به نظر شما از چه مقطع تاریخی میتوانیم عقبه مبارزه علیه رژیم پهلوی را در تاریخ معاصر پی بگیریم؟
به یک معنا میتوان گفت انقلاب اسلامی ایران از یک جهت تداوم انقلاب مشروطه است. در واقع مقدمات مبارزه مردم ایران با سویههای استبداد و استعمار از انقلاب مشروطه شروع میشود که در آن مقطع تاریخی نتیجه این مبارزات منجر به پیدا شدن نظام سیاسی مشروطه در ایران و ساقط و برچیده شدن رژیمهای سلطنت مطلقه از تاریخ ایران میشود اما آنچه بعد از مشروطه اتفاق میافتد دو صحنه منفی متفاوت است که در این دو صحنه منفی نیروهای مبارز سیاسی و اجتماعی به وجود میآیند و علیه این دو صحنه منفی وارد مبارزه میشوند. نخستین صحنه منفی که بعد از انقلاب مشروطه پیدا میشود وضعیت غیرقابل تحمل و هرج و مرجی است که در تاریخ معاصر ایران بهوجود میآید و مجموعهای از ناامنیها و بیدولتیها را در فاز نخست شکل میدهد. با روی کار آمدن رژیم پهلوی صحنه منفی دوم تاریخ ایران رقم میخورد. رژیم پهلوی با سیاستهایی که پی میگیرد تمامی فضایل انقلاب مشروطه را به ظاهر از بین میبرد و نابود میکند. مهمترین فضیلت مشروطه را اگر به دست آوردن استقلال در یک جهت و در جهت مهمتر دستیابی به آزادی بدانیم، هر دو این فضیلتهای اساسی با سر کار آمدن پهلوی مخدوش میشود. اما استقلال ایران در شرایط جدید به این دلیل دچار نابسامانی میشود که حکومت پهلوی با کودتا و با مقدمات کودتا قدرت را به دست میگیرد و کم و بیش نهتنها خود کودتا با حمایتهای نیروهای خارجی به نتیجه میرسد بلکه در فرآیند حکومت رژیم پهلوی وابسته به کشورهای خارجی بهویژه اروپاییها میشود. بنابراین باید بگویم یک رژیم وابسته بر سر کار میآید که عمدتا استقلال سیاسی ایران را دچار تزلزل میکند و به لحاظ آزادی هم یک دیکتاتوری مدرن را به صحنه سیاسی ایران باز میگرداند و آن دو فضیلت آزادی و استقلال را که انقلاب مشروطه در پی آن بود، به این ترتیب از بین میبرد. پس در جمعبندی سخنانم میگویم که دوران رژیم پهلوی با مخدوش کردن استقلال و آزادی زمینه مبارزات سیاسی اجتماعی ایران را به وجود میآورد و علاوهبر اینکه جایگزینی برای فضیلتهای مشروطه نمیآورد رذیلت استبداد را دوباره به چرخه حکومتی ایران بازمیگرداند.
شــــما مهمترین بحرانهای سیاسی استبداد مطلقه پهلوی را چگونه برمیشمارید؟
یکی دیگر از سویههای جدید حکومت پهلوی این است که در دوره پهلوی حکومتهای سکولار جای حکومتهای دینی گذشته را اشغال میکند. در گذشته دولتها فضای سیاسی- اجتماعی کشور را منفک از باورها و اعتقادات مردم نمیدانستند و به نوعی با این باورها همسویی و قرابت نداشتند اما با روی کار آمدن پهلویها بهویژه پهلوی دوم برای نخستین بار جامعه ایران که فضای دینی در آن غالب بود، رو به سوی دولت سکولار میرود و به دولتی بدل میشود که در فضای عمومی به دولت دینستیز شهرت مییابد و به جای حکومتهایی که حداقل در ظاهر با فضایل و ارزشهای دینی هماهنگ بودند دولت سکولار را حاکم میکند. بنابراین نهتنها دولت پهلوی بحرانی از تاریخ معاصر ایران برنمیدارد، بلکه بحران گذشته را بازتولید میکند و بحران جدیدی به بحرانهای گذشته ایران اضافه میکند.
با توجه به شرایطی که توصیف کردید و با توجه به شکافهایی که سیاستهای تجددگرایانه رژیم پهلوی در ساختار طبقاتی ایران بهوجود آورد، مهمترین نیروی اجتماعی که علیه رژیم دست به بسیج مردمی زد، کدام نیروی اجتماعی بود؟
روحانیت مهمترین نیروی اجتماعی بود که بهتدریج وارد مبارزات سیاسی- اجتماعی ایران میشود. در این مبارزه گرایشهای متنوعی در درون خود روحانیت نیز شکل میگیرد که در یک تقسیمبندی کلی میتوانیم از سه دسته روحانیت نام ببریم؛ نخست، نیروهای مذهبی محافظهکار که در عمل علاقهای به مبارزه سیاسی از خود نشان نمیدادند، دوم، نیروهای مذهبی اصلاحطلب که مبارزه درون نظامی را دنبال میکردند و سوم، نیروهای مذهبی انقلابی که این افراد در تلاش بودند به صورت ریشهای و بنیادی وارد مبارزه رژیم پهلوی بشوند که عمدتا این جریان از دهه 40 به رهبری امام خمینی(ره) شکل میگیرد.
امام خمینی(ره) در واکنش به کدام جنبههای دولت مطلقه پهلوی اساس و مختصات مبارزات سیاسی خود را پدیدار کردند؟
عمدتا سه مشکل اساسی در عرصه سیاسی اجتماعی ایران وجود دارد که اینها باعث شکلگیری مبارزات مذهبی سیاسی علیه رژیم پهلوی شده است؛ یکی معضل استبداد و دیگری مشکل استعمار و وابستگی است. از منظر روحانیت مهمترین معضل و مشکل حکومت پهلوی جایگزین کردن دولت سکولار به جای حکومتهایی بود که کم و بیش خود را ملزم و مقید به رعایت احکام اسلامی میدانستند. امام خمینی(ره) تلاش میکرد با مبارزه بتواند این سه مشکل را حل کند و میتوان با قطعیت گفت شأن نزول انقلاب اسلامی ایران چنین چیزی بوده است که البته در آن دوسویه استبداد و وابستگی نیروهای غیرمذهبی نیز با حکومت پهلوی مطرح بود. اما برجستگی مبارزه امام(ره) این بود که مبارزات سیاسی را با تکیه بر یک ایدئولوژی مذهبی و دینی رهبری میکرد و به پیش میبرد. تلاش روحانیت مذهبی به رهبری امام این بود که در یک شرایط تاریخی بتواند بر استبداد و استعمار غلبه کند و آزادی و استقلال را به نظام سیاسی- اجتماعی ایران باز گرداند و حاکم کند. اما این آزادی و استقلال باید همزمان بتواند خود را با ارزشهای دینی در سطوح مختلف هماهنگ کند، بهگونهای که استقلال و آزادی در زیر سایه ایدئولوژی مذهبی و ارزشهای دینی احیاء میشدند.
به نظر شما در دوران مبارزه سیاسی امام خمینی (ره)صرفا به دنبال طغیان علیه استبداد، استعمار و دولت سکولار بودند تا در جریان مبارزه پایههای حکومت دینی را طرحریزی کنند؟
یکی از دستاوردهای مهم مبارزه امام(ره) این است که در پیشینه سیاسی ایران هیچگاه ایدئولوژی مذهبی، برای مبارزه علیه قدرت حاکم شکل نگرفته بود. بعد از دهه 40 اساسا ایدئولوژی مذهبی برای مبارزه سیاسی ساخته و پرداخته میشود و این بزرگترین دستاورد فکری سیاسی امام خمینی (ره) بود که در دهه 40 موفق میشود اندیشه یک حکومت دینی را نظریهپردازی کند و با تکیه بر مذهب یک ایدئولوژی سیاسی مناسب برای مبارزه رادیکال را به دست آورد بر این اساس میتوان گفت مختصات تفکر سیاسی امام این بود که برای اولین بار اسقاط کردن یک رژیم استبدادی و سکولار را شرعا واجب میداند. چنین اندیشهای با یکسری موانع در بین مذهبیون روبهرو بود. مذهبیون رادیکال تصور میکردند هرگونه اسقاط کردن رژیم سیاسی مساوی است با هرج و مرج، بنابراین هر طور که شده است یک نظام سیاسی ظالم را باید تحمل کرد. اما در مختصات اندیشه سیاسی امام (ره) این تازگی بهوجود آمد که رژیمی که به هر حال مشروعیت کافی ندارد و استبدادی، سکولار و وابسته است، شرعا اسقاط میشود و باید در دوره غیبت یک حکومت مشروع دینی و مذهبی جایگزین چنین حکومتی شود و اینها سویهها تازه اندیشه سیاسی مذهبی بود که امام موفق شد این ایدهها را از متون دینی و تاریخی استخراج کند و یک ایدئولوژی مذهبی- سیاسی را وارد عرصه مبارزات سیاسی اجتماعی ایران کند.
شماره ۱۵۹۵ |
صفحه ۱۰ |
ورزش
دانلود این صفحه
زمینههای پیدایش مبارزه با رژیم پهلوی در گفتوگو با محمود شفیعی
نه به استعمار، استبداد و دولت سکولار
حکومت پهلوی با خصلت اقتدارگرایانه و سیاستهای تجددخواهانه خود آسیبهای عمدهای به فرهنگ و گروههای جامعه سنتی ایران وارد کرد. در این بین علمای دینی، تجار بازار و فرقههای دینی و اقلیتهای قومی بیش از سایر نیروهای اجتماعی خود را در انقیاد سیاستهای دولت میدیدند. مذهب، احساس همبستگی گروهی و اجتماع
سیرانوش موسوی











