
با وجود حضور تعداد زیادی از گروههای فشار که بهشدت بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال بسیاری از کشورهای جهان تاثیرگذار هستند، نقش شمار زیادی از این گروهها در تاثیرگذاری بر سیاستهای داخلی آمریکا و همچنین سیاستهای این کشور در عرصههای خارجی بسیار گسترده است.
گروههـای فشــار در آمـریکــا

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، معمولا هر یک از گروههای فشار بر مساله یا مجموعهای از مسائلی که در سیاست خارجی دولت برای آنها حائز اهمیت است، تمرکز میکنند. بر همین اساس گروههای فشار فعال در زمینه اقتصادی مانند سرمایهداران، مسئولان اتحادیه کشاورزی و همچنین اتحادیه کارگری به مسائل مربوط به تجارت خارجی و تعرفههای گمرکی میپردازند. این در حالی است که گروههای فشار فعال در عرصه نظامی مسائل مربوط به توافقنامههای نظامی و صادرات و واردات تسلیحات را مد نظر قرار میدهند. از سوی دیگر، گروههای فشاری که مساله هویت افراد برای آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است، در زمینه دفاع از هویتهای نژادی و دینی فعالیت میکنند و اعضای آن را معمولا آمریکاییهای کوباییالاصل و آفریقاییالاصل تشکیل میدهند. علاوهبر این، برخی گروههای فشار نیز که در زمینههای سیاسی فعالیت دارند از یک مساله سیاسی با هدف تحقق اهداف اقتصادی و هویتی خود بهره میبرند.
تاثیر بر سیاست خارجی
با وجود حضور تعداد زیادی از گروههای فشار که بهشدت بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال بسیاری از کشورهای جهان تاثیرگذار هستند، نقش شمار زیادی از این گروهها در تاثیرگذاری بر سیاستهای داخلی آمریکا و همچنین سیاستهای این کشور در عرصههای خارجی بسیار گسترده است. علت این مساله هم به چند عامل بازمیگردد که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
عدم توجه اکثر گروههای فشار به مسائل مربوط به سیاست خارجی که درنهایت به نادیده گرفته شدن مساله تاثیرگذاری بر تصمیمگیریها در این عرصه منجر میشود.
وجود تشتت آرا و اختلاف در مواضع میان گروههای فشار درخصوص مهمترین مسائل مربوط به سیاست خارجی به دلیل تفاوت منافع هریک از آنها با دیگری.
تلاش این گروهها برای تاثیرگذاری بیش از پیش در عرصه سیاستهای داخلی به دلیل برخورداری آنها از اطلاعات و تجربه کافی در این زمینه؛ درست برعکس سیاست خارجی که دولت به دلیل در اختیار داشتن دستگاه بوروکراسی و اطلاعات کافی در این عرصه تصمیمگیری میکند.
اعمال نفوذ گروههای فشار
به دنبال دخالت ارتش مصر برای عزل رئیسجمهور «محمد مرسی» از قدرت در راستای تظاهرات گسترده مردمی در روز 30 ژوئن و تعیین نقشه راه با موافقت جریانهای سیاسی مصری، دولت آمریکا از سوی اعضای کنگره برای قطع یا تعلیق کمکهای نظامی به قاهره تحت فشار شدید قرار گرفت. اعضای کنگره بر این باور بودند که آنچه در سوم جولای در مصر اتفاق افتاد، یک کودتای نظامی بود نه انقلاب و بر همین اساس دولت آمریکا باید بر مبنای قوانین کشور، ارائه کمکهای نظامی به مصر را به حالت تعلیق درآورد. مصر با دریافت کمکهای نظامی آمریکا به ارزشی بالغ بر سالیانه 3/1 میلیارد دلار، پس از اسرائیل دومین کشوری است که از بیشترین میزان کمکهای نظامی ایالات متحده برخوردار است. از همین روی، برخی از اعضای کنگره در تلاش برای توقف این کمکها یا بازسازی ساختار آن طرحهایی را در این خصوص ارائه کردند. این طرحها به دنبال نقشآفرینی کمیته «آیپاک» با مخالفت اکثریت اعضای کنگره مواجه شد. این کمیته در ممانعت از تصویب طرحهایی درخصوص کمکهای نظامی آمریکا به مصر یا حتی تعدیل این کمکها نقش مهمی ایفا کرد. در واقع مساله تداوم کمکهای نظامی آمریکا به مصر در رأس اولویتهای سازمانهای لابی اسرائیل در ایالات متحده قرار داشت، زیرا آنها به دنبال تداوم معاهده صلح میان مصر و اسرائیل، حفظ امنیت شبهجزیره سینا بهعنوان یکی از منافع امنیتی تلآویو و همچنین ادامه محاصره نوار غزه و تخریب تونلها در مرزهای این منطقه بودند.
