میلاد جلیلزاده، عاطفه جعفری؛ گروه فرهنگ: یکی از موارد مشهور روزهای اخیر که گرفتار آسیب خودسری در مواجهه فرهنگی شده است، لغو چند کنسرت موسیقی در وزارت کشور و ایجاد تنش در کنسرت «گروه لیان» بود. چند مرد که ادعا میشود منتسب به وزارت کشور هستند در این معرکه حضور داشتند. فارغ از اینکه انگیزه این افراد چه بوده، یک اتفاق مهم در فضای سیاسی و اجتماعی کشور رخ داده که در نوع خود جالب بوده و اکثریت نسبت به این رفتارها سلبی واکنش نشان دادهاند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسما اعلام کرده که کنسرتهای لغوشده در تالار وزارت کشور، در موقعیت و زمان دیگری جبران خواهد شد و چند روز بعد هم محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهور، در جلسه هیات دولت خطاب به همه دستگاهها و نهادها گفت: «همه دستگاهها باید به مجوزهای رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای برگزاری مراسمهای فرهنگی احترام بگذارند و در صورت وجود برخی اشکالات احتمالی، این مسائل را از طریق مرجع صادرکننده مجوز پیگیری کنند.» عزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی هم در توییت معناداری نوشت: «دو گروه با برگزاری «کنسرت» مخالفند. گروهی که کلا شادی جمعی و موسیقی را ابتذال میدانند و با نام «دین» آن را برنمیتابند و گروه دیگری که کلا شادی مردم را مغایر با راهبرد سیاسی خود میدانند و دنبال برهم زدن تجمعهای شادیآفرین هستند.» همچنین محمد اللهیاری، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد بعد از ماجرای برهم خوردن نظم کنسرت لیان در تالار وحدت، به «فرهیختگان» گفت: «تقاضای ما این است که اولا به نقش مرجعیتی این وزارتخانه احترام گذاشته شود و در وهله بعد نهادها مسائل مدنظرشان یا نقاط ضعف را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منعکس کنند تا نسبت به رفع آنها اقدام کند و از ورود مستقیم به مسائل پرهیز کنند.» این اظهارات معاون اول رئیسجمهور یا مدیران فرهنگی، آنقدر بدیهی است که حرف عجیب و تازهای بهنظر نمیرسد و نشانگان آشکاری است از اینکه جریان غالب در بدنه دولت بهشدت مخالف هرگونه خودسری در فضای فرهنگی است. وقتی عقل جمعی در دولت اینگونه شور و نشاط فرهنگی در کشور را پاسبانی میکند، پس باید نسبت به اظهارنظر افراد و جریانهایی که خودشان را منتسب به هر کدام از وزارتخانهها میدانند، شک کرد و این احتمال دور از ذهن نیست که هر کدام از وزرای دولت سیزدهم بعد از اطلاع نسبت به خودسری افراد زیرمجموعههایشان، مطابق همان چهارچوب نظری حاکم در دستگاه فرهنگی دولت برخورد کنند.
هر گونه اختلال در خرد جمعی دستگاه فرهنگی انقلاب باعث میشود راه برای کاسبان بحران و تنش در فضای فرهنگی باز شود. یکی از کاسبان این معرکه، خبرنگار معلومالحالی در حوزه موسیقی است که پاییز سال گذشته آتشبیار جریان تحریم فضاهای هنری بود و حالا که شرایط تغییر کرده، دایه دلسوزتر از مادر برای وضعیت کنسرتهای موسیقی شده است. تنش و بحران در فضای موسیقی برای هر که سود نداشته باشد برای همچون اویی که کاسب بحرانآفرینی در فضای موسیقی است، بیفایده نیست.
جماعت هزینهتراش بیفایده را از خود دور کنید
اتفاقات پس از فوت مهسا امینی روزگار عجیبی برای ایران و ایرانیها رقم زد که از هر نیمروز آن میتوان یک قرن حکایت کرد و تفسیر نوشت. انگار عدهای هیچ ابایی از این نداشتند که دیوانه بهنظر برسند. نهتنها دم به دم وعده سقوط حاکمیت یا فتح شهرها و نهادها را میدادند یا عملا دعوت به خشونت میکردند، بلکه جو سنگینی به راه انداخته بودند تا هیچ چیز زندگی مردم عادی و معمولی نباشد. حال آنها که دلسوزان عقلانیتمدار ایران بودند، به دلیری میماند که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشت. بسیاری از آنها که با این موج همراه شده بودند فرزندان خود ما، فرزندان ایران بودند، حتی بعضی از چیزهایی که جرقه اعتراض در مواجهه با آنها شکل گرفت، منطقی و قابلبحث بهنظر میرسید. اما ماجرا از مدار یک اعتراض هدفمند، هرچند سنگین و مصرانه خارج شده بود و داشت به یک لجبازی کور تبدیل میشد. آنچه کشور در چنان شرایطی نیاز داشت، گفتوگوی منطقی بود. تندروی از هر دوطرف ماجرا میتوانست باد به این آتش بیندازد و شعلههایش را تنوره بیشتری بدهد. قطعا کسی که از ادامه این تنشها و بنبست گفتمانی سود میبرد، دشمن بود نه خودیها. در همان زمان عدهای سعی داشتند به نام انقلابیگری و دفاع از نظام، تمایلات تندوتیز و تفرقهافکنانهشان را دوباره مطرح کنند؛ حال آنکه در پاسخ به موج برخاسته نیاز بود هر آدم دلسوز و ایراندوستی، قلبش را سپر تیرهای کنایه و لجبازی کند و صبوری به خرج دهد تا فضا دوباره به مدار گفتوگو برگردد. در همان ایام اغتشاشات این چالش بهطور جدی خودش را نشان داد. طرفی از ماجرا که هم حامی نظام بود و هم معتقد به عقلانیت، با سمت دیگر ماجرا که خود را حامی نظام میدانست اما قصد داشت عقدهگشاییهایش را به نام دفاع از نظام عرضه کند، درگیر شد. اینجا جایی بود که اتفاقا هزینه دادن و خرج کردن از خود برای ایران و انقلاب، خون دل خوردن و باز به عاطفه و مهر و منطق سخن گفتن بود، نه بیان شاذترین و تندترین انگارههای اجتماعی به بهانه مقابله با موج روبهرو.
رهبر انقلاب در مقطعی از ماجرا که این تنش بین خودیها ایجاد شده بود، به میدان آمدند و صراحتا سمت عقلانیت ایستادند و از آن جبهه دفاع کردند. حالا مدتی است که از آن غوغا عبور کردهایم؛ هرچند زخمهایش هنوز گزگز میکند و عفونت در همهجای این پیکره مجروح خشک نشده است. حالا باز هم با شاذترین و ضداجتماعیترین نظرات مواجه شدهایم که میخواهند به بهانه انتقام از براندازان، عجیبترین نظرات را عملی کنند. آنها فکر میکنند چون بدنه دوستدار ایران و حامی انقلاب از این اتفاقات زخم خورده، دربرابر این تندرویهای جدید سکوت میکند یا با آنها همراه میشود. کسانی که در شرایط عادی حتی نمیتوانند نیم درصد از جامعه را با نظرات معوج و عجیبشان همدل کنند، گمان کردهاند که شرایط برای عملی کردن این اعوجاجات مهیا شده است؛ کنسرتها را تعطیل کنیم، با مردم برخوردهای تحریکآمیز و سختگیرانه انجام دهیم، پل عابر پیاده را به دلیل چند کشف حجاب روی آن ببندیم، کودکانهترین جملات را روی بیلبوردها بنویسیم و در سرتاسر شهر بکوبیم و... نخیر! چه کسی گفته بعد از این آشوبها کسانی که آن همه آشوب خستهشان کرده، با این تندرویهای جدید کنار میآیند. آیا ندیدید وقتی رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که ماجرای مهسا امینی در دوره تصدیگری او رخ داد و پس از آن هم اظهارنظرهای شاذ میکرد، عزل شد بین خودیهای نظام چه شعفی برپا شد؟ ندیدید چقدر لحن بدرقه او در فضای مجازی بین همین خودیها شدید و انتقادآمیز بود؟ ندیدید وقتی اعلام شد روحالله مومننسب، مرد پرحاشیهای که طرفدار محدودیت فضای مجازی است، سرپرست ستاد امر به معروف در تهران شده، بین همین خودیها چه غوغایی به پا شد؟ چه کسی فکر کرده حالا که خودیها از موج براندازی در نیمسال دوم ۱۴۰۱ زخم خوردهاند، وقتش رسیده که هر نظر عجیب و شاذ و هر ایده ضداجتماعی و ناجوری را پیاده کند و همدلی این افراد هم داشته باشد. یکی از درسهای این اتفاقات خونبار و تلخ آن بود که جماعت تندرو بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی باید مهار شوند. حالا اینها هرجا میخواهند باشند؛ چه در دولت، چه مجلس، چه سازمانها و نهادهای حاکمیتی و غیر از آن و چه میان مردم عادی و بهعنوان حامیان نظام. جماعت هزینهتراش بیفایده، طیف ناهنجار و غیرنرمالی که تاریخ به ما نشان داده، چنانکه امروز از این طرف تندروی میکنند، ممکن است فردا از آن سو بیفتند و مسیح و منافقین و پهلویچیها را هم پشتسر بگذارند، نباید تصور کنند که شرایط فعلی میدانی برای جولان آنها فراهم آورده که اتفاقا برعکس، قوه عاقله نظام را بیشتر به فکر مهار چنین رویکردهایی انداخته است.
هنر به روایت آمار
آمارها همه آنچیزی که این روزها در فضای فرهنگ و هنر کشور رخ داده را نشان نمیدهند. آمارها فقط میگویند هر چه از روزهای بهار 1402 میگذریم نسبت حضور خانوار ایرانی با رویدادها و اتفاقات فرهنگی بیشتر به مرز واقعی شدن نزدیک میشود. جریان سیاسیای که فضای فرهنگ و اهالی هنر را به مدت شش ماه به گروگان گرفته بود، حالا در مقابل خواست و مطالبه بهحق مردم برای بازگشت به زندگی عادی دستوپا بسته مانده است. کافی است یک بار دیگر آن فضای پرتنش و مملو از بدبینی ششماهه دوم سال 1401 را مرور کنید؛ یک جریان پرقدرت رسانهای تمام تجهیزاتش را به میدان آورده بود تا شور زندگی را از مردم بگیرد و حالا که نگاه پرشور جوانی که به یک کنسرت میرود یا خانوادهای که سرخوش از سالن نمایش تئاتر یا سینما بیرون میآید را میبینیم باید بیشتر قدر این روزها را بدانیم و مدیران و دستگاههای فرهنگی هم باید بیش از پیش برای توسعه این فضای پرنشاط فرهنگی، دقت نظر داشته باشند. واضح است که توسعه این فضای پرنشاط فرهنگی نیازمند نگاهی مدبرانه از جانب کارشناسان زبده حوزه فرهنگ و هنر است و هرگونه بیتدبیری و برخوردهای خارج از قاعده مدیریت فرهنگی، فضا را مستعد تنشهای بعدی میکند.
بهار پررونق سینما
سینمای ایران در چند سال گذشته، حوادث و اتفاقات زیادی را از سر گذرانده است. با این حال در نوروز امسال بعد از گذشت یک زمستان طولانی، چراغ سالنهای سینما دوباره روشن شد. در شش ماه دوم 1401 تقریبا استقبال از سالنهای سینما زیاد نبود اما انگار بهار 1402 روح دیگری در سینما دمید و با وجود اینکه فیلمها خیلی خاص نبودند مردم استقبال زیادی داشتند. در همین صفحه در گزارشهای مختلف در مورد اکرانها و فروش سینما در بهار بسیار صحبت کردیم. طبق آمار سمفا، در بهار 1402، فروش کل سینماها مبلغ 270 میلیارد و 708 میلیون تومان بوده است و تعداد مخاطبان در این سه ماه، 6 میلیون و 213 هزار نفر بوده است و همچنین تعداد سانسها 156 هزار و 758 سانس بوده است. در لیست اکران این بهار 17 فیلم سینمایی از هر نوع ژانری مانند «غریب» در ژانر جنگی، «مصلحت» با ژانر سیاسی-اجتماعی و حتی «جنگ جهانی سوم» در فضای درام اجتماعی وجود دارد، اما از بین همه این 17 فیلم «فسیل» در ژانر کمدی توانسته نظر تعداد قابل توجهی از مخاطبان را به خودش جلب کند و پیشتاز میزان فروش باشد. فسیل به عبارت دقیقتر توانسته 70درصد از میزان فروش سینمای ایران در بهار 1402 را به خودش اختصاص بدهد. استقبال از فسیل بسیار زیاد بود و در گزارشی به این اشاره کردیم که فسیل حتی با فیلمهای طنز دیگری که در این بهار اکران شدند، فاصله زیادی دارد و توانسته است نظر مردم را جلب کند. در مقایسه با بهار 1401 باید بگویم که در این سال، 3 میلیون و 542 هزار نفر به سالنهای سینما رفتهاند و فروش کل سینماها 116 میلیارد تومان بوده است. بد نیست اشارهای هم داشته باشیم به اکران نوروزی 1402 و مقایسهای با اکران نوروزی سال 1401؛ در نوروز 1402 چهار فیلم جدید از 25 اسفند اکران خود را آغاز کردند و تا 13 فروردین، 43 میلیارد و 153 میلیون تومان فروش داشتند و 868 هزار و 113 نفر را به سمت سالنهای سینما کشاندند. «فسیل» به کارگردانی کریم امینی با 36 میلیارد بیشترین فروش را به دست آورد. بعد از آن «غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی با 4 میلیارد و 200 میلیون تومان دومین جدول فروش فیلمهای نوروزی بود. سومین فیلم هم «عروس خیابان فرشته» به کارگردانی مهدی خسروی بوده که 2 میلیارد و 800 میلیون تومان فروخت و درنهایت «بچههای طوفان» به کارگردانی صادق صادق دقیقی در ژانر کودک و نوجوان 20 میلیون تومان فروش کرد. بنابراین جمع فروش اکران نوروزی امسال کمی بیشتر از 60 میلیارد تومان و تعداد کل مخاطبان سینمای کشور نیز، 1 میلیون و 218 هزار و 910 نفر بوده است. اما نگاهی به فیلمهای نوروزی سال گذشته نشان میدهد که 871 هزار و 328 نفر به سینماها رفته بودند و سینماها 33 میلیارد و 344 میلیون تومان فروش داشتند. سال قبل نیز 8 فیلم از اکران سال گذشته (1400) نیز به نمایش خود تا 13 فروردین ادامه دادند که شامل فیلمهایی چون «مستطیل قرمز»، «مورچهخوار» و «عنکبوت» بود که کل آنها 1 میلیارد و 120 میلیون تومان فروش کردند و 30 هزار و 778 نفر را به سینما کشاندند. بنابراین جمع کل فروش فیلمهای نوروزی سال گذشته 34 میلیارد و 464 میلیون تومان و جمع کل تعداد مخاطبان آن 902 هزار و 106 نفر بوده است. از این رو تعداد مخاطبان و فروش اکران نوروزی امسال در مقایسه با سال گذشته نشان میدهد که تعداد مخاطبان فیلمهای نوروزی امسال (1.218.910) از سال گذشته (902.106) 316 هزار و 804 نفر بیشتر است که چیزی معادل 25 درصد است. البته در موضوع فروش فیلمها تنها افزایش مخاطبان اثرگذار نبوده بلکه افزایش قیمت بلیتها نیز اثر داشته است. در هر حال سینماهای کشور 25 میلیارد و 536 میلیون تومان نسبت به سال گذشته بیشتر فروش داشتهاند.
صف برای کتاب
قبل از اینکه سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران شروع شود، درست مانند جشنوارههای قبلی که در این چند ماه بعد از شهریورماه 1401 گذراندیم، حرف از تحریم و نیامدن بود. از طرفی هر ناشری که قصد شرکت داشت، با کلمه «بیشرف» از جانب رسانههای آن طرف آبی مواجه میشد. حتی اسامی برخی از ناشران هم بیرون آمد که قصد شرکت ندارند اما به یک روز نرسید که تکذیبیهها میآمد و این ناشران میگفتند که در بخش مجازی نمایشگاه حضور دارند.
در همان زمان هومان حسنپور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در گفتوگویی با فارس درباره این موضوع گفت: «ناشرانی را داریم که به یکی از دو روش موجود در نمایشگاه شرکت کردند. شاید در این بین ناشرانی بنا به دلایل مختلفی شرکت نکنند، اما طوری که ما جویا شدیم هیچکدام از ناشران بهطور مشخص دلیل سیاسی نداشتند. سال آینده نیز امکان دارد ناشرانی همانند دورههای گذشته ثبتنام نکنند و این نبودنها میتواند دلایل اقتصادی، شخصی و... نیز داشته باشد. نمایشگاه کتاب تهران بعد از این حواشی، بسیار پرشور برگزار شد و مردم استقبال زیادی از این نمایشگاه داشتند که طبق آماری که توسط مسئولان نمایشگاه کتاب اعلام شد، این دوره از شلوغترین دورههای نمایشگاه کتاب بود. طبق آمار سخنگوی این دوره از نمایشگاه کتاب مجموع فروش سیوچهارمین نمایشگاه کتاب تهران بیش از ۴۰۱ میلیارد تومان عنوان شد و 251 میلیارد و ۲۹۰ میلیون تومان در بخش حضوری و ۱۴۹ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان در بخش مجازی کتاب خریداری شد. تعداد کتابهای خریداریشده بیش از 3.5 میلیون نسخه تخمین زده شد و تعداد نسخههای فروشرفته در بخش مجازی (دقیق) 1.369.606 نسخه بوده است و تخمین تعداد نسخههای فروشرفته در بخش حضوری (براساس میانگین قیمت کتابهای فروشرفته در بخش مجازی) دو میلیون 297 هزار و 529 نسخه بوده است. نمایشگاه کتاب معمولا بین 3 تا 5 میلیون نفر در ادوار مختلف بازدیدکننده داشته است اما برای نمایشگاه سیوچهارم از آمار 7 میلیونی هم سخن میگویند و به گفته محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، امسال بین 5 تا 7 میلیون نفر از نمایشگاه بازدید کردند و روز سهشنبه، 26 اردیبهشت ماه شلوغترین روز نمایشگاه کتاب بود و حتی شنبه 30 اردیبهشت هم که روز آخر نمایشگاه کتاب بود باز هم بهعنوان یکی از روزهای شلوغ نمایشگاه ثبت شد. البته در کنار این موضوع باید بگوییم حوزه کتاب تقریبا غیر از نمایشگاه کتاب، روزهای پرباری را در بهار 1402 گذراند. از افتتاح کتابخانههای مختلف در استانها تا برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری مثل جشنواره قصهگویی که نهاد کتابخانههای عمومی آن را برگزار کرده و استقبال زیادی از آن شد. در این میان حضور ایران در نمایشگاههای کتاب دنیا نیز به چشم میخورد؛ در این یک ماه اخیر در چند نمایشگاه بینالمللی حضور داشتهایم که در برخی از این نمایشگاهها برای بار اول بهعنوان میهمان حضور پیدا کردیم.»
400 کنسرت بدون حاشیه
همین چند روز پیش در صفحه فرهنگی در مورد کنسرتها و حواشیای که برای برگزاری این رویداد فرهنگی پیش آمده بود، نوشتیم. اهالی موسیقی به نسبت هنرهای دیگر، روزهای سخت و تلخ زیادتری را گذراندند. درست است که بازگشتشان برای برگزاری کنسرتها بهسختی انجام شد اما بهار 1402 روزهای خوبی برای اهالی موسیقی بود. بیایید کمی به عقب برگردیم؛ «نیمفصل لیگ فوتبال تمام شد، همه فوتبالشان و شغلشان را انجام دادند و میلیاردها پول ردوبدل شد. مثل پزشکان، رستورانداران، خلبانان، مغازهداران، مکانیکیها، شیرینیفروشها و... ولی کسی بابت انجام شغلشان به آنها دشنام نمیدهد! انجام این مشاغل عادیسازی هم به حساب نمیآید ولی نوازندگان موسیقی از زمان شروع کرونا بیکارند و این روزها به فروختن ساز و وسایل شخصی روی آوردهاند. میگویند فوتبالیستها در این ششماه خوشحالی بعد از گل انجام ندادند. من فدای هنرمندانی که سالهاست نه شادی پس از اجرا دارند و نه قبل از آن!...»
این حرفهای محمد معتمدی در دیماه 1401 حرف بسیاری از اهالی موسیقی بود که از شرایطی که بر صنعت موسیقی حاکم شده بود گلایه داشتند. ضرری که به جان موسیقی نشسته بود و تا حرفی از برگزاری کنسرت میشد، با هجمههای سنگین رسانهای علیه فعالان این حوزه صحبت از برگزاری کنسرت رها میشد. بعد از برگزاری جشنواره موسیقی فجر، اما اوضاع جور دیگری رقم خورد و تقریبا کنسرتها توانستند اوضاع بهتری پیدا کنند. همزمان با آغاز بهار با وجود اینکه با ماه مبارک رمضان همراه بود، اما کنسرتها برگزار شدند. در فروردین 1402 و از ابتدای سال جدید حدود 92 کنسرت برپا شد. همزمان با پایان ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر بسیاری از خوانندگان کنسرتهایی را در تهران و بهخصوص شهرستانها تدارک دیدند. طبق آمار در پایان بهار 1402 بیش از 400 کنسرت در کل کشور برگزار شده است که تقریبا از همه این کنسرتها استقبال شده و به سانسهای متعددی رسیدهاند. طبق گزارشی که هفته گذشته منتشر کردیم برگزاری همه این کنسرتها بدون حاشیه، در یک فضای آرام و با حضور حداکثری مردم بوده است. استقبال از کنسرت علیرضا قربانی بهحدی بود که چندین بار تمدید شد. تنها حاشیه کنسرتهای سال جدید اتفاقات چند شب پیش در کنسرت گروه لیان بود. بحرانآفرینیای که سودش بیشتر برای کسانی است که هیچ ربطی به حوزه فرهنگ ندارند و نانشان در دوقطبیسازیهاست.
اما به غیر از برگزاری کنسرتها برنامههای موسیقایی دیگری نیز تدارک دیده شده است؛ ازجمله جشنواره بینالمللی «ماه امت» که با حضور هنرمندان و خوانندگانی از کشورهای ایران (مجید اخشابی و غلامرضا صنعتگر)، پاکستان، افغانستان، لبنان و یمن از ۲۹ فروردین تا هشتم اردیبهشت در مشهد برگزار شد. این جشنواره با رویکرد هویتی و جهان اسلام و تبادل فرهنگی برنامهریزی شده و اجرای خوانندگان نیز در این راستا و با موضوع مشهد، امام رضا(ع)، آواها و نواهای اسلامی است. رویداد فرهنگی و هنری، نمایشگاه صنایعدستی اقوام ایرانی، غذا و خوراکیهای کشورهای مختلف نیز در حاشیه جشنواره «ماه امت» برپا شده است.
همچنین منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد، ۱۷، ۲۹، ۳۰، ۳۱ فروردین و یکم تا دوم اردیبهشت برنامه «شبهای لبخند» را با بخشهای مختلف فرهنگی و هنری و کنسرتهای موسیقی بهصورت رایگان در بوستان آب و آتش برگزار کرد. اجرای گروه موسیقی «روناک» از اقوام مختلف ایران زمین و کنسرت خوانندگان؛ حمید عسکری، محسن میرزاده نوازنده دوتار و خواننده با اجرای ترانههای محلی خطه خراسان (امیر تاجیک، سینا درخشنده، علی عبدالمالکی) از جمله این برنامهها بود.
همچنین جمعی از خوانندگان موسیقی پاپ نیز کنسرتهایی را در دبی، اروپا و آمریکا برگزار کردند. کنسرتهای علی یاسینی ۲۲ آوریل (دوم اردیبهشت)، رضا صادقی ۲۳ آوریل (سوم اردیبهشت) و علیرضا طلیسچی ۲۴ آوریل (چهارم اردیبهشت) در سالن هتل جمیرا دبی برگزار شد. کنسرت رضا بهرام دیگر خواننده موسیقی پاپ ۲۸ آوریل (هشتم اردیبهشت) در وین اتریش، ۲۹ آوریل (نهم اردیبهشت) در برلین، ۳۰ آوریل (دهم اردیبهشت) در گوتنبرگ، یکم می(۱۱ اردیبهشت) در هامبورگ آلمان برگزار شد.
جذاب و باکیفیت
شبکه نمایش خانگی از بدو شروع به کار تا به الان توانسته مخاطبان زیادی داشته باشد، فارغ از حواشیای که این روزها بین این شبکه و ساترا وجود دارد و موضوع مورد بحث ما نیست، میخواهیم در این بخش از سریالها و برنامههای جدید بگوییم که در بهار 1402 توانستند رونق را به شبکه نمایش خانگی بیاورند.
سریال «پوست شیر» تولید 1401 بود اما در بهار 1402 به پایان رسید، سریالی که بسیار پرمخاطب بود. پوست شیر به لحاظ ژانر و شیوه روایت یک تجربه جدید برای برادران محمودی بود و میتوان گفت از بقیه کارهایشان یک سر و گردن بالاتر قرار میگیرد. هدایت بازیگران و به اجرا درآمدن کامل فیلمنامه در تصویر بهدرستی صورت گرفته است. همه چیز در این سریال به اندازه و درست به اجرا درآمده بود و بازیگران در جای خود بهدرستی قرار گرفتند و همین باعث شد تا پوست شیر برای مخاطبان جذاب باشد و در فضای مجازی هم برای قسمت آخر و اینکه چه اتفاقی میافتد، بحثهای زیادی پیش بیاید.
سریال «مگه تموم عمر چندتا بهاره»، عنوان جدید سریال شبکه نمایش خانگی است که توسط سروش صحت و ایمان صفایی نوشته شده و محمدرضا تختکشیان تهیهکنندگی این سریال را برعهده دارد. در این سریال زندگی آرام اعضای خانواده ربانی به دلیل ورود ناخواسته یک مار، کشف یک نسخه خطی نفیس و یک سوراخ مرموز دستخوش تغییراتی میشود.
مسابقه «صداتو» به کارگردانی و تهیهکنندگی حامد جوادزاده عنوان تازهترین پروژه غیرداستانی فیلیمو است که با زمینه معمایی-موسیقایی و جنبه سرگرمی تا به حال 3 قسمت آن منتشر شده و با توجه به اینکه موسیقی جذابیتهای خاص خودش را دارد این مسابقه هم تا به الان مورد استقبال مخاطبان شبکه نمایش خانگی قرار گرفته است.
سریال «آکتور» درباره دو بازیگر خردهپای تئاتر بود. دو بازیگری که هنوز کارشان خیلی نگرفته و با نقش بازی کردن در مراسمها یا اجراهای کوچک، پول درمیآورند و روزگار میگذرانند. آنها در نقش افراد گوناگونی فرو میروند و وارد موقعیتهایی از زندگی دیگران میشوند و آن را تبدیل به یک صحنه خاطرهانگیز میکنند. آکتور برای مخاطب شبکه نمایش خانگی جذاب بود و در عین حال اثری خوشساخت با ریتم درست بود و تمامشدنش حسرت مخاطبانش را در پی داشت که چرا این سریال به اتمام رسیده است.
البته شبکه نمایش خانگی برای روزهای آتیاش هم سریالهای زیادی را تدارک دیده و مهمترین آن، فصل دوم «زخم کاری» است که بهزودی از فیلیمو پخش خواهد شد.
شاهنامه روی صحنه
در حوزه تئاتر هم این روزها اوضاع خوبی حاکم بود و اجراهای متعددی روی صحنه رفت اما شاید مهمترین اجرا را باید به نمایش «هفت خان اسفندیار» اختصاص دهیم، نمایشی که به کارگردانی حسین پارسایی و با طراحی حرکات نمایشی علی براتی که پیش از این طراحی حرکت نمایشهای «دریادلان»، «مری پاپینز» و «سیصد» را در کارنامه خود دارد روی صحنه رفته است.
این نمایش برداشتی آزاد از شاهنامه فردوسی، حکایت سفر پرماجرای اسفندیار رویینتن به قصد رهاندن خواهرانش همای و بهآفرید از چنگ تورانیان را روایت میکند. این کار محصول سازمان رسانهای هنری اوج و با همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی تولید شده است. از این کار استقبال خوبی هم شده و چند ماهی میشود که روی صحنه است. البته در صفحهای که به بهانه این نمایش منتشر کردیم ایراد و اشکالات این نمایش را هم گفتیم اما حتما اجرا کردن این نمایش آن هم چند ماه روی صحنه نگه داشتن کار سخت و پیچیدهای است و مساله مهم دیگر این است که روی صحنه شاهنامه فردوسی را میبینیم که برای همه ما که علاقه به زبان فارسی داریم ساخته شدن چنین نمایشهایی بسیار ارزشمند و مهم است.