نویسنده : صغری باباپور،استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد صفادشت
سوال بدین نحو مطرح میشود، حال كه خداوند به هر دلیلی جهان بدون شر خلق نكرده، چه دلیلی وجود داشته كه اصلا آن را خلق كند؟ آیا بهتر نبود به همان جهان مجرداتی كه خلق كرده بود، اكتفا میكرد و این همه شر و درد و رنج برای افراد عالم طبیعت ایجاد نمیكرد؟ همانطور که بیان شد، یکی از پاسخهای بحث این میتواند باشد که شر و بلایا لازمه تعالی روحی انسان است. برای اینكه انسان به استعدادها و قوههایش رنگ فعلیت بدهد و به مدارج برتر صعود کند، شر ضروری است. ملاصدرا در اینباره مینویسد:
«عالم طبیعت كه با هیولی آمیخته است، گرچه در آخرین رتبه نزول است ولی سرآغاز صعود نیز میباشد، و به این دلیل مبدا پیدایش انسان كامل و شرط تكون كون جامع است. نفوس انسانی كه از خطیره قدس الهی هبوط نمودهاند، گرچه دامگه طبیعت، مكانی برای صید آنهاست ولی از همین مكان دانه معرفت برمیچینند و سلوك مجدد آغاز میكنند و درنهایت به خلافت الهی در جمیع نشئات میرسند. پس در آفرینش طبیعت با آنكه جایگاه تزاحم است، خیری كثیر است، و حذر كردن از خیر كثیر بهخاطر شری قلیل كه در آن راه پیدا میكند، خود شری كثیر است.»1
نقصی و محدودیتی که در عالم طبیعت موجود است، هر زمان استعداد این را دارد که جلوه خاصی به خود بگیرد، چنانچه سیل و زلزله و انواع طاعون و وبا و دیگر امراض تاکنون دیده شده و اما چهره جدیدش بهصورت ویروسی غیرقابل رویت ولی با عوارض دیدنی بسیار زیاد است. آنچه مهم است این که در این دنیای ناقص و محدود که لازمهاش تحقق جلوههای جدید شرور است، یک انسان مومن با چه نوع نگاهی و دیدگاهی به مساله توجه کند.
محشی در ذیل سخنان ملاصدرا نیز مطلبی دارد كه میگوید:
«اگر در عالم ماده، شر تحقق نیابد، وقوع خیر و فعلیتش، ضروری میشود و بهدنبال آن، امكان كمالات اولی و ثانوی مرتفع میگردد. درنتیجه ماده از بین میرود و به مجردات تبدیل میشود و نوع هریك از مواد، منحصر در فرد میشود و معنی سوال ما كه «چرا عالم ماده خالی از شرور، خلق نشده است؟» به این سوال تبدیل میگردد كه چرا خداوند سبحان به عالم تجرد، اكتفا نكرد و چرا اساسا عالم ماده را كه همواره شر است، آفرید؟ جواب این است كه در این خلق، خیر كثیر است و اگر شقاوت و ضرر و معصیت و عقاب و مانند آن تحقق نیابد، سعادت و نفع و طاعت و ثواب و مانند آن متحقق نخواهد شد.»2
خداوند خواست انسانهایی خلق كند كه كامل نیستند، اما با درد و رنجهایی كه خلق و بر آنها وارد کرده، استعدادهایی را كه در باطن هر كسی بهنوعی وجود دارد، شكوفا گرداند؛ لذا كمالات اولی و ثانوی هر شخصی بروز كرده و خیر كثیری از این جهت عارض انسانها میشود، خیری كه در مقایسه با شر موجود اكثر بوده. از طرف دیگر چه دلیلی وجود دارد كه خداوند حكمت تمام افعال خود را برای ما بازگو کند، هرچند حکمت بعضی از آنها را بنابر مصالح بیان کرده است.
یکی از اهداف خلقت انسان، بندگی و عبودیت است؛ بدیننحو که وقتی حکمت کاری برای انسان روشن باشد و او آن کار را انجام دهد، در آن صورت بنده آن کار است، نه بنده ذات خداوند. اگر بنده ذات خدا باشد، درصورت عدم بیان حکمت امری و مجهول ماندن آن، بدون هیچ تردیدی آن را انجام میدهد. دربرخی موارد معلوم بودن حكمت برخی افعال به رشد کمال انسان کمک میکند ودر برخی دیگر مجهول بودن آن. به همین دلیل است که گفتهاند دنبال «سرّ قدر» نباشید. تربیت دینی کودکان و آموزش آنها از سنین کودکی و آشنا کردن با مفاهیم قرآنی، گذاشتن مباحث تدبر در قرآن در دروس دانشآموزان، گذاشتن درس فلسفه برای کودکان و نوجوانان، و آموزش اندیشیدن و تفکر در دل هر اتفاقی، همانطور که پژوهشگاه علوم انسانی در این زمینه کار میکند، گذاشتن دروس مهارتهای زندگی و تلفیق آنها با بحثهای تدبر و فلسفه، ساختن سریالها و فیلمهایی که در مضمون آن، از دل سختیها، استواریها و محکم شدن افراد بیرون میآید، نه نگاه ترحمآمیز به شخصیت فیلم و ساختن فیلمهایی از زندگی شخصیتهای مذهبی و نشان دادن تکامل روحی ایشان ازجمله راهکارهایی برای افزایش دید معرفتی نسبت به بلایاست.
همچنین در راستای مهارتهای زندگی، کودکان با سختیها و کاستیها آشنا شوند و حتی در اردویی برنامهریزیشده، آنها را در معرض اتفاقی ناخوشایند قرار دهند و عکسالعمل کودکان سنجیده شده و راهکار مقاومت و برخورد با بلایا به آنها آموزش داده شود. خانوادهها در این امر دقت کنند که با توجه به تعداد کم بچهها در هر خانواده، همه امکانات را برای کودکان فراهم نکنند و همانطور که به رشد جسمی کودکان اهمیت میدهند، رشد روحی آنها را نیز مدنظر داشته و بدانند که بسیاری از صفات در سایه محرومیت برایشان حاصل میشود، مانند صبر و شکیبایی.
پینوشت:
1. جواديآملي، رصيق مختوم ، ص502.
2. پاورقي اسفار، ج 7، ص 78.











