برنامه «برمودا»؛
تاک‌شوها یکی از پرطرفدارترین مدل‌های برنامه‌سازی در رادیو‌تلویزیون هستند که تجربه جهانی نشان داده اگر استانداردهای کافی برای جلب توجه و نظر مخاطب را داشته باشند می‌توان‌ فراتر از مرزهای جغرافیایی و زبانی مخاطبانی را با آن همراه کرد. همین است که امروز می‌توان ادعا کرد اسامی یا حتی چهره افرادی همچون جیمی فالون، جیمی کیمل، الن دیجنرس و اپرا وینفری که از مجری‌های موفق برنامه‌های گفت‌وگومحور‌ دنیا هستند نه‌تنها در کشور مبدا، بلکه برای مخاطب ایرانی امروزی هم آشنا هستند.
  • ۱۴۰۲-۱۲-۱۲ - ۲۲:۴۵
  • 00
برنامه «برمودا»؛
کشف پدیده‌ها از کانال گفت‌وگو
کشف پدیده‌ها از کانال گفت‌وگو

فاطمه‌‌سادات بکائی، خبرنگار گروه فرهنگ: تاک‌شوها یکی از پرطرفدارترین مدل‌های برنامه‌سازی در رادیو‌تلویزیون هستند که تجربه جهانی نشان داده اگر استانداردهای کافی برای جلب توجه و نظر مخاطب را داشته باشند می‌توان‌ فراتر از مرزهای جغرافیایی و زبانی مخاطبانی را با آن همراه کرد. همین است که امروز می‌توان ادعا کرد اسامی یا حتی چهره افرادی همچون جیمی فالون، جیمی کیمل، الن دیجنرس و اپرا وینفری که از مجری‌های موفق برنامه‌های گفت‌وگومحور‌ دنیا هستند نه‌تنها در کشور مبدا، بلکه برای مخاطب ایرانی امروزی هم آشنا هستند.
در ایران هم با مرور برنامه‌های موفق تلویزیون در دهه‌های اخیر و برنامه‌های اینترنتی در قریب‌به پنج سال اخیر می‌شود به نام‌ها و برنامه‌هایی رسید که برای حافظه‌‌ جمعی مردم ایران از حیث تجربه یک تاک‌شوی موفق کاملا آشنا هستند. از «صندلی داغ» با اجرای داریوش کاردان در اوایل دهه 80 که تحولی چشمگیر در تولید تاک‌شوهای ایرانی بود گرفته تا برنامه‌هایی مثل «کوله‌پشتی» با اجرای جسورانه فرزاد حسنی و «مثلث شیشه‌ای» با اجرای چالش‌برانگیز رضارشیدپور که توانسته بودند چهره‌های سیاسی و فرهنگی کشور را پای میز یک گفت‌وگوی داغ و پرسر‌و‌صدا بنشانند. کمی که جلوتر بیاییم می‌شود تجربه موفق محمدرضا شهیدی‌فر در «پارک ملت» را مرور کرد که توانسته بود بعد از یک دوره رخوت، دوباره پای گفت‌وگوهای داغ را به قاب تلویزیون بکشاند اما او هم مثل کاردان، فرزاد حسنی و رضا رشیدپور نتوانست برنامه‌اش را ادامه بدهد و خیلی زود با تیغ توقیف مواجه شد.
نکته عجیب در مرور نمونه‌های موفق از تاک‌شوهای اجتماعی-سیاسی ایرانی این است که اغلب این برنامه‌ها نه به دلیل اشباع شدن جاذبه‌های برنامه بلکه به دلیل کم‌تحملی مسئولان و فشارهای بعد از گفت‌وگوهای جنجالی به سادگی آب خوردن تعطیل شده‌اند؛ بدون اینکه برای منتقدان تندرو در ادوار مختلف اهمیت داشته باشد که این تجربه‌های موفق چقدر حائز اهمیت هستند. مخصوصا که باید بدانیم اهمیت تاک‌شوها تنها در سرگرم‌کنندگی و یا انتقال تجربه و دانش نیست، بلکه تاک‌شو یکی از قالب‌های مهم و تاثیرگذار برای هدایت افکاری عمومی است و می‌تواند حتی احساسات عمومی نسبت به یک فرد یا موقعیت را به گونه‌ای تحت‌تاثیر قرار بدهد که فضا به کلی تغییر کند. مثلا تجربه جذاب یک میهمان در تاک‌شویی محبوب درباره تاثیر اهدای عضو می‌تواند جامعه را به سمت این موضوع سوق بدهد یا حتی قضاوت عمومی درباره یک چهره را وارد کانال جدیدی کند. مثل تجربه برنامه تازه‌تاسیس «برمودا» با اجرای کامران نجف‌زاده که با دعوت از آقای «جدی می‌فرمایید؟!» درست در زمانی که فضای مجازی به شدت درگیر او شده بود، توانست قضاوتی جدید درباره او و شخصیتش برای مخاطب ایجاد کند.
اما اساسا چرا از میان انبوه برنامه‌های تلویزیونی برخی تاک‌شوها موفق و ماندگار می‌شوند و برخی دیگر نمی‌توانند با وجود میهمان‌های ویژه یا حتی مجری‌های چهره به موفقیت برسند؟ اگر بخواهیم عوامل موفقیت تاک‌شوها را اولویت‌بندی کنیم، بدون شک اولین و مهم‌ترین مورد حضور یک مجری حرفه‌ای است که عملا بخش اصلی مسئولیت موفقیت برنامه به عهده او خواهد بود.
به جرات می‌توان گفت درباره مجری اگر همه ویژگی‌های مورد‌نیاز برای او با نسبتی دقیق در کنار هم وجود نداشته باشد نتیجه نهایی این تاک‌شو نمی‌تواند موفق باشد. مثلا ممکن است اولین نشانه برای شناسایی یک مجری موفق، جذابیت ظاهری او به نظر برسد، اما خالی از لطف نیست اگر به این نکته توجه کنیم که تجربه‌های موفقی همچون «گفت‌وگوی تنهایی» با اجرای علی میرمیرانی نشان داده‌اند که یک مجری حرفه‌ای اساسا می‌تواند بدون حضور در قاب تصویر هم یک تاک‌شوی جذاب و دوست‌داشتنی را هدایت کند. «گفت‌وگوی تنهایی» مصداق جالب توجهی از یک تاک‌شوی حرفه‌ای در موضوع خودش بود که با وجود بی‌بهره بودن از حضور فیزیکی مجری و همچنین پخش از یک شبکه کم‌مخاطب توانسته بود به درستی مخاطب خود را شناسایی کرده و پای یک گفت‌وگوی متفاوت و پرکشش بنشاند.
مجری یک تاک‌شوی موفق باید بیشتر از ملاک‌های ظاهری، شخصیتی کاریزماتیک داشته باشد و بعد از آن تسلط کافی بر موضوع برنامه برای یک گفت‌وگوی جذاب تعیین‌کننده است. او باید بتواند با میهمانان به خوبی ارتباط برقرار کند تا گفت‌وگو را به سمتی جذاب هدایت کند و فنون مصاحبه را به  خوبی بشناسد تا بتواند سوالات چالشی را در لحظاتی طلایی بپرسد و در عین حال احساس امنیت خاطر به میهمانش بدهد. تجربه احسان علیخانی در «ماه عسل»، فرزاد حسنی در «کوله‌پشتی» و رضا رشیدپور در «مثلث شیشه‌ای» مصادیقی از تاک‌شوهایی هستند که بر تسلط و جسارت مجری‌های‌شان استوار بودند.
در اولویت‌های اصلی برای تولید یک تاک‌شوی خوب، میهمان هم به اندازه مجری، مهم و تاثیرگذار است. میهمانی که از بیانی شیوا برخوردار است و اجازه می‌دهد گفت‌وگویی روان بین او و مجری برنامه شکل بگیرد. برای انتخاب میهمان یا شهرت و محبوبیت او مورد توجه است و یا برخورداری از تجربه-توانمندی خارق‌العاده که جذابیت کافی برای مخاطب را داشته باشد.
در مدلی که بر اساس شهرت و محبوبیت میهمان استوار است می‌توان به تاک‌شوهای «دو شات» با اجرای علی میرمیرانی و «کافه آپارات» با اجرای فریدون جیرانی اشاره کرد که با دعوت از چهره‌های مشهور و صحبت کردن از ابعاد مختلف زندگی شخصی و کاری این چهره‌ها گفت‌وگویی سرگرم‌کننده ایجاد کرده‌اند. عامل تمایز و جذابیت در «دو شات» فضای ساده و صمیمانه میان مجری و میهمان‌های مشهوری است که منجر به پرده برداشتن میهمان‌ها از ابعاد خاص و کمتر‌گفته‌شده احوالات شخصی‌شان می‌شود.
«کافه آپارات» هم تسلط فریدون جیرانی بر وقایع سینمای ایران در ترکیب باظرافت طراحی سوالاتی است که جنبه سرگرم‌کنندگی را هم دارا هستند؛ و عملا شاهد بازخوانی وقایع پشت‌پرده سینمای ایران در دهه‌های اخیر بوده‌ایم‌ که برای آشنایی با وضعیت سیاست‌گذاری فرهنگی در سینما و تلویزیون ایران ارزشمند بود.
اگر تاک‌شو جنبه‌ معرفتی داشته باشد و مقصود از تولید آن صرفا ایجاد یک سرگرمی نباشد، کار سخت‌تر خواهد بود؛ مثلا در تجربه احسان علیخانی برای برنامه ‌ماه عسل‌ و یا تجربه عباس موزون در برنامه «زندگی پس از زندگی» بخش عمده انرژی تیم تولید برای یافتن میهمان مناسب صرف می‌شود تا نتیجه برای مخاطبان قابل‌پذیرش باشد.
حالا شاید وقت آن باشد که بپرسیم چرا تلویزیون از تاک‌شوهای موفق خود فاصله گرفته است؟‌ اصلی‌ترین پاسخ برای این پرسش، خالی شدن عرصه برنامه‌سازی در تلویزیون از چهره‌های کاربلد قدیمی است. مجری-تهیه‌کننده‌های شاخص تلویزیون یا به شبکه نمایش خانگی کوچ کرده‌اند و یا در گیر‌و‌دار ممنوع‌الفعالیت‌های ناشی از برنامه‌های جنجالی قبلی‌شان دیگر عطای برنامه‌سازی را به لقایش بخشیده‌اند. حالا شاید در کثرت برنامه‌های گفت‌وگومحوری که تلویزیون این روزها با حضور مجری‌های تازه‌کار و کم‌تجربه روی آنتن می‌آورد بشود برای موفقیت چهره‌هایی همچون کامران نجف‌زاده امیدوار بود تا بتوانند از پس فشارها بربیایند و در دام تولید برنامه‌‌های عافیت‌طلبانه نیفتند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰