ایمان عظیمی، خبرنگار: مهم نیست که سریال «حشاشین» با تصور و تلقی ما از حسن صباح انطباق دارد یا خیر؛ و همچنین قلب تاریخ توسط سازندگان این مجموعه نیز چندان اهمیتی نخواهد داشت وقتی آنها با استفاده از پیامهای سیاسی واضح، تنها به اثرگذاری اندیشه خود بر روی ذهن بیننده تاکید میکنند. سریال حشاشین فارغ از ساختار روایی آن یا حتی بازنمایی پدیدهای به اسم حسن صباح یک ساختمان سروشکلدار ایدئولوژیک است که مصریها از آن بهعنوان سلاحی ایدئولوژیک بهره میبرند تا در این دوران دستشان در برابر دیگر قرائتهای موجود راجعبه حکومت اسلامی بیش از این خالی نماند.
مجموعه تلویزیونی حشاشین قرار است موجودیت حسن صباح و یارانش از ابتدای شکلگیری این حلقه تا انتهای داستان را روایت کند ولی کاری که انجام نمیدهد همین روایت کردن قصه در قالب مدیومی همچون تلویزیون است. به عبارت دیگر روابط علت و معلولی در راه پیشبرد قصه چندان محلی از اعراب نداشته و کاراکترها نیز از پرداخت درستی برخوردار نیستند. حتی دسیسهچینی و قیام حسن صباح علیه سلجوقیان نیز قرار نیست بهصورت عینی در مخاطب حسی نسبت به این مرد، (مثبت یا منفی) بهوجود بیاورد؛ چون حشاشین برای فیلمساز بدل به مساله نشده؛ حسن صباح و یارانش برای مخاطب نه همدلیبرانگیز و سمپاتیک میشوند و نه میتوانند حسی از نفرت را برای بیننده پدید بیاورند.
ساختمان بصری حشاشین آبستن رنگ و لعاب است ولی این رنگهای فریبنده تنها میتوانند برای چند ثانیه بیننده را مفتون و شیدای خود کنند و کارکرد دیگری ندارند. رنگ در مدیومی نظیر سینما و تلویزیون این توانایی را دارد که به ساخت تنشهای درونی و بیرونی کاراکترها دامن بزند و حتی ضعفهای موجود در فیلمنامه را از دید مخاطبان آگاه پنهان نگه دارد؛ ولی در اینجا نهتنها این اتفاق رقم نخورده، بلکه عملا به یک بام و دوهوایی سریال منتج شده و واگرایی تصویر از متن را رقم زده است. ما در این سریال با تصاویر شارپ، جذاب و خوشرنگی روبهرو هستیم ولی اگر از سازندگان حشاشین بپرسیم که چرا یک درصد از زحماتی که در رابطه با ساختمان زیبای اثرشان به خرج دادهاند را در مورد متن فیلمنامه و پرداخت داستان جذاب حشاشین و حضور آنها در دل تاریخ به کار نبستهاند شاید جوابی برای این سوال نداشته باشند. سریال در نور فراوان و رنگهای گرم غوطهور است و تنها ابزارش برای بازنمایی یک تاریخ جعلی و برساختشده به همین موارد منتهی میشود. برای تحلیل سریال حشاشین لازم نیست تا به دنبال منطق دراماتیک در ساحت پیرنگ بگردیم چون برای سازندگان این مجموعه، پیامی که به ذهن مخاطبان مسلمان و بهویژه ایرانیان صادر میشود بیش از ساخت سینمایی و توجه به جزئیات اثر اهمیت دارد. در واقع حشاشین سریالی است که جزئیات در آن فدای پیام سیاسی میشود که ریشه تفکر تکفیری و فرقهگرایی را به هر شخص و دسته غیر از دسته موردنظر ربط میدهد و برای رواج ترهات خود به دل تاریخ میزند و از آن میوه موردنظرش را میچیند. هرچند حشاشین کیفیت ساخت پایینی دارد ولی تمام توجه خود را به رسانه معطوف میکند و از آن بهعنوان ابزار جنگ نرم بهره میگیرد تا به این واسطه با یک تیر چند نشان را هدف قرار دهد. اول اینکه سعی دارد ریشه تشکیلات مخوف ترور در مصر سکولارشده امروزی به دست اخوانالمسلمین را به قیام حسن صباح علیه خلافت عباسی و سلجوقیان ربط دهد و در ادامه با بنیانکن دانستن تفکر ایرانیان نسبت به حکومت عباسی و برافراشتن پرچم تشیع، ریشه انحطاط امت اسلامی را به این تفکر الصاق میکند.
تلویزیون مصر که پیشتر هم دست به ساخت سریالهای تاریخی و مذهبی برای جعل واقعیت زده بود در تغییر رویکردی واضح، اسلام سیاسی اخوانی را با شیعیان اسماعیلی همسرنوشت میکند و با ابزار رسانه سعی در منکوب کردن آنها در پیشگاه افکارعمومی مصر دارد. طرح دولت سیسی در جنگ نرم رسانهای هوشمندانه بهنظر میرسد ولی همهچیز به داشتن یک طرح هوشمندانه ختم نمیشود و این زیرکی را باید در عمل نیز مورد رصد و بهرهبرداری قرار داد. آدرس غلط دادن در عالم سینما و تلویزیون نمیتواند ایرادی داشته باشد چون افراد آگاه، به زوایای آن آشنا هستند و جعل و قلب تاریخ توسط دیگری را گوشزد میکنند، اما اگر سازنده به ابزار کار خود، همچون دستاندرکاران سریال حشاشین واقف نباشد، اثری یکبارمصرف و فراموششدنی تحویل جامعه آماری خود میدهد.
دولت سیسی برای رقابتهای منطقهایاش بهشکلی هدفمند از تاریخ سود میبرد و در درون مرزها نیز برای ناکاوت کردن جریان اخوانالمسلمین از هیچ تلاش اخلاقی و غیراخلاقی درنمیماند ولی چون صنعت سریالسازی در کشورهای عربی، بهخصوص در مصر بهگونهای است که بر کمیت بیشتر از کیفیت تاکید میشود، نمیتواند به جای مطلوبی که دوست دارد تکیه بزند و از میدان جنگ نرم پیروز و سربلند بیرون بیاید. حشاشین در ترسیم رادیکالیسم اخوانی موفق نیست چون اساسا به سوژه نزدیک نشده و آن را حیف و میل میکند و بدون اینکه بخواهد، مخاطب خود را از راه نزدیک شدن به منابع تاریخی به پیگیری واقعه فرامیخواند. از این رو، فیلم سینمایی «توطئه در قاهره» بهکارگردانی طارق صالح در بازنمایی فضای سیاسی مصر، با تمام ضعفهای موجود بهتر از این سریال عمل میکند و تاریخ را نیز گواه نمیگیرد.