لابی صهیونیستی قصد دارد باز هم برنامه هسته‌ای ایران را به مرکز توجهات بازگرداند؛
حرف و حدیث‌ها درباره پرونده هسته‌ای ایران در حال افزایش است. یک بازی نخ‌نمای قدیمی برای فشار علیه ایران که به مرور از توانش برای اثرگذاری بر تهران کاسته شده است؛ با این‌حال دشمنان تهران تصور می‌کنند این بازار همچنان به اندازه‌ای قدرتمند باقی مانده است تا کماکان از آن استفاده شود.
  • ۱۴۰۲-۱۲-۰۷ - ۰۲:۰۷
  • 00
لابی صهیونیستی قصد دارد باز هم برنامه هسته‌ای ایران را به مرکز توجهات بازگرداند؛
تبعات تله هسته‌ای برای آمریکا
تبعات تله هسته‌ای برای آمریکا

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهان‌شهر: حرف و حدیث‌ها درباره پرونده هسته‌ای ایران در حال افزایش است. یک بازی نخ‌نمای قدیمی برای فشار علیه ایران که به مرور از توانش برای اثرگذاری بر تهران کاسته شده است؛ با این‌حال دشمنان تهران تصور می‌کنند این بازار همچنان به اندازه‌ای قدرتمند باقی مانده است تا کماکان از آن استفاده شود.
فضاسازی پیرامون پرونده هسته‌ای ایران در شرایط فعلی از دو سو صورت می‌گیرد؛ یک طرف توسط رافائل گروسی، رئیس سازمان بین‌المللی انرژی اتمی و در طرف دیگر رسانه‌ها. گروسی با توجه به اتصالش به لابی صهیونیسم جهانی پس از آغاز جنگ طوفان الاقصی شیب موضع‌گیری‌هایش علیه برنامه هسته‌ای ایران را به تدریج تندتر کرده است. او اخیرا با درخواست صریح از مقامات تهران برای بازرسی از تاسیسات هسته‌ای و همچنین درخواست سفر فوری به ایران سعی کرده تلاش‌هایش در این زمینه را افزایش دهد. در رسانه‌ها نیز واشنگتن تایمز اخیرا ادعا کرده ایران با پنهانکاری موفق به ساخت پنج سلاح هسته‌ای شده و می‌تواند به زودی آنها را به 12 بمب افزایش دهد. آنچه واشنگتن‌تایمز به تازگی منتشر کرده است، به‌روز‌شده ادعای 10 ماه پیش ‌یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم‌صهیونیستی است. گالانت در اردیبهشت ماه مدعی شده بود که «ایران مواد شکافت‌پذیر کافی برای پنج بمب هسته‌ای جمع‌آوری کرده است.»
گروسی به عنوان یک مقام رسمی با تاکید بر توانمندی بالای هسته‌ای ایران می‌گوید تهران تاکنون دست به تولید سلاح هسته‌ای نزده است. این موضع‌گیری از این رو اتخاذ شده که مسئولیت رسمی و جایگاه فنی گروسی مورد خدشه قرار نگیرد. با این وجود صهیونیست‌ها در رسانه‌ها با آزادی عمل بالاتر ادعای ساخت پنهانی سلاح هسته‌ای توسط ایران را مطرح کرده‌اند.
روزنامه انگلیسی‌زبان ایرانی تهران‌تایمز چند هفته قبل اعلام کرده بود اطلاعاتی به دست آورده که نشان می‌دهد رژیم‌صهیونیستی قصد دارد با فشار و اقناع آمریکا را به سمت ایجاد یک بحران هسته‌ای جدید با ایران سوق دهد. بر اساس گزارش این رسانه، صهیونیست‌ها تلاش کرده‌اند سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را برای ایجاد این بحران مجاب کنند اما این سازمان کماکان در خصوص نتایج این بحران تردید دارد.
بررسی‌ها نشان می‌دهد تلاش برای ایجاد بحران بر سر پرونده هسته‌ای ایران با منافع گروسی و لابی صهیونیسم دارای همگرایی است اما با منافع آمریکا واگرایی دارد.

اهداف گروسی
گروسی به لحاظ شخصی با لابی صهیونیستی در ارتباط است و قصد دارد از اهمیت یافتن مسائل هسته‌ای در جهان برای افزایش اعتبار خود در جهان و قدرتش در آرژانتین استفاده کند. او با استفاده از کارت ایران می‌تواند رایزنی‌های گسترده‌ای در اروپا، روسیه و چین داشته باشد. گروسی با اهمیت یافتن جایگاه ریاست سازمان انرژی هسته‌ای در جهان قصد دارد در آرژانتین به عنوان یک شهروند و سیاستمدار افتخار‌آفرین، ارزشمند دیده شود. رئیس سازمان بین‌المللی انرژی اتمی همچنین برای تمدید ماموریت خود در مقام ریاست این سازمان قصد دارد همواره پشتیبانی لابی صهیونیسم را در اختیار داشته باشد.
پیشران‌های اظهارات گروسی بر اساس منافع شخصی او تنظیم شده‌اند که در برهه کنونی انطباقی با منافع آمریکا ندارند.

اهداف رژیم‌صهیونیستی
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی در وضعیت سختی قرار گرفته و قصد دارد خود را تحت هر شرایطی از آن خلاص کند. او با تبعات جنگ در غزه روبه‌روست اما به دلیل تاثیر پایان جنگ بر زندگی سیاسی‌اش و همچنین فشار سنگین تندروهای کابینه قادر به اتمام آن نیست. بر همین اساس وی تصمیم گرفته با وجود هزینه‌های بالا به جنگ ادامه دهد اما هزینه‌های اخلاقی، سیاسی، مالی و نظامی آن را از هر سو تنظیم کند تا برای تل‌آویو قابل تحمل‌تر باشند.
به لحاظ اخلاقی او به دنبال انحراف توجهات از جنگ غزه به دیگر بحران‌هاست. به لحاظ سیاسی و مالی نیز قصد دارد با برجسته‌تر کردن جایگاه رژیم در حفاظت از منافع امنیتی و اقتصادی غرب، منابع بیشتری را با سرعت بالاتر از این جبهه دریافت کند. از نظر نظامی نتانیاهو قصد دارد با ایجاد ولوله پیرامون پرونده برجسته دیگری یک دستاورد قابل ارائه به تندروها برای خود دست‌وپا کند تا بتواند از رهگذر آن اندکی از حضور مستقیم نظامی در غزه کاسته و با تغییر مدل نبرد، آن را از زمین بار دیگر به هوا منتقل کند. در این صورت یگان‌های زمینی که بیشترین تلفات را متحمل شده‌اند با کاهش ماموریت‌هایشان در غزه تلفات کمتری خواهند داشت و به جای آن جنگنده‌ها و پهپادهای بدون سرزمین با پرواز در اعماق آسمان بدون وجود خطر به بمباران و موشکباران غزه و پیگیری سیاست ترور خواهند پرداخت.
1. نتانیاهو تلاش دارد با مطرح کردن خطر هسته‌ای ایران بار دیگر اروپا را علیه ایران فعال کرده و پس از آن با تبلیغ لزوم واکنش به توانمندی‌های هسته‌ای ایران، ضمن ایجاد فضای جنگی در منطقه توجیه و زمینه‌های لازم برای اقدامات خرابکارانه علیه تهران را فراهم کند.
2. تل‌آویو به دنبال خروج خود از دایره توجهات به دلیل جنایت علیه فلسطینی‌ها در غزه و کرانه باختری است و آن را در تبلیغ علیه ایران پیگیری می‌کند.
3. با توجه به صحنه جنگ طوفان الاقصی و تهدید مقامات صهیونیست درباره به‌کارگیری تسلیحات هسته‌ای، تل‌آویو قصد دارد ایران را وارد عرصه رقابت هسته‌ای کرده و آن را در این حوزه به چالش بکشند.
4. افکار عمومی منطقه بر علیه صهیونیست‌ها متمرکز شده است که این موضوع شامل دولت‌ها و سیاستمداران نیز می‌شود. برجسته کردن موضوع هسته‌ای ایران برای امنیتی‌سازی تهران در سطح منطقه و کاهش تمرکزها بر تل‌آویو است.
صهیونیست‌ها از مرجعیت یافتن ایران در منطقه که می‌تواند به گسترش دیدگاه‌ها و اقدامات مقاومتی منجر شود در هراسند؛ به‌ویژه که ایران با پیشنهاد قطع خطوط تامین اقتصادی رژیم تلاش کرده اقدامات مقاومتی را به سطح دولت‌ها رسانده و آن را به کشورهایی گسترش دهد که جزئی از محور مقاومت نیستند.

واگرایی با منافع آمریکا
صهیونیست‌ها قصد دارند مسائل منطقه را به سمت و سویی سوق دهند که زیان‌هایش تنها متوجه آمریکا شود. اگر واشنگتن تصمیم بگیرد با ایجاد بحران هسته‌ای آن را با تحرکات گسترش یافته و جنگی‌اش در منطقه ترکیب کند، تنها خود را در باتلاق غرب آسیا گرفتارتر کرده است. گام برداشتن در این مسیر به معنای رسیدن به نقاط بی‌بازگشت است، زیرا واشنگتن را مجبور می‌کند برای مدت‌ها در غرب آسیا به شکل عملیاتی مستقر بماند. در این صورت آمریکا مجبور می‌شود منابع ذهنی و مادی خود را در غرب آسیا متمرکز کند. یک نتیجه فوری تا بلندمدت این پدیده، تشدید روند تکثر قدرت در جهان، ظهور قدرت‌های بیشتر و گریز ابرقدرت‌ها از مهار آمریکا خواهد بود. نتانیاهو و تندروهای دولت وی برای آنکه بتوانند بر 5 هزار کیلومتر مربع در کرانه باختری و نوار غزه مسلط شوند، حاضرند در میلیون‌ها کیلومتر مربع برای آمریکا معضل‌تراشی کنند.
تهاجمی شدن و گسترش تحرکات آمریکا در حوزه‌های میدانی و سیاسی نه‌تنها باعث نمی‌شود واشنگتن بر اساس دیدگاه دیرینه‌اش از جنگ به صلح برسد، بلکه موجب می‌شود تا آمریکا با جبهه‌ای طولانی‌تر و عمیق‌تر از دشمنان روبه‌رو شود.
کاخ سفید نباید برای رویاهای شخصی گروسی و آرزوهای 5 هزار کیلومتر مربعی تندروهای دولت نتانیاهو وارد مسیر خطرناک شود؛ به ویژه اینکه شرایط نیز نسبت به گذشته خطرناک‌تر شده‌اند.

ایران به پرونده هسته‌ای اولویت نمی‌دهد
سیاست خارجی ایران از مساله هسته‌ای عبور کرده و دیگر به وضعیت قبلی بازنخواهد گشت. پرونده هسته‌ای با اولویت یافتن در ایران باعث شد عرصه سیاست خارجی و بدتر از همه سیاست داخلی کشور تحت تاثیر فرآیندهای مخرب قرار گیرند. در ابتدای پرونده هسته‌ای این موضوع در اختیار وزارت خارجه قرار گرفت و در ادامه با توجه به اهمیت بالای آن، به شورای عالی امنیت ملی منتقل شد. در سایه پیگیری این پرونده در شورای عالی امنیت ملی بود که اسم این نهاد به گوش همگان رسیده و دبیر آن در جامعه ایران از شهرت برخوردار شدند. این وضعیت باعث شد دو تن از روسای این نهاد برای ریاست‌جمهوری مطرح شوند. در نتیجه این پدیده، سیاست داخلی کشور از مسیر اصلی منحرف شده و نهادها و افرادی بیش از اندازه مطرح شدند که به بروز ناکارآمدی‌هایی طی یک دهه در کشور منجر شد. آشفتگی اداره سیاست داخلی توسط دولت برآمده از پرونده هسته‌ای که به شکل متناقضی از یک سو بر شعار گفت‌و‌گو تاکید داشته و از سوی دیگر دارای نگاه امنیتی بود، ضربه‌ای عمیق بر پیکره ایران محسوب می‌شد.
با انتقال پرونده به وزارت خارجه، این پدیده مخرب باعث شد نقطه ثقل افکار عمومی از شورای امنیت به وزارت خارجه کشیده شده و بار دیگر نهادها و افراد خارج از قاعده تصویر‌پردازی شوند. اثرات زیان‌آور این تصویرپردازی خارج از قاعده در اظهار‌نظرهای بی‌مورد برخی از عناصر فعال درپرونده هسته‌ای نمایان شد و برآوردهای بیش از اندازه‌ای که این افراد از جایگاه خود پیدا کرده بودند کماکان در عرصه سیاست داخلی کشور قابل مشاهده است.
در حوزه سیاست خارجی تعاملات کشور در جهان معطل حل پرونده هسته‌ای شدند. دولت ایران و دیپلمات‌هایش با توجه به سد بزرگ تحریم‌ها تلاش‌های خود را صرفا به حل پرونده هسته‌ای متمرکز و محدود کردند. از این رو مسیرهای دیگر رها شدند.
از این رو با توجه به تجارب به‌دست‌آمده طی دو دهه مناقشه هسته‌ای و تجربه یک دهه زیان‌بار با دولت برآمده از این پرونده، تهران تصمیم گرفته است دیگر به مسیر گذشته باز‌نگردد. این روند نشان می‌دهد تنها آمریکا در معرض خطر افتادن در تله هسته‌ای است. واشنگتن در صورت افتادن در تله هسته‌ای به هیچ‌کدام از اهدافش نمی‌رسد، بلکه احتمال دارد با تحریک تهران، باعث پیشروی‌های هسته‌ای و موشکی بیشتری از سوی ایران شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰