زهرا رمضانی - فاطمه طاریبخش، گروه دانشگاه: مرحله کشوری حامیم (دوره توانمندسازی دانشجویان فعال فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) از چهارشنبه 25 بهمنماه با حضور بیش از 500 نفر از دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور در اردوگاه سیدالشهدا آبعلی آغاز شده و در حال برگزاری است. در این دوره با نزدیک بودن ایام انتخابات آن هم در شرایط امروز خاورمیانه، حضور چهرههای سیاسی در راستای پاسخ به سوالات ذهنی دانشجویان اهمیت دوچندانی پیدا کرده است. محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه با حضور در این اردوگاه به عنوان سخنران نشست «نظم جدید در دنیا» در کنار تشریح وضعیت امروز خاورمیانه و جایگاه ایران در شرایط جدید امروز دنیا، به سوالات دانشجویان درباره برجام، آینده کشور در حوزه دیپلماسی و... پاسخ داد.
صدام باور نمیکرد که تا جمهوری اسلامی هست، سرنگون شود
آمریکاییها اول حمله کردند به عراق که کویت را به خیال خودشان آزاد کنند. حالا شما بروید و سوابق را نگاه کنید، زمانی که صدام به ایپریل گلاسپی، سفیر آمریکا در بغداد میگوید ما با کویت مشکل داریم؛ سفیر آمریکا در جواب میگوید ما در مشکل شما دخالت نمیکنیم. صدام نیز خیال میکند که آمریکاییها چراغ سبز دادهاند که جلو برود. چیزی که بر روی آن تاکید میکنم، درک درست است. مامور CIA میگوید که وقتی صدام را از سوراخ موش بیرون کشیدند، صدام میگفت من باور نمیکردم که تا زمانی که جمهوری اسلامی وجود دارد شما من را سرنگون کنید. چون من بزرگترین قدرت در برابر جمهوری اسلامی بودم. برخی از تصورات غلط است.
عراق به کویت حمله کرد، حملهای که آمریکاییها گرا دادند تا انجام دهد، بعد از آن آمریکا با همکاری 30 و خردهای کشور و حتی سوریه، عراق را از کویت خارج کرد. اگر اتفاقاتی که من نمیخواهم به آن اشارهای کنم، نبود، آمریکا حتی عراق را نیز میگرفت. ترس از ایران بود که عراق را نگرفت.
دو مورد آخر را نیز بگویم. در سال 2001 یا 1380، آمریکا به افغانستان حمله کرد. بعد از آن در سال 2003، به عراق نیز حمله کرد. یک مورد در دوران پدر و دو مورد در دوران پسر بود. خیال نکنید که تنها جمهوریخواهان این کار را کردند؛ اجماع داخل آمریکا این بود که ما باید از نیروی نظامیمان استفاده کنیم. بنابراین در دوره هشت سال کلینتون، بدون استثنا هر سال یک عملیات نظامی صورت گرفت. حمله به سودان و سومالی، حمله به لیبی، کوزوو و چندین حمله به عراق اتفاق افتاد. حتی زمانی که میلوشویچ قصد داشت که یوگسلاوی را حفظ کند، آمریکاییها اعلام کردند که این کشور در حوزه منابع حیاتی ما نیست تا فرصتی برای اقدامات خود پیدا کنند.
بین سال 1990 تا سال 2003 آمریکا مرتبا از نیروی نظامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کرد. به این دلیل که قدرت را نهادینه کند. در سال 2002، آمریکا فهمید که یک حمله نظامی به افغانستان برای تثبیت قدرتش کافی نیست و باید باز هم اقدام کند. دعوا بود که به کجا و چه کسی حمله کنند. محور شرارت را به یاد دارید؟ در 20 ژانویه 2002؛ آمد و سه کشور را به عنوان محور شرارت گفت. کل لابی اسرائیل، اعراب و سازمان منافقین فشار آوردند که کشور بعدی باید ایران باشد و نه عراق. (استناد میکنم به 7 فوریه 2002، مقاله نشریه واشنگتنپست) شارون در آمریکا گفت بغداد آدرس غلط است و آدرس درست برای ما تهران است.
آمریکا در نهادینه کردن جهان تکقطبی شکست خورد
شعاری را آمریکا در عراق جا انداخت، که پسربچهها به بغداد میروند و مردان واقعی به تهران میروند. اما به این نتیجه رسیدند که پیروزی بر ایران آسان نیست؛ به این دلیل که عراق حمایت مردمش را نداشت اما ایران آن را داشت. روزنامهها و مجلات را نگاه کنید. لذا آمریکا به این بازی رفت. در سال 2004 آمریکا چنان در این بازی شکست خورد که کنگره آمریکا گروه دوحزبی را تشکیل داد، برای اینکه بررسی داشته باشد که چرا آمریکا با استفاده از نیروی نظامی موفق نشده است. این نتیجه را گرفتند که استفاده آمریکا از نیروی نظامی، برای نهادینه کردن جهان یکقطبی شکست خورد. سال 2004 در کنگره آمریکا این نتیجه گرفته شد. بنابراین آمریکاییها در این جهان متلاطمی که معلوم نبود به کجا میرود و باعث سرنگونی صدام و قذافی و... شد، به نتیجهای نرسیدند.
اشتباه محاسبه گاهی در افراط و گاهی در تفریط به وجود میآید. یعنی صدام گفت که الان وقت قدرتافزایی است و بیمهابا و بیگدار به آب زد و از سمت دیگر قذافی از سمت دیگر ترسید و تمام امکانات خود را تحویل داد و او نیز سرنگون شد. یعنی افراط و تفریط در شناخت واقعیتها نتیجه یکسانی دارد.
آمریکا خروج خود از افغانستان را گدایی کرد
آنها سرنگون شدند اما آمریکا نیز به نتیجه خودش نرسید. شکست عراق و یوگسلاوی و افغانستان به آمریکا، به معنی پیروزی آمریکا نبود. اگر به معنی پیروزی آمریکا بود، چرا 20 سال بعد از سال 2001، آمد و با همان گروهی که آن را ساقط و هزینه بسیاری برای نابودی آن کرده بود، سازش کرد؟ من این اصطلاح را به کار میبرم که خروج خود را از افغانستان گدایی کرد. موافقتی را در قطر امضا کردند که طالبان را امارت اسلامی افغانستان نامیدند. اولین کسی که بهجز طالبان، آنها را امارت اسلامی افغانستان نامید، خود آمریکا بود. این یعنی شکست و معنی دیگری ندارد. لذا نتوانست به اهداف خود برسد. در عراق توانست؟ کجا توانست به اهداف خود برسد؟
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.