صادق امامی، عضو شورای سردبیری: تا پیش از عملیات ایران برای تنبیه رژیمصهیونیستی، با دو نوع کنش رسانهای مواجه بودیم. از یک سو، رسانههای غربی برای القای گزاره آگاهی از درون اتاق عملیات ایران، به نقل از مقامات نامشخص، ادعاهایی در مورد زمان و نحوه پاسخ ایران مطرح میکردند. در سوی دیگر اما رسانههای فارسیزبان وابسته به رژیمصهیونیستی که هدفگذاریشان متمرکز بر افکارعمومی ایران و القای حس سرخوردگی است، توانایی ایران در پاسخ به جنایت صهیونیستها در حمله به ساختمان کنسولگری ایران را زیر سوال میبردند. پس از عملیات ایران اگرچه بسیاری از تحلیلگران با حیرت درباره بزرگترین عملیات پهپادی جهان علیه رژیمصهیونیستی سخن گفتند اما ساعاتی پس از پایان عملیات، رسانههای غربی و به تبع آن شبکه فارسی- صهیونیستی، با ادعاهای دروغین صهیونیستها همچون هدفگیری 99 درصدی پهپادها و موشکهای ایران، تلاش کردند تا حد امکان عملیات ایران را کوچک کنند و حتی از ناکامی آن سخن بگویند.
ایران سالها قبل و در جریان حمله به پایگاه آمریکاییها در عینالاسد، با رویکرد رسانههای غربی در سانسور و انتشار تحلیلهای غیرواقعی با هدف ناچیز شمردن عملیات ایران آشنا بود. پس از حمله ایران به این پایگاه، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در مقابل دوربینها ظاهر و مدعی شد: «شنیدم سربازان تنها سردرد و چند مشکل کوچک دیگر داشتند... میتوانم بگویم که خیلی جدی نیست.» بهدنبال این ادعای ترامپ، پنتاگون با هدف کاستن از بزرگی عملیات، در گام نخست مدعی شد تنها 11 سرباز در این حمله آسیب دیدهاند. کمی بعد، این 11 سرباز به 34 و نزدیک به یکماه بعد به ۵۰ سرباز افزایش یافت. 22 بهمن یعنی یکماه و چهار روز بعد، پنتاگون این عدد را به 109 سرباز ارتقا داد. اما این اعداد هم واقعیت عملیات موشکی ایران را بیان نمیکرد تا اینکه ارتش آمریکا اعلام کرد به 30 نفر از سربازان آسیبدیده در جریان حمله ایران مدال «قلب ارغوانی» اعطا کرده است. این مدال به سربازانی اعطا میشود که تا حد مرگ رفتهاند یا مجروحیتشان دستکمی از مرگ ندارد. کمی بعد در آبان 1400 نیز دولت آمریکا اعلام کرد که میخواهد به 33 نظامی دیگر این مدال را بدهد.
حدود دو سال بعد، شبکه آمریکایی سیبیاس توانست از ادبیاتی متناسب با عملیات ایران استفاده کرده و اعلام کند این «بزرگترین حمله با موشکهای بالستیک علیه نیروهای آمریکایی در طول تاریخ آمریکا بود.» این رسانه از 11 کلاهک جنگی سخن گفت که هر کدام 1600 پوند وزن داشتند. سربازان آمریکایی به شبکه سیبیاس گفتند زیر فشار بودند تا جراحات فزاینده خود را کوچک نشان دهند تا از این طریق، از تنش بیشتر با ایران پرهیز شده و درعینحال از زیر سوال رفتن عملکرد ترامپ جلوگیری شود. برخی سربازانی که در شب عملیات ایران در عینالاسد حضور داشتند، گفتند برخی همرزمانشان از شدت مشکلات این حمله، بازنشسته شدند.
نزدیک به پنج سال پس از عملیات عینالاسد، مقامات غربی و صهیونیستی و شبکههای همسو با آنها درباره عملیات ایران علیه رژیمصهیونیستی، مجددا از تکنیک پیشین خود در عینالاسد بهره بردند. شاید اگر تصاویر اصابت موشک به اهداف تعیین شده بهصورت زنده از رسانهها پخش نمیشد، رژیمصهیونیستی با سانسور حداکثری، آن را نیز مخفی میکرد. اما این تصاویر منتشر شد تا صهیونیستها به سراغ رهگیری 99 درصدی پهپادها و موشکهای ایرانی بروند و از آن سخن بگویند. ایران اما پاسخی به این ادعاها نمیدهد؛ چراکه معتقد است به اهدافی که تعیین کرده بود، دست یافته است.
تهران پیش از شلیک اولین موشک یا پهپاد، با «سیاست ابهام» توانسته بود صهیونیستها را برای چندین روز قبل از حمله، در هراس و نگرانی بیندازد و بسیاری را ناچار کند پیش از پاسخ، از سرزمینهای اشغالی خارج شوند. در گام دوم، ایران در طراحی عملیات خود، محاسبه دقیقی درباره پدافند رژیمصهیونیستی و توان ائتلاف غربی در حمایت از این رژیم آگاه بود. تهران پاسخ به جنایت رژیم که نقض کنوانسیون وین بود را با استناد به ماده 51 منشور سازمان ملل، «حق ذاتی» خود میدانست و بر این اساس برای تنبیه رژیم، مجموعهای از 3 توانمندی خود (پهپاد، موشک کروز و موشک بالستیک) را به کار گرفت. با توجه به فاصله تهران تا تلآویو، ساعتی قبل از رسیدن پهپادها به اسرائیل، صهیونیستها از آن آگاه بودند و این اصل غافلگیری را به چالش میکشید و میتوانست کل عملیات را با شکست مواجه کند. از همین رو نیز یکی از رسانههای غربی نوشت از بین رفتن اصل غافلگیری بدان معناست که این عملیات برای شکست طراحی شده بود. ایران با این حال، برای حدود پنج ساعت، درحالیکه پهپادها و موشکهایش در آسمان میچرخیدند، جهان را درگیر گلولههای آتشین در آسمان غرب آسیا کرد. علاوهبر فقدان اصل غافلگیری، موشکها و پهپادهای ایران باید از سد پدافندی ائتلافی متشکل از رژیمصهیونیستی، قدرتهای برتر ناتو (آمریکا، انگلیس و فرانسه) و برخی کشورهای عربی، عبور میکردند و به هدف میخوردند. آنگونه که منابع مصری و عربستانی به والاستریتژورنال گفتهاند، چندین دولت عربی نگران بودند که کمک به اسرائیل منجر به شکست ایران شود، اما پس از مذاکرات با آمریکا، عربستانسعودی و امارات بهطور مخفیانه موافقت کردند که اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند. علاوهبر این اردن نیز اجازه استفاده از حریم هوایی خود را به آمریکا و سایر کشورهای درگیر در این عملیات دفاعی داد و از هواپیماهای خود برای کمک به رهگیری موشکها و پهپادهای ایرانی استفاده کرد.
ایران با علم به این وضعیت و با وجود اینکه بهسادگی از مرزهای چسبیده به رژیمصهیونیستی توان اقدام داشت، عملیات خود را طراحی کرد و با ارسال حجم نامشخصی از پهپاد و موشکهای کروز، سامانه پدافندی این ائتلاف گسترده را درگیر کرد و در خلال آن، اهداف از پیش تعیین شده را مورد اصابت قرار داد. این درحالی است که آمریکاییها در پیامهایی که به تهران ارسال میکردند، مدعی بودند اجازه نخواهند داد حتی یک موشک به سرزمینهای اشغالی برسد.
موضوع مهمتر اما درک تهران از خباثتهای رژیمصهیونیستی بود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم بهدلیل گرفتار شدن در باتلاق غزه و ناتوانی در نابودی حماس و آزادی اسرا پس از نزدیک به 7 ماه جنگ، توسعه جنگ را در دستورکار خود قرار داد و حملاتی را علیه فرماندهان و مستشاران نظامی ایرانی در سوریه ترتیب داد تا ایران را به درگیری بکشاند و به تبع آن پای آمریکا را نیز برای حمایت از تلآویو به جنگ باز کند. تهران اما نمیخواست تکمیلکننده پازل رژیمصهیونیستی باشد. لذا ضمن اجتناب از درگیری مستقیم، برای نخستینبار از درون خاک خود، اهدافی را در سرزمینهای اشغالی مورد اصابت قرار داد و اعلام کرد این عملیات «محدود» تنها برای تنبیه رژیمصهیونیستی بود. با این حال تهران به رژیم و طرفهای غربی هشدار داد درصورت خباثت رژیم، پاسخی بسیار شدیدتر به تلآویو خواهد داد. اگر عملیات نظامی ایران در تنبیه رژیمصهیونیستی، آنطور که رسانههای غربی و شبکههای فارسیزبان وابسته به رژیمصهیونیستی همچون اینترنشنال مدعی هستند، موفق نبوده، جلسات مکرر کابینه جنگ رژیم برای پاسخ به آن را چگونه باید معنا کرد؟
برخلاف آنچه در رسانههای غربی و شبکه مزدوران اینترنشنال گفته میشود، کابینه جنگ صهیونیستها بهخوبی از شدت ضربهای که خوردند، مطلعند. پس از سالها که اسرائیل تهدید به حمله به تاسیسات هستهای ایران میکرد، این ایران بود که دست به عملیات از خاکش علیه رژیم زد. ایران با کمتر از 200 پهپاد و موشک -که گفته میشود مدلهای قدیمی بودهاند- تمام لایههای پدافندی بومی و کمکی غرب و منطقه که همگی در آمادگی کامل صددرصدی بودند را کنار زد و بازدارندگی رژیم را از بین برد. «دیوید هوروویتز» در تایمز اسرائیل نوشت که این بازدارندگی در 7 اکتبر به چالش کشیده شد. او نوشته که اسرائیل در گذشته مقامات بسیار بلندپایه ایران از جمله «پدر» برنامه هستهای ایران، محسن فخریزاده را در خاک ایران هدف قرار داده است، بدون اینکه چیزی شبیه به واکنش شنبهشب بهدنبال داشته باشد. این تفاوت اینبار حداقل تا حدی نتیجه احتمالی تضعیف ظرفیت بازدارندگی اسرائیل در سال گذشته و بهویژه با توجه به شکستهای 7 اکتبر است.
مقامات صهیونیستی بهخوبی میدانند اگر سطح این عملیات دو یا سه برابر شود یا ایران بخواهد بهجای تاسیسات نظامی، تاسیسات آبشیرینکن یا دیمونا را هدف قرار دهد، چه سرنوشتی در انتظارشان است. در این عملیات، تهران برای نخستینبار بهصورت عملی سیستم پدافندی رژیم و متحدانش را با موشکها و پهپادهایش آزمایش کرد و این یعنی در عملیات بعدی بهسادگی میتواند شدت و وسعت ضربه را افزایش دهد؛ البته مشخص نیست درصورت خباثت صهیونیستها، تهران در حمله آتی، تنها از خاک خودش به صهیونیستها پاسخ دهد. تهران ممکن است در استفاده از مرز شمالی سرزمینهای اشغالی بهعنوان سکوی پرتاب تردیدی نداشته باشد. آن وقت دیگر شاید چندان کاری از جنگندههای آمریکایی برای کمک برنیاید.
بهنظر میرسد همچون ماجرای عینالاسد، رسانههای غربی با سانسور شدید و روایتهای وارونه، قصد نجات نتانیاهو (بیبی) را داشته باشند. در آمریکا که ترامپ نتوانست با جنایتش به کاخسفید برسد؛ باید دید سرنوشت نتانیاهو متفاوت از او خواهد بود یا او نیز به زیر کشیده خواهد شد.