماده ورود به بازار کار نبوده و شرکتها و کارخانههای تولیدی و صنعتی برای بهرهمندی از تخصص این قشر تحصیلکرده اما ناکارآمد، دچار چالش شدهاند. این عدم تطابق نیاز جامعه با جذب نیروی کار مهارتدیده، از جمله مشکلاتی است که بخشهای صنعتی با آن دست و پنجه نرم میکنند.
چالشهای تهدیدکننده آینده آموزش عالی
به گزارش bestcolleges، امروزه دانشگاهها و دانشکدههای آمریکا با چالشها و تهدیداتی روبهرو هستند که از کاهش ثبتنام گرفته تا افزایش هزینهها، بدهی دانشجویان، جایگزینهای دانشگاهی درحال ظهور و مداخلات سیاسی را شامل میشوند. کارشناسان پیشنهاد دادهاند که دانشگاهها برای رهایی از خطراتی که ادامه حیات آنها را تهدید میکنند، خود را بهسرعت بازسازی کنند. دانشگاهها یک مدل مالی ناپایداری را ایجاد کرده و بسیاری از آنها در سالهای اخیر و به دنبال همهگیری کرونا تعطیل شدهاند. اعضای هیاتعلمی این مراکز آموزشی اخراج شده یا ترک شغل میکنند. سیاستمداران در کسبوکارهای آموزش عالی دخالت میکنند.
کاهش ثبتنامها و تغییر اولویتها
از مهمترین عوامل کاهش اعتماد و اقبال به آموزش عالی در آمریکا، کاهش ثبتنام دانشجویان و تغییر اولویتهای آنهاست. کل ثبتنام دانشجویان آمریکایی در پاییز 2022 تا 0.6 درصد کاهش داشته و شمار آن در مقطع کارشناسی تا یک میلیون و 230 هزار نفر کاهش در مقایسه با پیش از همهگیری کرونا رسیده است. به نظر میرسد این میزان کاهش به حد سال 2021 ادامه دارد. بین سالهای 2011 تا 2022، نرخ ثبتنام دانشجویان 12.3 درصد کاهش یافته است. همهگیری کرونا هم این روند کاهشی را سرعت بخشید و از سال 2019 تا 2021 میزان ثبتنامها در مقطع کارشناسی 6.6 درصد کاهش یافته است بهطوری که دانشگاههای آمریکا حدود یک میلیون دانشجوی خود را از دست دادهاند. دانشکدهها با کاهش 13 درصدی بیشترین کاهش ثبتنام را در این دوران تجربه کردند. در این میان نرخ دانشجویان پسر بهمراتب کمتر از دختران شده است بهگونهای که درحال حاضر 41 درصد از دانشجویان را تشکیل میدهند که پایینترین رقم در دورههای گذشته است. از پاییز 2019 تا پاییز 2020، کاهش ثبتنام دانشجویان پسر برای اولین بار 7 برابر بیشتر از دانشجویان دختر بوده است. تئوریهایی در مورد این پدیده مطرح شده که یکی از آنها به این مساله اشاره میکند که مردان جوان بیشتر جذب مشاغلی میشوند که به مدرک دانشگاهی نیاز ندارند تا این گونه بتوانند سریعتر جذب بازار کار شده و به درآمدزایی بپردازند. کارشناسان هشدار دادهاند که با توجه به کاهش نرخ تولد، جمعیت دانشجویان در آینده و تا سال 2025 روند کاهشی خواهد داشت. پیشبینیها حکایت از کاهش 15 درصدی در ثبتنامهای دانشگاهی تا دو سال آینده دارد.
دردسرهای افزایش هزینههای تحصیل
از دیگر عواملی که باعث کاهش ثبتنام دانشجویان میشود افزایش هزینههای دانشگاهی است. از سال 1980، هزینه حضور تماموقت و چهارساله در یک دانشکده بیش از 180 درصد افزایش یافته است. در دانشکدههای دولتی چهارساله نیز افزایش شهریه در 20 سال گذشته با رشد 171 درصدی، از تورم هم پیشی گرفته است. البته در این میان علاوهبر شهریه هزینه اقامت و غذا هم افزایش چشمگیری داشته است. بسیاری از کالجها به جای کاهش شهریهها هزینهها را محدود میکنند بهطوری که بخشی از مبلغ شهریه را بهعنوان کمک مالی به دانشجو برمیگردانند. در میان دانشگاههای خصوصی، نرخ تخفیف برای دانشجویانی که نخستین بار در مقطع کارشناسی تحصیل میکنند، به رکورد بالای 56.2 درصد در سالهای 2023- 2022 رسیده که این رقم در یک دهه گذشته تقریبا 10 درصد رشد داشته است. دانشکدههای خصوصی بیش از آنچه از درآمدهای شهریهای کسب میکنند به دانشجویان برمیگردانند. حتی باوجود چنین تخفیفهایی بسیاری از خانوادهها بهویژه خانوادههای کمدرآمد از نظر اقتصادی بر این باورند که آموزشهای عالی سنتی دیگر گزینه مناسبی برای آموزش دانشجویان در دنیای امروز نیست و باید اصلاحاتی در دستورکار آموزش عالی آمریکا قرار گیرد. با توجه به مدلهای پرهزینه آموزشی کاهش ثبتنام و گزینههای ارزانتر بسیاری از کالجها حتی بعد از سالها فعالیت تعطیل شده یا با سایر کالجها ادغام میشوند. دستکم 35 کالج دولتی یا غیرانتفاعی از مارس 2020 تاکنون تعطیل یا ادغام شدهاند. بیشتر آنها را کالجهای خصوصی با ثبتنام پایین تشکیل میدهند. برای بسیاری از کالجها همهگیری کرونا آنها را به پرتگاه مالی هل داد اما آنها در مسیری قرار گرفتند که راه برگشتی ندارد.
رکوردشکنی بدهیهای دانشجویی
از سال 1970 میلادی، متوسط بدهی وامهای دانشجویی به میزان قابلتوجه 2807 درصد رسیده که حتی با تعدیل تورم، این رقم 317 درصد اعلام شده است. درمجموع حدود 44 میلیون آمریکایی بیش از هزار و 750 میلیارد دلار وام دانشجویی بدهکارند. دانشجویانی که با بیش از 37 هزار دلار فارغالتحصیل میشوند، برای خرید خانه، ازدواج و تشکیل خانواده دچار بحران میشوند. پیشنهاد دولت بایدن برای حذف 10 هزار دلار بدهی وام دانشجویی برای فارغالتحصیلان واجد شرایط و 20 هزار دلار برای دریافتکنندگان گرنت، همچنان در هالهای از ابهام و در انتظار تصمیم دادگاه عالی است. نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت مردم آمریکا خواستار کنترل هزینههای دانشگاهی با اولویت بخشش بدهیهای وام دانشجویی شدهاند.
جایگزینهای جدید برای دانشکدهها
بوتکمپها را درنظر بگیرید. افرادی که بهدنبال برنامهنویسی و کسب درآمد از آنها هستند، مجبور نیستند چهارسال شهریه بپردازند. آنها قادر خواهند بود طی چندماه گواهینامه لازم را اخذ کنند و حدود 13 هزار و 500 دلار بپردازند. کارفرمایان بزرگی مانند گوگل و مایکروسافت گواهینامههای داخلی خود را ارائه میدهند. دانشجویان قادرند در مدت 6 ماه گواهینامه گوگل را دریافت کنند و بهعنوان یک تحلیلگر داده درآمد بیش از 60 هزار دلار در سال داشته باشند. معاون ارشد امور سراسری گوگل معتقد است که این شرکت، گواهیها را برابر با یک مدرک دانشگاهی چهارساله در فرآیند استخدام میداند. مسیرهایی چون اجرای برنامههای کارورزی و مدارس تجاری برای ورود به رشتههایی چون مراقبتهای بهداشتی، فناوری اطلاعات، امنیت سایبری، خدمات مالی و طراحی گرافیک راههایی سریعتر و ارزانتر برای اشتغال آنها بهشمار میرود.
تهدید موقعیت شغلی استادان دانشگاه
استادان تماموقت و رسمی نسبت به موقعیت شغلی خود احساس خطر میکنند. این امر بیشتر بهدنبال وضعیت اقتصادی و سیاسی اتفاق افتاده است. دوره تصدی استادان در پردیسهای کالجهای آمریکا درحال افول است. امروزه اعضای هیاتعلمی پارهوقت 40 درصد از نیروی کار دانشگاهی را تشکیل میدهند، درحالیکه در سال 1975 این رقم 24 درصد بوده است. اگر اعضای هیاتعلمی پارهوقت، مدرسان تماموقت غیررسمی و دستیاران فارغالتحصیل آموزش عالی را درنظر بگیرید، این رقم افزایش مییابد و به 75 درصد از کارکنان آموزشی میرسد. شمار کارگران مهاجر در بخش آموزش عالی هزینه پایینی را برای دانشکدهها به همراه دارند. علاوهبر این رسمی بودن اعضای هیاتعلمی مورد حملات سیاسی قرار گرفته، بهطوریکه شماری از قانونگذاران به دنبال حذف دوره رسمی استادان بوده و این شیوه پذیرش استاد، از استادان حمایت بیجا میکند. برای فارغالتحصیلانی که بهتازگی موفق به کسب مدرک دکتری شدهاند، کسب موقعیت شغلی بسیار پایین است و با توجه به میزان تحصیلات موردنیاز، دستمزد نسبتا پایینی به آنها تعلق میگیرد. آموزش عالی در سال تحصیلی جاری شاهد کاهش 2.4 درصدی حقوق استادان بود. از این رو بررسیها نشان میدهد که بسیاری از آنها تصمیم به ترک آموزش عالی و اشتغال به کارهایی خارج از حوزه آموزش فکر میکنند.
چاره کار چیست؟