معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگ:از پل مدیریت تا میز مدیریت. مسیری که پیمان جبلی، این بار آن را برعکس طی خواهد کرد. او بعد از یک سال و هفت روز از اولین جلسه رئیس سازمان صداوسیما با دانشجویان، این بار به دانشگاه امام صادق(ع) رفت. ساعت برگزاری این جلسه از بدترین زمانها برای یک نشست دانشجویی است و احتمالا با ساعت دربی فوتبال تداخل خواهد کرد. بنا به وعده برگزارکنندگان، جلسه ساعت 4 شروع میشود و خودم را با عجله به تالار دانشگاه رساندم. یک هفته فرجه امتحانات پایان ترم، حیاط و راهروهای دانشگاه را خلوت کرده است. ویدئو پروژکتور روی برد دعوت از پیمان جبلی، همان عکس معروف او را انداخته؛ ابرو درهم کشیده، دست به سینه، به صندلی تکیه داده و به جلو خیره شده! کنار اسم او نوشته شده: نشست مطالبهگری از رئیس سازمان صداوسیما به همت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع). دانشجوی خوشصوتی پشت تریبون میرود و قرآن میخواند. ساعت 4 و پنج دقیقه است و سالن خالی است و صندلیها آرام آرام پر میشوند. سر میچرخانم؛ یکجورایی همه شبیه هم هستند. تیپ و ظاهر دانشجویان این دانشگاه نهتنها مدیرپسند است، بلکه میتواند مورد پسند دوربین صداوسیما هم باشد و خانمی که گزارشگر تلویزیون است، خودش را با دوربین و تجهیزات به تالار برگزاری نشست رسانده است. او اینجا کارش راحت است و به راحتی چند جوان مومن انقلابی را جلوی دوربین دعوت میکند. سوالها هم مشخص است؛ مطالبه شما از صداوسیما چیست؟ و آیا تحولی که در صداوسیما انتظار داشتید محقق شد؟ نیمخیز میشوم و گوش تیز میکنم ببینم چه میگویند. بین صحبتها چند تا از کلمات کلیشهشده این سالها را میشنوم؛ مثل این که رسانه باید تقویتکننده فرهنگ ایرانی اسلامی باشد، صدای مردم باشد و... . نمیدانم چرا این حس به من دست داد که انگار قرار نیست از دل این نشست، یک مطالبه صریح از یک مدیر را ببینم. شاید به خاطر چشم ظاهربینم است که این دانشجوها را شبیه مدیران فعلی تلویزیون میبیند. ساعت به نزدیک پنج عصر میرسد و هنوز خبری از پیمان جبلی نیست. سالن تقریبا پر شده، دروبینها روی سهپایه ایستادهاند، میکروفونها روی میز نیمخیزند و دانشجوها همه معطل آمدن آقای رئیس هستند. دوباره یک دانشجوی خوشصوت دیگر پشت تریبون میرود تا قرآن بخواند. شوخی و جدی میگویم که قرآن را یکبار خواندند. بغل دستی هم به کنایه میگوید یک ساعت فاصله افتاده و دوباره میخوانند دلمان باز شود. قرآن که تمام شد، صلوات میفرستند و جبلی هم با اعوان و انصارش با یک ساعت تاخیر به تالار آیتالله مهدویکنی دانشگاه امام صادق(ع) آمد و ردیف اول نشست جلوی من.
مجری مراسم پشت تریبون حاضر شد و گفت: «امروز دهم خردادماه 1402 است و یک سال و هفت روز از آخرین حضور رئیس سازمان صداوسیما در جمع دانشجویان میگذرد. این دیدار هم بعد از تلاشهای فراوان و دعوت چندباره از رئیس سازمان صداوسیما، محقق شد.» اشاره مجری مراسم به حضور پیمان جبلی در دانشگاه صنعتیشریف به تاریخ 3 خردادماه 1401 است. جبلی در همان روزها از انتشار سند تحول صداوسیما خبر داده بود و همینطور قول داده بود که به فاصله چند ماه یک بار در جمع دانشجویان حاضر شود و به سوالاتشان پاسخ دهد. وعدهای که البته محقق نشده بود و گلایه دانشجویان به همین دلیل بود. هنوز این جلسه دانشجویی، داغ نشده و منتظرم سروشکل جسورانهتری به خود بگیرد.
مرکز تحقیقات صداوسیما و گرههای ذهنی فرزندآوری!
بعد از صحبتهای مجری، اولین ارائه دانشجویی توسط نماینده مجموعه تراب یا همان فارغالتحصیلان بسیج دانشجویی قرائت شد. از همان ابتدای متن، انتقاد پرتکرار این سالها به سازمان عریض و طویل صداوسیما مطرح میشود: «میگویند ســـــازمانِ صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، بزرگترین بنگاه رسانهای جهان است! شاید اولین برداشتی که هر شنوندهای بعد از شنیدنِ این جمله به ذهنش میرسد این باشد که گوینده در حالِ تعریف و تمجید از این مجموعه است، اما اشتباه دقیقا همینجاست! آنجایی که فکر کردیم با اضافه کردن به عرض و طول سازمانِ رسانهایمان، میتوانیم عمق و ارتفاع مخاطبش را هم افزایش دهیم و به اذعان آمارهای خود سازمان باید گفت که «زِهی خیال باطل!» ما دیدیم هرچه ساختارمان حجیم شد، حجم مسائلمان نیز تصاعدی زیاد شد و بیجواب ماندن این مسائل باعث شده امروز در کنارِ یک سازمانِ رسوبی که با چاقی مفرط مواجه است، حجم زیادی مساله رسوب کرده نیز داشته باشیم که بهنظر نمیرسد کسی در سازمان، برنامهای عملیاتی برای لایروبی آنها داشته باشد.» پیمان جبلی کاغذ و قلم را از جیبش درمیآورد و چیزهایی مینویسد. جایی از این متن دانشجویی، انتقادات تندی به مرکز تحقیقات صداوسیما میشود که برای جبلی سنگین میآید و پشت سر هم، همه مصادیق را مینویسد تا بعدا جواب بدهد. در بخشی از این متن با انتقاد از عملکرد یک سال گذشته مرکز تحقیقات صداوسیما اینگونه مطرح شد: «باید خدا را شکر کنیم که در سازمان راهبردی صداوسیما مرکز تحقیقاتی تاسیس شده است که رسالت آن، پژوهش و سنجش در زمینههای مورد نیاز صداوسیما است اما اجازه دهید چند عنوان اخیر مندرج در پایگاه اطلاعرسانی این مرکز را مرور کنیم: ۱- گرههای ذهنی فرزندآوری؛ مطالعه کیفی عوامل تعیینکننده در سقط عمدی جنین در بین زنان متاهل، ۲- تقویم آیینی ماههای قمری جلد ۶ ماه ربیعالاول، ۳- بازنمایی هویتهای ایرانی، اسلامی و انقلابی در مسابقه دورهمی، ۴- هنر مقدس؛ بررسی معماری عناصر تشکیلدهنده مساجد شاخص استان اصفهان. و نکته ما دقیقا همین است که ربط این موضوعات به ماموریت مرکز تحقیقات شما با مسائل سازمانتان کجاست؟ چرا عمده پژوهشهای این مرکز از نوع بنیادی است درحالیکه شما روزانه با بسیاری مسائل حل نشده مواجه هستید که پژوهشهای بهروز و کاربردی میتواند راهگشای شما در حل این مسائل باشد؟» خودم را کمی روی صندلی جمعوجور میکنم و از پشت سر به جایی که پیمان جبلی نشسته سرک میکشم تا ببینم جناب رئیس چه چیزی روی کاغذ مینویسد. با خودم میگویم که به نظر میرسد انگار قرار است حرفهای جدی هم از دل این جمع دانشجویی بشنوم. با این حال حاضران سالن فقط یکبار برای این متن «احسنت» خرج کردند، آنجایی که گفته شد: «آقای دکتر بگذارید اینگونه بگویم. سند تحول نوشتید، خدا خیرتان دهد! اما هم ما میدانیم، هم شما که تحول صرفا با ارائه مدل مفهومی صورت نمیپذیرد و عرصه تحول کارزار عمل است و علیرغم تلاشهای شما و تیم همراهتان، هنوز سند تحول در حد سندی زیبا در ویترین مدیران و زینتبخش جلسات سازمان است. این موضوع تا جایی حاد است که مدیران میانی سازمان فهم صحیحی از سند تحول ندارند. قبول است! طرحهای تحولی سالهای ۹۳ و ۹۷ بیشتر بر مسائل فنی و اجرایی متمرکز بودهاند و توجه کمتری بر مسائل نرمافزاری داشتهاند اما گویا شما هم از این طرف بام افتادهاید و سندتان همچنان با عینیت و مصداقی که بتواند در خروجی سازمان اثرگذار باشد فاصله دارد.»
قاب عکس غمگین و حسرتزده یا بشاش و سربلند!
ارائه بعدی را مصطفی انواری مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشگاه امام صادقعلیهالسلام به نمایندگی از بسیج دانشجویی دانشگاه خواند. ابتدای متن باورپذیر نبود و تمام تصوراتم را از این جمع دانشجویی تغییر داد. متن اینگونه شروع شد: «انا لله و انا الیه راجعون! این محتملترین جملهای است که اگر امروز شنوای تذکرات دلسوزانه ما نباشید، باید آن را مهرماه ۱۴۰۵ یعنی زمان اتمام مأموریت شما زمزمه کنیم. پس اینکه آینده ما را اینچنین سوگوار ببیند یا نبیند، به شما بستگی دارد. سوگوار نهفقط از اینکه ظرفیت عظیم صداوسیما در گستراندن حق طی این مدت از دست میرود؛ بلکه آن روز باید با سیل هجمههایی از سوی معاندان درباره شکست یکی از گروههای فعال در عرصه گفتمان انقلابی در رأس رسانه ملی روبهرو شد. پس قاب عکس مهرماه ۱۴۰۵ را همیشه گوشه ذهن داشته باشید. چهرهای غمگین و حسرتزده یا بشاش و سربلند.»
استیضاح شروع میشود!
وقتی به اینجای متن رسید سالن و تیم همراه جبلی اولین احسنت دانشجویی را شنیدند. من به عکس پیمان جبلی که روی برد دعوت خورده بود، نگاه کردم؛ همان چهره عبوسی که به افق خیره شده است. اما اینجا در جمع دانشجویان، پوزخندی روی لبهایش میآورد و سرش را از روی کاغذ بالا میآورد تا دانشجویی که با حرارت پشت تریبون متن را میخواند، بهتر ببیند. احسنت دوم دانشجویان که بلندتر از قبلی است اینجای متن است که نوشته شده بود: «آقای دکتر، شما امروز قرار است استیضاح شوید. استیضاح یعنی اگر از باب ارائه توضیحات و استدلال عاجز ماندی، مسند را اشتباه نشستهای. اما پیش از بیان محورهای این استیضاح بگذارید به جد از خلف وعده شما گلایه کنیم. قول داده بودید که دو سه ماه یک بار به دانشگاه میآیید؛ اما همین دعوت مکرر ما از شما به دانشگاه امام صادقعلیهالسلام نزدیک به یک سال به طول انجامید تا موفق افتاد. شما حتی روی دعوت دانشجویان دانشگاه متعلق به سازمانتان را هم به زمین زدهاید. هرچند این فقط خطاب به شما نیست و ترس از حضور در دانشگاه و شنیدن نکات دانشجویان، بیماریای مسری است که سالهاست گریبان مسئولان را گرفته.»
الگوهای هوشمندانه کنترل سلبریتی کجاست؟
ادامه این متن دانشجویی در چهار محور تنظیم شده بود: نیروی انسانی، معاونتها، ساترا و سند تحول. در بحث نیروی انسانی، حرفها همانی بود که سالهاست در مورد صداوسیما مطرح میشود و اتفاقا مدیران فعلی هم با همین تعابیر به میز مدیریت رسیدند: «آقای دکتر، میدانید چرا کار سازمانتان لنگ میزند؟ چون آدم صداوسیمای انقلاب اسلامی را ندارید یا کم دارید. چرا این مشکل وجود دارد؟ چون دید بلندمدت برای تربیت نیرو ندارید. چگونه صداوسیما در 44 سال گذشته نتوانسته نیروی مورد نیاز خود را به اندازه کافی و با کیفیت مورد نیاز، تربیت کند تا بتواند خودش را از شر دوگانه سست تعهد نیرو یا تخصص خلاص کند.»
اما بخشی از متن به نسبت سلبریتیها و صداوسیما اشاره داشت که نشان میداد بیتدبیری مدیران فعلی در مواجهه با چهرههای مشهور، صدای امام صادقیها را هم در آورده است. بهخصوص اینجای متن که آمده بود: «در مساله چهرهها (معادل فارسی کلمه سلبریتی) اینطور به نظر میرسد که تیم جدید راجع به این مساله تدبیر خاصی دارد. پس رویکرد خود را در این زمینه بیان بفرمایید. آیا این تدبیر و کنترل چهرهها تنها به حذف برخی و برجستهکردن تعدادی نیروی دیگر بهجای آنها محدود میشود یا الگوهای هوشمندتری برای اداره این مساله مانند قراردادهای شهرت نیز در دستورکار قرار دارد؟ آیا این گزاره را میپذیرید که ترس از عدم توانایی کنترل چهرهها شما را به سمت عدم چهرهسازی سوق داده است؟»
انواری در موضوع معاونتهای سازمان صداوسیما و بهخصوص بخش معاونت خبر، رئیس سازمان را خطاب قرار داد و گفت: «صریح بگویید چه شد که بهار پرشور و حرارت معاونت سیاسی در بدو شروع کار این معاونت، اینطور به زمستانی در خبر گرایید که شاید خود دستاندرکاران خبر صداوسیما هم دیگری رغبتی به تماشای اخبار نداشته باشند؟ چه شد که با اینهمه دمودستگاه و نیرو نتوانستید روایت برتر در اغتشاشات را از آن خود کنید؟ چرا برد رسانهای اخبار سیما به پابند مصلحتسنجیهای غیرواقعی زنجیر شده؟»
در بخش دیگری از این ارائه دانشگاهی وقتی به بحث معاونت استانها رسید کنایه جالبی به شیوه پخش برخی از برنامههای تلویزیون داشت و آمده بود: «توجه به روستاها و شهرهای کوچک قطعا ارزشمند است و باید سطح آن از صرف پوششهای خبری خام و از پیش آماده مانند پوشش مشارکت در راهپیماییها و حضور مردمی، به انعکاس دغدغهها و بازنمایی واقعی تصویر این روستاها و شهرها در رسانه ملی ارتقا یابد.»
توجه به مخاطب اولویت تیم شما نیست
اما یکی از مهمترین بخشهای این پژوهش که مقابل رئیس سازمان صداوسیما خوانده شد و چند بار با احسنت بلند دانشجویان همراه بود، مباحث مرتبط با معاونت سیما و تولید سریال و فیلم در رسانه ملی بود. در بخشی از این متن آمده: «آقای دکتر جبلی، شیب کاهش مخاطبان سیما در سالهای گذشته نزولی بود تا اینکه به لطف شما سقوطی شد. از تحول با ما در معیار آنتن سخن بگویید. در تحلیل تفکرات تیم شما و آمارهای مفتضح مخاطبان سیما در این دوساله، برای ما محرز شده که توجه به مخاطب جزء اولویتهای اول تیم شما نیست. سریالها ضعیف، برنامهها ضعیف، گاهی اوقات تماشای برفک جذابیت بیشتری از دیدن شبکههای شما دارد. پس پخش برفک را در برنامه شبکهها قرار دهید که بر صرفهجویی در بودجه هم کمک میکند.»
با عنصر جذابیت دشمن نباشید
توجه داشته باشید که این متن را دانشجویان بسیج دانشگاه امام صادق(ع) خطاب به رئیس سازمان نوشتند و در بخشی از آن مدیران فعلی صداوسیما را متوجه عنصر جذابیت در تولیدات میکنند؛ «ای کاش به دوستان سیما بگویید توجه به عنصر جذابیت بهمعنی تولید سرگرمیهای لغو نیست که با آن دشمن باشند. تجربه برخی سریالهای گذشته نظیر گاندو و برنامههایی مانند مناظرات علمی و سیاسی نشان داد که جذب مخاطب فقط در [بازی با خطقرمزها] نیست؛ بلکه باید اندکی ظرافت به خرج داد و مهارت هنری داشت.»
باب بازاندیشی به ساترا بسته نیست
یکی از محورهای مهم این ارائه دانشگاهی به موضوع ساترا اشاره داشت. در بخشی از این ارائه آمده بود: «در حوزه ساترا علیرغم بهروز نبودن مقررات این سازمان در عرصه تنظیمگری همگرا، کافی نبودن حمایتهای بخشهای مختلف سازمان از این مجموعه و عدم توانایی سازمان در تعامل با دستگاههای ذیربط این حوزه، ما از جایگاه فعلی ساترا دفاع میکنیم به این دلیل که ریشه شکلگیری این سازمان بهحکم حکومتی رهبر انقلاب در سال 94 و اصل 144 قانون اساسی بازمیگردد. اما این حمایت ما به معنی بستن باب بازاندیشی برای جایگاه نهاد تنظیمگر صوت و تصویر فراگیر نیست. همینطور ما بهعنوان بسیج دانشجویی از مجلس مطالبه داریم که چرا قانون مناسبی در حوزه تنظیمگری تصویب نمیکند و از قوه قضائیه سوال میکنیم که چرا تعامل لازم در جهت تنظیمگری صوت و تصویر فراگیر و نظارت بر محتوای تولیدات VODها با سازمان ساترا انجام نمیدهد. همچنین دخالت برخی نهادهای پشتپرده مانند آنچه برای سریال سقوط رخ داد جای بسی تعجب دارد و ایکاش به خود یادآوری کنیم که فرهنگ این مرزوبوم را در جهت منافع مالی صاحبان پلتفرمها ذبح نکنیم.»
در بخش پایانی بیانیه بسیج دانشجویی هم به یکی از مشهورترین ایرادات مدیران فعلی سازمان اشاره شد که در نوع خودش جای تامل دارد؛ «بدانید با برخورد چکشی تحول از آب درنمیآید. به مدیران سازمانتان تاکید کنید: تعامل، تعامل و تعامل.»
در پایان قرائت این متن، مسئول واحد فرهنگی بسیج دانشگاه امام صادق(ع) گلایهای را مطرح کرد که همواره متوجه صداوسیما بوده و هست؛ گلایهای که به عدم شفافیت این سازمان بازمیگشت. انواری در این باره گفت: «اصلا مگر میشود برای خانهای که به داخلش نرفتهاید، ایدهای برای اصلاح و تحول ارائه کرد. حرف ما این است که دسترسی به اطلاعات داخل سازمان سخت است و هیچ مسالهای برای بچههای تشکل دانشجویی درمورد صداوسیما روشن نیست. این متنی هم که آماده کردیم هم حاصل یک سال تلاش و التماس به برخی از افراد داخل سازمان صداوسیماست.»
خوشاخلاقتر از عکسم هستم
بخش اول این مراسم در کمتر از یک ساعت تمام شد و تشکلهای دانشجویی سوالات و نقدهای خودشان را به گوش رئیس سازمان صداوسیما رساندند. حالا توپ در زمین پیمان جبلی افتاده است و بایستی به انبوه سوالات پاسخ میداد. به دعوت مجری پشت تریبون رفت. جبلی حرفهایش را اینگونه شروع کرد: « ابتدا بابت تاخیر عذرخواهی کنم. روز دانشجو 1401 قرار بود خدمت شما برسیم و به دلایل مختلف این جلسه به تاخیر افتاد. اما این واقعا بهخاطر ترس از دانشجویان و پاسخگویی نیست و دلایلی دیگری داشت.» رئیس سازمان صداوسیما یک لحظه مکث کرد و به عکسی که از او روی برد دانشجویی زده بودند اشاره کرد و گفت: «واقعا نمیدانم این عکس عصبانی را چه کسی از من گرفته؟ و هر کسی هم ببیند میگوید، چرا این جبلی، اینقدر عصبانی است؟» صدای خنده در سالن پیچید و فضا کمی که آرام شد، ادامه داد: «من معمولا خوشاخلاقتر از این عکس هستم.»
به ما میگویند شرکت زیانده دولتی
رئیس سازمان صداوسیما در ابتدای صحبتهایش برای اینکه تصویر دانشجویان را نسبت سازمان واقعی کند، به وضعیت بودجه سازمان صداوسیما تعریض زد و گفت: «خود را جای رئیس صداوسیما بگذارید، به شما میگویند یک شرکت زیانده دولتی هستید، چون پول تولید نمیکنید و درآمدی ندارید، بنابراین در بودجه به شما شرکت دولتی زیانده گفته میشود، چون شما شرکت دولتی زیانده هستید، بودجهای که به شما میدهم هم به اسم بودجه کمک زیان است. میگویم که خب این کمک زیان اما مابقی را چه کار کنیم؟ میگویند باید درآمدزایی کنید. هر کاری میخواهید انجام دهید تا پول دربیاورید، آنتن و فرهنگ و کل سازمان را بفروشید و درآمد کسب کنید. متاسفانه باید بگویم تا اطلاع ثانوی همچنان منبع جبران هزینههای رسانه ملی پخش آگهی بازرگانی است. بنگاههای اقتصادی که تبلیغ آنها در صداوسیما پخش میشود جزئی از اقتصاد کشور ما را شکل میدهد، حتما باید از آنها حمایت شود اما نه زورکی و تحت اجبار و نه بهخاطر اینکه چون نگران خرج و مخارج و حقوق و نان شب 30 هزار همکار عزیز هستیم بخواهیم هر تبلیغی پخش شود.»
دولت قبل تا آخرین روز کارش مجوز سریالی داده است
جبلی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه انتظارت از رئیس سازمان صداوسیما باید مبتنیبر واقعیتهای موجود باشد، گفت: «میگویند صداوسیما موظف است تولیدات نمایش خانگی را کنترل کند. آماده میشویم و اولین کار این است که صداوسیما مجوز تولید بدهد اما تا چشم باز میکنیم 250 مجوز تولید برنامه و سریال از وزارت ارشاد دولت قبل باقیمانده است. تا آخرین روز دولت قبل همچنان مجوزهای سریالی صادر میشد. ما الان با 250 مجوز مواجه هستیم که خیلیها تولید شده و هزینههای تولید بسیار سنگین 40-30 میلیارد و حتی 70 میلیارد و برخی بیشتر بود. الان به شما میگویند تنظیمگری کنید اما من چه کار میتوانم انجام دهم؟»
جبلی در توضیح وضعیت فعلی شبکه نمایش خانگی گفت: «تنها راهی که باقی مانده این است تا زمانی که به مرحلهای برسیم که از ابتدا مجوزها را خود ما بدهیم، فعلا اینهایی که تولیدشده را بررسی کنیم و تیزیها را بگیریم و ممیزی کنیم و بعد پخش شود. اگر پخش نشود آن کسی که تولید کرده، میگوید من با چیزی به نام نظام جمهوری اسلامی روبهرو هستم و کاری ندارم کدام دولت است، دولت به من مجوز داده است و تولید کردم و 70 میلیارد هزینه کردم. شما حق ندارید بگویید چون دولت عوض شده مجوز دولت قبلی بیخود بوده و پول خود را دور بریزید. کلی هزینهشده و بدهکاری دارند. میگویند هر جایی اشکال دارد ممیزی کنید. اشکال را برطرف کنید. حرف نامربوطی نیست و ما هم باید بگوییم این سکانس و این دیالوگ و... را بردارید و درنهایت اینجا را عوض کنید و کار را اینطور تمام کنید و... . ته این کار چه چیزی میماند؟ پلتفرم ناراضی است، تهیهکننده ناراضی است، ما ناراضی هستیم. از همه مهمتر مردم و مخاطب ناراضی هستند. مخاطب حق دارد. سر و ته سریال را زدید و دیالوگ را برداشتید و کل این داستان مسموم شد. چطور میخواهید این را درست کنید؟ دو سکانس رقص و مشروبخوری و... را بردارید منتها این مفهوم در روح این سریال رسوخ کرده است و شما بهعنوان جمهوری اسلامی مجوز دادید.» رئیس سازمان صداوسیما در پاسخ به اینکه چرا فرآیند قانونی نظارت در شبکه نمایش خانگی همچنان بلاتکلیف است هم گفت: «چرخه بررسی محتوا، صدور مجوز، کنترل و نظارت تولید باید ضمانت اجرایی داشته باشد. امسال با کمک مجلس حکمی را در بودجه آماده کردهایم تا این چرخه کامل شود اما شورای نگهبان صلاح ندانستند که این حکم را تایید کنند و گفتند جنسش بودجهای نیست. دوباره به مجلس آوردیم تا جنس آن را بودجهای کنیم اما با این نظر دوستان در مجلس مواجه شدیم که وقتی شورای نگهبان رد کرد شما هیچ کاری نمیتوانید انجام دهید. گفتیم ایراد گرفته و این ایراد را رفع کردیم تا مشکل حل شود. حرف من این است که از یکسو میگویید قانون وجود ندارد و شب و روز را بههم میدوزیم تا قانون را تکمیل کنید اما قانون که میآید اشکال و ایراد گرفته میشود.»
سوار اتوبوس در حال سقوط ته دره شدهام
پیمان جبلی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به وضعیت امروز صداوسیما گفت: «صداوسیما در روند نزولی 10 ساله قرار گرفته و فرآیند نزولی مخاطبان صداوسیما از سال 92-91 شروع شده بود. من نیامدم اینجا بگویم قبلیهای من، مفسد و فاسد بودند و ما سوپرمن هستیم و میخواهیم کار بزرگی کنیم. باید انصاف را رعایت کرد. در کل دنیا از زمانی که پخش اینترنتی و شبکههای اجتماعی و رقبای برودکست به وجود آمدند، روند مخاطبان تلویزیون در جهان نزولی شد. چه در انگلیس و آمریکا و چه در منطقه ما فرقی نمیکن،. پس بخشی از روند نزولی مخاطب به این موضوع برمیگردد اما بخشی هم به همان نکتهای برمیگردد که سال گذشته عنوان کردم. ما بهعنوان صداوسیما و خالقان محتوا اعم از تهیهکنندگان، کارگردانان، نویسندگان، فیلمنامهنویسها باید مشترکا بگوییم که درقبال چنین وضعیتی مسئولیم و باید به این فکر کنیم که برای تغییر این مسیر چه باید کرد؟ فرض کنید که یک اتوبوس سنگین درحال سقوط در یک سرازیری را برعهده شما گذاشتهاند و شما جای راننده نشستهاید. اتوبوس با سرعت به ته دره میرود. در آن حالت کاری که باید انجام دهید این است که دقت کنید از روبهرو اتوبوس به سنگ نخورد، در انتهای سرازیری و وقتی اتوبوس به دشت رسید بهترین مسیر برای اینکه فرمان را بچرخانید و چپ نکنید، پیدا میکنید و بعد از اینکه جای امنی پیدا کردید باید بررسی کنید که چطور میشود اتوبوس را به بالا هدایت کرد.»
من و جلیلی آبرویمان را وسط گذاشتیم
او به انتقادهایی که از او و تیم جلیلی میشود اشاره کرد و گفت: «ما آبرو، حیثیت، تجربه 31 ساله خود را گذاشتیم و آمدیم و این کار را قبول کردیم. درمورد آن برادر عزیزی (وحید جلیلی) که میگویند از جدیترین منتقدان صداوسیما بود باید بگویم که شاید هرکسی جای آن فرد بود، در صداوسیما مسئولیت نمیپذیرفت، چون بالاخره میخواهد در جایگاه منتقد باقی بماند و وقتی مسئولیت بگیرد در معرض نقد قرار میگیرد. همه ما آبرو، حیثیت، تجربه، توانمندی خود را وسط گذاشتیم تا بتوانیم این مسیر را تغییر دهیم. اگرچه ممکن است در یک دوره زمانی دچار یک رکود و رخوت شویم اما حرفمان این است که نباید به این رخوت عادت کنیم و ناامید شویم.»
پیمان جبلی بار دیگر نسبت به آنچه از رئیس صداوسیما انتظار دارند، تاکید کرد که مبتنیبر واقعیتها نیست و گفت: «میگویند که رئیس صداوسیما از رهبری حکم دارد، جایگاه او در قانون اساسی مشخص است. همه باید از آن حساب ببرند و شما از همه قدرتمندتر هستید اما وقتی با برخی مسائل روبهرو میشویم اینطور نیست، مسئولیت رسانه و مطالبی که باید بدان توجه شود زیاد است و واقعیتهایی وجود دارد که مثال میزنم.»
او با اشاره به مصادیقی حرفهایش را اینگونه تکمیل کرد و گفت: «زمانی که هک سامانههای سوخت اتفاق افتاد بهیاد دارید، در لحظه صداوسیما ورود کرد. مردم در خیابان و سوار ماشین بودند و صداوسیما بلافاصله تمام شبکههای رادیویی را بسیج کرد که به مردم آرامش بدهد و اعلام کرد که اتفاق زودگذر است و برای اولین در تاریخ صداوسیما اذعان شد که این حمله سایبری است. تاکنون اسمی از حمله سایبری در صداوسیما برده نشده بود. این خطر اعلام شد و مردم هم همراهی کردند، چون میتوانستیم روایت اول را دست خود بگیریم.»
در شروع اغتشاشات ۱۴۰۱، برای گرفتن یک فیلم ۳روز التماس کردیم
او به ایرادهایی که به رسانه ملی در قضیه اتفاقات پاییز 1401 میگیرند، اشاره کرد و گفت: «میگویند چرا در ماجرای فتنه اخیر در یکی دو روز اول، روایت دست ما نبود؟ چون سررشته مدیریت افکار عمومی در همان روزهای اول به دلیل اینکه نتوانستیم روایت اول را تثبیت کنیم از دست ما خارج شد. ما مسئول در دست گرفتن افکارعمومی هستیم اما چرا این اتفاق افتاد؟ سه روز خواهش و تمنا کردیم و درخواست کردیم فیلم این صحنه را به ما بدهید تا به مردم بگوییم ضرب و شتمی در کار نبوده است. این فیلم سه روز طول کشید تا به دست ما رسید. در این سه روز مجبور بودیم قسم حضرت عباس(ع) بخوریم که اتفاقی نیفتاده است. شاهد مثال دیگری نداشتیم. درواقع این مطلب را نمیتوانستیم اثبات کنیم، به شکلی که باورپذیر باشد. حرفم این است که همیشه بحران هک سامانههای سوخت نیست، بحران همیشه بحران آب اصفهان نیست. جنس بحرانها با هم فرق میکند و روش مقابله با بحرانها متفاوت است. هر چقدر از درون سازمان و رسانه به انسجام رسیده باشیم و مدیریت یکپارچه و قرارگاهی محکمتر باشد، حتما قدرت و سرعت مقابله با بحرانها بیشتر میشود.»
30 هزار کارمند داریم و 500 پست مدیریتی را حذف کردیم
جبلی در بخش دیگری از صحبتهایش به مشکل فربه شدن سازمان صداوسیما هم اشاره کرد و گفت: «حجم سازمان زیاد است و ماموریت ما متناسب با تحول محتوایی و رویکردی جمعوجور کردن ساختار است. بین همه نقدهایی که وجود داشت یک نکته بود که گفتند بارکالله که دو شبکه را کم کردید. کم کردن شبکهها یا زیاد کردن آنها برای ما اولویت ندارد، آنچه برای ما اولویت دارد تحول در آنتن است. تحول اقتضا کرد دو شبکه را کم کنیم و کردیم. در اصلاحات ساختاری سازمان و معاونتهای مختلف تا امروز 500 ساختار و مدیریت حذف شده است. این را شاید خبر نداشتید. مدیریت یعنی یک مدیر، یک ماشین، یک منشی و یک دفتر و یک دستک حذف شد. با این ترتیب بود که 500 عنوان مدیریت در سازمان حذف شد.»
او بار دیگر تاکید کرد که در حذف ساختارها و مدیریتها باید حواسش به کارکنان سازمان باشد و گفت: «این روی پیشانی ما چسبیده که شما شرکت زیانده هستید و ما باید دست روی زانوی خود بگذاریم و خود را کوچک کنیم و هزینهها را کاهش دهیم و صرفهجویی کنیم. این کار را شروع کردیم. بالاخره من رئیس سازمان صداوسیما با 30 هزار کارمند و 18 هزار نفر بازنشسته هستم، باید مراقب باشم حرفی که میزنم بهگونهای نباشد همکاران من در سازمان نگران شوند ولی این اطمینان را به همکاران و افراد در بیرون سازمان میدهم که با کمترین هزینه این چابکسازی اتفاق میافتد.»
صداوسیما وابسته به 4 تا سلبریتی وطنفروخته نیست
رئیس صداوسیما در بخشی از صحبتهایش به اتفاقاتی که در فضای تلویزیون و سینما در پاییز 1401 رقم خورده بود اشاره کرد و گفت: «یک تصویر دروغین برای بخش عظیمی از جامعه نخبگانی جامعه که هنرپیشه، بازیگر، سلبریتی بودند، شکل گرفته بود که میگفتند کار نظام فردا تمام است. یکی از کارگردانهای سرشناس به من میگفت سر صحنه رفتم و بازیگران به من میگفتند اجازه دهید دو سکانس ضبط کنیم که در یکی زنان باحجاب باشند و در دیگری بیحجاب. فکر میکردند که اگر نظام سقوط کرد، بقیه را با مدل بیحجاب ادامه دهند تا زحمتشان از بین نرود. این میزان عمق و تاثیر جنگ ترکیبی دشمن روی قشری از جامعه شدید بود که انتظار داشتند همین فردا کار نظام تمام شود.»
پیمان جبلی بدون اینکه به نام هنرمندی اشاره کند، نسبت به رویهای که برخی از چهرههای مشهور در پاییز 1401 در پیش گرفته بودند انتقاد کرد و گفت: «در چنین وضعیتی کسی که تا دیروز وقتی اسمش میآمد، برای برنامه مخاطب میآورد و شبکه با اسم او خودش را بالا میکشید، به نظام لگد زد. او درحقیقت به مردم لگد زده و به اعتقادات خود لگد زده بود، لگد به نمکدانی زد که نمک آن را خورده بود و نمکدان را شکست. از من انتظار دارید برای اینکه پرمخاطب شوم خواهش و التماس کنم که او بیاید؛ یعنی چشمپوشی کنیم؟ شما و مردم اجازه این کار را میدهید؟ آیا میتوانستیم برنامههایی را بسازیم بدون التماس و پذیرش ذلت دربرابر کسانی که به اعتقادات و تاریخ این کشور پشت پا زدند؛ آن هم کسانی که از این نظام ارتزاق کرده بودند و به این نقطه رسیدند و حالا به آن پشتپا میزدند؟ ما نمیتوانیم و نخواهیم توانست که این کار را انجام دهیم. پس کار کمی نبود وقتی شب عید نوروز بدون التماس از برخی چهرههای اینچنینی برنامه ساختیم. اگر با ذرهبین تحولیاب نگاه کنیم، ولو در نشانهها جزئی، باید بگویم که کار کمی نبود بتوانیم اثبات کنیم صداوسیما وابسته به چهار سلبریتی وطنفروخته نیست.»
صداوسیما حاجآقا قرائتی را سلبریتی کرد
رئیس صداوسیما در تبیین نظرات خودش درخصوص چهرههای مشهور هم مثال جالبی زد و گفت: «سلبریتی به شکل عام و مطلق شاید صحیح نباشد، ما در صداوسیما یکی از محبوبترین و دوستداشتنیترین سلبریتیها را داریم که در طول 44 سال، روزبهروز محبوبیت و احترامش بین مردم بیشتر شده و الان هم آرزو میکنیم خدا شفای عاجل به ایشان بدهد؛ آن هم آقای قرائتی است. ایشان هم یک سلبریتی است. صداوسیما هم ایشان را سلبریتی کرده است. پس سلبریتی واژه مطلقا منفی نیست.»
مردم از قیافه بعضی از سلبریتیها بدشان میآید
وی در این موضوع ادامه داد: «حرفم این است که در درجه اول باید ما هم رابطه خود را با چهرهها و افرادی که رابطه خودشان را با فرهنگ، تاریخ و مردم قطع کردهاند، قطع کنیم. تعارف هم نداریم. بخش عظیمی از مردم بدشان میآید حتی قیافه اینها را ببینند. در مقابل چهرههایی هم هستند که به نظر میرسد شاید به دلیل فشارهای سنگین مجبور بودند علیرغم میل باطنی خود حرفی بزنند؛ ما در سازمان را به روی آنها نبستیم. با جرات این را بیان میکنم. خیلیها به ما مراجعه میکنند که تهدید به قتل زن و بچه شدهاند. یا روی واتساپ و پیامرسانها، پیامهایی برایشان میآمد و مجبور بودند یک جا، چیزی بگویند. آنها در جلسات به ما میگفتند که دل ما با شماست و حاضر هستیم کار کنیم و کار هم میکنیم. در سازمان صداوسیما روی کسی که احترام به مردم میگذارد باز است. اما کسی که همچنان در عالم هپروت و اوهام سیر میکند را سراغ نمیگیریم و بگذارید در همان دنیای اوهام خود بماند.»
از شما هم میتوانیم سلبریتی بسازیم
پیمان جبلی به تربیت چهره و سلبریتی شدن در صداوسیما اشاره کرد و گفت: «در کنار این مساله تربیت چهرههای جدید، کشف چهرههای جدید وجود دارد. در ماههای بعد از فتنه، چهرههای جدید کشف شدند که الان تبدیل به سلبریتی شدهاند منتهی سلبریتیهای ارزشی هستند. چهبسا بین شما افرادی باشند که قابلیت داشته باشند دو روز دیگر به صداوسیما بیایند و سلبریتی شوند. بنابراین باید کشف کنیم، تربیت کنیم و البته جذب هم داشته باشیم برای چهرههایی که رابطه خود را قطع نکرده و میخواهند در خدمت مردم باشند.»
سند تحول به تنهایی کافی نیست
در ادامه این نشست، نوبت به پرسش و پاسخ دانشجویان حاضر در سالن رسید. جالب اینجا بود که در ادامه نشست، تصویر پیمان جبلی روی برد دعوت، تغییر کرد و تصویر مهربانانهتری از او گذاشتند. رئیس صداوسیما در پاسخ به سوالی درخصوص نحوه دسترسی و کارکرد سند تحول صداوسیما گفت: «در اولین نشست سراسری مدیران سازمان صداوسیما این سند تحول توزیع و منتشر شد و الان در دسترس همه است. منتها سند تحول به تنهایی کافی نیست. یعنی باید این سند در حوزههای طرح و برنامه که میرود تبدیل به برنامه و بودجه و تک برنامههایی شود که تعهد شبکههاست که انشاءالله این اتفاق رخ دهد منتها اصل سند تحول را همه دارند و دسترسی هم وجود دارد.»
شرعا اجازه نمیدهم در صداوسیما قبیلهگرایی اتفاق بیفتد
یکی از سوالاتی که در این نشست مطرح شد، در مورد وحید جلیلی بود. یکی از دانشجویان با انتقاد از رویه بهکارگیری نیروهای جوان در سازمان صداوسیما گفت: «درخصوص قبیلهگرایی در دوره شما شاهد بخش عظیمی از قبیلهگرایی در جریان منتسب به آقای جلیلی هستیم. آیا ظرفیت دیگری در سازمان غیر از بچههای حسینیه هنر نیست که شما بخواهید استفاده کنید؟»
پیمان جبلی هم در پاسخ گفت: «به دیدگاه شما احترام میگذارم ولی به معنای موافقت بنده نیست. قبیلهگرایی به این مفهوم است که یک عده را راه بدهید و دست خود را جلوی بقیه بگذارید و اجازه ندهید بقیه راه پیدا کنند. اما وقتی خودم در جایی مسئولیت پیدا میکنم دوستان من میگویند حاضر هستیم کمکتان کنیم، میگویم بیایید کمک کنید و بقیه هم کمک کنند. این به معنای قبیلهگرایی نیست. سازمان برنامههای موفقی در این مدت اخیر ساخته که باعث خشم و غضب دشمن شده. باعث شده بنده 4 بار در طول سه ماه تحریم شوم و این نشان میدهد برنامههای ما موفق بوده است. من میگویم به تمام افراد وفادار به فرهنگ و هنر و ارزشهای جامعه باید میدان داده شود و صددرصد به این قضیه باور دارم. من در خودم چیزی به نام قبیلهگرایی و گروهگرایی ندیدم. من در رأس سازمان هستم و امانت رسانه ملی را بر دوش خود احساس میکنم و شرعا اجازه نمیدهم در سازمان صداوسیما قبیلهگرایی اتفاق بیفتد. اگر قبلا اتفاق افتاده الان نباید باشد؛ قبیلهگرایی به این معنا که در را قفل کنیم و بگوییم عدهای نمیتوانند وارد سازمان شوند. روزهای اولی که من مسئولیت پیدا کردم شاید با تکتک عزیزانی که در حوزه جبهه فرهنگی انقلاب فعال بودند جلسه گذاشتم. جلسه تکی داشتیم، به این معنا که هیچ یک از دوستان کنار من نبودند. به قدری این جلسات نزدیک، صمیمی و گرم بود و حاکی از اینکه نیاز داریم با این دوستان ارتباط داشته باشیم که دو روز دیگر وقتی به برخی از توصیههای اینها عمل نکردیم گفتند مگر قرار نبود شما این کارها را کنید؟ گفتم ما با شما صحبت کردیم و نظر شما را گرفتیم، نگفتیم هر چه شما گفتید ما همان را عمل میکنیم! 5 توصیه را عمل کردیم و 4 توصیه هم نتوانستیم عمل کنیم. پس با همه عزیزان سعی کردم ارتباط داشته باشم و ارتباط داریم. باز هم تکرار میکنم که حجم چالش فرهنگی که با آن روبهرو هستیم و شاید بیش از هر زمان دیگری است بهگونهای است که شانههای صداوسیما به تنهایی کافی نیست تا این بار را تحمل کند و باید همه شانهها زیر بار مسئولیت بروند و کمک کنند. تا الان از کسانیکه توانستند بیایند و کمک کنند، با واسطه میشناختند، علاقهمند بودند یا خود مراجعه کردند استفاده شده و برای بقیه هم در باز است و اگر علاقه داشته باشند از ظرفیت رسانه ملی استفاده کنند ما در خدمت هستیم.»
برای کسانی که از ما بدشان میآید به IRIB سوم نیاز داریم
در بخشی از این نشست به پیوست فضای مجازی در صداوسیما اشاره شد و جبلی در پاسخ گفت: «ما باید سه IRIB داشته باشیم. اگرچه تا رسیدن به این هدف فاصله داریم، اما مسیری است که باید طی کنیم. یک IRIB است که الان داریم و صداوسیما در قالب یک رسانه برودکست سنتی است؛ تلویزیون، رادیو و همان چیزی که الان میبینید. دومین IRIB در امتداد برودکست در فضای مجازی است که تلوبیون به نظر میرسد در این دوره رشد قابل توجهی داشته است و مخاطبان آن چند برابر شده است؛ و الان بهعنوان پرمخاطبترین تلویزیون مجازی در ایران است که در این دوره حمایت ویژهای داشت. IRIB سوم همانی است که هیچوقت نباید اسم و رسمی از آن در فضای مجازی ببینید. یعنی IRIB بدون پرچم و عنوان و اسم است. آن مخصوص جایی است که وقتی کسی با ما قهر کرده حرف میزنیم. کسی که پای تلویزیون نمینشیند. کسی که محتوای ما را نمیبیند. اصلا از قیافه ما بدش میآید، باید با او در فضای مجازی و فضاهای دیگر با زبان خود او صحبت کنیم. این IRIB سوم است.»
2 پروژه بدون نشان صداوسیما در اروپا و غرب آسیا داریم
جبلی در بخش دیگری از نشست گفت: «ما در حوزه برونمرزی این کار را کردیم که پروژههایی را در پیش بگیریم که اسم و رسم ما را نداشته باشند. یک کار در اروپا، یک کار در غرب آسیا، در لبنان، انجام دادیم که با همین رویکرد، یعنی رویکرد بدون نام و نشان، انتقال محتوا کنیم. این کار در حوزه برونمرزی بسیار موفق بوده است. اینکه میگویم بسیار موفق بوده اغراق نیست یعنی توجهاتی که به این دو کار پروژهای رسانهای در رسانههای بزرگ منطقهای و بینالمللی داده میشود توجهات کمی نیست و نشان میدهد مسیر درستی است. در فضای داخلی IRIB سوم را هنوز نتوانستیم آنطور که میخواهیم تقویت کنیم و انشاءالله تثبیت کنیم که این هم جزء کارهایی است که باید انجام شود. صداوسیما بهعنوان یک رسانه سنتی و یک سازمان رسانه دولتی (نه به معنای وابسته به دولت؛ یعنی رسانهای که حاکمیتی است) بدنهای است که خود را با رسانه سنتی برودکست تطبیق داده است. اینکه آن را تبدیل به رسانه فعال در فضای مجازی کنید کار سختی است. کار فضای مجازی کار امثال من که نسل فضای مجازی نبوده، نیست. کار کسی است که با فضای مجازی بزرگ شده و با فضای آن انس دارد و با آن زندگی میکند. در مسیر تقویت رویکرد رسانه ملی در فضای مجازی برای دستیابی و دسترسی به حداکثر مخاطب این تیپ افراد را استفاده میکنیم و امیدواریم بتوانیم هرچه زودتر آثار را در حد و اندازهای که قابل ذکر باشد داشته باشیم. در این حوزه ضعف داریم و باید تقویت کنیم.»











