در لابهلای حوادث انقلاب فرهنگی آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفته ابعاد سیاسی ماجرا بوده و کمتر به سایر ابعاد آن توجه شده است. مهمترین اثر این انقلاب فرهنگی مشارکت دانشجویان در مسائل اصلی کشور است. از سوی دیگر و برخلاف تصور غالب که دانشگاهها تعطیل شدهاند اما تعدادی دانشگاه جدید تاسیس میشود. در کنار این موضوع تعدادی از اساتید به سمت ترجمه متون دانشگاهی رفته و نشر دانشگاهی ایجاد میشود. این اثرات علمی انقلاب فرهنگی معمولا وجه دیدهنشده از تاریخچه دانشگاهی در ایران پس از انقلاب اسلامی است که در ذیل به برخی از آن اشاره میشود.
صادق واعظزاده/
جهاد دانشگاهی ثمره انقلاب فرهنگی
وقتی دانشگاهها تعطیل شد، شورای مرکزی دفتر تحکیم و گروهی از دانشجویان در مرکزیت تحکیم در انجمنهای اسلامی بهطور تماموقت مشغول شدند و ارتباط با نهادها و گروهها، تاسیس جهاد دانشگاهی، همکاری و رایزنی با ستاد انقلاب فرهنگی، انتشار نشریه وحدت، برنامهریزی و برگزاری اردوهای عقیدتی - سیاسی، موضعگیریهای سیاسی دفتر تحکیم وحدت و... را برعهده گرفتند و بقیه بهطور مستقل یا از طریق کمیته جذب نیرو در نهادهای انقلابی، که تازه درحال شکلگیری بودند، مشغول شدند و به تناسب تواناییای که داشتند با علت دیگر، خیلی زود در سطوح مختلف تا بالاترین ردههای مسئولیتی به کار پرداختند.
جهاد سازندگی از مهمترین نهادهایی بود که پذیرای بسیاری از اعضای انجمنهای اسلامی و دانشجویان دانشگاهها شد. جهاد در آن زمان درحال گسترش بود، در بسیاری از زمینهها و رشتهها و در همه شهرستانها احتیاج به نیروهای جوان دانشگاهی داشت، بنابراین کمیته جذب نیرو خیلی از دانشجویان را به جهاد معرفی کرد. در اوایل کار، دفتر تحکیم وحدت در ساختمان جهاد سازندگی که ساختمان شمالغربی میدان انقلاب بود، قرار داشت. البته ارتباط انجمنهای اسلامی با جهاد سازندگی از قبل از انقلاب فرهنگی وجود داشت و بسیاری از دانشجویان در ردههای مختلف آن از شورای مرکزی گرفته تا شورای استانها و شهرستانها مشغول شده بودند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز خیلی از دانشجویان را جذب کرد. اصولا خیلی از فرماندهان و مسئولان سپاه در بدو امر دانشجو بودند و با توجه به فعالیتهای چندبعدی گستردهای که سپاه داشت گروهی از دانشجویان جذب آن شدند. نهادهای انقلابی دیگر مثل بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نهادهای فرهنگی و هنری مثل حوزه هنری هم برخی دانشجویان را در خود جای دادند. از دستگاههای سنتی بیش از همه آموزش و پرورش بود که با توجهی که بزرگانی همچون شهید رجایی و شهید باهنر داشتند، دستخوش تغییر و تحول بود و خیلی از دانشجویان را جذب کرد. حتی گروهی از دانشجویان جذب فعالیتهای هنری در وزارت ارشاد شدند.
عبدالکریم سروش/
دانشگاه تربیت مدرس چگونه تاسیس شد
پالایشی میان اساتید و دانشجویان پیشین دانشگاهها نیز صورت گرفت. برخی اساتید که اعتقاد بر آن بود که «ما با اینها به هیچوجه نمیتوانیم همکاری کنیم، به هیچ نحو با دانشگاه همگامی ندارند و به دلایل مختلف در آنها انتظار اصلاح و تغییر روحیه نمیرود» اخراج شدند و برخی دیگر نیز برای آشنایی و به کارگیری مبانی اسلامی در دورههای عقیدتی که عموما توسط اساتید و مدرسان حوزه و به صورت مشخص مدرسان «موسسه در راه حق» تدریس میشد، شرکت کردند. در این راستا، مقدمات راهاندازی «مدرسه تربیت مدرس» نیز فراهم شد تا از طریق آن اساتید مکتبی و انقلابی پرورش یابند. برخی دانشجویان نیز از دانشگاه اخراج شدند و پس از بازگشایی از تحصیل آنها جلوگیری شد. بازنگریای نیز در متون درسی دانشگاهها، مخصوصا دروس مربوط به علوم انسانی صورت گرفت. سعی شد در پرتو آموزههای اسلامی و بر مبنای منطق آن، آن دروس مورد بازنگری قرار گیرند.
علیرضا علیاحمدی/
فعالیتهای دانشجویان پس از انقلاب فرهنگی
با اینکه دانشگاهها تعطیل شده بودند، دانشجوها که نمیتوانستند بیکار بمانند. ما سابقه تشکیل جهاد سازندگی را هم داشتیم، یعنی در ابتدای قضیه، جهاد سازندگی هم ما کار کرده بودیم. اولش هم از درو گندم در ورامین شروع شد. مثلا بعضی جمعهها به ورامین میرفتیم و درو و در جاهای دیگر هم کمک میکردیم. بعد در تابستان 58 هرکدام به شهرستانی رفتیم و در جهاد سازندگی کار کردیم. مثلا خود من در روستاهای شهرکرد در جهاد سازندگی کار میکردم. به این ترتیب چنین تجارتی هم داشتیم. من بیشتر در ستاد انقلاب فرهنگی وقت میگذاشتم و به نمایندگان منتخب حضرت امام که ستاد انقلاب فرهنگی را اداره میکردند، کمک میکردم. عدهای از دوستانمان هسته جذب نیرو و اشتغال را ساماندهی میکردند. آن هسته توسعه یافت و تعدادی نیروی برای صدا و سیما و بهعنوان مثال برای تولید فیلم فرستادیم. آقای جواد شمقدری کارگردان معروف یکی از آن افرادی است که همان موقع به کمیته هنری جذب نیرو رفت و از مرکز آموزش فیلمسازی سردرآورد و دوره لیسانس مهندسی مکانیک علم و صنعت را هم تمام نکرد.
عدهای را هم برای کمک به جهاد سازندگی فرستادیم تا به دامغان، صحنه کرمانشاه و شهرهای مختلف بروند. الان تعدادی از این افراد استادان دانشگاه هستند، اما آن موقع به آنجاها رفتند و کار میکردند. عدهای را برای کمک به سپاه و بسیج فرستادیم. این عده پادگانها را اداره و به سپاه و بسیج کمک میکردند. قرار شد تعدادی هم روی فعالیتهای تحقیقاتی و علمی وقت بگذارند. در نتیجه اینها که اول هسته علمی و فعالیتهای آموزشی بودند هسته اولیه شدند که بعدا اسمشان جهاد دانشگاهی شد. از این افراد میتوانم به مهدی آخوندی که دارای دکترای دانشگاه علوم پزشکیاند، حسین رحیمی که مدتها رئیس سازمان سنجش و رئیس سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی کشور بود و غلامرضا رحمانی که اتفاقا از دانشگاه علم و صنعت و مدتی معاون دانشگاه امام حسین(ع) بود- ایشان در دانشگاه علم و صنعت الکترونیک میخواند و بعدا دکترای مدیریت آموزشی گرفت- اشاره کنم که این افراد در ذهنم ماندهاند. آن هسته متمرکزی که دوستانمان در سطح کشور تشکیل داده بودند، مدیریت دانشگاهها را هم گرفته بود و خردهخرده جهاد دانشگاهی از بطن آن متولد شد.
سرفصلهای خیلی از درسها را اساتید زیرنظر ستاد انقلاب فرهنگی عوض کردند، برخی رشتههای بسیار جدید تاسیس شد و تعداد واحدها افزایش یافت. برخی دانشگاهها در هم ادغام شدند و مجتمعهای دانشگاهی شکل گرفت؛ مثلا مجتمع علوم انسانی که الان دانشگاه علامهطباطبایی است، تشکیل شد که در تهران هرچه دانشکده علوم انسانی بود، حتی دانشگاه آزاد اسلامی قدیم را ادغام کردند و همه اینها به اصطلاح مجتمع علوم انسانی شد. به مجموعههای فنی مهندسی که خودشان دانشگاه بودند کاری نداشتند و آنهایی را که پراکنده بودند ادغام کردند. آنها را جمع کردند که مجتمع فنی مهندسی و بعدا نامش خواجهنصیر شد.











