فرهیختگان: در 11 سپتامبر سال 2001 میلادی طی یک حمله سازماندهی شده، هواپیماربایان، چهار هواپیمای مسافربری خطوط هوایی آمریکا را با تمام سرنشینان ربودند و با در اختیار گرفتن کنترل هواپیماها، آنها را به سمت برجهای دوقلو رهنمون کردند و باعث انفجار آن مکان شدند. در این حوادث که همگی در صبح روز 11 سپتامبر رخ داد، به جز 19 نفر از هواپیماربایان، دوهزارو974 نفر از مردم بیگناه نیز کشته شدند. یک ساعت پیش از برخورد هواپیما با برجهای دوقلوی تجارت جهانی، پایههای برجها بر اثر حادثه مشکوکی ذوب شده و فروریخته بود. این واقعه تروریستی که امروز به یک موضوع تاریخی تبدیل شده و در آن موقع بهانه مناسبی برای زیرپا گذاشتن قواعد و مقررات بینالمللی از طرف آمریکا شد، باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. جدا از اینکه حادثه 11 سپتامبر چه نتایج و پیامدهایی داشت، پرسش اصلی این است که پشت پرده واقعه 11 سپتامبر چه بوده است؟ کتاب «اهریمن 11 سپتامبر» که به بررسی نقش رژیم صهیونیستی در حوادث 11 سپتامبر میپردازد، به این پرسش پاسخ داده است. نویسنده این کتاب ویکتور تورن نام دارد که یک آمریکایی است.
آنچه پشت پردهها گذشت
تورن در بخشی از کتابش که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز ترجمه شده است، مینویسد: «برای درک چگونگی وقوع حادثه شیطانی 11 سپتامبر باید وارد جهنمی دنیایی شویم زیرا در نقطهای از زمان بذرهای این توطئه روانپریشانه پاشیده و بارور شدهاند. متاسفانه هنوز عده زیادی بر این باورند که توطئه 11 سپتامبر با انتخاب جورج بوش در نوامبر 2000 طرحریزی شد اما حقیقت این است که باید به چند دهه قبلتر بازگردیم؛ به زمانی در اوایل دهه 60 که عملیات «نورث وودز» کاملا نشان داد این هیولاها تا چه اندازه بیمار و روانی هستند. «جیمز بمفورد» این توطئه را برای آنان که با این نمونه عالی از ترفندهای سری آشنا نیستند «زشتترین طرح ارائه شده توسط دولت آمریکا» معرفی میکند. براساس این طرح فرماندهان ستاد مشترک بر آن بودند تا حملهای غیرواقعی را علیه یک هواپیمای مسافربری ترتیب داده و مسئولیت آن را به گردن کشور کوبا بیندازند و به این ترتیب حمایت همهجانبه را برای حمله به سرزمین کاسترو کسب کنند. از آن زمان به بعد ما با صفی طولانی از عاملانی روبهرو هستیم که کارهای کثیف را برای ادارهکنندگان این مجموعه بزرگ انجام دادهاند. عملیات شماره 40، ترور کندی، قاچاقچیان مواد مخدر سازمان سیا در لائوس و کامبوج، واحد سری تحقیق نیکسون، گروهک توطئهچین یکجانبه کارتر، ارتباطات «اولیور لارنس» با ماجرای ایرانکنترا تحت رهبری جورج بوش پدر، آدمکشهای سازمان جنایی دیکسی مافیای بیل کلینتون و نومحافظهکاران امروزی، همگی بخشی از این مجموعهاند. اما مساله این است که رویدادی با وسعت 11 سپتامبر به تنهایی توسط یک دولت یا کشور انجام نمیشود بلکه وقتی کار چنین با عظمتی در میان باشد، فرامین از بالاترین درجات و مقامات به ردههای پایین منتقل میشود.
نقش رژیم صهیونیستی در انفجار برجهای دوقلو
برای رسیدن به نقش اسرائیل در 11 سپتامبر به این شواهد دقت کنید: کمتر از دو ماه پیش از حمله هواپیماهای «کامیکازی» به برجهای دوقلو، لری سیلوراشتاین، رئیس سابق جامعه متحد یهودیان نیویورک مجموعه مرکز تجارت جهانی را از سازمان بنادر خریداری کرد. او روابط نزدیکی با دو تن از حامیان اصلی حزب لیکود یعنی آریل شارون و بنیامین نتانیاهو داشت. درواقع پیش از 11 سپتامبر، سیلوراشتاین و نتانیاهو بعدازظهر هر یکشنبه تلفنی با هم صحبت میکردند. نتانیاهو بازیگر کلیدی این سناریو بود زیرا او اساسا کسی بود که اصطلاح «جنگ علیه تروریسم» را ابداع کرد؛ اصطلاحی که اکنون کلیدواژه رسمی جنگهای بیپایان ماست که اسرائیل به همه آنها دامن زده است.
حال به این موضوع دقت کنید: یک شرکت امنیتی خصوصی به نام ICTS قراردادی را برای تحت پوشش قرار دادن پایانههای مورد نظر برای ربودن هواپیماها امضا کرده بود. این شرکت، یک شرکت اسرائیلی است و بسیاری از اعضای آن سابقا از اعضای نیروی دفاعی اسرائیل بودند. به این ترتیب تنها یک نهاد بود که میتوانست صبح 11 سپتامبر به تمام فرودگاههای حیاتی مخفیانه دسترسی داشته باشد و آن یک شرکت اسرائیلی بود.
نکته بعد اینکه ما عامل اسرائیلی دیگری را نیز که در این رسوایی بزرگ نقش داشت کشف کردیم. روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در مقالهای با عنوان «اودیگو میگوید به کارگران درمورد حمله اخطار داده شده بود»، این اطلاعات را برملا میکند: «اودیگو، مرکز خدمات پیامرسان فوری، اعلام کرده دو نفر از کارگرانش دو ساعت پیش از حملات علیه برجهای دوگانه، پیامهایی را درمورد وقوع این حملات دریافت کرده بودند.» میکا مکوور مدیرعامل شرکت اودیگو با تایید این اطلاعات گفت دو نفر از کارکنانش این پیام را دریافت کرده بودند ولی بعد از وقوع حملات تروریستی به مدیریت شرکت اطلاع دادند.
با این توضیحات بیایید بررسی عناصر پنهان حادثه 11 سپتامبر را ادامه دهیم؛ اولین کسی که باید نگاهمان را روی او متمرکز کنیم بنیامین نتانیاهو است. زمانی که درست پس از حادثه 11 سپتامبر از نتانیاهو پرسیده شد این تراژدی چطور میتواند روابط بین اسرائیل و آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد او اینطور جواب داد: «خیلی خوبه! البته خوب نیست اما باعث همدردی صمیمانه اسرائیل با آمریکا شد.»
«خیلی خوبه؟!» این سوال ساده را از خودتان بپرسید: «چند نفر از مردم از چنین ادبیات سنگدلانهای در روزی که شهر نیویورک مورد حمله قرار گرفته استفاده میکنند؟ «خیلی خوبه»؛ این جمله یادآور شعار موساد است: «باید به وسیله فریب بجنگی.» اصلا چرا باید کسی در آن موقعیت به اسرائیل فکر کند؟ مگر آمریکا مورد حمله قرار نگرفته؟ چرا باید این حادثه باعث همدردی کشور او شود؟ این خودشیفتگی و اسرائیلمحوری ذهنی حیرتآور است.
حلقه آخر اینکه با توجه به این موضوع که پیش از حملات تروریستی 11 سپتامبر، 140 تبعه اسرائیل بهعنوان اعضای یک شبکه جاسوسی فعال در آمریکا دستگیر شدند روشن است تمامی این عملیات مخفی اتفاقی رخ نداده است. براساس نوشته بازرس نیل مککی: «در اسناد دولتی به این حلقه جاسوسی بهعنوان بخشی از یک عملیات سازمانیافته برای جمعآوری اطلاعات از طریق نفوذ در سازمانهای دولتی اشاره شده است. بسیاری از افرادی که دستگیر شدند پیشتر در نیروی مسلح اسرائیل خدمت کرده بودند و با اینکه خدمت سربازی در اسرائیل اجباری است، اما تعدادی از این افراد سابقه اطلاعاتی نیز داشتند.»











