نیلوفر مژدهی، خبرنگار: هر ساله لیگ را به امید دستورالعملهای حرفهای آغاز میکنیم اما هر بار عملکرد غیرحرفهای مسئولان در فوتبال، علاقهمندان را دلزدهتر میکند. یکی از مواردی که طی یکی دو فصل اخیر بیش از پیش توی ذوق میزند، تغییرات مکرر روی نیمکت برخی از تیمها است. برخی تیمها تا یک فصل از لیگ را به پایان برسانند چندین تغییر انجام میدهند و عملا جذابیت و ثبات لیگ را فلج میکنند.
فصل جاری این پدیده به اوج خود رسیده و شاهد تغییرات مکرر و بدون فکر و برنامه مربیان از سوی برخی باشگاهها هستیم. البته مربیان نیز در این پدیده به شدت مقصر هستند که نشان میدهد مسئولان فوتبال یا چشمهای خود را بسته و یا نسبت به آن بدون اطلاع هستند.
نیمه بالایی جدول
در حالی که هفته هجدهم در حال برگزاری است، شاهد تغییرات عمده روی نیمکت بسیاری از تیمها هستیم. تیمهای پرسپولیس، مس، هوادار، فولاد، پیکان، نساجی و صنعت نفت از ابتدای فصل تاکنون ۹ تغییر را به خود دیدهاند که در نوع خود بسیار جالب است. البته این نوع تغییر از جمله تغییراتی است که به ثبت رسیده و کاملا رسمی است، چراکه در این بین بودند تغییراتی روی نیمکت تیمها که به نتیجه نرسید و یا موقتا صورت گرفته بود.
در نیمه بالایی جدول کمتر شاهد تغییر بودیم. استقلال همچنان با جواد نکونام ادامه میدهد، در حالی که این مربی به گفته خودش بارها گزینه برکناری بوده است. پرسپولیس پس از هفتهها چالش بین درویش و یحیی گلمحمدی بالاخره اوسمار را جانشین این مربی کرد، در حالی که قرار بود یک خارجی نامدار مثل برانکو هدایت پرسپولیس را برعهده بگیرد. سپاهان نیز همچنان با مورایس به کار خود ادامه میدهد، هرچند این مربی در نیمفصل مسابقات استعفا داده بود، اما با اصرار مدیران سپاهان به نیمکت این تیم برگشت. تراکتور هرچند در ظاهر خمز را حفظ کرده است، اما چالش بین این مربی و باشگاه و پیشنهاداتی که هر از چند گاهی در خصوص تیمهای خواهان این مربی مطرح میشود، اجازه نداد تا نیمکت تراکتور آرامش لازم را داشته باشد. با این حال تبریزیها ثابتقدم بوده و همچنان با مرد اسپانیایی به کارشان ادامه میدهند.
اتفاق جالب اما در اصفهان رخ داد؛ جایی که ذوبآهن در شرایطی که با محمد ربیعی خوب پیش میرفت ناگهان با خداحافظی این مربی روبهرو شد؛ در ظاهر به نظر میرسید که این مربی به دلیل شکست مقابل ملوان استعفا داده اما گویا پیشنهاد وسوسهکننده فولاد باعث شد وی تعهد خود به باشگاه ذوبآهن را فراموش کرده به فکر تغییر بیفتد. مدیر کارخانه ذوبآهن در این خصوص خلاف جریان آب شنا کرد و در حالی که نیما نکیسا مدیرعامل این باشگاه بدش نمیآمد با جدایی ربیعی، دوستان خود را به این تیم بیاورند مانع از تغییر روی نیمکت تیمش شد. در واقع ربیعی مجبور شد به ذوب آهن برگردد وگرنه شاهد تغییر روی نیمکت این تیم اصفهانی نیز بودیم.
باثباتها
در نیمه بالایی جدول ملوان، گلگهر و آلومینیوم اراک تنها سه تیم باثبات روی نیمکت خود هستند. مدیران این سه باشگاه نوسانات تیمشان را پذیرفته و با اعتماد به مربیان خود بهترین شرایط را برای این تیمها در جدول ردهبندی به وجود آوردند. ثبات در این سه تیم باعث شده تا آنها همچنان خود را در نیمه بالایی جدول حفظ کنند و هرچند مشکلاتی در این راه برایشان به وجود آمد و بارها از سوی دیگر تیمها به مربیان آنها پیشنهادهایی داده شد اما هرگز به فکر تغییر نیفتادند و با ثبات به کارشان ادامه دادند.
نیمه پایین جدول
جای تاسف دارد که هشت تیم پایین جدول یا شاهد تغییر مربیان بوده و یا حداقل در آستانه تغییر قرار گرفتند اما میسر نشد. بدتر اینکه برخی تیمها حتی به یک تغییر هم راضی نشده و در عرض همین نیمفصل دو تغییر را به خود دیدند. تیم شمسآذر در حالی که با سعید دقیقی به عنوان پدیده مسابقات مطرح شده بود ناگهان سرمربی خود را در تمرینات مس دید. این مربی در اردوی ترکیه شمس آذر را رها کرد و برای مذاکره به رفسنجان رفت. هرچند بعدها عنوان شد یک توافق دوجانبه از سوی دو باشگاه بوده تا به این ترتیب برخی مشکلات مالی تیم قزوینی برطرف شود اما شوکی که به این تیم وارد شد نهتنها روی بازیکنان تاثیر گذاشت که هواداران این باشگاه را نیز تا مدتها در شوک فرو برده و ناامید کرده بود. دقیقی بالاخره به شمسآذر برگشت اما ترک اردوی آمادهسازی در ترکیه و حضور بیسرانجام چندروزه در تمرینات مس از غیرحرفهایترین رفتارهایی بود که فقط در لیگ ایران رخ میدهد.
مس رفسنجان که فصل را با ساکت الهامی آغاز کرده بود از ابتدا روی خوش به خود ندید. مشکلات مالی تاثیر عمدهای در عملکرد این مربی گذاشت و نتایج به هیچ وجه راضیکننده نبود. این مربی پس از اینکه هفتهها سایه محرم نویدکیا را بالای سر خود حس میکرد، بالاخره از این تیم جدا شد و جای خود را به این مربی اصفهانی داد. هوادار نیز نتوانست با محمود فکری کاری از پیش ببرد و پس از هفتهها نارضایتی از عملکرد این مربی در حالی که همواره چالشهایی نیز در باشگاه وجود داشت تصمیم گرفت مسعود شجاعی را جانشین وی کند.
فولاد نیز یکی از پرکارترین باشگاهها در این فصل بود. آنها در میان اعتراضات مکرر هواداران کار را با منصوریان آغاز کردند، نتیجه نگرفتند، بار دیگر با فشار هواداران مربی خارجی استخدام کردند. مارتینز نیز نتوانست آنها را در رسیدن به اهدافشان یاری کند و به سراغ ربیعی رفتند و سعی کردند مربی رقیب را به تیم خود بیاورند اما در مذاکرات ناکام ماندند و در نهایت سکان هدایت تیم را به آلنعمه سپردند. هرچند در ظاهر به نظر میرسد آنها تصمیم دارند تا پایان فصل با این مربی به کارشان ادامه دهند اما او یک مربی موقت است و احتمالا به زودی و در سریعترین زمان ممکن باید منتظر تازهترین انتخاب آقایان فولادی باشیم.
پیکان نیز در حالی که با رسول خطیبی شروع کرده بود در میانههای راه تیم را به رضا عنایتی سپرد. شرایط این تیم با عنایتی نیز چندان راضیکننده نیست و چهبسا آنها نیز در ادامه اگر همچنان نتیجه نگیرند مربی سومی را برای تیمشان انتخاب کنند.
جالب اینکه استقلالخوزستان با هدایت سیروس پورموسوی که هفتهها طعم هیچ بردی را نچشیده بود دست به تغییر سرمربی خود نزد. البته پورموسوی چندباری استعفا داد و تلاش کرد دست مدیران این باشگاه را برای انتخاب جانشینش باز بگذارد ولی مدیران این باشگاه در اقدامی عجیب درحالیکه تیمشان نتیجه نمیگرفت به ادامه همکاری با این مربی اصرار داشتند. نمیتوانیم بگوییم استقلالخوزستان برای بقا در لیگ برتر حاشیه امنیت دارد اما با تلاشی که مدیران این باشگاه برای ثباتبخشیدن به نیمکت خود انجام دادند روند صعودی خفیفی را در پیش گرفته است.
تیم نساجی نیز از رکوردداران تغییر سرمربی است. مدیران این باشگاه و در رأس آنها مالک متمولش نه فقط در فصل جدید بلکه در فصول گذشته نیز نشان دادند به تغییر مربی بسیار علاقهمند هستند. آنها فصل را با مهدی رحمتی آغاز کردند و روی همکاری با او اصرار داشتند اما موفق نبوده و از آنجا که در تغییر مربی بسیار پشتکار دارند آلکاراز را بهعنوان جانشین رحمتی انتخاب کردند؛ هرچند آنها قبل از انتخاب سرمربی خارجی خود یکی از بازیهای لیگ را بدون سرمربی و با هدایت وحید رضایی از دستیاران مهدی رحمتی پشتسر گذاشتند. این تغییرات اما مدیران باشگاه نساجی را راضی نکرد و آنها در یک حرکت انتحاری به عقب برگشته و ساکت الهامی را که زمانی از این باشگاه اخراج کرده بودند دوباره به نیمکت تیمشان برگرداندند.
در ظاهر اینطور بهنظر میرسد که باشگاه صنعتنفت با برکناری ویسی و روی کار آمدن سهراب بختیاریزاده یک تغییر در روی نیمکت خود داشته اما پروسه برکناری ویسی و روی کار آمدن بختیاریزاده هفتهها طول کشید و در این چند هفته شفر، کمالوند، نویدکیا و ساکت الهامی گزینههایی بودند که تا آستانه عقد قرارداد و حضور در تمرینات رفتند اما درنهایت نتوانستند کاری از پیش ببرند. گفته میشود هواداران باشگاه صنعت نفت مایل به همکاری با کمالوند و الهامی نبودند از این رو درنهایت بختیاریزاده هدایت تیم را برعهده گرفت که او هم با هواداران و برخی لیدرهای باشگاه چالشهای فراوانی دارد که ممکن است کار را برای او سخت کند.
۴ استقلالی ناکام
جالب اینکه این تغییرات تاکنون نتیجه نداده و هیچ یک از تیمها با تغییر مربی نتوانستند خود را از بحرانی که در آن گرفتار شدند، خارج کنند. در فصول گذشته نیز داشتیم تیمهایی که با تغییرات چندین و چندباره خود سعی کردند بقای خود را قطعی کنند اما در این راه موفق نبودند و درنهایت سقوط کردند. یکی از نکات جالب دیگری که در این تغییرات به چشم میآمد اشتغال چهار مربی استقلالی از ابتدای فصل در لیگ برتر بود که هر چهار نفر نهتنها برکنار شدند، بلکه درحالحاضر تیم نیز ندارند. علیرضا منصوریان با فولاد آغاز کرد، رسول خطیبی هدایت پیکان را بهعهده گرفت، مهدی رحمتی سرمربی نساجی شد و محمود فکری کارش را از ابتدای فصل با هوادار آغاز کرد.
بودجه این برکناریها از کجاست؟
در چنین شرایطی این سوال بهوجود میآید که در فوتبال زیانده ما هزینه این همه تغییر از کجا تامین میشود؟ باشگاههایی که در هزینه عادی خود مانده و برای تامین مخارج دست نیاز به سوی ارگانهای دولتی دراز کردهاند، چطور از پس هزینههای تغییرات مکرر مربیانشان برمیآیند؟ اینکه فوتبال ما نمیتواند مالکیت خصوصی داشته و برای خود درآمد کسب کند، بزرگترین مشکلی است که اجازه نمیدهند مدیران این باشگاهها تصمیم درست گرفته که هزینههای بیتالمال را اینگونه هدر ندهند. حتی اگر باشگاهی به شکل خصوصی بخواهد هزینههای اینچنینی کرده و مدام تیم را با سکتههای موقت روبهرو کنند بدونشک نمیتواند رضایت هواداران را به همراه داشته باشد.
اغلب باشگاههای نیمهپایینی جدول، باشگاههای ریشهدار و مردمی هستند و حتی اگر با مالک خصوصی نیز اداره شوند، اجازه ندارند به صرف اینکه هزینهها را از جیب پرداخت میکنند هر بلایی که میخواهند سر تیم و باشگاه بیاورند؛ چراکه این باشگاه مالکانی معنوی دارند که خود را در سرنوشت تیمشان سهیم میدانند. در چنین شرایطی فیفا و AFC حق دارند از نوع باشگاهداری ما ایراد گرفته و بهدلیل عدممالکیت صحیح این باشگاه و هزینهها و مخارج هر ساله جریمههایی را به فوتبال ما تحمیل میکنند. باشگاههای ما درحالیکه پول ندارند بازیکن میخرند، مربی را عوض میکنند و حضوری فعال در همه نقلوانتقالات دارند. درنتیجه با ارائه چنین بیلانی طبیعی است که از سوی AFC ورشکست قلمداد شده و برای جلوگیری از پولشویی با سدی بهعنوان کنفدراسیون فوتبال آسیا روبهرو شوند. روزگاری فوتبال ایران مدیران کشورهای عربی را بهدلیل تغییرات مکرر روی نیمکت تیمهایشان به سخره میگرفت اما این روند ما را بهزودی به یکی از لیگهای پرمشکل فوتبال آسیا تبدیل خواهد کرد.