میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بینالملل: امروز شهر دوحه قطر میزبان نمایندگان ویژه بیش از 25 کشور درگیر در مساله افغانستان، مسئولان برخی نهادها و سازمانهای بینالمللی و همچنین تعدادی از شهروندان افغانستان به نمایندگی از جامعه مدنی و زنان این کشور خواهد بود. از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان این دومین باری است که نمایندگان ویژه کشورها در شهر دوحه و تحت مدیریت سازمان ملل متحد دور یکدیگر جمع میشوند. در مقام مقایسه نشست کنونی دوحه با نشست اولی که در اردیبهشت ماه امسال برگزار شد چند تفاوت اساسی دارد. در وهله اول برخلاف نشست اول که نمایندگان بدون برنامهریزی و افقی مشخص گردهم آمده و به چند تصمیم مهم همچون عدم حمایت از مقاومت مسلحانه در افغانستان، نیاز به تعامل با حاکمیت بالفعل افغانستان و درنهایت مهیا نبودن شرایط برای به رسمیت شناختن بینالمللی این حاکمیت بهعنوان دولت قانونی بسنده کرده بودند؛ این بار اجلاس در چهارچوب یک الگوی هدفمند و درواقع مسیر از پیش تعیین شده - مفاد قطعنامه 2721 شورای امنیت سازمان ملل - حرکت خواهد کرد. بر چنین مبنایی چند موضوع محوری برای مذاکرات در دوحه مد نظر قرار گرفته است؛ چگونگی تعامل جهانی با حاکمیت طالبان در آینده، ادامه کمکهای مالی انسانی برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی و اقتصادی افغانستان، تعیین نماینده ویژه ملل متحد در امور افغانستان و سرانجام بررسی مسائل حقوق بشری مانند حقوق کار و تحصیل زنان و دختران.
اما دومین تفاوت مهم اجلاس فعلی با دور قبلی نشست دوحه را باید در حضور و مشارکت نمایندگانی از افغانستان جستوجو کرد. در دور گذشته نمایندگان ویژه کشورها و سازمان ملل در شرایطی گردهم آمدند که هیچ فرد یا گروهی به نمایندگی از افغانستان در اجلاس مشارکت نداشت. حتی درخواستهای موکد و مکرر طالبان برای مشارکت در این نشست هم با مخالفت مواجه شد و به جایی نرسید. اما در اجلاس کنونی دوحه نهتنها از طالبان برای مشارکت در اجلاس دعوت به عمل آمده است، بلکه شاهد حضور تعدادی از فعالان جامعه مدنی افغانستان و بهویژه زنان نیز خواهیم بود. اما بهرغم همه تفاوتهایی که میان اولین و دومین نشست دوحه بهخصوص در حوزه هدفمندی آن به وجود آمده، بازهم نمیتوان نسبت به پیامدهای آن برای تحولات افغانستان چشمانداز مثبت و روشنی ارائه داد. اختلافنظرهای عمیق میان مشارکتکنندگان نشست دوحه بر سر مسائل افغانستان را باید نخستین دلیل این عدم امیدواری تلقی کرد. بر این اساس باید گفت که بهرغم تصویب قطعنامه 2721 در شورای امنیت، انتقاداتی از سوی کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران نسبت به مفاد آن مطرح شد که میتواند آینده همکاریهای جهانی را در هالهای از ابهام قرار دهد. شاید مهمترین وجه این موضوع، بیاعتمادی عمیقی است که میان کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بر سر مسائل افغانستان پدیدار شده است. بدین ترتیب درحالیکه اغلب کشورهای منطقه نسبت به نیات و مقاصد مداخلات کشورهای فرامنطقهای در افغانستان تردید دارند، دستیابی به یک اجماع نظر بینالمللی بسیار دشوار به نظر میرسد.
در عین حال باید گفت که این اختلافنظرها و شکافها فقط به کشورها محدود نمیشود و دامن نهادهای بینالمللی را هم گرفته است. درحالیکه سازمان ملل بهعنوان یک کلیت واحد در نظر گرفته میشود، نهادهای مختلف آن بر سر مسائل افغانستان دیدگاههای بهشدت متفاوت و بعضا متناقضی دارند. بهعنوان نمونه درحالیکه شورای امنیت از منظر سیاسی و رقابت میان بلوکهای قدرت به این موضوع مینگرد، برخی نهادهای دیگر سازمان ملل به جنبههای اجتماعی یا حقوق بشری توجه نشان میدهند. البته در بین همان نهادهای اجتماعی و حقوقی هم اتفاق نظر چندانی وجود ندارد، کما اینکه گروههای امدادرسان به دنبال تسهیل تعاملات با حاکمیت طالبان و تسریع روند امدادرسانی هستند و نهادهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل به دنبال سختگیری هرچه بیشتر بر حاکمیت کابل هستند. اما نکته دوم و مهمتر به چگونگی تعامل بینالمللی با حاکمیت طالبان باز میگردد. درحالیکه افزایش تعامل با حاکمان بالقوه افغانستان و تعیین یک نماینده ویژه برای امور افغانستان از جانب سازمان ملل دو هدف عمده این نشست اعلام شده، با توجه به رخدادهای اخیر و بهخصوص مواضع طالبان در برابر اجلاس دوحه بسیار بعید است که حداقل در آیندهای نزدیک امکان تحقق این اهداف میسر باشد. تاکید قطعنامه 2721 بر لزوم تعامل سازنده با طالبان باعث شد تا برخلاف دور قبل، این بار از طالبان برای مشارکت در اجلاس دوحه دعوت به عمل آید. اما طالبان شرایطی را برای مشارکت تعیین کردند که عملا نفس برگزاری این اجلاس را زیر سوال میبرد. پذیرش طالبان بهعنوان تنها نمایندگان رسمی افغانستان در نشست چیزی جز به رسمیت شناختن طالبان معنا نمیداد. اکنون و در فقدان احتمالی مشارکت طالبان در دوحه، بههیچوجه معلوم نیست که نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانستان با چه مکانیسمی انتخاب خواهد شد و در اجرای مفاد قطعنامه 2721 شورای امنیت به چه نحو با طالبان تعامل خواهد شد. درنهایت همه این موضوعات ما را به سوی این نتیجهگیری سوق میدهد که معضلات متعدد و دشواری بر سر راه نشست دوحه وجود دارد که با در نظر گرفتن آنها نمیتوان نسبت به دستاوردهای این اجلاس برای آینده افغانستان چندان امیدوار بود.