میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین الملل:نشست مجازی سران سازمان همکاری شانگهای در دهلینو در شرایطی برگزار شد که موضوع عضویت کامل جمهوری اسلامی ایران در این سازمان در دستور کار اصلی این اجلاس قرار داشته و بیشترین توجهات را نیز بهسوی خود معطوف کرده بود. بر همین اساس طی روزهای اخیر تحلیلهای متنوع و متفاوتی را درمورد ورود رسمی و کامل ایران به پیمان همکاری شانگهای و تاثیرات متقابل این عضویت بر هر دوطرف شاهد بودهایم. با توجه به میزبانی چین از دبیرخانه دائمی سازمان همکاری شانگهای و نقش بسیار پررنگ و بیبدیل این کشور در این سازمان، شاید ضروری باشد با دیدگاهها و نظرات کارشناسان و مقامات این کشور در رابطه با سازمان همکاری شانگهای بهطور عام و موضوع عضویت ایران در این سازمان بهطور خاص، بیشتر آشنا شویم. در همین راستا کانال خبری «سیجیتیان» چین که زیرنظر مستقیم رادیوتلویزیون دولتی و همچنین حزب کمونیست این کشور اداره میشود، اخیرا در تحلیلی نسبتا جامع به شرایط فعلی سازمان همکاری شانگهای و بحث عضویت ایران و پیامدهای آن میپردازد که متن زیر ترجمه تقریبا کاملی از تحلیل ارائهشده توسط این کانال است.
سازمان همکاری شانگهای در مسیر گسترش
سازمان همکاری شانگهای بزرگترین و پرجمعیتترین نهاد منطقهای جهان، در نشست مجازی روز سهشنبه خود پذیرای ورود ایران بهعنوان جدیدترین عضو سازمان خواهد بود. البته علاوهبر ایران، بلاروس نیز درخواست خود برای پیوستن به شانگهای را در سال 2022 ارائه داده است. براساس نظر کارشناسان و مقامات رسمی، رونمایی شانگهای از عضو جدیدش که درواقع دور جدیدی از گسترش این سازمان اوراسیایی را نشان میدهد، بهنوعی گواه محبوبیت اصول و مفاهیم سازمان است؛ همان اصول و مفاهیمی که شکلدهنده قالب نوینی از روابط بینالملل هستند و به کمک ثبات و توسعه منطقهای میآیند.
دورههای گسترش سازمان همکاری شانگهای
آنگونه که ژانگ مینگ، دبیرکل سازمان همکاری شانگهای بیان میکند، سازمانی که در سال 2001 توسط چین، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان در شهر شانگهای پایهگذاری شده، تاکنون مراحل مختلفی از توسعه را تجربه کرده است. این سازمان اکنون هشت عضو [پس از عضویت هند و پاکستان و قبل از الحاق کامل ایران] دارد و علاوهبر این دارای چهار عضو ناظر و 14 کشور شریک گفتوگوها نیز هست. [درمورد کشورهای شریک گفتوگو باید این توضیح را اضافه کرد که سازمان شانگهای در سال 2008 مکانیسمی را برای اعطای موقعیت شریک گفتوگوها به کشورها پیشبینی کرد. سریلانکا در سال 2009 اولین کشوری بود که در چنین جایگاهی قرار گرفت و در سالهای پس از آن کشورهای دیگری چون ترکیه (2012)؛ ارمنستان، آذربایجان، کامبوج و نپال (2015)؛ عربستان سعودی، مصر، قطر (2021)؛ مولداوی، بحرین، کویت، امارات و میانمار (2022) نیز بهعنوان کشورهای شریک گفتوگو پذیرفته شدند.] اعضای سازمان همکاری شانگهای به شمول ایران، وسعتی در حدود 36 میلیون کیلومتر مربع- یعنی سهپنجم منطقه اوراسیا- را دربرمیگیرند. درعینحال این سازمان جمعیتی بالغ بر 3.4 میلیارد نفر را تحتپوشش قرار میدهد که حدود 43 درصد کل جمعیت دنیا را شامل میشود. اما در بعد اقتصادی مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو نیز حدود 30 درصد تولید ناخالص داخلی کل کشورهای جهان را تشکیل میدهد که البته در مقایسه با زمان پایهگذاری سازمان، روند افزایشی 13 برابری را تجربه میکند. در چنین شرایطی هوانگ بینگ، محقق متخصص در مطالعات سازمانی درمورد عضویت ایران در شانگهای به کانال خبری سیجیتیان میگوید: «الحاق رسمی ایران بدونشک برای آینده پیشرفت سازمان همکاری شانگهای نقطه عطفی بهشمار میآید؛ چراکه باعث میشود این سازمان برای اولینبار حوزه نفوذ خود را به منطقه خلیجفارس گسترش دهد.» شین تیان، معاون مدیر بخش خاورمیانه موسسه روابط بینالملل مدرن چین بر این اعتقاد است که سازمان همکاری شانگهای و ایران یک تعامل دوسویه و موقعیت برد – برد را تجربه خواهند کرد؛ در جایی که هر دوطرف میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند و شرایط توسعه متقابل را تحقق بخشند. وی این نکته را هم اضافه میکند: از آنجا که چین و ایران یک مشارکت استراتژیک فراگیر را تشکیل دادهاند، این ارتباطات در آینده و تحتچهارچوب سازمان همکاری شانگهای تقویت خواهد شد.
آنچه در پسپرده گسترش سازمان شانگهای نهفته است
فرآیند درخواست ایران و بلاروس برای عضویت کامل را میتوان دور جدیدی از گسترش سازمان شانگهای دانست؛ گسترشی که از منظر ژانگ مینگ بیش از آنکه بهعنوان یک هدف برنامهریزیشده از سوی سازمان تلقی شود، عمدتا یک «فرآیند طبیعی» ارزیابی میشود. براساس دیدگاه کارشناسان این امر به اصول و مفاهیم موجود در بطن سازمان همکاری شانگهای مرتبط است؛ چراکه همین اصول و مفاهیم هستند که نیاز کشورهایی را برآورده میکنند که در جستوجوی راهی برای توسعه مستقل و صلحآمیز و عدم پذیرش نظم بینالمللی نابرابر شکلگرفته توسط هژمونی تحمیلی آمریکا هستند. هدف اولیه از تاسیس سازمان همکاری شانگهای مبارزه با سه نیروی شیطانی تروریسم، جداییطلبی و افراطگرایی بود که در گذشته در منطقه رواج داشت. بااینحال سازمان همکاری شانگهای یک اتحاد نظامی نیست و وظیفه دفاع مشترک را برعهده نمیگیرد. تحتهدایت روح و جوهره سازمان همکاری شانگهای و بهعنوان یک اصل بنیادین، کشورهای عضو شانگهای برای یکدیگر حمایت و احترام قائل شده و نوع جدیدی از روابط بینالمللی مبتنیبر احترام متقابل و همکاری برد-برد را ترسیم کردهاند. بااینحال مشارکت کشورهای عضو از موضوع امنیت فراتر رفته و زمینههایی چون حملونقل، انرژی، مالی، سرمایهگذاری، کشاورزی، فناوری اطلاعات، نوآوری و توسعه پایدار را نیز شامل میشود. ژانگ هوانگ، محقق موسسه مطالعات اروپای شرقی و آسیای مرکزی آکادمی علوم اجتماعی چین در روسیه، در مصاحبهای با گروه رسانهای چین بر این نکته اشاره دارد که از زمان پایان جنگ سرد، ایالات متحده هژمونی و یکجانبهگرایی را با نام دموکراسی و حقوق بشر بهعنوان ابزاری برای مداخله در امور سایر کشورها ترویج کرده و باعث درگیرهای جهانی و منطقهای شده است. این مسائل نارضایتی زیادی را بین بسیاری از کشورها برانگیخته است. بر همین اساس کارشناسان معتقدند بسیاری از کشورها خواستار شکلگیری نوع جدیدی از روابط بینالمللی هستند که به استقلال و مدل توسعه آنها احترام بگذارد.
هم هوانگ و هم شین تاکید دارند که درستی و دوراندیشی روح و جوهره سازمان شانگهای در رابطه با عدم تعهد، عدم رویارویی و هدف قرار دادن اشخاص ثالث که توسط سازمان همکاری شانگهای پیشنهاد و اجرا میشود، اکنون ثابت شدهاند. شین در این زمینه مینویسد: «در سطح منطقهای، در منطقه اوراسیا که کشورهای عضو سازمان در آنجا استقرار دارند، مکانیسمهای حکمرانی متعددی وجود دارند که بهشدت رقابتی بوده و حتی بهسمت رویارویی شدید گرایش دارند. در چنین شرایطی اصول و مفاهیم سازمان همکاری شانگهای حداکثر اجماع را فراهم ساخته، منافع همه طرفها را درنظر گرفته و اشتیاق کشورهای عضو را برای همکاری بسیج میکند و به این ترتیب بهطور گسترده توسط کشورهای منطقه بهرسمیت شناخته میشود.» وی این نکته را نیز اضافه میکند که «کشورهای عضو سازمان شانگهای از سیاست خارجی مستقل و خودمختار حمایت میکنند و الحاق ایران که از دیرباز به استقلال در عرصه دیپلماتیک مشهور بوده است، در راستای تقویت ماهیت و طبیعت اصلی سازمان همکاری شانگهای عمل خواهد کرد.» همانطور که دبیرکل سازمان همکاری شانگهای میگوید پیروی از روح و جوهره سازمان موجب شده همواره به گوناگونی و تنوعات تمدنی و مسیر توسعه انتخابشده توسط هریک از اعضا احترام گذاشته شود. درکنار اینها، کشورهای عضو سازمان همکاری موثری در مبارزه مشترک با تروریسم و نیروهای افراطی نشان دادهاند. در همین چهارچوب وی معتقد است که در آینده کشورهای بیشتری برای پیوستن به سازمان ابراز تمایل خواهند کرد؛ چراکه نقش مثبت آن را در دموکراتیزه کردن نظم بینالمللی درعین حفظ ثبات و توسعه منطقهای، درک کردهاند.
سازمان شانگهای در عصر جدید
براساس روند کنونی کارشناسان و مقامات رسمی پیشبینی میکنند که سازمان همکاری شانگهای در آینده به روند گسترش خود ادامه خواهد داد. آنها درعینحال تاکید دارند که با افزایش تعداد اعضا، تفاوتها بین کشورهای عضو در حوزههایی چون قدرت ملی، نظامهای سیاسی، ساختارهای اقتصادی، اعتقادات مذهبی و سنتهای فرهنگی بیشتر از قبل خواهد شد. با وجود این آنها ابراز اطمینان میکنند که میتوان این تفاوتها را در محدوده سازمان بهخوبی مدیریت کرد. ژانگ مینگ در یک کنفرانس مطبوعاتی در ماه می، این موضوع را یادآوری میکند که یک سازمان مانند یک خانواده است. بروز تضادها و اصطکاکها درون یک سازمان بینالمللی درست مانند شرایط یک خانواده اجتنابناپذیر خواهد بود. اما نکته مهم این است که سعی کنیم ضمن حفظ تفاوتها، بهدنبال زمینههای مشترک باشیم یا درعین حفظ زمینههای مشترک، در جستوجوی تفاوتها باشیم. دبیرکل سازمان شانگهای در ادامه خاطرنشان میکند که اگرچه سازمان همکاری شانگهای سازوکاری برای حل اختلافات بین کشورهای عضو پیشبینی نکرده است، اما هیچ یک از اعضای آن نیز طی 20 سال گذشته خواستار حل مشکلات با یکی دیگر از اعضا از طریق میانجیگری این سازمان نشدهاند. وی این شرایط را به مفاهیم و ارزشهای اساسی حاکم بر سازمان مرتبط میداند؛ چراکه آنها با ترویج روح همکاری، محیطی مطلوب را در میان کشورهای عضو ایجاد و به آنها کمک میکند تا زمینه و منافع مشترکی را برای غلبه بر اختلافات پیدا کنند: «با وجود اینکه جهان ما دستخوش تغییرات عمیق و با چالشهای پیچیده روبهرو است، همکاری در زمینههای مختلف توسط اعضای سازمان همکاری شانگهای عمیقتر شده و بهسمت توجه و رسمیت هرچه بیشتر از سوی جامعه بینالمللی سوق پیدا خواهد کرد.» درنهایت بهگفته شین سازمان همکاری شانگهای در عصر جدید تا حدی از آگاهی بسیار عمیقتری درمورد موقعیت منطقه اوراسیا بهعنوان چهارراه تمدنی برخوردار است. این موضوع نیازمند آن است که این منطقه را ترکیبی از آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و غرب آسیا درنظر بگیریم تا «چشمانداز اوراسیا»ی یکپارچهتر را شکل دهد. از نظر وی این بینش با مفهوم «جامعهای با آینده مشترک» و سه ابتکار پیشنهادی توسط چین [ابتکار تمدن جهانی، ابتکار امنیت جهانی و ابتکار توسعه جهانی] در یک راستا قرار دارد.











