سجاد عطازاده، مترجم: نیل کوئیلام، پژوهشگر اندیشکده چتم هاوس بریتانیا و صنم وکیل، مسئول برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا این اندیشکده در مقاله «مدیچیهای خاورمیانه؟ چگونه امارات خیزش خود را طرحریزی میکند» که در وبسایت فارنافرز منتشر شده است، به بررسی کنشگری فزاینده امارات در سطح منطقه و جهان پرداخته و این گزاره بسیار مهم را مطرح ساختهاند که علیرغم موفقیتهای اقتصادی امارات، این کشور همواره در زیر سایه همسایگان قدرتمند خود و همچنین شرایط نامطلوب جغرافیایی که آن را احاطه کرده قرار خواهد داشت.
امارات متحده عربی برای مدتها به دلیل رونق یا رکود بازار املاک، زرق و برق مصرفگرای دبی و منابع عظیم نفتی خود شهرت داشت اما طی دو دهه اخیر شهرت این کشور دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. در دوران ریاستجمهوری محمد بن زائد، امارات میلیاردها دلار برای تقویت و نوسازی ارتش هزینه کرده و به چیزی تبدیل شده که جیمز متیس، وزیر دفاع سابق ایالات متحده آن را اسپارت کوچک نامیده است. ابوظبی همچنین خود را به مرکز مالی خاورمیانه نیز تبدیل کرده و بهعلاوه این کشور تقریبا با تمام بازیگران منطقه، از جمله اسرائیل و همچنین با تمامی قدرتهای جهانی، بهویژه ایالات متحده، روابط کاری ایجاد کرده است.
امارات جاهطلبیهای روشنی دارد؛ این کشور خواستار آن است تا به جای اینکه در درجه اول بهعنوان یک بازیگر منطقهای شناخته شود، مشابه سنگاپور شده و از قدرت جهانی و اقتصادی که اصلا تناسبی با وسعت آن ندارد، برخوردار شده و به این ترتیب بر آسیبپذیریهای جغرافیایی خود فائق آید. برای نیل به این مهم ابوظبی قراردادهای تجاری جدیدی منعقد کرده، در پروژههای خارج از مرزهای خود سرمایهگذاری و خود را به یک مقصد گردشگری و همچنین مرکز حملونقل و لجستیک تبدیل کرده است.
اگر امارات متحده عربی به جاهطلبیهای خود جامه عمل بپوشاند، تحلیلگرانی که دست به مقایسه خواهند زد میتوانند از خاندان مدیچی- دودمانی که از قرن پانزدهم تا هجدهم بر فلورانس حکومت میکردند- در جایگاه مشبهبه استفاده کنند. مدیچیها بر قلمرو زیادی حکومت نمیکردند و هرگز هم در مرکز درگیریهای اروپا قرار نداشتند اما با استفاده از تجارت و بانکداری در جهت تاثیرگذاری بر امپراتوریهای بزرگتری که در همسایگی قلمرو آنها قرار داشت، به یک بازیگر اصلی تبدیل شدند. آنها اتحادی پایدار با فرانسه برقرار کردند، روابط دیپلماتیک قوی با انگلیس سامان دادند و ارتباطات خود را با امپراتوری مقدس روم نیز تقویت کردند. در دوران آنها فلورانس به مرکز فعالیتهای اقتصادی، اکتشافات علمی و دستاوردهای فرهنگی از جمله با تامین مالی گالیله و میکل آنژ تبدیل شد.
امارات برای نیل به این اهداف مزایای قابلتوجهی دارد؛ جمعیت تحصیلکرده، موقعیت مکانی واقع در بین بزرگترین اقتصادهای جهان، ذخایر قابلتوجه نفت و گاز و ثروتی شگفتآور. بهعلاوه، این کشور دارای مدل حکومت داری سکولار است و برخلاف همسایگانش با ادیان مختلف نسبتا مدارا میکند. امارات همچنین بخشی از چشمانداز جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، برای ایجاد کریدور اقتصادی خاورمیانه است که هند و اروپا را به هم متصل میکند. این کشور به لطف سرمایهگذاریهای خود در بازار قدرتهای نوظهور، با این دسته از کشورها مانند برزیل، هند و اندونزی هم پیوندهای محکمی دارد. ابوظبی حتی روابط خود را با اسرائیل که دشمن تاریخی آن محسوب میشد، عادیسازی کرده است. علیرغم حمله حماس و اعتراضات مردمی اما محدود علیه جنگ غزه، اسرائیل و امارات روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را همچنان حفظ کردهاند.
با این حال تلاش امارات متحده عربی برای کسب نفوذ و قدرت با محدودیتهایی هم روبهروست. این کشور وابستگی زیادی به نفت دارد و برای کربنزدایی سریع با فشار مواجه است. ابوظبی باید از رادیکالیسم اسلامی و بیثباتی منطقهای جلوگیری کند. بهعلاوه، امارات با ایران که نیروهای نیابتی آن به این کشور حمله کردهاند، یک مناقشه ارضی طولانیمدت دارد. ابوظبی همچنین با رقابت شدیدی با همسایه خود قطر که ویژگیهای مشترک زیادی هم دارند و چالش مهمتری هم از سوی عربستان سعودی مواجه است. ریاض هم به رهبری ولیعهد خود محمد بن سلمان در تلاش است تا به نقطه ثقل سیاسی، اقتصادی و انرژی خاورمیانه تبدیل شود و سرمایهگذاریهایی را برای تنوع بخشیدن به اقتصاد و ایجاد جذابیت بیشتر در بازار خود برای کشورها و شرکتهای خارجی انجام داده است. روشن است که بسیاری از این سیاستهای اقتصادی میتوانند بر جایگاه و جاهطلبی امارات تاثیر منفی بگذارند.