محمد زعیمزاده، سردبیر:1- اگر کتاب خاطرات مرحوم هاشمیرفسنجانی در سالهای 77 و 78 را تورقی کرده باشید، احتمالا یک مساله پرتکرار توجه شما را جلب کرده است؛ افراد مختلفی از طیفهای گوناگون به دیدار جناب هاشمی میآیند و درخواست میکنند بهدلیل عملکرد دولت اصلاحات و شرایط خطیر کشور حتما در انتخابات مجلس شرکت کند، بقیه ماجرا را تقریبا همه میدانیم. او پس از عالیجناب سرخ و خاکستری قلمداد شدن از سوی اصلاحطلبان بهسختی رای میآورد اما شرایط مجلس بهگونهای است که نمیتواند رئیس شود. هاشمی ترجیح میدهد راهی مجلس نشود و برای بازسازی خود چارهای دیگر کند. از قضا شرایط و اقتضائات بهگونهای پیشمیرود که شش سال بعد اصلاحطلبان چکمه بر دوش ضمن اظهار ندامت همه علیه احمدینژاد زیرعبای شیخ جمع میشوند.
2- دوسال بعد از پیروزی احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات گرم دومرحلهای تهران به سود اصولگرایان تمام میشود. از لیست یاران خاتمی فقط یک نفر به مجلس میرود و ائتلاف حدادعادل، دولت احمدینژاد و راست سنتی که فهرست اصولگرایان را به سه قسمت 10 تایی تقسیم کردهاند، راهی مجلس میشوند. حدادعادل، رئیس مجلس هفتم توقع دارد ریاستش تکرار شود اما دولت احمدینژاد برای او برنامه دیگری دارد. مجلس هفتم که دوسال قبل و در روز رای اعتماد به پر و پای دولت پیچیده و چند وزیر پیشنهادی را انداخته است بیش از این توسط احمدینژاد تحمل نمیشود. جانشین حدادعادل، علی لاریجانی است که چندماه قبل از انتخابات وسط مذاکرات هستهای با خاویر سولانا سنگالیزاسیون شده است اما حالا او میشود موتلف دولت، ائتلاف اصولگرایان از هم میپاشد و محصولی و مصلحی که نمایندههای دولت در چانهزنی سیاسی هستند به سمت راست سنتی راهنما میزنند. حداد شکست میخورد و دوران ریاست 12 ساله لاریجانی آغاز میشود.
3- لیست گمنام اصلاحطلبان بهطور کامل انتخابات تهران را با تَکرار خاتمی میبرد. ریاست لاریجانی در خطر است. عارف، سرلیست اصلاحطلبان میخواهد با رئیس دو دوره قبل مجلس رقابت کند. اصلاحطلبان به سرلیستی هاشمی انتخابات خبرگان در تهران را غیر از یک کرسی بردهاند، فقط آیتالله جنتی توانسته خارج از لیست هاشمی به مجلس برود. فضای منتخبان در شهرستانها جور دیگری است. علی لاریجانی و تیم همراهش به فکر حفظ قدرت هستند. لاریجانی تلاش میکند لولای دوجناح شود، برخی کمیسیونها را بین اصولگرایان تقسیم میکند، چند اصلاحطلب به هیاترئیسه میآیند، پزشکیان نایبرئیس اول میشود و مطهری نایبرئیس دوم. برخلاف فضای انتخابات که اصلاحطلبان تلاش میکنند آن را نماد تغییر برساخت کنند لاریجانی تَکرار میشود، آیتالله جنتی هم میشود رئیس خبرگان. خبری از تغییر بهنفع ایده هاشمی نیست.
4- یک نفر این روزها احتمالا چند بار این سه داستان را با خودش مرور کرده است. از همان دقایقی که نتایج اولیه رایگیری در تهران مشخص شد؛ قالیباف چند بار خودش را در این سه موقعیت قرار داده است، هاشمی 78، حداد 86 و لاریجانی 94، تکرار تاریخ هر هشتسال یکبار.
اصولگرایان سلبیترین انتخابات تاریخ را پشتسر گذاشتهاند، غیر از رای اعتراضی و سلبی به عدم مشارکت، قالیباف خوب میداند که بخشی از فضای سیاسی بدنه اصولگرایی در انتخابات جمعه نه به اوست، پس عجیب نیست که برای سروشکل دادن به وضع مجلس آتی اول باید مسیر قالیباف مشخص شود.
5- قالیباف به چند دلیل هاشمی 78 نیست؛ اول اینکه وضعیت او هم در کمیت و هم در کیفیت با هاشمی فرق دارد. غیر از آنکه قالیباف فعلا نفر چهارم تهران است و هاشمی را چند بار بین رتبه 40 تا 20 گرداندند. هاشمی در موقعیتی بهشکل تحقیرآمیز به مجلس رفت که دولت مستقر در اوج شرایط گفتمانی خود قرار داشت و اساسا در نه به او شکل گرفته بود، دو نکتهای که درباره قالیباف صدق نمیکند. نکته بعد این است که وضع ائتلاف قالیباف در کلیت انتخابات احتمالا با هاشمی فرق میکند، هنوز آرای قطعی انتخابات مجلس دوازدهم مشخص نیست و احتمالا در برخی حوزههای مهم به دور دوم خواهد رفت. اما بهنظر میرسد وضعیت کلی مجلس بهلحاظ مزاج سیاسی تفاوت 180 درجهای با مجلس قبل ندارد. بهعبارتی تغییر گفتمان در مجلس رخ نداده است، بلکه در رقابت درونی اصولگرایان کمی جابهجایی اتفاق افتاده که از جایی به بعد استفاده از این فضا به توانایی سیاسی فرد برمیگردد.
نکته مهمتر این است که قالیباف مزیتهای سیاسی هاشمی را هم ندارد و اساسا از نظر تواناییها قابلمقایسه با هم نیستند که قالیباف فکر کند میتواند با انصراف و عزلت خود را بازسازی کند.
6- شرایط قالیباف از جهاتی شبیه حداد سال 86 است، اما با سه تفاوت؛ نخست آنکه معلوم نیست ظرفیت دولت رئیسی برای ساماندهی منتخبان مجلس دوازدهم چقدر است، دوم آنکه علیرغم برخی نشانهها مشخص نیست که دولت به فرض توانایی صلاح خود را در تغییر فرمان بهارستان بداند و سوم اینکه به فرض داشتن قصد و توانایی بعید است دولت گزینهای در سطح لاریجانی 86 بتواند برای جایگزینی پیدا کند. البته نکته این است که هر سه گزینه بالا با وجود شرایط سخت نشدنی هم نیستند، البته مهمترین مشکل قالیباف اینجا این است که توانایی سیاستورزی او در حد همان حدادعادل 86 است.
7- بهترین شرایط برای قالیباف تکرار الگوی لاریجانی 94 است، پیچیدگی کار قالیباف از اینجا شروع میشود، 12 اسفند 1402 به بعد شاید مهمترین آزمون سیاستورزی برای قالیباف باشد، دیگر مثل انتخابات قبلی کسی توپ را روی خط دروازه برای او نکاشته است.