پاسخ ایران به حمله 13 فروردین باید طبق ساعت فلسطین تنظیم شود؛
حمله روز دوشنبه (13 فروردین) به کنسولگری و سفارت ایران در دمشق توسط رژیم‌صهیونیستی صورت گرفت و به همین دلیل برای درک اهداف آن باید با عینک آنها به این قضیه نگریست. صهیونیست‌ها در محیط کوچکی 27 هزار کیلومترمربعی فلسطین توسط محور مقاومت محاصره شده و در 5 هزار کیلومتر‌مربع از مساحت سرزمین‌های اشغالی نیز با گروه‌های مبارز فلسطینی درگیرند.
  • ۱۴۰۳-۰۱-۱۴ - ۲۳:۳۱
  • 00
پاسخ ایران به حمله 13 فروردین باید طبق ساعت فلسطین تنظیم شود؛
انتقام شهدای قدس به وقت مسجد الاقصی
انتقام شهدای قدس به وقت مسجد الاقصی

سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهان‌شهر: حمله روز دوشنبه (13 فروردین) به کنسولگری و سفارت ایران در دمشق توسط رژیم‌صهیونیستی صورت گرفت و به همین دلیل برای درک اهداف آن باید با عینک آنها به این قضیه نگریست. صهیونیست‌ها در محیط کوچکی 27 هزار کیلومترمربعی فلسطین توسط محور مقاومت محاصره شده و در 5 هزار کیلومتر‌مربع از مساحت سرزمین‌های اشغالی نیز با گروه‌های مبارز فلسطینی درگیرند. طی شش ماه اخیر فشارهای جنگ به اندازه‌ای بوده که رژیم مدت زمان سربازی را افزایش داده، در طول همان مدت سربازی زمان فعالیت و مسئولیت‌ها را بالاتر برده و خواهان گسترش سربازگیری از حریدی‌ها شده که از خدمت نظامی معاف‌ هستند. ضربه به نیروی انسانی، تجهیزات، خطوط تدارکاتی، وجهه بین‌المللی، تکثیر بیشتر اختلافات کثیر داخلی همه و همه نیازمند حرکاتی‌اند تا بتوانند با قرار گرفتن در صدر اولویت‌ها، این مشکلات متعدد را تحت‌تاثیر قرار داده و تضعیف کنند. سرشاخ شدن مستقیم رژیم با ایران می‌تواند با قرار گرفتن در صدر مسائل باعث تخفیف موضوعاتی مانند فشارهای بین‌المللی، اختلافات با آمریکا، اعتراضات داخلی و ناتوانی در جنگ غزه شود.
در محاسبات رژیم، در پس هر اقدام تروریستی مستقیم علیه فرماندهان ایرانی در سوریه، احتمال واکنش اشتباه از سوی محور مقاومت وجود داشته و از سوی دیگر حتی اگر تهران قادر به پاسخی موثر باشد، این پاسخ هرچند زهردار تلقی شود، وضعیت بغرنج فعلی را بدتر نخواهد کرد. از نگاه سران تل‌آویو آنها امروز در بدترین شرایط ممکن قرار دارند و هیچ اقدامی قادر به وخیم‌تر کردن وضعیت نیست. این نوع از محاسبه، به تهران نشان می‌دهد باید پاسخی درخور برای واکنش به اقدام تروریستی تل‌آویو تدارک ببیند تا صهیونیست‌ها درک کنند واقعا شرایط بدتری نیز برای آنها قابل رقم خوردن است.

اهداف رژیم و پادزهرها
دلایلی می‌توان برای مبادرت صهیونیست‌ها به ترور سرداران مقاومت در سوریه برشمرد، از انتقام تل‌آویو از آنها به‌دلیل نقشی که در ناکامی توطئه علیه سوریه و لبنان داشته‌اند. به تعبیری صهیونیست‌ها فضای جنگ کنونی را علی‌رغم دشواری‌های ناگزیری که دارد فرصتی مناسب برای انتقام از این افراد تلقی می‌کنند. با این حال به‌نظر نمی‌رسد صهیونیست‌ها در وضعیت سختی که گرفتار آمده‌اند، تنها به‌دنبال تسویه‌حساب‌های گذشته باشند بلکه اهداف اصلی این حملات را باید ناشی از روندهای فعلی دانست. تل‌آویو می‌کوشد با دست زدن به اقداماتی فشار خارجی و داخلی ایران را از رهگذر فعالیت‌های مختلفش دچار بحران کند. در ادامه به بخشی از اهداف صهیونیست‌ها در حمله روز دوشنبه پرداخته شده است.
1. رژیم صهیونیستی با هدف قرار دادن فرماندهان نظامی ایران در اماکن دیپلماتیک به‌دنبال القای این موضوع است که ایران از این اماکن به‌عنوان پوشش استفاده می‌کند. صهیونیست‌ها با هدف قرار دادن ساختمان کنسولگری که به امور کنسولی مربوط است و شهادت فرماندهان درصدد همراهی و تحریک دشمنان محور مقاومت‌ هستند. ایران همان‌گونه که درخصوص شهید سید‌رضی موسوی به‌نوعی انجام شد، باید توضیح دهد حضور این افراد در اماکن دیپلماتیک در قالب‌های موجود مانند ساختارهای وابسته نظامی ایران در سوریه انجام می‌شود.
2. رژیم با پررنگ کردن تنش با ایران در هر دوره از جنگ، از این دوره چند روزه یا چند هفته‌ای برای پرت شدن حواس‌ها از غزه و تشدید اقدامات در آن استفاده می‌کند. از این رو پاسخ‌های ایران چه به‌صورت لفظی یا عملی، باید نشانه‌ای از فلسطین و جنگ غزه داشته باشد.
3. به شهادت رساندن فرماندهان عالی‌رتبه و متعدد ایران در دمشق پایتخت سوریه، برای تحریک دولت‌ها و افکار عمومی در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای علیه ایران صورت می‌گیرد. صهیونیست‌ها قصد دارند به دیگر دولت‌ها نسبت به میزان حضور ایران در سوریه و در مجاورت مدیترانه هشدار دهند. این موضوع را از ترورهای 4 دی‌ماه به بعد می‌توان دریافت. رژیم چند هفته یک‌بار با به شهادت رساندن چند فرمانده عالی‌رتبه ایرانی می‌کوشد به‌زعم خود حضور سنگین نظامی ایران در سوریه را برای مخالفان محور مقاومت از طریق برملاسازی، برجسته کند. صهیونیست‌ها طی دو حمله در دی‌ماه و یک حمله در فروردین‌ماه مجموعا طی سه عملیات، پنج فرمانده عالی‌رتبه ایرانی را در سوریه به شهادت رسانده‌اند. ایران باید تاکید کند حضور این مستشاران برای ساماندهی وضعیت سوریه است که هم‌اکنون نیز بخش‌های وسیعی از آن تحت اشغال کشورهایی از آمریکا و ترکیه و همچنین گروه‌های تروریستی قرار دارد و حضور این تعداد مستشار نظامی با توجه به اشغال خاک سوریه توسط غرب و متحدانش، طبیعی است.
4. صهیونیست‌ها تلاش دارند با حملات متعدد علیه مهره‌های اصلی مقاومت در شامات به‌ویژه فرماندهان ایرانی، رژیم‌های حفاظتی سختی را به کادر نظامی ایران تحمیل کنند. این حملات با تشدید اصول حفاظتی می‌توانند منجر به کاستن از قدرت تحرک و فعالیت مستشاران ایرانی شوند. این حملات احتمالا تهران را مجبور می‌کند برای حفاظت از فرماندهان، تعدادی را ولو برای چند هفته یا چند ماه از سوریه خارج کند. تهران باید بتواند ضمن رعایت نکات حفاظتی، روند فعالیت‌ها را به‌گونه‌ای تنظیم کند که به دستورالعمل موردنظرش در منطقه خللی وارد نشود.
5. صهیونیست‌ها مدت‌هاست پس از عدم‌توفیق در مبارزه و مهار گروه‌های مقاومت در منطقه، به این فکر افتاده‌اند که راهکار کنترل رفتاری آنها، مستقیما رفتن به سراغ ایران و فشار علیه تهران است. صهیونیست‌ها با هدف کنترل تنش‌های غیرقابل مهار در غزه و جنوب لبنان که همراه با اقدامات همه‌جانبه نظامی، اطلاعاتی و سیاسی بوده، درصدد فشار بر ایران برای ساماندهی اوضاع هستند. صهیونیست‌ها در لبنان از اهرم‌های خود و غرب مانند گروه‌های سیاسی و شبه‌نظامی مخالف مقاومت تا لابی‌های اروپایی استفاده کردند اما راه به جایی نبردند. حملات علیه مقاومت ازجمله ترورهای گسترده نیز راه به جایی نبرد. تل‌آویو تنها راه مهار گروه‌های مقاومت را فشار بر ایران می‌داند. به همین دلیل نیاز است که پس از هر اقدام، ایران از گروه‌های هم‌پیمان با خود درخواست کند بر شدت حملات خود علیه رژیم بیفزایند.
6. صهیونیست‌ها قصد دارند جنگ کنونی را از ماهیتش که طوفان الاقصی است دور کنند. آنها به هر قیمتی سعی می‌کنند درگیری اصلی را میان خود و ایران نشان دهند تا ضمن کاستن از هزینه‌های خود در افکار عمومی اسلامی و عربی، دیگران را به شماتت فلسطینی‌ها برای وارد شدن به بازی ایران بکشانند. طبق این سیاست تبلیغی، فلسطینی‌ها برای منافع ایران به جنگ با رژیم کشیده شده‌اند و گناه تخریب غزه و کشته شدن ساکنانش بر گردن ایران است. از این رو ایران باید در انتخاب مکان عملیات و حتی اسم عملیات انتقامی و گروه عامل، موضوع اتصال به فلسطین و اسلام را رعایت کند.
7. به‌دنبال حمله رژیم به یک مکان دیپلماتیک متعلق به ایران و شهادت جمعی از فرماندهان ایرانی، تعدادی از کشورها این واقعه را محکوم نکرده یا در‌صورت محکوم کردن نامی از صهیونیست‌ها نبرده‌اند. این پدیده در نوع خودش می‌تواند باعث تشدید تنش در روابط ایران با کشورهایی که حمله را محکوم نکرده‌اند، شود. همچنین این حمله به‌نوعی می‌تواند به شکل معکوس باعث خروج رژیم از انزوای بین‌المللی با لایه‌ای دیپلماتیک شود، زیرا کشورهای زیادی برای رعایت حال صهیونیست‌ها حمله را محکوم نکرده یا نامی از تل‌آویو نبرده‌اند. تهران باید با شناخت صحیح از اهداف پیچیده و درهم‌تنیده صهیونیست‌ها، این اهداف را در وهله اول ناکام گذاشته و در‌صورت امکان دست به فرصت‌سازی بزند.
8. حمله به اماکن دیپلماتیک ایران و ترور فرماندهان برای تحریک ایران به اقدامی مشابه علیه صهیونیست‌ها صورت گرفته است. قاعدتا اگر قرار بر حمله‌ای متقابل باشد، باید ساختمان دیپلماتیک رژیم در کشوری دیگر را هدف قرار داد؛ این احتمالا همان چیزی است که تل‌آویو در نظر دارد. این موضوع می‌تواند یک تله برای ایران تلقی شود. اقدامات رسمی یا غیررسمی علیه سفارتخانه‌های رژیم می‌تواند باعث تنش در سیاست‌خارجی ایران و محور مقاومت شود. از سوی دیگر در پاسخ ایران، دیپلماتیک بودن نقطه عمل از اهمیت و مزیت برخوردار نیست.

انتقام ایران باید چگونه باشد؟
آیا ایران و محور مقاومت توانمندی یا سیاست مشابهی برای ترور فرماندهان نظامی رژیم دارند؟ به‌نظر می‌رسد حتی ترتیب دادن چنین اقدامی دارای نتایج کافی نباشد. این فرماندهان به‌سرعت تعویض می‌شوند. ضربه به رژیم برای اساسی بودن باید به‌جای یک اقدام، شامل چند اقدام ترکیبی باشد تا ضربه‌ای به ساختارهای رژیم نیز وارد شود؛ چه اینکه حمله روز دوشنبه در دمشق نیز اگر در ارتباط با ترورهای قبلی دیده شود، هدفی ساختاری و نه موردی دارد. ضربه به اماکن دیپلماتیک رژیم نیز موثر نیست. اگر صهیونیست‌ها در حمله به کنسولگری ایران و به شهادت رساندن فرماندهان ایرانی اهداف القایی و تحریکی داشتند، ضربه ایران به اماکن دیپلماتیک رژیم فاقد این ویژگی‌ها بوده و زیان‌هایی در پی دارد. از سوی دیگر چنین اقدامی باعث به حاشیه رفتن قضیه فلسطین و جنگ غزه می‌شود. براساس محاسبه کلی موجود از جنگ، ایران و محور مقاومت باید در‌صورت امکان از اقدامات خارج از موضوع فلسطین خودداری کرده و در مواقعی که واکنش لازم است، آن را طبق ساعت غزه تنظیم کنند. همچنین با توجه به نیاز به چندین اقدام و فعالیت معکوس علیه توقع صهیونیست‌ها از اعمال فشار بر ایران برای مهار گروه‌های مقاومت، این گروه‌ها نیز باید در سطوح مختلفی در اقدام انتقام حضور یابند. پاسخ ایران باید چیزی در میان «اقدام موردی و تکی» و «جنگ» باشد. چیزی که باعث می‌شود سیاست پاسخ چندگانه و چندین برابری علیه رژیم ایجاد شود.
با توجه به نقش صهیونیست‌ها و آمریکا در تحریم و ایجاد گرسنگی در محور مقاومت طی یک دهه اخیر و به‌طور خاص در غزه طی جنگ، ایران می‌تواند عملیات خود را به‌سمت محاصره رژیم مانند حمله شدیدتر به خطوط کشتیرانی مربوط کند.
اقدامات سطح بالاتر علیه کشتیرانی رژیم در دریاهای آزاد رخ می‌دهد و در راستای سیاست کلان محاصره اقتصادی رژیم است؛ مسیر دسترسی و تدارکات‌رسانی حامیان بین‌المللی و صهیونیسم جهانی را مسدود می‌کند و در هرحال به‌دلیل تهدید کشتیرانی و همچنین وجود منافع چندملیتی در کشتی‌ها، شرکت‌های حمل‌ونقل و مسیرهای بین‌المللی، تهدیدی متناسب علیه دولت‌هایی است که علیه اقدامات رژیم سکوت کرده یا از آن به‌نوعی حمایت می‌کنند. همچنین حملات باید با تسلیحات خاص به شهرهای بندری نیز کشیده شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰