چند سالی میشود که فعالان آموزش عالی مولفههای مختلفی را برای عدم موفقیت دانشگاهها در تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بازار کار مطرح کردهاند. موضوعی که باعث شده تا امروز سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از جمعیت بیکار کشور قابل توجه بوده و زنگ خطر این حوزه را به صدا درآورد. در این میان بهروز نبودن سرفصلهای دانشگاهی با نیاز بازار، نداشتن مهارتهای لازم از سوی فارغالتحصیلان و در یک کلام بیتفاوتی مراکز آموزش عالی به اصلیترین نیاز فارغالتحصیلان که همان اشتغال است را باید جزء مولفههای پرتکرار این حوزه دانست. تا امروز مقالات مختلفی هم در اینباره منتشر شده که هرکدام از زاویه نگاه نگارنده به این مساله پرداخته است. مقاله «بررسی مساله شغلیابی فارغالتحصیلان دانشگاهی و عوامل مرتبط با آن (مورد مطالعه، فارغالتحصیلان دانشگاه خوارزمی)» که از سوی حمزه نوذری، علیرضا کریمی، عفت دانشنیا که به ترتیب جزء استادیاران گروه جامعهشناسی و کارشناس ارشد پژوهشگری اجتماعی این دانشگاه بودند و در سال 1400 منتشر شده هم نگاه دقیقتری به این مساله داشته است.
دانشجویان چگونه مشغول به کار میشوند؟
طبق جامعه آماری این پژوهش، 59.05 درصد از دانش آموختگان مشاغل خود را از طریق روابط قوی (روابط غیررسمی) به دست آوردهاند و این متغیر بیشترین نقش را در دستیابی به شغل داشته است. همچنین میانگین نمره مهارت فارغالتحصیلان که شامل مهارتهای نرم، پایه و اساسی و سخت میشود با هم اهمیت ویژهای دارد و با توجه به اینکه مهارتهای مورد نیاز اشتغال برای دانشجویان و فارغالتحصیلان در دانشگاهها آموزش داده نمیشود، این مقاله آن را یکی از دلایل بیکاری این قشر عنوان کرده است.
4 پیشنهاد یک پژوهشگر برای تقویت آموزش مهارتها
اما آنچه مهم است اینکه «لزوم انطباق آموزشهای دانشگاهی با نیازهای صنعت و بازار کار» بهعنوان یکی از پیشنهادات اصلی این مقاله در راستای کاهش آمار بیکاری مطرح شده است. مولفهای که تحقق آن هم مستلزم تحول جدی در آموزشهای دانشگاهی و اعمال اصلاحاتی مانند افزایش درسهای عملی، اجرای دورههای مهارتافزایی مورد نیاز بازارکار، تاکید بیشتر بر انجام کارآموزی و کارورزی در حین تحصیل است. همچنین ساماندهی و توسعه دورههای مهارتافزایی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و بررسی مستمر وضعیت برگزاری دورهها و برنامههای اجرا شده، ازجمله اقدامات قابل انجام دانشگاهها با هدف اشتغالپذیری دانشجویان معرفی شده است. در این مقاله تاکید شده که دانشگاهها میتوانند با رعایت 4 نکته، به منبع مهارتآموزی و اعتباردهنده تبدیل شوند. اتخاذ رویکردی باز و دموکراتیک در حوزه مهارتآموزی از سوی دانشگاهها بهعنوان اولین نکته این حوزه مطرح شده است. مداخله کم مباحث تجاری و منطق سود در مهارتآموزی بهعنوان مولفه دوم معرفی شده است. مولفه سوم هم طبق این مقاله آن است که مهارتها مبتنیبر نیاز جامعه و بازار باشد و درنهایت ارائه خدمت مهارتآموزی جامع و فراگیر صورت گیرد بهطوریکه همه دانشجویان علاقهمند را شامل شود و اینطور نباشد که دانشجویی بهخاطر هزینه از فرآیند مهارتآموزی کنار گذاشته شود. این مباحث درصورتیکه از سوی دانشگاهها اجرایی شود، میتوان امید داشت که اتفاق قابل توجهی در ورود فارغالتحصیلان به بازار کار انجام شود.
اولویت دانشگاهها توسعه آموزشهای مهارتی باشد
البته این موارد به زبانی متفاوت در دیگر مقالات هم تکرار شده است. بهطوریکه مقاله «ارائه یک مدل شایستگی برای فارغالتحصیلان دانشگاهی بهمنظور اشتغال در هزاره سوم» که در سال گذشته از سوی منوچهر کریمی، داشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه پیام نور و سیدعلیاکبر احمدی، استادیار گروه مدیریت دانشگاه پیام نور تهران منتشر شده هم به عدم تطبیق نیروی انسانی با روند رو به رشد هوش مصنوعی و حضور رباتها در بخشهای مختلف شغلی اشاره دارد. مقالهای که در آن تاکید شده نیروی انسانی باید از طریق آموزشهای مهارتی، به قابلیتهای متنوع و جدیدی مجهز شود تا از شایستگی لازم برای کار در شرایط موجود برخوردار باشد. اتفاقی که عدم تحقق آن باعث میشود تا نیروی انسانی در شرایط امروز رشد رباتها و هوش مصنوعی شانسی برای امکان ورود به بازار کار نداشته باشد. جالب اینجاست که در این مقاله هم تاکید شده تا دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در تدوین برنامههای آموزشی، ضمن توجه به مهارتهای گروهی و سازمانی، اولویت هدفگذاری را بر توسعه آموزشهای مهارت فردی دانشجویانی که بیشترین شایستگیها را در حوزه مهارتهای فکری، اندیشهای، خلاقیت و توانمندیهای ذهنی دارند، قرار دهند. اتفاقی که تحقق آن هم نیازمند اعمال تغییرات بهویژه در حوزه تدوین برنامههای آموزشی است.