متوسط بارندگی در کشور ما، از متوسط جهانی بسیار کمتر است. بهطور تقریبی این میزان سه تا چهار برابر کمتر از میزان جهانی است. بر همین اساس کشور ما نیازمند مدیریت درست منابع آبی است. متاسفانه طی دهههای اخیر، فرهنگی در کشور ما ایجاد شده است که متناسب با دارایی ما از نظر منابع آبی نیست. این فرهنگ، فرهنگ بسیار مصرفی است و متاسفانه دستگاههای مسئول به جای آن که شرایطی را فراهم کنند که مردم در زمینه مصرف آب، به سمت صرفهجویی بروند و مانع از مصرف بیرویه آن شوند با سدسازی مکرر به گسترش آن دامن زدند. بهگونهای که براساس این سدسازیها آب را به شهرهای گوناگون یا زمینهای کشاورزی جدید( نه زمینهای کشاورزی قدیم) منتقل کردند. این روش موجب شد که مردم و کشاورزان تشویق به استفاده از آب شوند. این اشتباهی است که وزارت نیرو در سالهای اخیر درحوزه مدیریت منابع آبی داشته است و موجب تبدیل شدن چنین فرهنگی به یکی از عوامل اصلی بحران کمآبی شده است. سدسازی مکرر به مرور زمان و در دهه اخیر موجب شد قناتهای کشور خشک شوند و مردمی که در گذشته از آب رودخانهها استفاده میکردند با کاهش آبهای جاری یا سطحی، به سراغ حفر چاه بروند. به عبارتی با سدسازیهای بدون کارشناسی، وزارت نیرو از دو سو به منابع آبی کشور لطمه وارد کرد. منابع آبی سطحی (که رودخانهها هستند) توسط مسئولان یا وزارت نیرو تصاحب شد و کاهش بسیار پیدا کرد و منابع آبی زیرزمینی هم با حفر چاههای عمیق مجاز یا غیرمجاز توسط مردم رو به نابودی گذاشته است. همین مساله موجب شد که ما به یکباره به جای اینکه تا سقف 40 درصد از منابع آبی تجدیدشونده کشور را مورد بهرهبرداری قرار دهیم، از این منابع تا 80 درصد استفاده کنیم. همین اجبار در استفاده، برابر با بحران است.
حال که تعریفی از بحران در اختیار داریم باید راهکارهای مقابله با آن را نیز بیابیم و برشمریم. برای چنین بحرانی در کشور در ابتدا باید رئیسجمهوری به صورت فوری دستور دهد که ساخت هرگونه سد و پروژههای انتقال آب در کشور ممنوع است. علاوهبر آن اگر در خروج از بحران مصمم هستیم باید پولهایی که برای این پروژهها تخصیص داده شده است را در جهت اصلاح الگوی آبیاری، اصلاح الگوی کشت و آموزش مردم مورد استفاده قرار دهیم. در کنار آن، سدهایی را که در این سالها به اشتباه ساخته شده است، نیز در این راستا از بین ببریم. برای نمونه وزارت نیرو در کنار پارک ملی گلستان، سد گلمندره را در دستور کار دارد. این سد با 120 میلیارد تومان بودجه در درهای خشک ساخته میشود و در چندقدمی آن پارک ملی در آتش است و بخشی از درختان آن در حال نابودی است. در همین فضا برای محیطبانان و مشکلات جنگل و حفاظت آن پولی در کار نیست. بنابراین ما نیاز داریم مدیریت درست هر چه زودتر پیگیری و اجرایی شود. چنانچه اگر تخصیص منابع درست انجام میگرفت و نگاه بتونی و مهندسی در کشور حاکم نبود قطعا توجه به محیطزیست و نحوه بهرهبرداری از منابع آبی بیشتر و بهتر میشد.
ما برای خروج از شرایط فعلی نیاز داریم به عقب بازگردیم؛ گذشتهای که دارای فرهنگی بوده که طی هزاران سال ضامن بقای تمدن ما شده است. البته طبیعتا منظور بازگشت به گذشته با محدودیتها و کمبودهای آن نیست بلکه ما به دنبال آن هستیم که شرایط کشور را بهگونهای تغییر دهیم که با پتانسیلهای طبیعی کشورمان و بر مبنای دانش بومی خودمان حرکت کنیم و با استفاده از تجربه چندهزار ساله، آبهای کشورمان را که تبخیر آن به دلیل گرمای زیاد، بسیار بالاست نه در پشت سدها بلکه در سفرههای آبهای زیر زمینی یا در امتداد رودخانهها داشته باشیم. به هر حال تنها با مدیریت صحیح و تلاش برای فرهنگسازی میتوانیم از بحرانهای اینچنینی خارج شویم. وقتی مردم دریابند آب چقدر با ارزش است و چگونه باید از آن استفاده کنند آن زمان میتوانیم امیدوار باشیم که در برابر چنین بحرانی با برنامهریزی و مدیریت میتوانیم سر سلامت بیرون بیاییم.
شماره ۱۴۵۲ |
صفحه ۱ |
صفحه نخست
دانلود این صفحه
فرهنگ؛ عامل اصلی بحران کمآبی
حسین آخانی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران











