جریان‌های ۴ گانه فعلی کشور بررسی شد؛
عنوان بحث ما ‌نهاد انتخابات‌ است. ما در طول شاید 150 یا 200 سال گذشته یکی از نهادهایی که به یک معنایی از جهان جدید اخذ کردیم و آوردیم و سعی کردیم ایرانی و بومی‌اش کرده و در ساختار سیاسی‌مان جاگذاری کنیم، بحث انتخابات و پارلمان بوده است. با انقلاب اسلامی یک تجربه تازه‌ در این حوزه داشته‌ایم.
  • ۱۴۰۲-۱۱-۲۹ - ۰۰:۳۵
  • 00
جریان‌های ۴ گانه فعلی کشور بررسی شد؛
حفظ نهاد انتخابات در چهارراه سیاست
حفظ نهاد انتخابات در چهارراه سیاست
فرهیختگان: عنوان بحث ما ‌نهاد انتخابات‌ است. ما در طول شاید 150 یا 200 سال گذشته یکی از نهادهایی که به یک معنایی از جهان جدید اخذ کردیم و آوردیم و سعی کردیم ایرانی و بومی‌اش کرده و در ساختار سیاسی‌مان جاگذاری کنیم، بحث انتخابات و پارلمان بوده است. با انقلاب اسلامی یک تجربه تازه‌ در این حوزه داشته‌ایم. در رابطه با موضوع اهمیت نهاد انتخابات در ساختار حکمرانی به بهانه نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس دوازدهم مناظره‌ای بین پرویز امینی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شاهد با حسین مرعشی، تحلیلگر و فعال سیاسی در برنامه شیوه به میزبانی عطاءالله بیگدلی، استاد دانشگاه در رشته حقوق و مجری این برنامه برگزار شده است.

عنوان بحث ما ‌نهاد انتخابات‌ است. ما در طول شاید 150 یا 200 سال گذشته یکی از نهادهایی که به یک معنایی از جهان جدید اخذ کردیم و آوردیم و سعی کردیم ایرانی و بومی‌اش کرده و در ساختار سیاسی‌مان جاگذاری کنیم، بحث انتخابات و پارلمان بوده است. با انقلاب اسلامی یک تجربه تازه‌ در این حوزه داشته‌ایم. در رابطه با موضوع اهمیت نهاد انتخابات در ساختار حکمرانی به بهانه نزدیک شدن به موعد انتخابات مجلس دوازدهم مناظره‌ای بین پرویز امینی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شاهد با حسین مرعشی، تحلیلگر و فعال سیاسی در برنامه شیوه به میزبانی عطاءالله بیگدلی، استاد دانشگاه در رشته حقوق و مجری این برنامه برگزار شده است که مکتوب این مناظره را در ادامه می‌خوانید.

بیگدلی: تحلیل کلی شما درباره نهاد انتخابات در ساختار سیاسی ایران و وضعیت فعلی آن چیست؟ آیا انتخابات و این نهاد در وضعیت سیاسی امروز ایران کارآمد است یا نیست و نقاط ضعف و قوت آن چیست؟
مرعشی: جمهوری اسلامی با انتخابات شروع شد. معمولا در انقلاب‌های مهم دنیا وقتی که انقلاب پیروز می‌شده، یک شورای انقلابی مستقر می‌شود که تا سال‌ها اختیار اداره کشور را در دست دارد و هیچ‌وقت رهبران انقلاب پیروز به سرعت قدرت را به ملت منتقل نمی‌کنند. در جمهوری اسلامی با تاکیداتی که حضرت امام داشتند، نهاد انتخابات از همان ابتدا شکل گرفت. تعیین شکل نظام به‌عنوان جمهوری اسلامی، تشکیل مجلس خبرگان به جای مجلس موسسان برای تدوین قانون اساسی و مجلس و انتخاب اولین رئیس‌جمهور-همه در مدت کمتر از یک‌سال- این نهادها شکل گرفتند و جمهوری اسلامی با انتخابات متولد شد. حوادث سال 1360 و تندروی‌ها و تمامیت‌خواهی‌هایی که در سال 60 توسط تعدادی از گروه‌های سیاسی-نظامی، چون منافقین که مسلح هم بودند، در کشور اتفاق افتاد، یک تغییراتی را در آن روند ایجاد و اختلافاتی در عرصه سیاسی بروز کرد مردم از نیروهای وفادار به امام حمایت کردند و کشور در سال 60 به ثبات رسید؛ اگرچه سال 60 سالی پرهزینه برای کشور شد. بعد از آن انتخابات در جمهوری اسلامی انتخابات مدیریت‌شده‌ای بود. شرایط جنگ هم کمک می‌کرد و این قابل درک و قابل فهم هم بود. اکثریت مردم هم این روند را تایید می‌کردند. بعد از رحلت حضرت امام و استقرار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر انقلاب مجددا ما به انتخابات برگشتیم و شکل جدی‌تری پیدا کرد. بعد از شهادت شهید رجایی دو انتخابات داشتیم که منتهی به ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای و ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی شد و تقریبا انتخاباتی بود که یک تصمیمی را در بالاترین سطح نظام می‌گرفتند و انتخابات هم توسط مردم تایید می‌شد. از انتخابات مجلس پنجم در سال 74 و ادامه‌اش انتخابات 76 با تاکید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخابات دوباره رقابتی شد و صحنه انتخابات در ایران جدی شد. این روند ادامه داشت، ولی نقصی در جمهوری اسلامی به‌وجود آمد و دوباره ما نتوانستیم به یک جمع‌بندی در کشور بین سیاسیون و مقامات نهادهای حاکمیتی و جریانات سیاسی برسیم که یک راهکار عملی پیدا کنیم که بدون دغدغه بتوانیم انتخابات برگزار کنیم. تا یک جایی این سیاست که سیاست رهبری هم بود، یعنی مشارکت حداکثری و رقابت در انتخابات وجود داشت اما از یک جایی به نظر می‌رسید که راهبرد کلی تغییر کرده و نظام بر نتیجه مطلوب تمرکز پیدا کرده که این عملا از نظر من پاسخ داده نشد.
امینی: من قدری می‌خواهم بحثی تئوریک‌تر و نظری‌تری بکنیم، آن هم پس‌زمینه‌ها و عقبه معرفتی انتخابات است که آن را مهم می‌کند. ما وقتی به سمت سازمان‌دهی زندگی جمعی و اجتماعی رفتیم، پرسش این است که چه ایده‌هایی را می‌خواهیم برای زندگی جمعی انتخاب کنیم و قرار است این سازمان‌دهی زندگی جمعی ما حول‌وحوش کدام ایده‌ها شکل گیرد. یک بحث دومی داریم که این ایده‌ها وقتی بخواهند تعین عینی پیدا کنند، با چه سازمان نهادی جور درمی‌آید و اگر ما نتوانیم ایده‌ها و اندیشه‌هایی که به آنها باور داریم یا قبول داریم یا راهگشا ‌می‌دانیم، تبدیل به صورت نهادی کلی کنیم، عملا کار سازمان‌دهی جمعی ما شکل نگرفته است. انتخابات یک نهاد است. پشت صحنه ایده نهاد انتخابات چیست که تعین آن در نهاد انتخابات می‌آید؟ یکی از اشکالاتی که ما به سیستم سیاسی‌مان داریم این است که ما بعضی از مناسبات و روندها را پذیرفته‌ایم، ولی یا به اجمال پذیرفته‌ایم یا مادام که چالشی به وجود نیاورده‌اند، به آنها توجه تئوریک نکرده‌ایم. عقبه تئوریکی که این نهاد را شما از آن درآوردید، اگر دچار غفلت یا بی‌توجهی شود یا به شکل اجمال پذیرفته شود، در دل بحران‌ها یا چالش‌ها کار نمی‌کند، چون به عقبه‌اش مسلط یا باورمند نیستیم، نهاد وجود دارد و عملا هم در آن یک چیزی شکل می‌گیرد اما از واقعیت فرمال و صوری فراتر نمی‌رود، یعنی آن اکت و کارکردی که از آن انتظار داریم، شکل نمی‌گیرد. ظاهرش هست اما معنایش نیست، یعنی گرفتار فرمالیسم می‌شویم. یک پرسش جوامع بشری این است که ما ناگزیر به زندگی جمعی هستیم، چون به‌عنوان یک چیز مطلوب در نظر گرفته می‌شود، چون استعدادهای انسانی جز در اجتماع شکوفا نمی‌شود یا کسانی می‌گویند ضروری است و اگر می‌توانستیم روابط اجتماعی نباشد، خیلی خوب بود و آزادی ما حداکثری بود اما ناگزیر هستیم. حالا که قرار است زندگی جمعی داشته باشیم، یک چیزی تحت عنوان سرنوشت مشترک اجتماعی هم به وجود می‌آید. سوال این است که ما چگونه سرنوشت مشترک اجتماعی را بسازیم که به بهترین شکل زندگی جمعی دست یابیم. اگر هر چیزی را به عنوان سعادت و غایت و هدف و نتیجه تعریف کنیم، این جامعه باید جوری سازمان‌دهی یابد که به آن غایات و نتایج برسیم. در این سرنوشت جمعی اگر شما یک انسان‌شناسی هم اینجا پیدا کنید که ما با آدم‌های آزاد و برابری روبه‌رو هستیم که اینها باید به شکل آزاد و برابر در این سرنوشت مشترک دخالت داشته باشند. نظام مردم‌سالاری یا نظام دموکراسی اینجا شکل می‌گیرد یا موضوعیت پیدا می‌کند، چون شما پیشاپیش آزادی و برابری آدم‌ها را پذیرفته‌اید و به یک شکلی دخالت برای تعیین سرنوشت جمعی را پذیرفته‌ایم و حالا یک سازوکار می‌خواهیم که بتوانیم این سرنوشت جمعی را بروز و ظهور دهیم و پیش ببریم. دموکراسی یا مردم‌سالاری آن نظامی است که بیش از دیگر نظام‌های رقیبش یعنی یکه‌سالار یا عده‌سالار ظرفیت این را دارد که انسان‌های آزاد و برابر بتوانند سرنوشت مشترک اجتماعی‌شان را شکل دهند. در نظام مردم‌سالار و دموکراتیک سه ایده مهم و بنیادی وجود دارد که آن را بشناسیم؛ یکی، حاکمیت قانون است، به معنای غیرشخصی‌شدن سازمان سیاسی و حکمرانی. دوم، توزیع قدرت است و سوم ایده دخالت مردم. در نظام مردم‌سالار حاکمیت قانون و توزیع قدرت و دخالت مردم را در تنظیم و تدوین زندگی اجتماعی پذیرفته‌ایم. این سه ایده به سه نهاد اساسی تبدیل می‌شوند. 1- حاکمیت قانون در نهاد قانون اساسی ترجمه می‌شود. 2- توزیع قدرت در نهاد تفکیک قوا ترجمه می‌شود و 3- دخالت مردم در مهم‌ترین یا متداول‌ترین یا عمومی‌ترین شکلش در نهاد انتخابات ترجمه می‌شود؛ بنابراین نهاد انتخابات به یک شکلی معرف و نماد و قوام‌بخش نهاد سازمان دموکراسی جامعه است؛ یعنی قوام نظام مردم‌سالاری است. ایده پشت صحنه نهاد انتخابات این است که ما می‌خواهیم در سرنوشت جمعی افراد جامعه به شکل آزاد و برابر دخالت کنند، یعنی نهادی را ایجاد کرده‌ایم که این امکان را فراهم کنیم و بتوانیم تغییرات سیاسی و اجتماعی ایجاد کرده و جابه‌جا کردن مناسبات را در دل آن فراهم کنیم. این آزادی و برابری باید به نهاد انتخابات بیاید. وقتی بیاید، یک انتخابات استاندارد به شکل اندیشه‌ای باید شکل گیرد. هنوز ما بحث جامعه‌شناسی اینجا نداریم. به شکل اندیشه‌ای چگونه انتخاباتی است؟ برای اینکه باید بتوانیم آن آزادی و برابری و مشارکت در سرنوشت جمعی را شکل دهیم. استاندارد نهاد انتخابات در دو چیز است؛ یک، حق مشارکت برابر داشتن و دو، رقابت، یعنی آزادی باشد تا بتوانیم از بین گزینه‌هایی که پیش روی ما هست، یک گزینه‌ای را انتخاب کنیم. اگر انتخابات نتواند چنین استانداردی را به صحنه اجتماعی و سیاسی بیاورد، عملا همه این پشت صحنه‌ای که برای آن فکر و دیده شده و در یک تجربه تاریخی بشر به آن رسیده، بی‌معنا می‌شود، بنابراین نهاد انتخابات به این معناست. ما وقتی به نهاد انتخابات توجه می‌کنیم، به سازوکارها توجه می‌کنیم. قانون برای انتخابات باید طوری نوشته شود که متضمن مشارکت و رقابت باشد. در سازوکار سیاسی ما نهادهایی مثل وزارت کشور یا شورای نگهبان در انتخابات کار می‌کنند. آقایان وزارت کشور یا شورای نگهبان! باید انتخابات برگزار شود، یعنی شما باید رقابت و مشارکت را در انتخابات تضمین کنید. نمی‌شود انتخاباتی را برگزار کرد که در این دو مولفه آسیب‌پذیر باشد، یعنی انتخابات 1400 از اینجا زیر سوال و محل چالش است. من سوال می‌کنم آیا آن رقابت لازم شکل گرفت؟ یعنی آن آزادی برای هر فردی که قرار است در سرنوشت جمعی‌اش دخالت کند، فراهم شد؟ آیا حق برابر برای مشارکت فراهم شد؟

متن کامل این گفت‌وگو را از اینجا بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱