مهدی خانعلیزاده، پژوهشگر روابط بینالملل: حالا همهچیز «تقریبا» شفاف است؛ تکرار رقابت سال 2020 میلادی بین نامحبوبترین نامزدهای انتخاباتی از هر دو حزب؛ دو نامزدی که اجماع عمومی در میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات وجود دارد که گزینههای مناسبی برای هدایت کاخ سفید و حتی نمایندگی احزابشان هم نیستند اما همچنان بهعنوان افراد اصلی برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری 2024 میلادی از سوی قرمز و آبی مطرح هستند.
نیکی هیلی، نماینده پیشین ایالاتمتحده آمریکا در سازمان ملل و تنها رقیب باقیمانده دونالد ترامپ در انتخابات درونحزبی جمهوریخواهان برای تعیین نامزد اصلی این حزب در انتخابات ریاستجمهوری نوامبر ۲۰۲۴ میلادی، با انتشار بیانیهای انصراف خود را از رقابتهای انتخاباتی اعلام کرد. پیش از این ویوک راماسوامی، کارآفرین ۳۸ ساله آمریکایی هندیالاصل و ران دیسانتیس، فرماندار ایالت فلوریدا نیز بهنفع دونالد ترامپ از رقابتهای درونحزبی جمهوریخواهان کنار کشیدهاند؛ موضوعی که باعث شده شرایط دو حزب برای شرکت در انتخابات بیش از همیشه در هالهای از ابهام فرو رود.
درباره علت شکلگیری چنین فضایی، نیاز به بررسی و تحلیل بیشتری هست اما مساله اصلی در دو طیف، بسیار متفاوت است. جمهوریخواهان با دونالد ترامپی روبهرو هستند که سبد رای بسیار بالایی دارد و با وجود مخالفت جدی مرکزیت حزب جمهوریخواه، درصورتیکه بهعنوان نامزد نهایی حزب معرفی نشود و بهصورت مستقل در انتخابات شرکت کند، باخت جمهوریخواهان یک امر بدیهی و عیان خواهد بود و به همین دلیل امکان کنار گذاشتن او در انتخابات، با مشکلات جدی روبهرو است. چنین مسالهای در میان دموکراتها کاملا متفاوت است، یعنی آبیها با جو بایدنی روبهرو هستند که ضعف جدی در جذب افکار عمومی و حتی بخشهای ترقیخواه و جوان حزب دموکرات دارد اما از حمایت مرکزیت حزب برخوردار است. در چنین فضایی میتوان عرصه را اینگونه شفافسازی کرد؛ جمهوریخواهان نامزدی دارای رای بالا و مقبولیت حزبی پایین دارند ولی دموکراتها نامزد مطلوبشان را در اختیار دارند ولی احتمال ریزش رای برای رئیسجمهور مستقری که دائما درحال احوالپرسی با موجودات خیالی است، بسیار بالاست.
این وضعیت زمینه را برای گمانهزنیها فراهم کرده؛ گمانههایی از جنس تغییر لحظه آخری در نامزدهای نهایی دو حزب. تا پیش از این و با توجه به احتمال محکومیت ترامپ در دادگاه، از رقبایی همچون نیکی هیلی و ران دسانتیس بهعنوان گزینههای احتمالی برای جایگزینی او نام برده میشد اما ناکامی سنگین و عجیب این افراد در رقابتهای مقدماتی حزب جمهوریخواه، آب پاکی را روی دست سران حزب ریخت که گزینه جایگزینی برای مرد پرحاشیه و جنجالی وجود ندارد. در حزب دموکرات هم چنین شرایطی تقریبا حاکم است. اعلام رسمی دفتر میشل اوباما، همسر رئیسجمهور اسبق ایالاتمتحده مبنیبر اینکه او هیچ قصدی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری آتی ندارد، خیال همه را از اینکه عزم بایدن برای حضور مجدد در رقابتهای انتخاباتی جزم است، راحت- و البته نگران- کرد؛ چراکه وضعیت سلامتی بایدن واقعا نگرانکننده است. چند شب پیش خود وی از خبرنگاران خواست از او سوال نپرسند و نفسهایش برای لحظاتی بهشماره افتاد و رنگ صورتش بهشدت سفید شد.
چنین وضعیتی در حدود 9 ماه مانده به برگزاری انتخابات، زمینه را برای نگرانی بسیاری از کارشناسان آمریکایی فراهم کرده است؛ چراکه واشنگتن در ماههای پیش رو باید با موضوعاتی حیاتی و راهبردی دستوپنجه نرم کند که رقابتهای انتخاباتی بین دو نامزدِ نهچندان عادی میتواند روی هرکدام از این مسائل، تاثیر بسیار نامناسبی داشته باشد. «موضوع جنگ اوکراین»، «ماجرای آتشبس در فلسطین»، «مساله تقابل با چین در موضوع تایوان» و همچنین «تصمیمگیری برای موضوع مهاجران»، رویدادهایی هستند که اختلافنظر میان دو نامزد بهصورت 180 درجهای است و پیروزی هر نامزد میتواند راهبرد کلان کاخ سفید درقبال هر کدام از این موضوعات را تغییر دهد.
مسکو، مشتاقانه منتظر فرارسیدن ماه نوامبر است؛ زمانی که در صورت پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری میتواند یک پایان شیرین برای روسیه در جنگ اوکراین را بهدنبال داشته باشد و خیال کاخ کرملین را از پایان تجهیز و حمایت از کییف راحت کند. از سوی دیگر، حضور مجدد آقای پرحاشیه در اتاق بیضی کاخ سفید میتواند آغاز یک دوره جدید پرتنش میان واشنگتن و پکن باشد و تنور رقابتهای منطقهای عقاب و اژدها را تا اندازهای داغ کند که منجر به شعلهور شدن در تایوان شود.
چنین مسالهای درباره ایران نیز صادق است. ادامه حضور بایدن در کاخ سفید یا جایگزینی ترامپ با او، هر کدام به معنای اتخاذ مدل متفاوتی از سیاستورزی در حوزه تحریمها علیه کشورمان است. البته باید توجه داشت که این موضوع- برخلاف روایت غالبی که در فضای رسانهای و حتی سیاسی کشور وجود دارد- به معنای سخت یا راحت شدن شرایط یا حضور هر کدام از نامزدها نیست، بلکه هر سناریویی نیاز به نوع متفاوتی از طراحی و برنامهریزی دارد. حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید، میتوان به مسیری برای ریلگذاری دقیقتر و راهبردیتر روابط تهران- پکن منجر شود. از سوی دیگر اگر تهران خواهان ارتقای سطح روابط دیپلماتیک خود با مسکو است، اقدامات پیشینی باید تا پیش از نوامبر پیشرو صورت بگیرد تا آب شدن یخ روابط کاخ کرملین- کاخ سفید، منافع ملی ایران را متاثر نکند. از سوی دیگر ادامه دولت کنونی دموکراتها میتواند شرایط را برای شبکه مقاومت در منطقه غرب آسیا- بهعنوان تنها شریک استراتژیک ایران- با فرسایش و حتی آسیب مواجه کند. به همین منظور نیاز است در سناریوی پیروزی مجدد بایدن در انتخابات 2024 میلادی، نوعی از تجویز برای افزایش همکاریها با کشورهای منطقه و همسایه برای کاستن از تحرک منطقهای نیروهای آمریکایی وجود داشته باشد؛ راهبردهایی که هرکدام نیاز به طراحی و پردازش در ساختار سناریوهای محتمل دارند.
اما این، همه ماجرا نیست؛ چراکه بهنظر میرسد دامنه مخالفتها در هر دو حزب درحال گسترش است و هر لحظه امکان ایجاد تغییر در صحنه انتخابات وجود دارد. اگر توافق ناگفتهای میان سران دو حزب اصلی آمریکا مبنیبر تغییر این عرصه صورت بگیرد، امکان جایگزینی هر دو نامزد با چهرههای دیگر وجود دارد. همین مساله باعث شده اکثر تحلیلگران «فعلا» از احتمال پیروزی ترامپ بر بایدن سخن بگویند اما هیچکس بهصورت قطعی تایید نکرده که اساسا این دو پیرمرد پرحاشیه به نقطه پایانی در نوامبر 2024 میرسند یا خیر...