آیا فوتبال جادو میکند؟ علم است؟ قرار است لحظات خالی و غمگین ما را پر کند؟ هرچه باشد و هر هدفی که برایش متصور شویم از تعداد روزافزون مخاطبانش کم نمیکند. آنها که از وجودشان برای برد تیم محبوبشان مایه میگذارند و شبها را با غم احتمالی شکست یا مرور لحظات غرورآفرین معشوقه مدرنشان صبح میکنند. در این میان، برنامههای ورزشی در همه جای جهان، آتش این عشق را شعلهورتر میکنند. اما مخاطبان این برنامهها قابلتفکیک هستند.
بعضی از فوتبال، دعوا و حاشیه و کلکل میخواهند و برخی دیگر دنبال افزایش آگاهیهایشان از داوری و تاکتیکهای روز هستند.
نگاهی به مهمترین برنامههای ورزشی و فوتبالی در جهان ما را به ساختار تقریبا ثابتی میرساند؛ تحلیل فنی بازی، هایلایت بازیها، حاشیههای جذاب و البته داوری مسابقات. بخشی از مخاطبان فن بیان کارشناس را از حرفهایی که میزند، مهمتر دانسته و بیشتر دوست دارند. برخی کارشناسان هم هستند که زیاد میدانند اما نمیتوانند خوب و درست حرف بزنند. گروه دیگری از مردم که حاشیه و بخش جنبی فوتبال را دوست دارند، شاید همانهایی هستند که در سینما هم پشتصحنه را بیشتر دوست دارند. نکته مهم اینجاست که هر برنامهای در هر جای جهان شبیه برنامههای دیگر است اما سعیشان بر بومیسازی آن است؛ استفاده از نمادهای فرهنگی و هویتی و سوار کردن برنامه بر پایههای ذهنی و فکری جامعه هدف.
دکتر قاسمی روزنامهنگار/
توجه به اثرسنجی
در دنیا موضوع برنامههای ورزشی از چند منظر بحث میشود. در کشور ما هم بوده اما با نگاه علمی به آن کمتر نگریسته شده است، امیدواریم رسانه نیز در نگاه خودش از قضاوتهای سطحی نسبت به برنامه تلویزیونی و محتوای آن به بررسی از جهات مختلف قرار گیرد. مایلم از دو منظر اصلی این بحث را دنبال کنیم. اول مدیریت رسانه است، این رسانهها با توجه به هویتی که دارند و منابع مالی که از آنها ارتزاق میکنند، به سه دسته اصلی تقسیم میشوند که ما به زبان ساده آنها را به دو دسته دولتی و خصوصی تقسیم میکنیم. البته در این بین دستهای هم هستند که ما آنها را نیمهخصوصی_ نیمهدولتی مینامیم که هدفشان درآمدزایی نیست.
در کشور ما رسانه خصوصی در حوزه رادیو و تلویزیون براساس قانوناساسی وجود ندارد و اصطلاحا رسانه ملی داریم. در دنیا شرایط برعکس است. تعداد رسانههای عمومی و دولتی نسبت به رسانههای خصوصی کمتر است. هویتی که این دو نوع رسانه دارند متفاوت است. توقعی که از رسانههای دولتی دارند بسیار متفاوت است، زیرا با بودجه مردمی که اصطلاحا بیتالمال میگویند، ارتزاق میکنند و باید اهداف فاخر و ارزشهای والا را مدنظر قرار دهند. رسانههای خصوصی باید در یک گردونه رقابت و توجه به حاشیهها بعضیمواقع از کیفیت و ارزشهای فاخر دور هستند و به دنبال ارزشهایی میروند که برای مخاطب جذابتر است.
معمولا ارزشهای خبری که در برنامهسازیها رعایت میشود و در جذب مخاطب هم موثر است، شامل مواردی چون تازگی، شهرت، تضاد، شگفتی، دربرگیری، مجاورت و برخورد میشود و میتواند جاذبه ایجاد کند و مخاطبان بیشتری را سمت خود بکشاند.
در برنامهسازی تلویزیونی و ورزشی میتوانیم تقسیمبندی سادهای بکنیم. برنامههایی داریم که شامل گفتوگوهای آوانگارد، خاص و تخصصی میشود. طبیعتا اینگونه برنامهها مخاطبان خاص و علمی دارند. نوع دیگر برنامهها با رویکرد عام ساخته میشود و دنبال جذب مخاطب عام است. رسانه در نوع اول، مخاطبان گسترده نمیخواهد و میخواهد نیازهای علمی و اقناعی یک گروه محدود را برآورده کند. در نوع دوم میخواهد نیازهای تمام مخاطبان را در سطوح جامعه برطرف کند. این نوع دوم حساس و بحثبرانگیز است. در اینجا شاخصهایی چون امنیت ملی، اخلاق و ارزشها وجود دارد که رسانهها در همهجای جهان باید آنها را رعایت کنند. در تحقیقاتی که انجامشده به این نتیجه رسیدهاند هرگاه ارزش خبری شهرت و برخورد کنار هم قرار بگیرند بیشترین مقدار مخاطب جذب میشود. برنامههای پرمخاطب داخلی ورزشی هم به همین دلیل موردتوجه قرار گرفتهاند.
نکته مهم بعدی این است که این برنامهها باید چه اثری داشته باشند و ما باید چه توقعی داشته باشیم؟ اثرسنجی یکی از سختترین بحثهای حوزه رسانه و مدیریت رسانه است. در رسانههای دولتی داخل توقع این است که نگاه مخاطب را فاخر کنیم، در عین حال که بحث سرگرمی و تفریح هم لحاظ شود. اثرسنجی در کشور ما موردتوجه قرار نگرفته است و همین باعث وجود جوهای هیجانی میشود. برخیاوقات رسانه حتی خودش حاشیهسازی میکند. به نظرم باید ظرفیت نگاهها بیشتر شود تا مخاطب فقط منفعلانه با آن مواجه نشود و بتواند تحلیلی مناسب در بزنگاهها از خود نشان بدهد.
نمونههای موفق خارجی
match of the day
محبوبترین برنامه ورزشی تلویزیون انگلیس در فصل برگزاری لیگ برتر هر شنبه و یکشنبه پس از آخرین بازی هر روز به مجریگری لینکر، ستاره سابق تیم ملی انگلیس روی آنتن میرود. این برنامه بیش از هشت کارشناس ندارد و بقیه را به این جمع راهی نیست! آلن شیرر، گراهام سونس، دیوید پلات، گری نویل و جیمی کرگر از اصلیترین کارشناسان برنامه هستند و محتوای هر برنامه، یک خلاصه حدود هشت دقیقهای از هر بازی هر روز لیگ برتر به تفکیک حساسیت است؛ خلاصهای کامل که حواشی روی سکوها را هم بهشکل محدود به نمایش میگذارد. پس از هر خلاصه، دوربین به استودیوی شیک اما ساده برنامه برمیگردد و روی صحبت هر کارشناس راجعبه هر بازی، فورمیشن و شماتیک تاکتیکی به نمایش درمیآید. بحثها کاملا فنی است و برای هر بازی، یکی از آن هشت کارشناسی که ترجیحا سابقه بازی در تیم آنالیزشده را دارد، رشته کلام را بهدست میگیرد. این برنامه کارشناس داوری ندارد و فقط اگر صحنه بهشدت مشکوک رخ دهد، از طریق تماس و ارتباط غیرحضوری، خیلی کوتاه نظر داوران پرسیده میشود. بحث درباره حواشی تیمها معمولا جایی در برنامه ندارد.
90 minute
90 دقیقه یک برنامه تلویزیونی از شبکه RAI است که از سال 1970 پخش شده است. این برنامه ورزشی توسط موریزیو بارنسون، پائولو والنتی و رمو پاسکوچی ساخته شده است و نتایج و گزارشهای مربوط به مسابقات فوتبال سری A و B را ارائه میدهد، شهرت آن بین دهههای 1970 و اوایل دهه 1990 به دلیل محبوبیت گروه متنوع از خبرنگاران در ورزشگاهها بود. ساختار برنامه شبیه به برنامههای مشابه بود و البته حاشیههایی نیز در روزهای برگزاری جامجهانی 90 در ایتالیا و پس از نرسیدن میزبان به فینال به وجود آمد.
Football Focus
برنامهای از شبکه تلویزیونی بیبیسی است که فوتبال را پوشش میدهد. این برنامه معمولا در طول فصل فوتبال پخش و از سال 2009، توسط «دان واکر» اجرا میشود. هنگامی که این برنامه در سال 1974 راهاندازی شد، بخشی از یک برنامه طولانی بعدازظهر شنبه Grandstand بود، اما از آگوست 2001، مستقل شد و Grandstand در سال 2007 نیز متوقف شد. این برنامه درحال حاضر یک مجله هفتگی است، با گزارشهایی از سراسر کشور در تمام سطوح فوتبال انگلیس و اسکاتلند؛ درواقع پیشنمایش برنامه آخر هفته و نتایج بازیها پیش از لیگ را پیشبینی میکند. از آنجا که بیبیسی حقوق مادی لیگ برتر را دارد، Football Focus همچنین لحظات کلیدی مسابقات میانه هفته را نیز نشان میدهد. قبل از شروع مسابقه روز دوم، اغلب اولین فرصت برای بینندگان است تا تجزیه و تحلیل بازیهای یکشنبه و دوشنبه لیگ برتر را ببینید.
مطابق با بازیهای روز مفسرانی مانند استیو ویلسون، گای موبر، جاناتان پیرس و سیمون برادرتون، در برنامه حضور مییابند.
محمد سیانکی روزنامهنگار
باید دستمان باز باشد
قیاس برنامههای ورزشی داخلی با خارجی از بیخ و بن اشتباه است چون از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نمیتوان مقایسه کرد و اگر حرفی هم بزنم، خروجی نخواهد داشت. حتی مقایسه دو کشور اروپایی در نوع برنامهسازی به نظر من مقایسهای اشتباه است.
آیا میتوانیم فوتبال خود را با فوتبال امارات یا هر کشور دیگر مقایسه کنیم؟ نظر من این است که نگاه ما باید کلا عوض شود. همانطور که رانندگی ما یک نوع خاصی است، رفتار اجتماعی ما یک نوع خاصی است، خاص خود ماست و به درست یا غلط بودن آن کار ندارم، برنامهسازی ما هم خاص خود ما باید باشد. دست آنها باز است و هرچه لازم باشد و امکان آن وجود داشته باشد را دارند. تفاوت عمده ما با آن نوع برنامهسازی این است که آنها خیلی راحت حرف میزنند و با هم شوخی میکنند، خیلی با هم دیالوگ دارند ولی در ایران به لحاظ ساختار اجتماعی و فرهنگی نمیتوانیم.
مثلا موفقیت لینهکر در برنامه «مچآوددی» بیشتر به این دلیل است که قدرت مانور بیشتری دارند، راحتتر هستند. ما به حدی ملاحظات در گزارشها و اجراها داریم که احساس میکنیم اگر جملهای بگوییم که به یکی بربخورد بیخود و بیجهت در حاشیه وارد میشویم و هیچکسی از ما دفاع نخواهد کرد. نمونه بارز این مساله بازی استقلال و پارس جنوبیجم بود که جمله ساده هشداری بیان میکنیم که اسمی از کسی هم آورده نمیشود ولی در هزار خبرگزاری و هزار آدم باید جواب بدهیم؛ مشکل این است.
هنوز این فرهنگ رشد پیدا نکرده است. البته مربیها و فوتبالیهای ما هم با توجه به عدمشناخت، نهاینکه بگویم چون من فوتبالیست بودم، چون سابقه دارم و چون مدرک مربیگری دارم، باید به نظر من احترام بگذارند، متاسفانه چون این میکروفن عرصه گزارشگری اجرا در اختیار هر فرد غیرمتخصصی قرار گرفته، این واکنشها هم وجود دارد ولی وقتی لینهکر صحبت میکند کسی به خود جرات نمیدهد موضعگیری کند.
خداداد عزیزی بهعنوان مجری برنامه استعدادیابی میکند. من نمیتوانم از خداداد ایراد بگیرم چون زیر و بم فوتبال را بلد است و هم من و هم مردم میپذیرند ولی متاسفانه چون در رسانه ما نگاهی آمده که هر کسی مجری است و هر کسی گزارشگر است، به خود اجازه میدهد در هر زمینهای اظهارنظر کند، برای همین یک مربی این را نمیپذیرد. با چه رزومهای درباره تیم من، بازیکن من، ساختار تیم من نظر میدهید.
در فوتبال خارجی هم جرات نمیکنیم درباره کسی نظر بدهیم. حتی بازیهای خارجی بدتر است. به این رسیدیم که ایراد اصلی ما ساختار فرهنگی است و باید درست شود. اگر درست شود، خیلی راحتتر خواهیم شد. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
تلویزیون نیازی به گزارشگر ندارد
درباره برنامههای ورزشی موفق و نمونههایی که ساخته شده یا میتواند ساخته شود، گزارشی تهیه میکنیم. نظر شما را میخواستم در اینباره بدانم. معمولا وقتی گزارش میکنید کار فنی و کارشناسی هم انجام میدهید، برنامه اگر به سمت بحثهای فنی برود، جذابتر است یا همان بحث حاشیهها باشد؟ نسبت این دو باید چقدر باشد تا هم مخاطب راضی باشد و هم خواصی که نگاه میکنند، راضی باشند؟
در تلویزیون به اعتقاد من پخش مسابقات فوتبال اصلا نیازی به گزارشگر ندارد و گزارشگر حتما باید مفسر و تحلیلگر هم باشد چون فقط گفتن اینکه حسن به حسین پاس داد، سانتر میکند و توپ را گل کرد، معنی ندارد چون بیننده این را میبیند. این برای گزارش رادیویی است. تلویزیون به اعتقاد شخص من نیازی به گزارشگر ندارد. درصورتی که همیشه تاکید میشود گزارشگر همواره باید گزارش کند و این گروهی که چنین عقیدهای دارند ضمن احترامی که برای آنها قائل هستم در رسانهها محترم هستند، اشتباه میکنند چون گزارشگر در تلویزیون نباید فقط گزارش کند. بیننده همهچیز را میبیند، دنبال حاشیه است. یکی حاشیه و دیگری تفسیر مهم است. گزارشگر تلویزیونی هم باید حاشیه را برای بیننده توجیه کند و توضیح دهد و هم قادر به تفسیر و تحلیل باشد یعنی مربی کلاس فوتبال باشد.
این روش به هیجان بازی و مخاطب ضربه نمیزند؟
آن تحلیل و تفسیر اگر بهموقع باشد و اضافه نباشد، برای بیننده جذاب است و حاشیه حتی جذابتر از تحلیل و تفسیر است. حاشیه چیست؟ اینکه میگوید من در استادیوم هستم، گزارش میکنم و بیننده همهچیز را میبیند، فوتبال ایرانی را عرض میکنم که گزارشگر در استادیوم است، حاشیهها را برای او بیان کند و ممنوعیتی برای گزارشگر نباشد. اگر در گوشه استادیوم آتشی روشن شد، برای تماشاگران بیان کند، اگر دعوایی اتفاق میافتد بگوید دو گروه چهار نفری همدیگر را میزنند، دوربین هم نشان دهد و این اشکالی ندارد. حاشیه این است؛ اگر در کنار زمین مربی با بازیکن خود یک لحظه اختلاف پیدا کرد و اینها بیان شود. حاشیه این است که درباره مسائل دو تیمی که بازی میکنند قبل از آغاز بازی در رختکن اگر چیزی دیدهاند، بیان کنند.
تمام اینها حاشیه است. از نظر من هیچممنوعیتی نمیتواند داشته باشد. میتوان برای بیننده توضیح داد. اگر من نگویم، فردا در فضای مجازی این را خواهد دید. الان فضای مجازی وجود دارد و بیننده فردا این حاشیهها را میبیند این گروهی که میتواند تحصیلکرده و بافرهنگ باشد دوست دارد یک مجموعه و پکیج را ببیند. من شخصا با اینکه از جهات مختلف مبارزه میکنم تا اینجا موفق بودم و توانستهام گزارشهای خود را بهعنوان یک مجموعه تقدیم بیننده کنم، هم تفسیر هم تحلیل هم انتقاد و حتی طنز دارد و هم حاشیه دارد و هماینکه کسی خوب باشد، میگویم خوب است و کسی که خوب نیست را میگویم خوب نیست. برنامه ورزشی باید برنامهای باشد که حاشیه و تفسیر هم داشته باشد.
در نمونههای خارجی که دیدهاید کدام برنامه به نظر شما جذابتر است؟ یعنی نزدیک به تعریفی که خود شما ارائه میدهید، باشد.
من ماهوارهای که دارم و میبینم فقط زبان انگلیسی را تقریبی متوجه میشوم. شبکههایی که انگلیسی صحبت نمیکنند وقتی میبینم واژهها و کلمات را خوب نمیفهمم. در ترکیه هر کانالی یک برنامه شبیه برنامه نود دارد، یعنی کانالهای خصوصی آنها و حتی کانال دولتی هم این برنامه را دارد. من این برنامهها را متوجه نمیشوم چون ترکی صحبت میکنند، فقط تصاویر را میبینم ولی بهطور کلی آزادی دارند؛ از نظر اعلام مسائل و خشونتها و نشان دادن خشونتها و حاشیهها و تماشاگرها و قبل و بعد بازی، دست بازی دارند.
طبیعی است که این برنامهها جذاب است. من در هیچکجا آن آزادی عمل کامل و صددرصد را نمیبینم حتی در کشورهای اروپایی که برنامههای آنها را میبینم بیشتر سعی در تفسیر و تحلیل دارند. برنامههایی که میبینم که شبیه نود است و در واقع نود هم اقتباس از همان برنامهها بود و خیلی قبلتر این برنامهها در کشورهای مختلف بوده، اکثرا هدف اول و اصلی آنها تفسیر و تحلیل یک مسابقه بعد از بازیهاست. در زمان پخش مستقیم هم گزارشگرانی که انگلیسی صحبت میکنند که متوجه میشوم، زیاد آن هدفی که من بهعنوان گزارشگر در کشور خود دارم، آنجا هم نمیبینم. در کشورهایی که انگلیسی گزارش میکنند هم نمیبینم. من، اینکه دو نفر پشت میکروفن قرار بگیرند را اصلا قبول ندارم، یعنی فقط شکل گزارشگر بنشینند و فوتبال را تعریف کنند. در کشورهای مختلف این وجود دارد و در کشور ما هم چند سال قبل این کار را میکردند. این کار واقعا کمدی است. گزارشگر باید اختیار تام در 90 دقیقه داشته باشد.
میگویند بپرسید نظر شما درباره این 10 دقیقه بازی چیست؟ تا ایشان بخواهد نظر بدهد توپ به جلوی دروازه میرسد و گل میشود. این کار ناپسند و محکومی از نظر من است. در کشورهای خارجی هنوز هم این را میبینم. توپ وقتی میانه میدان است یا در چارچوب زمین میرود، شما نظر کارشناس را بپرسید. اولا مفسر کار تلویزیون و خلاصهگویی را بلد نیست و در دو تا سه جمله نمیتواند نظر را بیان کند.
همه همکاران برای من محترم هستند، چه کسانی که تازهوارد میشوند و چه کسانی که قدیمی هستند اما هیچکدام از نظر فنی به فوتبال مسلط نیستند. اگر چیزی یاد گرفتهاند، طی 6 یا 10 سالی که گزارش کردهاند، آموختهاند.











