سریال «گناه فرشته» با بازیگرانی شناخته شده شاید ریسمان نجات خوبی به‌نظر می‌رسید. ریسمانی که با پخش چند قسمت از سریال، نشان داد که پوسیده است و جایی برای نجات نگذاشته است. درمجموع این 17 قسمتی که از سریال گناه فرشته گذشته، با سریالی مواجه هستیم که از دوقطبی تکراری پولدار و فقیر استفاده کرده است.
  • ۱۴۰۳-۰۱-۲۶ - ۰۳:۳۸
  • 00
چشم‌هایمان گناه داشتند!
چشم‌هایمان گناه داشتند!

مریم فضائلی، خبرنگار: بعد از گذر از فصل دوم سریال زخم کاری، فیلمیو که با نقدهای بسیاری از سمت کاربرانش مواجه شده بود، باید حواسش به جذب و نگهداری مخاطبانش می‌بود. در این شرایط سریال «گناه فرشته» با بازیگرانی شناخته شده شاید ریسمان نجات خوبی به‌نظر می‌رسید. ریسمانی که با پخش چند قسمت از سریال، نشان داد که پوسیده است و جایی برای نجات نگذاشته است. درمجموع این 17 قسمتی که از سریال گناه فرشته گذشته، با سریالی مواجه هستیم که از دوقطبی تکراری پولدار و فقیر استفاده کرده است. دوقطبی‌ای که نیاز به خلاقیت و نگاهی جدید دارد اما حامد عنقا که در مقام طراح، نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان قرار دارد به دم دستی‌ترین شکل ممکن این دوگانه را به استخدام روایت قصه‌اش گرفته است. مخاطبی که این نویسنده را می‌شناسند و سریال‌های قبلی او را دیده‌، با این نوع نگاه غریبه نیست و در آثار قبلی او هم در سطحی دیگر با مساله مواجه شده بود اما این بار ضعف‌های فنی بیرون زده از سریال، به‌شدت مخاطبش را سردرگم و عصبی می‌کند. سریال گناه فرشته با وجود داشتن ستاره‌های بازیگری، ظرفیت بالایی برای جذب و نگه‌داشت مخاطب داشت اما به دلیل اینکه طراحی کاراکترها سطحی و عقب‌افتاده هستند، با مجموعه‌ای از آدم‌های بی‌شکل و ناقص طرف هستیم که فقط جلوی دوربین ظاهر می‌شوند و دیالوگ‌ها را تکرار می‌کنند. اتکای بیش از حد بازی‌ها به متن و نبود اتفاقاتی که قصه را پیش ببرد، پاشنه آشیل سریال است و این هم نتیجه عدم توجه به شخصیت‌سازی در سریال است. مخاطب برایش مرگ سوژه‌ اصلی سریال اهمیتی ندارد و در برخی از مقاطع این قصه، می‌گوید پس چرا سریع‌تر حکم اعدام فرشته اجرا نمی‌شود. خطوط قصه برای طراحی کاراکتری همچون فرشته آنقدر کج‌ومعوج است که ابتدا در مقام یک مظلوم ظاهر می‌شود و به مرور تبدیلی به زنی می‌شود که می‌تواند از داخل زندان، زندگی یک خانواده را از هم بپاشد. واضح است که تکلیف مخاطب هم با چنین کاراکتر کاریکاتوری‌شده‌ای مشخص نیست.
«چرا چنین شد؟» ازجمله سوالاتی است که مدام در ذهن مخاطب گناه فرشته تکرار می‌شود و نویسنده بدون ملاحظه فهم و درک مخاطب، بدون پاسخ از کنار این سوال رد می‌شود. هرچه قصه پیش می‌رود، مخاطب به مرور برایش انبوهی از سوالات بدون جواب پیش می‌آید که در هر قسمت بیشتر و بیشتر می‌شود. به‌عنوان نمونه در طی بررسی پرونده‌ قتل عشیری، چند نفر که از طرق مختلف به این پرونده ارتباط پیدا کرده‌اند، به قتل می‌رسند. حتی به‌نظر می‌رسد که شاید قاضی درگیر فساد و تبانی باشد که چنین اتفاقات واضحی را نادیده می‌گیرد. اما اینها از موارد ابهام‌برانگیزی است که پاسخش در داخل قصه گنجانده نشده و از جایی به بعد واقع‌پذیری سوژه را هم زیر سوال می‌برد.
یکی دیگر از نقاط ضعفی که سریال گرفتار آن شده، نبود کاراکترها در موقعیت درست خودشان است. برای اینکه یک کاراکتر به فهمی عمومی برسد و آرزوها، رنج‌ها و غم‌هایش برای مخاطب ملموس شود، باید در زمان مناسب و موقعیتی صحیح در داخل روایت قرار بگیرد. به تناسب روایت، نقش‌های مختلفی در گناه فرشته وجود دارند. یکی از این نقش‌ها، مهتاب محتشم است که لادن مستوفی ایفاگر این نقش است. او در کنار همسر و مادر بودنش انتخاب کرده که به‌عنوان یک زن شاغل، فعالیت کند. عنقا در ترسیم این نقش نشان داده است که درکی از یک مادر و همسر شاغل ندارد؛ چراکه در کل این سریال بخش شاغل بودن او سهم بیشتری دارد تا آنکه همسر و مادر باشد. در شخصیت‌پردازی شهاب حسینی هم این ضعف دیده می‌شود. حامد تهرانی وکیلی ثروتمند است که تا جایی از داستان چیزی به جز سیگارکشیدن و ماشین گران‌قیمت سوار شدن و اطوارهای اغراق‌شده، چیزی به این کاراکتر اضافه نمی‌کند. او که همسری مستقل و وکیل دارد، درنهایت به جایی می‌رسد که زندگی مشترکش تحت تاثیر سوژه‌ یک پرونده قرار می‌گیرد و زندگی‌شان به جدایی منجر ‌می‌شود. طراحی کاراکترها بیش از آنکه متاثر از کنش‌ و واکنش‌های داخل قصه باشد، بیشتر متصل به نمادهای کلیشه‌ای و دم دستی است. موی رنگی برای نشان دادن بعد هنری یک دختر، گوش کردن آهنگ‌های خارجی برای نشان دادن باکلاس بودن و حتی موتورسواری یک خانم که بیشتر به درد تیپ‌سازی از زن در فضای مجازی می‌خورد، نه کاراکتر ساختن در یک سریال.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰