زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه:ایده حرکت آموزش عالی به سمت گرفتن شهریه از دانشجویان دولتی یا بهاصطلاح بهتر پولی شدن تحصیل در دانشگاههای دولتی موضوعی است که به نظر میرسد از یک ایده و پیشنهاد، رفتهرفته به خط فکری برخی تصمیمگیران آموزش عالی تبدیل شده است. منصور کبگانیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از همان افرادی است که شنبه 17 تیرماه در برنامه تلویزیونی «شیوه» با طرح مجدد این ایده بهصراحت از گرفتن شهریه در دانشگاههای دولتی دفاع کرده است. بهطوریکه او آموزش رایگان را براساس قانون اساسی به آموزش عمومی منحصر میداند و عنوان میکند در آموزش عالی در بخشهایی که کشور نیاز دارد، دانشجویان را بورسیه کرده است. نکته قابلتامل دیگری که در صحبتهای وی وجود دارد، مختص دانشجویانی است که از لحاظ مالی امکان پرداخت شهریه دانشگاههای دولتی را ندارند، دانشجویانی که دولت باید هزینه تسهیلات آموزشی را برای آنها سرشکن کرده و بهاصطلاح از دولت بورسیه آموزشی بگیرند. این نوع اظهارنظر آن هم از سوی فردی که در شورای تصمیمسازی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی است، این مهم را به ذهن متبادر میکند که در آینده قرار است شاهد اتفاقات مهمی در این زمینه باشیم؛ اتفاقی که پس از انتشار لایحه برنامه هفتم توسعه شکلی جدیتر هم لااقل در حوزه قانونگذاری به خود گرفته است.
سند هفتم؛ ریلگذار شهریهای شدن دانشگاههای دولتی
براساس ماده 96 بخش آموزش عالی لایحه برنامه هفتم، قرار است بهمنظور تحقق اهداف آمایش آموزش عالی، تنظیم ارتباط تحصیل و اشتغال، ارتقای پاسخگویی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهش و فناوری به نیازهای بازار کار و تقاضای اجتماعی و افزایش جذابیت تحصیل در رشتههای دارای اولویت کشور تامین مالی تحصیلات عالی با رعایت اصل 30 قانون اساسی متناسب با قیمت تمامشده تحصیل بر مبنای سرانههای استاندارد آموزشی مقاطع مختلف تحصیلی انجام شود. در بند «الف» این ماده آمده هزینه تحصیل و کمکهزینه تحصیلی به دانشجویان نخبه برای تحصیل در رشتههای اولویتدار براساس نقشه جامع علمی کشور در سقف 15 درصد ظرفیت رشته محلهای روزانه بر مبنای ظرفیت سال اول برنامه بهصورت رایگان انجام میشود. بخش «ب» عنوان میکند که هزینه تحصیل دانشجویان مستعد در رشتهمحلهای روزانه مورد نیاز کشور در سقف 50 درصد ظرفیت سال اول برنامه بهصورت رایگان پرداخت میشود. اما بخش «پ» بهصراحت تاکید کرده که هزینه تحصیل سایر دانشجویان روزانه در قالب تسهیلات اعطایی توسط صندوق رفاه دانشجویان وزارتهای علوم و بهداشت به دانشجو پرداخت شده و بازپرداخت تسهیلات بعد از فراغت از تحصیل، براساس مقررات صندوقها از دانشجویان مشمول وصول میشود.
چرا شهریه؟ مستند به کدام قانون؟
یکی از موضوعات مهمی که در سند برنامه هفتم قید شده و در این مدت، مسئولان مختلف روی آن مانور دادهاند، اصل 30 قانون اساسی است. بخشی که براساس آن دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه افراد جامعه تا پایان دوره متوسطه ایجاد کند و درمقابل وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد و همین مساله دلیلی شده تا مسئولان مربوط عنوان کنند نیاز کشور در حد خودکفایی در رشتههای مختلف درطول بیش از 4 دهه گذشته تامین شده و دیگر نیازی نیست به روش گذشته تحصیلات را در مقطع آموزش عالی رایگان داشته باشیم. همین مهم دلیلی برای قید گرفتن شهریه از دانشجویان در برنامه هفتم شده است. اگر این بخش از سند برنامه هفتم اجرایی شود، معنیاش این است که بعد از آن، تنها درمجموع 65 درصد از دانشجویان که هم در رشتهمحلهای مورد نیاز کشور باشند و البته جزء دانشجویان نخبه و مستعد هم شناخته شوند، میتوانند از تحصیل رایگان بهرهمند شده و تحصیل مابقی دانشجویان در قالب اعطای وام حمایت مالی صورت میگیرد. جالب اینکه براساس هدفگذاری صورتگرفته از سوی برنامه پنجساله توسعه کشور، تنها رشتههای دارای اولویت مشمول این قانون شده و طبیعی است که طیف گستردهای از رشتهها در این تعریف گنجانده نمیشوند و این معنایش آن است که دانشجویان بخش قابلتوجهی از رشتهها، بعد از این مکلف به پرداخت هزینه از جیبشان خواهند بود.
تحصیل براساس کدام قیمت تمامشده؟
البته در این بند پرحاشیه برنامه هفتم توسعه؛ اولا شاخصهای دقیقی از اینکه سر خودکفایی کجاست مشخص نشده و بدتر از آن معلوم نیست دانشجوی مستعد و نخبه براساس چه معیارهایی انتخاب میشود. شاید در این میان بد نباشد به این مهم اشاره کنیم که نقشه جامع علمی کشور نزدیک به 13 سالی است که بهروزرسانی نشده، در این وضعیت چطور میتوان رشتههای اولویتدار کشور را براساس آن مشخص کرد؟ بنابراین این دور از انتظار نیست که درصورت تصویب مدیران آموزش عالی در چنین وضعیتی براساس درک خود از فضا و اقتضائات دانشگاهها عمل کنند و این بند سند دست خوش خوانشهای متفاوت و شاید متناقضی هم شود. بهجز تعریف خودکفایی یا مستعد و نخبه، مساله قیمت تمامشده تحصیل بر مبنای سرانههای استاندارد آموزشی مقاطع مختلف تحصیلی هم چالش دیگری است؛ چراکه هماکنون هم قیمت تمامشده تحصیل در فضای دانشگاههای دولتی و غیردولتی فاصله زیادی دارد و از قرار معلوم دانشگاههای دولتی بسیار گرانتر آموزش را اداره میکنند.
میانگین هزینهکرد دولت: هر دانشجو 56 میلیون تومان
وقتی بحث دریافت شهریه از دانشجو در دانشگاههای دولتی به میان میآید، اولین مساله این است که هر دانشجو درطول یکسال چقدر خرج روی دست دولت برای تحصیل در چنین دانشگاههایی میگذارد. هرچند سال گذشته فرهاد رهبر، دستیار اقتصادی رئیسجمهور نکته قابلتوجهی را در این باره مطرح کرده بود. به گفته او دانشگاهها به بودجه عمومی دولت متصل هستند و بهصورت میانگین برای هر دانشجو سالانه ۵۶ میلیون تومان هزینه میشود. عددی که فضای دانشگاههای غیردولتی مثل دانشگاه آزاد بهمراتب کمتر است تا جایی که با یکسوم و حتی کمتر از آن خدمات آموزشی را ارائه میدهند. این درحالی است که عموم بودجه دولتی جذبشده در دانشگاهها هم طی سالهای اخیر صرف حقوق و دستمزد کارکنان میشود؛ عددی که به گفته معاون اداری مالی وزارت علوم بهصورت میانگین 94 درصدی هزینههای دانشگاههای دولتی را شامل میشود.
هزینه واقعی تحصیل در دانشگاههای دولتی چقدر است؟
نکتهای که در این میان نمیتوان از آن غفلت کرد این است که دانشگاههای دولتی که بخش قابل توجهی از بودجه عمومی را به خود اختصاص میدهند، همیشه با مشکل کمبود بودجه برای انجام فعالیتهایشان روبهرو میشوند و بخش اندکی از آن را صرف هزینههای آموزشی میکنند. بهطور مثال دانشگاه تهران برای امسال بیش از 3 هزار میلیارد اعتبار داشته. این رقم برای دانشگاهی مانند شهید بهشتی به حدود هزار و 200 میلیارد تومان و برای شریف نزدیک به حدود یک هزار میلیارد تومان است. با در نظر گرفتن 50 هزار دانشجوی دانشگاه تهران، سرانه دانشجو نزدیک به 66 میلیون تومان و در دانشگاه شهید بهشتی با جمعیتی برابر 19 هزار نفر حدود 65 میلیون تمام میشود. موضوع زمانی جالبتر میشود که بخواهیم نگاهی به شهریه دریافتی از سوی دانشگاههای دولتی در پردیسهایشان داشته باشیم. دانشجوی دکتری علوم انسانی در پردیسهای دانشگاه تهران برابر شهریه اعلامی ترم دوم سال تحصیلی اخیر باید سالانه نزدیک به 44 میلیون تومان هزینه کند. رقمی که برای سایر گروههای آزمایشی 54 میلیون تومان است. با این وجود چنانچه افزایش هزینهها و تورم سال گذشته را هم در نظر نگیریم دانشجویان پردیسی دانشگاه تهران بخشی از هزینه تحصیل خود را میهمان بودجه دولتی دانشگاه هستند تا شکاف میان شهریه پرداختی و هزینه تمامشده میانگین 56 میلیون تومانی پر شود. هزینه بررسیشده ویژه یک دانشجوی دکتری است و طبیعتا شکاف بین عدد دریافتی از دانشجو و هزینه واقعی دانشگاه در مقطع کارشناسی به مراتب بیشتر هم خواهد شد. به بیان دیگر، دانشگاه با نرخ غیرواقعی اقدام به جذب دانشجو کرده و هزینه تحصیل در پردیس دانشگاه هماکنون هم غیرواقعی است. البته نمیتوان این را نادیده گرفت که درصورت واقعی شدن هزینه، بالطبع قیمتها هم افزایش چشمگیری پیدا کرده و همین مساله جذب دانشجوی شهریهپرداز را در این دانشگاهها به خطر میاندازد. به عبارت بهتر دانشگاههای دولتی با استفاده از بودجهای که از دولت میگیرند، اقدام به جذب دانشجوی شهریهپرداز میکنند و با این کار عملا اقدام به برندفروشی میکنند؛ چراکه این دانشگاهها نمیتوانند هزینههای بیشتری از آنچه امروز اعلام میشود را از دانشجو بگیرند و دوراهی موجود بر سر جذب دانشجوی شهریهپرداز و عدم جذب آن باعث شده تا مسئولان دانشگاههای دولتی ترجیح دهند بخشی از هزینه مربوط به این دانشجویان را از جیب دولت پرداخت کرده و در مقابل از این دانشجویان هزینه دریافت کنند.
سود دانشجو از رقابت دانشگاهها در شرایط واقعی
با همه اینها نباید این مهم را فراموش کرد که اگر جذب دانشجوی پولی در دانشگاههای دولتی به معنای واقعی و با شفافیت اجرایی شود، حتما میتواند اثرات مثبتی در نظام آموزش عالی کشور داشته باشد. یعنی اگر هزینه جذب دانشجو در این دانشگاهها واقعی شده و شهریه هم براساس شرایط واقعی از آنها گرفته شود، معنایش ایجاد شرایط رقابتی سالم در نظام آموزش عالی و بالا رفتن کیفیت دانشگاهها در دو بعد آموزشی و پژوهشی است. اتفاقی که خروجی آن را میتوان در بالا بردن کیفیت فارغالتحصیلان هم پیدا کرد. از طرف دیگر با این کار دانشگاهها ناگزیر هستند تا با تامین تجهیزات و بسترهای لازم برای تربیت دانشجو در مقاطع و رشتههای مختلف، حق انتخاب بیشتری را در اختیار دانشجویان بگذارند؛ اما در صورتی که قرار باشد دانشگاههای دولتی همچنان به بودجه دولتی متکی بوده و تنها با استفاده از اعتباری که در نظام آموزش عالی پیدا کرده آن هم در شرایط غیرواقعی، به جذب دانشجوی پولی روی بیاورند، طبیعتا در میانمدت و طولانی مدت، تنها دانشجویانی که اسم و رسم این دانشگاهها برایشان مهم بوده را جذب میکنند.
تحصیل در کدام دانشگاه به نفع دانشجو میشود؟
هرچند از اسناد بالادستی، الزامات تحقق دانشجوی شهریهپرداز در دانشگاههای دولتی و شرایط این روزهای این مراکز آموزشی در جذب این دانشجویان گفتیم، اما بد نیست متولیان امر به این دو سوال اساسی هم پاسخ دهند که اگر قرار باشد دانشگاههای دولتی که پیشتر هم عنوان کردیم با ارقام غیرواقعی اقدام به جذب دانشجو در پردیسهای خود میکنند، به سمت واقعی کردن هزینهها و طبیعتا شهریهها حرکت کنند، باز هم میتوانند مانند امروز با دانشگاههای بخش خصوصی در این زمینه رقابت کنند و اگر چنین مسالهای به معنی واقعی محقق شود، آنوقت دیگر برای دانشجو صرفه اقتصادی خواهد داشت که صرف برند و نام این دانشگاهها بخواهد هزینههای قابل توجهی را بپردازد؟ نکته دیگر اینکه با توجه به اصل 44 قانون اساسی که براساس آن دیگر دولت نباید سوبسید به دانشگاههای دولتی بدهد، در چنین شرایطی، شرط اولی که باید در همان ابتدای راه از سوی دانشگاههای دولتی رعایت شود، همان واقعی کردن هزینهها است. قطعا در چنین شرایطی، وضعیت برای دانشگاههای دولتی با تغییرات جدی همراه میشود تا جایی که شاید بخشی از آنها با قطع شدن حمایتهای دولتی، با چالشهای جدی در وضعیت آموزشی و پژوهشی خود روبهرو شوند.











