مریم فضائلی، خبرنگار: اسفندماه پارسال اولین عکس و خبری که از تولید فصل جدید محفل به بیرون درز کرد، دعوت سازندگان این برنامه از یک جوان تازهمسلمان کرهای بود. میگفتند این خواننده کیپاپ، قرار است به عنوان مهمان در یکی از قسمتهای محفل حضور داشته باشد. این را هم اضافه کنید که از مدتها قبل خبر تولید فصل جدید برنامه محفل، در فضای رسانه پخش شده بود و انتظارات و کنجکاویها نسبت به فصل اول آن بیشتر هم شده بود.
پیگیریهای من برای رفتن به پشتصحنه این برنامه، بارها به تعویق افتاده بود، تا روز نهم اسفند ماه. تهران چند روز برفی را پشت سرگذاشته بود. برای یادآوری حضور در پشتصحنه، پیامی به عوامل تولید دادم و جواب کوتاهی دادند: «امروز آخرین روز ضبط است؛ شهرک شهید محلاتی، البته خیلی سرد و شلوغه.» همین پیام کوتاه باعث شد تا خودم را سریع از مرکز شهر به سمت شمال شرق تهران برسانم. هرچه به سمت بالای تهران نزدیکتر میشدم سوز سرما بیشتر میشد و اندازه برفها درشتتر. با رسیدن به محل ضبط، تعداد ماشینهای دور تا دور ساختمان نشان میداد که ضبط شلوغی بوده است. با آن سرمای بیرون انتظار محیطی گرم داشتم که با اتاقی بسیار سرد مواجه شدم، اتاقی که وسایل گرمایشی آن خاموش بود تا فشار به برق دکور نیاید. سرما باعث کم شدن تعداد ضبط برنامهها شده بود و به همین دلیل ضبط برنامه تا آن زمان طول کشیده بود. تا بتوانم به سر برنامه بروم، در محیطی که اتاقهای مختلف داشت و افراد در حال رفت و آمد بودند، ماندم. در آنجا هفت اتاق مختلف بود که روی در بعضی از آنها درباره کاربرد اتاق نوشته شده بود. دو اتاق برای آماده شدن مهمانان که احتمالا میز و وسایل گریم در آنجا بود و یک اتاق برای تمرین که در آن سناریوها با مهمانها چک میشد و مهمان آماده به روی سن میرفت. در باقی اتاقها عوامل مختلفی مانند روابط عمومی، سردبیر، عکاس و... حضور داشتند. به دلیل شروع ضبط برنامه بعدی، امکان ورود به استودیو نبود و برنامه را کنار عوامل از طریق تلویزیون کوچکی دیدم. یکی از افرادی که همراه با ما در اتاق نشسته بود و منتظر بود تا زمان اجرایش برسد، مصطفی مرادی، دکترای فیزیک بود که در چند قسمت به اتفاقات علمی جهان و انطباق آنها با قرآن میپردازد. حضور در محیط استودیو و دیدن عملکرد پنج میزبان اصلی در فواصل برنامه، لحظاتی است که در قاب روتوششده تلویزیون دیده نمیشود. یکی از آن لحظات زمانی بود که غلامرضا قاسمیان شروع به آوازخوانی کرد و رسالت بوذری به شوخی گفت: «آخرزمان شده، آخوندها آواز میخونند.» که خنده تماشاچیان و میزبانان را به دنبال داشت. در وقفهای که بین ضبط اتفاق افتاد، با مشاور هنری پروژه به سمت دکور برنامه رفتیم. بعد از کنار زدن دو لایه پارچه برزنتی، وارد محیط اصلی برنامه شدم. ستونهای بلند منقش به آیه «رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعنَا مُنَادِیا»، محیطی پهناور، استفاده از رنگهای مشکی و طلایی در دکور و بهکارگیری طرح سنگ باعث شده بود دکور ظاهری بسیار شیک به خود بگیرد. مشاور هنری پروژه که همراه من بود، دو ویژگی جالب درباره دکور گفت. اول آنکه دکور برنامه محفل، بلندترین سقف را دارد؛ و همچنین ویدئووالی که پشت مهمانان برنامه نصب شده، بزرگترین ویدئووال ایران است! تا برنامه شروع شود، در سالن و بین تماشاچیها چرخی زدم تا با حس و حال آنها آشنا شوم. در ضبط قبلی آنقدر جمعیت زیاد بود که جلوی صندلیها موکت پهن کرده بودند و کودکان روی آنها نشسته بودند. شور و شوق بچهها در سالن، نشان میداد که برنامه برای آنها خستهکننده نبوده است. تماشاچیان برنامه آنقدر زیاد بودند که به گفته محمد اقدمنژاد، یکی از کارگردانان هنری، روزهایی بیش از هزار نفر تماشاچی به محفل میآمدند. یکی از انتقادهایی که در فصل قبل مطرح شده بود را به اقدمنژاد گفتم، حضور تماشاچیان و جدا بودن آنها از پنج میزبان اصلی برنامه، باعث شده بود که مشارکتی از سمت آنها شکل نگیرد. حالا با این دکور جدید تغییری رخ داده است. اقدمنژاد هم این را تایید کرد و گفت: «جایگاه پنج میزبان اصلی برنامه در میان تماشاچیها طراحی شده تا نشاندهنده نزدیکی بین آنها باشد و تعامل با تماشاچیها اتفاق بیفتد. ما در این فصل پرسش و پاسخ با تماشاچیها را داریم و در کل تعامل بیشتری شکل گرفته است. در دل همین پرسش و پاسخها ما با پدر و پسری آشنا شدیم که حافظ بودند و سوژه جالبی برای برنامه حساب میشدند.» به دلیل شروع ضبط، نتوانستم بیشتر از آن در استودیو بمانم و دوباره به پشتصحنه بازگشتم. مهمانهای بعدی برنامه، دو برادری بودند که با حافظه خوبی که در حفظ قرآن داشتند ابتدا نظر پنج میزبان را جلب کردند و بسیار آنها را به وجد آورند. اما در ادامه ورق به نوعی برگشت و کار به جایی رسید که بین یکی از میزبانان با مهمانان تنشی رخ داد و به کار آنها انتقاد شد. یکی از کارهایی که این دو برادر انجام دادند، میتوانست آنها را متهم به جادوگری و شعبده بازی کند و به گفته میزبان برنامه، شان قرآن را زیر سوال ببرد. با عوامل که درحال دیدن برنامه بودم، نظرات مختلفی از سمت آنها گفته شد، تا جایی که مطرح شد این برنامه به دلیل این تنش به پخش نمیرسد. اگر این برنامه پخش نشود، نشان میدهد که سوژههایی در این برنامه بودهاند که به عنوان رزرو استفاده بشوند و در صورت عدم پخش یک قسمت، از برنامهای دیگر استفاده کنند. در مصاحبهای که با محمدحسین هاشمیگلپایگانی داشتم، گفته شد که 120 سوژه در این فصل حضور داشتند. همچنین با اقدمنژاد درباره تعداد و انتخاب سوژهها پرسیدم که در پاسخ گفت: «ما در این فصل با چهار هزار سوژه مواجه بودیم که در چهار مرحله سعی کردیم بهترینها را انتخاب کنیم. ابتدا مصاحبه تلفنی انجام میشد. اگر سوژه جذابیتهایی داشت دعوت میشد تا برای مصاحبه حضوری بیاید و ما تلاشمان را میکردیم تا سوژه بتواند کامل خود را بروز بدهد که حدود چهارصد نفر به این مرحله رسیدند. گاهی این مصاحبهها برای مطمئن شدن از اینکه سوژه مناسب برنامه است، چندین بار تکرار میشد تا به نحو احسن داستان زندگی این فرد را به نمایش دربیاوریم. در مرحله سوم، به فراخور سوژه وارد سناریونویسی و بعد از آن هم سراغ تمرین با سوژهها میرفتیم.» همچنین اقدمنژاد یکی از اتفاقات خوب این فصل را حضور مهمانان بینالمللی دانست و گفت: «یکی از اتفاقات خیلی خوبی که در این فصل از محفل رخ داد، بعد بینالمللی شدن آن بود. توجه مسلمانان دیگر کشورها و ارسال پیام و واکنشها و فیلمهای پربازدید در فضای مجازی که حتی به 40 میلیون هم رسید باعث شد تا میهمانان بینالمللی داشته باشیم.» شاید یکی از برگ برندههای برنامه محفل، پنج میزبانی است که نقشهای گوناگونی دارند. کارگردان هنری درباره نقش آنها در طول این فصل گفت: «برای ما صرفا خوانش قرآن مهم نبود، به همین دلیل هرکدام از میزبانان ما مسئولیتی برایشان طراحی شد. ارائه مفاهیم قرآنی به عهده یکی از این میزبانان و ایجاد شادی به عزیزی دیگر سپرده شده بود. برای برنامه محفل که حدود 70 دقیقه به روی آنتن میرود، تلاشی هشت ماهه شده و برایمان مهم است که مخاطب ما قرار است چه چیزی ببیند.»