مقاومت فلسطین در قاب سینمای ایران؛
با به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی، مساله آزادی فلسطین به‌عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در سینمای ایران موضوعیت پیدا کرد. تا به امروز شاید سینمای ایران دست روی دست نگذاشته باشد اما فاصله زیادی تا ایده‌آل‌ها دارد. در 45 سال گذشته، تنها 14 فیلم بلند سینمایی ایرانی با موضوع مقاومت فلسطین ساخته شده است. یعنی به‌طور متوسط هر 3.5 سال، یک فیلم.
  • ۱۴۰۳-۰۱-۱۸ - ۰۳:۱۴
  • 00
مقاومت فلسطین در قاب سینمای ایران؛
یک دهه دوری سینمای ایران از سرزمین فلسطین
یک دهه دوری سینمای ایران  از سرزمین فلسطین

مریم فضائلی، خبرنگار: از سال 1948 میلادی با اشغال سرزمین فلسطین، مفهوم مقاومت در مقابل رژیم آپارتایدی که در این منطقه ظلم‌ می‌کند، تبدیل به یکی از دغدغه‌های مهم مردم آزادیخواه جهان شده است. دنیای تصویر و سینما، طی 75 سال اشغال فلسطین یکی از ابزارهای مهم برای بازنمایی واقعیت و همچنین دفاع از مظلومیت فلسطین بوده است. با به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی، مساله آزادی فلسطین به‌عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در سینمای ایران موضوعیت پیدا کرد. تا به امروز شاید سینمای ایران دست روی دست نگذاشته باشد اما فاصله زیادی تا ایده‌آل‌ها دارد. در 45 سال گذشته، تنها 14 فیلم بلند سینمایی ایرانی با موضوع مقاومت فلسطین ساخته شده است. یعنی به‌طور متوسط هر 3.5 سال، یک فیلم.

بازمانده
قطعا معروف‌ترین ساخته‌ این موضوع، فیلم سینمایی «بازمانده» به کارگردانی سیف‌الله داد است. فیلمی حرفه‌ای و خوش‌ساخت که داستان مظلومیت فلسطین را در همان سال‌های ابتدایی تشکیل فلسطین روایت می‌کند. بازمانده، داستان طفلی است که والدینش شهید شده‏اند و اکنون مادربزرگ در قالب‏ یک خدمتکار منزل صهیونیست‌ها در کنار اوست بی‏آنکه بتواند هویت خود را ابراز کند. سیف‌الله داد فیلمنامه بازمانده را براساس داستانی به نام «بازگشت به حیفا» نوشت که موضوع آن به سال ۱۹۴۸ و تشکیل کشور اسرائیل و حکومت آن بر شهر حیفا باز می‌گردد. منوچهر محمدی، تهیه‌کننده بازمانده درباره آن گفته است: «بازمانده برداشتی آزاد از یکی از قصه‌های کوتاه غسان کفانی با عنوان بازگشت به حیفا است.» البته برخلاف این داستان که قصه‌ای تلخ و پر از شکست را روایت می‌کند، در این فیلم ما پیروزی و مقاومت را می‌بینیم. در این فیلم از مضامین اسطوره‌ای-مذهبی هم استفاده شده است، مانند داستان حضرت موسی(ع). شاهکار این فیلم، صحنه‌ آخر آن است که مادربزرگ، پس از استقرار چمدان حامل بمب در قطار مهمات صهیونیست‏ها، نوزاد به بغل آیه‌الکرسی را می‌خواند و همراه با کودک از قطار بیرون می‌پرد. این سکانس پرمعنا، به نهضت فلسطین به خوبی اشاره می‌کند و همچنین نشان‌دهنده‌ تداوم مبارزه در نسل‌های بعدی هم است.

شکارچی شنبه
پس از فیلم بازمانده، دومین فیلم جدی با این موضوع را می‌توان «شکارچی شنبه» دانست. نویسندگی، کارگردانی و تدوین این فیلم توسط پرویز شیخ‌طادی صورت گرفته است. شکارچی شنبه داستان تحول پسر بچه‌ 10 ساله‌ای است که به دلایلی به پدربزرگش که یکی از سران اصلی جریان فکری صهیونیسم است، سپرده شده است. تغییر از پسری ترسو و تبدیل شدن به نوجوانی که در تفکر صهیونیستی جاافتاده و دیگر به راحتی آدم می‌کشد و برایش مسائل انسانی محلی از اعراب ندارد. شیخ‌طادی در مصاحبه‌‌ای گفت: «برای تحقیقات فیلم به منابع داخلی رجوع نکردم تا انصاف کامل را در نگارش فیلمنامه رعایت کرده باشم.» شکارچی شنبه توانسته بازنمایی نسبتا نزدیکی از زندگی یهودیان را روایت کند که تاکنون آن را ندیده‌ایم: نمایش آداب و رسوم یهودی‌ها، قتل و جنایت‌های صهیونیست‌ها، غصب سرزمین‌ مسلمانان، اختلاف عقیده یهودیان ارتدوکس در فلسطین اشغالی با یهودیان صهیونیست، تعلیم به اطفال یهودی برای کشتن غیریهودیان، استفاده‌ نادرست از فرامین تورات، نوع عبادت یهودی‌ها و... که در بستر فیلم نشان داده شده است. البته به این فیلم نقدهای محتوایی شده است.

سرب
فیلم سینمایی «سرب» ساخته‌ مسعود کیمیایی در سال 1367 اکران شد و در هفتمین دوره از جشنواره‌ فیلم فجر توانست حضور نسبتا خوبی داشته باشد. این فیلم بیشتر از آنکه به مقاومت فلسطین اشاره کند، به مناسبات درونی صهیونیسم نظر داشته و بیشتر روی این موضوع تمرکز کرده است. کیمیایی در سرب اشاره مستقیمی به همزیستی مسالمت‌آمیز مسلمانان و یهودیان در ایران دارد و بر آن صحه می‌گذارد و در مقابل به انتقاد از سیاست‌های خشن صهیونیست‌ها نسبت به یهودیان می‌پردازد. در سرب کیمیایی از جدا کردن یهودیت از صهیونیست رونمایی می‌کند. داستان سرب در اوایل دهه ۳۰ شمسی در تهران روایت می‌شود و به ماجرای زوجی یهودی به نام دانیال و مونس می‌پردازد که قصد عزیمت به سرزمین موعود را دارند. سرب در دورانی ساخته شد که شدیدترین بمباران‌ها در تهران اتفاق افتاد و به همین دلیل بارها اطراف محل ضبط مورد اصابت قرار گرفت. از دیگر چالش‌های این فیلم که به دلیل انتخاب بازه‌ زمانی دهه‌ 30 شمسی است، نیاز گروه به ماشین‌های قدیمی بود که فقط سه دستگاه از این ماشین‌ها در اختیار گروه قرار می‌گیرد. عوامل ساخت فیلم با رنگ کردن آنها و استفاده در سکانس‌های مختلف توانسته‌اند این کمبود اتومبیل را جبران کنند.

چشمان آبی زهرا
سریال «چشمان آبی زهرا» به کارگردانی علی درخشی نماد انحصارطلبی رژیم اسرائیل است. چشمان آبی زهرا روایتی نمادینی از به وجود آمدن کشور جعلی اسرائیل است. به این معنی که تئودور (فرزند یکی از مقامات اسرائیلی)، به‌عنوان یک کودک ناقص‌الخلقه، استعاره‌‌ای از رژیم‌صهیونیستی است که با دزدیدن اجزای سایرین درپی زنده نگه‌داشتن خود است. جهانبخش سلطانی، بازیگر این مجموعه در مرور خاطراتش از ساخت این سریال یادآور شده بود برای بازی در این سریال به سوریه و لبنان رفته و با سیدحسن نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان دیدار کرده بودند. سیدعلیرضا سجادپور، تهیه‌کننده‌ این سریال در تاریخ 9 اسفند 1383 در نشستی گفت: «هرچند که در کشور ترکیه امتیاز توزیع این فیلم فروخته شده اما به طرز حیرت‌آوری این فیلم به وسیله خود مردم تکثیر شده و صدها هزار نسخه از این اثر بین مردم توزیع شده است. حتی در برخی از شهرهای ترکیه، تکثیر این فیلم به فتوای مجتهدان و روحانیون صورت می‌گیرد و این عمل به‌عنوان فعالیتی ثواب برشمرده می‌شود. این درحالی است که شهروندان ترکیه‌ای بابت تکثیر و توزیع این فیلم هزینه زیادی می‌پردازند تا جایی که یکی از اهالی این کشور به من اعلام کرد که دو تن از نزدیکانش به دلیل تکثیر این فیلم به 15 سال زندان محکوم شده‌اند.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰