بیانیه تفصیلی رهبر انقلاب که به بیانیه «گام دوم انقلاب» شهره شد، حرفهای زیادی در دل خود داشت که گوشههایی از آن در روزهای گذشته از سوی ناظران و رسانهها به بحث گذاشته شد. با این حال اما بدیهی است که تحلیل محتوای آن از حوصله یک گزارش و دو سخنرانی و چند گفتوگو خارج است و ضروری است جوانب مختلف آن مورد واکاوی قرار گیرد. گزارش پیشرو درصدد برشمردن ویژگیهایی است که این بیانیه را به متنی کمسابقه و متمایز از گفتارهای پیشین و موضعگیریهای مشابه تبدیل کرده؛ گزارههایی که برخی از آنها جنبه فرمی داشته و روح آنها بر کلیت بیانیه سایه انداخته و برخی دیگرشان ماهیتی محتوایی و البته تعیینکننده دارند.
1 تعیینتکلیف مجدد چالش آرمانگرایی و واقعبینی بهعلاوه ارائه یک مدل عملی از این رویکرد را میتوان از جمله مهمترین شاخصههای این بیانیه دانست؛ جایی که رهبر انقلاب ضمن اشاره به فاصله آزاردهنده میان بایدها و واقعیتها، ظرفیتهای کمنظیر کشور در دو حوزه نیروی انسانی و مواهب طبیعی را در کنار برکات انقلاب، بهعنوان نشانههایی امیدبخش و قابلاتکا در کنار چالشهای پیش رو برشمردند و تصریح کردند که خوشبینی و امید به آینده، امیدی صادق و متکی به واقعیتهای عینی است. ایشان ضمن تاکید بر لزوم دوری جستن از امید کاذب و فریبنده، جامعه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتند و بهعنوان نخستین جهاد پیش روی نسل جوان، به آنها توصیه کردند برای شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن برای بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ قدم بردارند.
2 واقعگرایی بهویژه در بازخوانی راه طیشده دومین نکتهای بود که بیانیه «گام دوم انقلاب» را تا حد زیادی متمایز میکند؛ رویکردی که از سویی در بازخوانی صادقانه کاستیها و نقصانهای حال و گذشته بروز یافته و از دیگر سو در نگاه به آینده، به انضمام پایبندی به اصول، به صورت پر رنگ به چشم میخورد. در این چارچوب رهبر انقلاب ابایی از آن ندارند که تصریح کنند «آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است» و البته که عدالت موردانتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینهاست؛ اتفاقی که به تعبیر رهبر انقلاب ریشه در بیتوجهی خسارتبار به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ 40ساله داشته و اگر این بیتوجهی نبود، بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت. این یعنی حساب مبانی از عملکردها سواست و اگرچه نظام در این چهاردهه با مشکلاتی در حوزه عملکردی روبهرو بوده، اما همه چیز ریشه در عدم پایبندی به آن ارزشها و مبانی دارد و بر این اساس نظام در مبانی انقلاب هیچگونه تجدیدنظری نخواهد داشت. تاکید بر غیرقابل قبول بودن وضع موجود همانگونه که ذکر شد، صرفا یک وجهه از روح واقعبینی حاکم بر این بیانیه است. جنبه دیگر آن را باید این دانست که معظمله ضمن تاکیدات مکرر بر اصول، بهطور عملی نشان میدهند میتوان هم به اصول پایبند ماند و هم واقعنگر بود و اساسا منافاتی میان این دو وجود نداشته و به بیان دقیقتر برای واقعگرایی هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن اصول نیست.
3 جامعیت و دربرگیری طیف گستردهای از موضوعات و گفتنیها شاخصه مهم دیگر این بیانیه است؛ موضوعاتی که ذکرشان در آغاز ورود به پنجمین دهه از حیات انقلاب اسلامی بار معنایی متفاوتی دارد. از بازخوانی نظریه استمرار انقلاب و نظام انقلابی و برشماری الزامات ورود به دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی و... گرفته تا واکاوی دستاوردهای 40ساله انقلاب و برکات آن در حوزههای مختلف و موانع و چالشهای موجود در این مسیر و راه پیش رو و اقتضائات حرکت در مسیر آن و...، از همین رو است که میتوان این بیانیه را به نوعی مانیفست انقلاب اسلامی در دوره بلوغ خود تلقی کرد.
4 موضعگیری شفاف درباره دو مقوله عدالت و آزادی و جایگاه آنها در این 40سال را نیز باید به فهرست ویژگیهای تمایزبخش این بیانیه اضافه کرد؛ دو مقولهای که از قضا جزء بنیادینترین ارزشهای انقلاب اسلامی بوده و همواره در قضاوت عمومی درباره کارآمدی نظام جایگاهی کلیدی دارند.
رهبر انقلاب آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه را از جمله ارزشهای اسلامی و نه تفضل حکومتها به مردم دانستند و از وظیفه حکومت برای تامین آن گفتند و یادآور شدند که «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود؛ تعریفی که به عرف رایج بسیاری از محافل روشنفکری تبدیل شده و از قضا در این سالها انتقادات و سیاهنماییهای فراوانی نیز به واسطه آن علیه نظام صورت گرفته است.
رهبر انقلاب همچنین ضمن تاکید بر لزوم وجود دستگاهی کارآمد که بهویژه در درون دستگاههای حکومتی بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، یادآور شدند که در جمهوری اسلامی کسب ثروت جرم نبوده و مورد تشویق نیز هست، اما از سویی تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن بهویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بهشدت ممنوع بوده و از دیگر سو غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو موردقبول نیست؛ مسالهای که البته پیش از این نیز بارها در قالب سیاستها و قوانین، مورد اشاره قرارگرفته، اما برای اجرای شایسته آن، چشم امید به جوانها است.
5 اینجاست که پنجمین ویژگی بارز این بیانیه جلوهگری میکند؛ مساله جوانان. گویی رهبر انقلاب با اشراف بر این واقعیت که نسلهای اول و دوم انقلاب در این چهار دهه هر آنچه را در چنته داشتهاند، رو کرده و با دردسترس بودن کارنامهای قابل قضاوت از آنها، محقق کردن بایستههای بر زمینمانده و جبران کاستیها را به نسلهای بعدی واگذار کردهاند. بر مبنای همین تحلیل است که معظمله جوانان را به آماده کردن خود برای بهدوش گرفتن بار ادامه این راه و زمامداری امور کشور در بخشهای گوناگون فراخوانده و از برآورده شدن امیدها در اینباره سخن گفتهاند. به بیان دقیقتر، خطاب قرار دادن مسئولان آینده کشور بیانگر این واقعیت است که رهبر انقلاب این بار به ذکر مسئولیتهای اجتماعی این نسل در حال و آینده اکتفا نکرده و آنان را درجایگاه زمامداران و متولیان امور نشانده و وظایف آنها را برشمردهاند.
6 مقایسه با گذشته، بازخوانی راه طیشده تاکنون و نیز جهتگیری رو به آینده، از جمله مولفههایی است که جامعیت بیانیه «گام دوم انقلاب» را بیش از پیش به رخ میکشد؛ جامعیتی که با ارائه نسخههایی عملی برای دوره بلوغ انقلاب و پرهیز از توصیف صرف وضع موجود، دوچندان مینماید و جمعبندی مشخصی را در مقابل دیدگان قرار میدهد.











