فرهیختگان: «جرج هربرت واکر بوش»، چهلویکمین رئیسجمهور آمریکا و کسی که در دوره او، جنگ سرد آمریکا و شوروی سابق درگرفت و با فروپاشی بلوک شرق و دیوار برلین به پایان رسید، مرد. بنا بر اعلام سخنگوی خانواده بوش، مرگ او در شامگاه جمعه ۳۰ نوامبر در خانهاش در هوستون اتفاق افتاده است. جرج بوش پدر پس از دو دوره ایفای نقش بهعنوان معاون اول رئیسجمهور رونالد ریگان، از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳ بهعنوان چهلویکمین رئیسجمهور ایالات متحده در کاخسفید فعالیت کرد. او که از چهرههای تاثیرگذار جمهوریخواهان بهشمار میآمد، برای بیش از ۴۰ سال در صحنه سیاست آمریکا حاضر بود. پسر وی، جرج دبلیو بوش نیز دو دوره از سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ رئیسجمهور آمریکا بود.
هر چند جرج بوش پسر را میتوان رکورددار تحمیل پرهزینهترین جنگها برای آمریکا در نیمقرن اخیر دانست، اما اگر جرج بوش پدر میتوانست همچون فرزند ماجراجویش هشت سال بر آمریکا حکومت کند، بهطور حتم جنایاتی به مراتب بیشتر از فرزندش به بار میآورد. اندیشههای جنگطلبانه بوش پدر همزمان با ورود او به عرصه سیاست خود را نشان داد. پس از ترور جان افکندی، رئیسجمهور آمریکا، بوش پدر کاندیدای انتخابات کنگره شد. او ضمن مخالفت با «قانون آزادیهای مدنی» و «پیمان منع آزمایشات هستهای»، افکار کاملا جنگطلبانهای داشت و از تحویل سلاح به تبعیدیهای کوبا برای سرنگونی حکومت فیدل کاسترو در کوبا میگفت. او حتی پیشنهاد داده بود که به ویتنام جنوبی سلاح هستهای داده شود تا از آن علیه ویتنام شمالی استفاده کنند. او که در ایالت کانتیکت آمریکا بزرگ شده بود و در پی حمله ژاپن به پایگاه دریایی پرل هاربر آمریکا، در 17 سالگی بهعنوان جوانترین خلبان وارد نیروی دریایی این کشور شد، نتوانست در انتخابات پیروز شود. وی با تعدیل مواضع خود بار دیگر در انتخابات شرکت کرد و توانست در سال 1967 از تگزاس به مجلس آمریکا راه یابد.
وی در سال 1970 دومین شکست خود را نیز متحمل شده و از راهیابی به سنا باز ماند. بوش پدر برای اولینبار بهعنوان سناتور انتخاب شد. وی بعدها در دوران نیکسون بهعنوان سفیر آمریکا در سازمان ملل و فرستاده ویژه به چین و یازدهمین رئیس سیا انتخاب شد. بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ بوش پدر معاون رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا بود. پس از پایان دولت ریگان او توانست بهعنوان چهلویکمین رئیسجمهور آمریکا وارد کاخسفید شود. ژانویه ۱۹۸۹ و در دوره ریاستجمهوری او بود که جنگسرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق درگرفت و با فروپاشیدن دیوار برلین، پایان یافت. پس از فروپاشی دیوار برلین، او از اتحاد دو آلمان حمایت کرد و با میخائیل گورباچف، آخرین رئیسجمهور شوروی سابق، وارد گفتوگو شد و چندین توافق کاهش سلاحهای نظامی را با او امضا کرد. در دوره او آمریکا وارد چند جنگ شد. پیروزیهای بوش پدر باعث رشد محبوبیت او شد اما موفقیت او در سطح بینالمللی نتوانست مشکلات اقتصادی و بیکاری مردم آمریکا را که به بالاترین سطح خود رسیده بود، حل کند و او مجبور شد در سال ۱۹۹۲ قدرت را به بیل کلینتون واگذار کند. هشت سال بعد اما بهجای او، یک جمهوریخواه دیگر و آن هم نه یک جمهوریخواه ناشناس بلکه پسر او به کاخسفید راه یافت. بوش پدر البته همچون فرزندش در دو سال گذشته از مخالفان سرسخت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بوده است. او در دو سال گذشته بارها از دونالد ترامپ انتقاد کرد و او را شایسته مقام ریاستجمهوری ندانست. بوش پدر در کتاب اخیرش ترامپ را «لافزن» خوانده بود.
دخالتهای نظامی و سیاسی در کشورها
تهاجم نظامی و به راه انداختن جنگ علیه کشورها، ویژگی مشترک تمامی روسای جمهور آمریکا بوده است. بوش پدر برخلاف فرزندش و بسیاری دیگر از روسای جمهور آمریکا، تنها چهار سال زمامدار امور در آمریکا بود اما با این حال پرونده او نیز خالی از جنگ، جنایت و دخالت در امور کشورها نبوده است. عراق و پاناما دو کشوری بودند که در دوره بوش پدر، آمریکا بهطور مستقیم با آنان وارد جنگ شد. در پاناما، ژنرال مانوئل نوریگا رئیس سازمان اطلاعات نظامی پاناما رابطه نزدیکی با سازمان سیا داشت. این رابطه در سال 1984 تیره شد و نوریگا توانست کودتای آمریکاییها را در پاناما سرکوب کند. به دنبال این اتفاق، آمریکا، تحریمهای اقتصادی علیه این کشور را وضع کرد و مذاکراتی را برای برکناری نوریگا صورت داد. اما افزایش بحرانهای سیاسی در دسامبر سال 1989 بعد از دوره آشفته کشور که در پی آن کودتای دیگری با حمایت آمریکا صورت گرفت، در اولین سال ریاستجمهوری بوش، بین دو کشور جنگ درگرفت. ارتش آمریکا در عملیاتی با نام آرمان عادلانه، پاناما را به اشغال خود درآوردند. این اشغال بهعنوان اینکه(نوریگا) کارتل مواد مخدر بوده و مواد مخدر را به آمریکا وارد میکند، انجام گرفت. این اشغال نظامی با سرپیچی و نادیده گرفتن قوانین بینالمللی صورت گرفت. نوریگا به آمریکا برده شد و تحت محاکمه قرار گرفت و محکوم شد اما این دادگاه هیچگاه علنی برگزار نشد. هدف اصلی آمریکا حضور در کانال پاناما و جلوگیری از شکلگیری حکومتی ضدآمریکایی در این منطقه بود.
اما این همه اقدامات نظامی آمریکا در دوره او نبود. در دسامبر ۱۹۸۹، آمریکا با پرواز هواپیماهای جنگی از حکومت(کورازون اکوینو) در برابر شورشیان نظامی فیلیپینی حمایت کرد و در فیلیپین نیز حضور یافت.
اما وضعیت حمله به عراق متفاوت از سایر کشورها بود. در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ بعد از نشان دادن چراغ سبز به صدام حسین برای اشغال کشور همسایه (کویت)، کابینه بوش پدر بهعنوان رهاسازی و آزاد کردن کویت به عراق حمله کرد. آنان با اینکه در همان زمان میتوانستند رژیم صدام حسین را سرنگون کنند، از انجام این کار خودداری کردند. ایالات متحده تنها در قالب سلسله عملیاتهای(سپر صحرا) و (توفان صحرا)، صدام را از کویت خارج کرد و دست او را برای جنایات بعدی باز گذاشت. در سال ۱۹۹۲، آمریکا با عنوان حمایت از عربستان در برابر حمله عراق، وارد عربستان شد و در این کشور نیز حضور نظامی یافت. در دسامبر ۱۹۹۲، آمریکا در عملیات(حفظ دموکراسی) در راستای حمایت از رئیسجمهور مخلوع سومالی(ژان برتراند آریستید)، وارد این کشور شد و به سرکوب مخالفان پرداخت. در اواخر ۱۹۹۲، آمریکا همچنین در عملیاتی با نام «احیای امید» با عنوان کمکهای انساندوستانه وارد سومالی شد و در امور این کشور مداخله کرد.
در دوره بوش، آمریکاییها در انتخابات پارلمانی نیکاراگوئه نیز دخالت داشتند. در این انتخابات که در سال 1990 برگزار شد، آمریکاییها به دنبال پیشبرد نامزد مورد حمایت خود؛ یعنی «ویولته چومورو» بودند. سازمان سیا برای این کار، اقدام به تامین تروریسم در این کشور و حمایت از تروریستهای کنتراس برای برهم زدن ثبات در نیکاراگوئه کرد. در آستانه انتخابات سازمان سیا از شایعاتی مبنیبر خرید روزنامههای آلمانی توسط ساندینیستها خبر داد. از این گزارشها علیه دانیل اورتگا، نامزد ساندینیست استفاده شد و دانیل اورتگا در انتخابات شکست خورد. به گزارش «اسپوتنیک»، دولت بوش در انتخابات پارلمانی چکسلواکی در همین سال نیز دخالت داشت تا اولین رئیسجمهور غیرکمونیست در این کشور بر سر کار بیاید. آمریکا بر همین اساس به مبارزات انتخاباتی حزب ضدکمونیستی تحت رهبری واتسلاو هاول کمک مالی رساند. این کمکها باعث شد کاندیدای مورد حمایت آمریکا؛ یعنی واتسلاو هاول پیروز انتخابات شود. بعد از روی کار آمدن او چکسلواکی دچار فروپاشی شد.
سرگذشت اعتماد به آمریکای بوش پدر
یکی از موضوعات مهم در دوران ریاستجمهوری جرج بوش پدر، آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان بود. در ژانویه ۱۹۸۹ (دیماه ۱۳۶۷) جرج بوش در سخنرانی شروع دوران ریاستجمهوریاش بهطور غیرمستقیم خواستار کمک ایران برای آزادی گروگانهای باقیمانده در لبنان شد و وعده داد کشورش چنین اقدامی را تلافی خواهد کرد. او با صدور یک بیانیه زیرکانه، ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگانها دانست. او در بیانیهاش آورد: «امروز آمریکاییهایی هستند که برخلاف میلشان در سرزمینهای بیگانه بهخاطر چیزی که مسئولش نیستند، نگه داشته شدهاند. دراینباره میتوان همکاری نشان داد و این همکاری تا مدتها بهخاطر آورده میشود.» بوش پدر در بیانیهاش تاکید کرده بود: «حسننیت، «حسننیت میآورد.»
ابراز تمایل آمریکاییها به همکاری با ایران که چند ماه بعد از پایان جنگ ایران و عراق و ایجاد انتظارات جدید برای بهبود روابط جمهوری اسلامی و غرب صورت گرفته بود، با میانجیگری خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمانملل متحد وارد مراحل عملی شد. بوش پدر به خاویر پرز دکوئیار گفت: «میتواند امتیازهایی به ایران بدهد. البته تا جایی که لزومی به مواجهه مستقیم با آنها نباشد.» نماینده دبیرکل، شخصا با رئیسجمهور وقت ایران هاشمیرفسنجانی گفتوگو کرد و درمورد شرایط کمک ایران به حل مشکل گروگانها به توافق رسید که نهایتا به آزادی همه آنها تا فوریه ۱۹۹۲ (بهمنماه ۱۳۷۰) منجر شد. پس از آزادی گروگانها، ایران در انتظار مشاهده حسننیت طرف غربی و همان اَجری که بوش پدر (رئیسجمهور وقت آمریکا) داده بود، میماند اما پس از گذشت مدتها خبری از وعده طرف آمریکایی نمیشود. پس از تلاشهای ایران برای دریافت پاسخ، برنت اسکوکرافت با اعضای شورای امنیت ملی آمریکا جلسه میگذارد و پس از جلسه تصمیم گرفته میشود آمریکا به زیر میز توافقات فیمابین تهران - واشنگتن بزند. آنان بهبهانه انجام حرکتهای تروریستی ازجمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امامخمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار سخت دانستند و مدعی شدند تهران عملا به وعدههایی که پیشتر مبنیبر حسننیت داده بود، عمل نکرد. سالها بعد از این ماجرا، هاشمی درباره اعتماد به آمریکا گفت: «وقتی آمریکاییها درست به وعدههایشان عمل نمیکردند، کار ناقص میماند.»
جنایت شلیک به هواپیمای مسافربری
جدا از خاطره تلخ بدعهدی بوش پدر در ایران، نام او با ماجرای شلیک به هواپیمای مسافربری نیز گره خورده است. در یکی از روزهای داغ تابستان 1367، هواپیمای مسافربری ایران که از بندرعباس عازم دبی بود توسط موشک پدافند هوایی ناو آمریکایی «وینسنس» با 290 سرنشین از جمله 66 کودک منهدم شد. این اتفاق زمانی افتاد که رونالد ریگان، بازیگر سابق فیلمهای کابویی هالیوود، سکان ریاستجمهوری آمریکا را در دست داشت و جرج واکربوش نیز معاون او بود. جرج واکربوش که شخص دوم دولت آمریکا بهشمار میرفت بعدها به کرات اعلام کرد بهخاطر این جنایت معذرتخواهی نمیکند. وی در یکی از این اظهاراتی که در دوم آگوست 1988، مصادف با 11 مرداد 1367 (30 روز بعد از شلیک به هواپیمای ایران) صورت گرفت، گفت: «من هیچگاه از طرف ایالات متحده آمریکا عذرخواهی نخواهم کرد. هیچوقت! اهمیتی ندارد حقایق چه باشند.» بوش با آنکه در این سخنرانی و دیگر اظهارات مشابه مستقیما به جنایت ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران اشارهای نمیکند، مقارن بودن اظهارات او با زمان سقوط هواپیما باعث شد بسیاری از رسانهها اینگونه موضعگیریهای او را واکنشی به فضای ایجاد شده برای عذرخواهی از ایران، بابت شهادت 290 نفر از شهروندانش تعبیر کنند.











