ایمان عظیمی، خبرنگار: گویا قصد جواد خیابانی برای خداحافظی از صداوسیما و دوری از فضای گزارشگری فوتبال جدی است. مواجهه مردم با خیابانی در سالهای اخیر ترکیبی از معجون عشق و نفرت بوده است. عدهای بابت گزارشهای پراشتباه این گزارشگر وی را بارها مورد شماتت قرار دادهاند و برخی دیگر به دلیل صداقت در بیان و طرح مشکلات مردم در آنتن زنده، زبان به تعریف و تمجید از او باز کردهاند. میتوان این داستان را درک کرد که چرا عدهای خیابانی را دوست دارند و عدهای دیگر از وی خوششان نمیآید، اما نمیتوان درک کرد که چرا در دسته مخالفان خیابانی نگاهی بسیار تند و زننده نسبت به وی وجود دارد و این مساله مدام در بعضی از رسانههای جریان اصلی مطرح و حتی بزرگنمایی میشود؟!
جواد خیابانی مثل هر انسان دیگری ممکنالخطاست و در صورت انجام اشتباه در کارش باید پاسخگو باشد اما هجمههایی که در رابطه با این مجری و کارشناس وجود دارد بههیچعنوان طبیعی نیست. حال باید پرسید که ریشه این نگاه تمام منفی به وی از کجا نشات میگیرد؟ برای پاسخ به این سوال بد نیست که گذشته را به زمان حال بیاوریم و خاطرات خود از آن زمان را دوباره مرور کنیم. فوتبال از گذشته در کشور ما یکی از مهمترین منابع سرگرمی برای جوانان به حساب میآمده است؛ هرچند در سالهای اخیر ارتباط مردم ما با فوتبال داخلی دستخوش تغییر شده اما این بازی همچنان یکی از مهمترین داشتههای نسل جدید برای منقطع و منتزع شدن از واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی محسوب میشود و برای آنها و خیل عظیمی از مردم ایران مهم است که چه کسی بازیهای تیم مورد علاقهشان را گزارش میکند. جواد خیابانی یکی از آن چهرههای ویژه و بهغایت خاص ایرانیان است که در حافظه جمعی این ملت ثبت و ضبط شده و بههیچوجه نمیتوان نقش و تاثیر او در عشق و علاقه بعضی از نوجوانان و جوانان به حرفه گزارشگری فوتبال را نادیده گرفت. طنین خوشآهنگ و خوشبیان خیابانی در گزارش بازیهایی همچون مسابقه رفت و برگشت ایران و استرالیا در پلیآف مقدماتی جامجهانی 1998، مسابقه رفت ایران و عربستان در مقدماتی جامجهانی 2002، بازیهای تیم ملی در جامجهانی 1998 و... هنوز طراوت و شادابی گذشتهشان را حفظ کرده و مردم با به یاد آوردن این گزارشها حسی مشحون از غرور و تعصب به میهن در دلشان جوانه میزند. صدای گرم خیابانی در طول گزارش بازی استقلال و الاتحاد در یکهشتم نهایی جام باشگاههای آسیا و گل نیکبختواحدی در دقیقه 93 به این تیم عربستانی وقتی شادیاش در میان مردم بیشتر شد که با شور وصفناپذیر خیابانی از صعود نماینده ایران به مرحله بعد توامان گردید. خیابانی بیش از بسیاری از همکارانش بارها نسبت به وضعیت اقتصادی مردم و معیشت جوانان، مسئولان را مورد خطاب قرار داده و از آنها گلایه کرده است. میدانداری او در روزهای تلخ زلزله کرمانشاه را به یاد بیاوریم که چگونه از جان مایه گذاشت و اعتبار خود را بیرون از بازیهای سیاسی اپوزیسیوننماها و نیتهای ناصواب صرف کمک به مردم این منطقه کرد.
ولی چرا باید اشتباهات خیابانی بیرون از حیطه کاریاش به دستاویزی برای تخریب جنبه اجتماعی او تبدیل شود؟ ساخت و پخش میم از جملات عجیبوغریب خیابانی در طول تولید برنامههای ورزشی یا گزارش بازی فوتبال نمیتواند ایرادی داشته باشد ولی چرا در مورد اشتباهات دیگران این حد از واکنش اتفاق نمیافتد؟ پاسخ را میتوان در فهم امر ملی توسط جواد خیابانی و تکرار پربسامد نام ایران از زبان او در رسانهها جستوجو کرد. این گزارشگر باتجربه از جایگاه کارمند صداوسیما این سخنان را بیان میکند و حمایتش از ایران را برای لحظهای از یاد نمیبرد ولی این اتفاق به مذاق رسانههای فارسیزبان آنطرف آبی و دوستانشان در داخل کشور خوش نمیآید و آنها از هر راهی بهره میبرند تا بهوسیله قدرت رسانهایشان مرد صادق این روزهای تلویزیون را از صحنه خارج کنند. جواد خیابانی بسیار بیش از مدعیان ایراندوستی که خود را در قالب مخالفخوان سیستم قرار میدهند، به کشورش عشق میورزد ولی چون از طریق صداوسیما حرفهایش را به گوش مردم میرساند باید از دید این بندگان زر و زور تنبیه شود و نسبت به صحبتهایی که بیان میکند، مدام منتظر واکنشها و رفتارهای هیستریک باشد. بعضی طرز تلقیشان این است که مردم را نسبت به هر آن چیزی که با امر ملی ارتباط دارد دلزده یا حتی عصبانی کنند. اما کسی از این دوستان نمیپرسد که چرا این میزان از نیتخوانی را در برابر دیگران به کار نمیبرند؟
اکنون که خیابانی درخواست بازنشستگیاش را تسلیم سازمان صداوسیما کرده است با نگاهی به گذشته وی درمییابیم که اگر میخواست بهراحتی میتوانست در زمین دیگری به ایفای نقش بپردازد و پولش را پارو کند اما این خاصیت افراد اصیل است که علیرغم فشارهای زیاد و وصفناشدنی که در زندگی متحمل میشوند، چوب حراج به شرافتشان نمیزنند و برای خوشخوشان دیگری به اپوزیسیون بدل نمیشوند.