عطیه همتی، دبیرگروه نقد روز: حافظه شنیداری ما پر است از صدا؛ صداهایی که یکجای تاریخ از حنجره گلویی بیرون زدهاند و از همان ثانیه نخست آنقدر قدرتمند بودهاند که تبدیل به بخشی از حافظه یا برگی از تاریخ شفاهی ما شدهاند و ما برخی وقایع را با صدای آنها به یاد میآوریم. شاید برای همین است که جواد خیابانی اگر هزارویک مسابقه فوتبال دیگر را هم گزارش کند یا اینکه هزارویک گاف گزارشگری هم بدهد، صدای او برای ما تعبیر رویای جامجهانی 98 است. صدای حماسه ملبورن؛ صدایی که خودش را به تاریخ فوتبال ایران دوخته است و انگار بدون صدای او آن توپ وارد دروازه مارک بوسنیچ نمیشود.
مردی که با صدای حماسهگونه و گرمش توانست گزارشگری را در فوتبال ایران دارای شخصیت کند. هنر او در عباراتسازیاش توانست فوتبالهای زیباتری را برایمان بسازد تا شبهایی که او پشت میکروفن مینشست تیم ملی فوتبال ایران را بیشتر دوست داشته باشیم. مردی که همه هیجانهایش در گزارش فوتبال و تعصب عجیب و ستودنیاش به ایران و ایرانی در صدایش میریخت تا بارها بغض و گریهاش را نیز بشنویم و با او همراه شویم.
گزارشهای خیابانی اگرچه در سالهای بعد منتقدان جدی داشت ولی هیچ وقت نمیتوان نقش معلمی او را در گزارشگری نادیده گرفت و تعصب ویژه او روی ایران را نادیده گرفت. او هر بار هم که با نقدهای جدی مواجه شد درباره شوخیهایی که در موردش در رسانهها پیچید با سعهصدر جواب داده و گفته اگر شوخی با او حال مردم را خوب میکند خیلی هم خوشحال است. برای همین جواد خیابانی جدای از حرفه گزارشگری و ضعف و قدرتهایش برای مخاطبان تلویزیونی شخصیتی دوستداشتنی است. او حتی روز درگذشت مادرش نیز پای میکروفن فوتبال ایران نشست و بازی پرسپولیس و نفت را گزارش کرد، ورزشگاه آزادی برایش پیام تسلیت نوشت و او بسیار صادقانه احساساتش را با صدای بغضآلودش با مخاطب شریک شد تا همه مخاطبان فوتبال ایران نیز در سوگ او شریک باشند.
چند روز بعد از پایان کار فوتبال ایران در جام ملتهای آسیا و پایان رویای قهرمانی قریبالوقوع ایران در این تورنمنت جواد خیابانی در یکی از برنامههای تلویزیونی حاضر شد و اعلام کرد میخواهد خودش را در فوتبال ایران بازنشسته کند و به کارهای دیگری مشغول شود. او حتی هنگام گفتن خبر بازنشسته کردن خودش و سالها حضورش در تلویزیون بغض میکند و با صدایی لرزان از رفتنش به بخش بازنشستگی سازمان صداوسیما میگوید. او معلم گزارشگری و حتی الگوی ورزشی بسیاری از گزارشگران قوی امروز فوتبال ایران است. بسیاری از دوآتشههای فوتبال ایران با صدا و لحن او تشویق به گزارشگری شدهاند. او بخشی از هویت و شناسنامه فوتبال ایران است. حالا اگرچه در این روزها جوانگرایی و خالی کردن عرصه برای جوانان را بهانه میکند اما نباید او را که با صدای گرم، تعصب و غرور ستودنیاش از ایران میگفت، حالا که قصد خداحافظی و بازنشستگی دارد تنها گذاشت تا دچار آفت بازنشستگان تلویزیون شود و همچون آنها کارهای غیرمرتبط با تخصصش را انجام دهد.
خیابانی همانطور که خودش هم در این برنامه گفته شغل و حرفهاش بازنشستگی ندارد و از او این توقع وجود دارد که آوردههایش در این عرصه را نیز به دست نسل جوانی که خودش میگوید قرار است وارد گود شود و او میدان را برایشان خالی میکند، منتقل کند. معلم خوشاخلاقی که با وجود شوخیها و نقدهای گاهی تندی که در رسانهها با او میشود سعهصدر دارد و همگی به سعهصدر او ایمان دارند و همین وجه از شخصیت او را بارها ستودهاند. سعهصدری که شاید همتایان خیابانی هیچگاه ندارند و همین امر یکی از درسهای بزرگی است که او باید به نسل جوان بعد از خودش بدهد.