صالح مصطفوی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» پیشنهاد داد؛
تیم ملی فوتبال ایران درحالی در جام ملت‌ها دوباره پشت سد فینال ماند که درباره عملکرد شاگردان قلعه‌نویی در این رقابت‌ها و نقشه راه تیم ملی برای آینده نقدها و اظهارنظرهای متفاوت و متعددی شنیده می‌شود. درباره این موارد دقایقی با صالح مصطفوی که خود سابقه حضور در کادر فنی این تیم در کنار کارلوس کی‌روش را دارد به گفت‌وگو پرداختیم.
  • ۱۴۰۲-۱۱-۲۶ - ۰۱:۳۷
  • 00
صالح مصطفوی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» پیشنهاد داد؛
بازسازی تیم ملی با الگوی آلمان بعد از ۹۸
بازسازی تیم ملی  با الگوی آلمان بعد از ۹۸

محمدرضا حاجی‌عبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: تیم ملی فوتبال ایران درحالی در جام ملت‌ها دوباره پشت سد فینال ماند که درباره عملکرد شاگردان قلعه‌نویی در این رقابت‌ها و نقشه راه تیم ملی برای آینده نقدها و اظهارنظرهای متفاوت و متعددی شنیده می‌شود. درباره این موارد دقایقی با صالح مصطفوی که خود سابقه حضور در کادر فنی این تیم در کنار کارلوس کی‌روش را دارد به گفت‌وگو پرداختیم. متن گفت‌وگوی این چهره با «فرهیختگان» را در ادامه می‌خوانید.

می‌خواهیم صحبت را از اینجا شروع کنیم که تیم ملی بعد از جام ملت‌های آسیا برای موفقیت در ادامه مسیر پیش‌رو باید چه کاری انجام بدهد؟ برخی معتقدند باید دست به جوان‌گرایی و پوست‌اندازی بزند، برخی به تغییرات در کادر فنی به‌صورت کلی اشاره می‌کنند و بعضی هم می‌گویند فعلا دستیاران امیر قلعه‌نویی باید تغییر کنند. نظر شما چیست؟
کاری به اینکه بعد از این چه کسی می‌خواهد موارد فنی تیم ملی را به عهده بگیرد، ندارم. تیم ملی ما در جام ملت‌های آسیا به‌وضوح یک‌سری ایرادهای فنی داشت که بیشتر این ایرادها نیز در فاز دفاعی بود. درواقع به گفته خودشان می‌خواستند سبک دفاعی تیم ملی را از بین ببرند و یک سبک هجومی را درست کنند. بنابراین اگر بپذیریم که تیم ملی سبک دفاعی داشته که من همین را هم نمی‌پذیرم، با توجه به تعداد گل‌هایی که خوردیم و موقعیت‌هایی که دادیم؛ پس آمدیم ابرو را درست کنیم چشم را هم کور کردیم! به طور مثال تیم ملی هنگ‌کنگ در کل جام هیچ گلی نزده اما بیشترین موقعیتی که درست کرده روی دروازه تیم ملی ایران بود و این برای خط دفاعی کشورمان بد است. پس این مورد نشان می‌دهد هر فردی می‌خواهد با هر کادری هدایت تیم ملی را در دست بگیرد باید اولویت اولش اصلاح ساختار دفاعی تیم ملی باشد.

درباره موضوع جوان‌گرایی که بیشتر از هر بحث دیگری مطرح می‌شود صحبت کنیم.
یک‌سری مسائل فردی هستند و یک‌سری مسائل گروهی. تیم ملی باشگاه نیست که شما وقت زیادی برای کار کردن با بازیکنان داشته باشید پس باید از بهترین‌ها استفاده کرد. بنابراین با توجه به نفراتی که وجود دارد و البته فرصتی که برای انجام کارهای فنی به اندازه کافی وجود ندارد، باید سیستم مناسب برای بازیکنانی که در اختیار هستند را انتخاب کرد. به هر حال به نظر من چنین اتفاقی باید در برنامه تیم ملی باشد. قطعا تیم ملی ایران مثل دوره‌ای که بسیاری از جوان‌ها مثل جهانبخش، آزمون و عزت‌اللهی در سن کم لژیونر شدند، اگر الان هم به همان سمت برود این موضوع برای فوتبال ایران بسیار خوب است. من شنیدم که قرار است یکی از بازیکنان تیم ملی جوانان به زسکای مسکو برود، اینها اتفاقات خوبی هستند. مگر ما الان چند لژیونر زیر ۲۵ سال داریم؟ فکر می‌کنم غیر از صیادمنش و حزباوی دیگر نداشته باشیم.

اشاره به حضور جوان‌ها در تیم ملی داشتید، اتفاقی که در سالیان اخیر کمتر رخ می‌دهد. به دلایل این امر اشاره کنید؟
شما به همین لیگ برتر خودمان نگاه کنید که آنقدر نتیجه‌گرا شده که به جوان‌ترها بازی نمی‌دهند. هر بار هم قوانینی برای این موضوع تعیین شده و باعث شد تا ملی‌پوشان از سطح رده‌های سنی شانس حضور در سطح اول فوتبال را داشته باشند اما این قوانین هم فایده نداشته و همه اینها را از بین بردند. الان لیگ ما طوری است که میانگین سنی خود تیم‌ها هم بالا رفته است. به طور مثال آقای گل‌های لیگ هم میانگین سنی بالایی دارند. وقتی شرایط اینطور می‌شود شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید تیم ملی که ویترین فوتبال مملکت است به بازیکن بازی نکرده، یعنی همین جوانانی که مدنظر هستند بازی بدهد.

کمی به ارزیابی اتفاقات پیش‌روی تیم ملی بیشتر بپردازیم.
به نظر من دو اتفاق باید پیش‌روی تیم ملی باشد؛ اول اصلاح ساختار دفاعی و نقاط ضعف دفاعی با حضور هر مربی که می‌خواهد باشد، که با توجه به کمبود زمان برای کار با تیم ملی می‌توان با روش‌ها و سیستم‌های مختلف و با استفاده از نفرات دیگر این ساختار را درست کرد و موضوع دوم اینکه اگر بحث تغییر نسل در میان است باید این اتفاق خیلی نرم انجام شود این درحالی است که میانگین سنی تیم ملی در جام ملت‌های آسیا کمی کمتر از ۲۹ سال بود که باید برای کم کردن این میانگین با برنامه‌ریزی و دقت کارها را پیش برد.

در این مورد نمونه‌های مشابه قبلی هم وجود دارد که به تیم ملی کمک کند؟
به طور مثال تیم ملی آلمان در جام‌جهانی ۹۸ با میانگین سنی نزدیک به ۲۸ سال در این رقابت‌ها حاضر می‌شود و جالب اینکه همه به این تیم لقب پیرمردها را می‌دهند و درنهایت این تیم در آن سال با شکست مفتضحانه از دور رقابت‌ها کنار می‌رود اما این کشور بعد از سال ۹۸ یک حرکت جالب انجام می‌دهد مبنی بر اینکه حدود ۶۰ مرکز آموزش فوتبال را در سطح این کشور راه‌اندازی می‌کند و از افراد متخصص در این راه بهره لازم را می‌برد. آلمان‌ها در آن سال نسلی را تربیت می‌کنند که این نسل در سال ۲۰۱۴ قهرمان جام‌جهانی می‌شود. بنابراین آلمان‌ها هم روی فوتبال پایه کار کردند که نتیجه‌اش این شد که از حذف مفتضحانه سال ۹۸ و ۲۰۰۰ به قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۴ رسیدند. آنها هم دست به تغییر نسل نرم زدند به این شکلی که تا چند سال میانگین سنی ۲۸ سال را حفظ کرده و سپس طی چند سال بعد، یک سال یک سال آن را پایین آوردند و درنهایت در جام‌جهانی ۲۰۱۴ با یک میانگین سنی مناسب و جوان قهرمان جهان می‌شوند.

به واژه تغییر نسل نرم در تیم ملی اشاره کردید، در این مورد بیشتر صحبت می‌کنید؟
بله منظورم این است که پوست‌اندازی و تغییر نسل و جوان‌گرایی باید در تیم ملی به مرور انجام شود. شما اگر بخواهید به‌یکباره ۱۱ بازیکن اصلی تیم ملی را از آن بگیرید این دیگر تیم ملی ایران نخواهد بود ضمن اینکه نتیجه برای ما در مسابقات مختلف مهم است. الان صعود کردن از مرحله انتخابی و رسیدن به جام‌جهانی هم برای ما بسیار مهم هستند. از سوی دیگر وقتی شما یک مهاجم در لیگ ایتالیا دارید یا یک مهاجم دیگرتان آقای گل پرتغال می‌شود آیا شما می‌توانید مهاجم سومی را بدون در نظر گرفتن این دو نفر بازی بدهید؟ قطعا نمی‌شود! درواقع یکی از دلایلی که حمایت پشت تیم ملی می‌آید همین بازیکنان بزرگ بین‌المللی هستند چون مردم آنها را دوست دارند. یک وجه اینکه مردم فوتبال اروپا را دنبال می‌کنند به‌خاطر همین نفرات است. پس نمی‌شود این نفرات را بیرون گذاشت. اگر بازیکنی مثل طارمی به طور مثال تا ۴۰ سالگی در اروپا بازی کند چرا نباید برای تیم ملی بازی کند؟

در هر صورت یک‌سری از بازیکنان هم با توجه به افزایش سن افت کرده‌اند و به‌وضوح شاهد افت کیفیت آنها در تیم ملی هستیم یا حتی برخی به این اشاره می‌کنند که یک‌سری از بازیکنان برای تیم ملی یا شخص مربی بازی نمی‌کنند؟
اینکه می‌گویند بازیکن بازی می‌کند یا بازی نمی‌کند، این موارد را قبول نمی‌کنم اما اگر بازیکنی هست که از لحاظ فنی عملکردی دارد که به تیم ملی کمک می‌کند، باید باشد.

درباره تغییر نسل داشتیم صحبت می‌کردیم این موضوع چگونه اتفاق می‌افتد؟
در اقدام اول باید تعداد بازی‌های دوستانه را زیاد کنیم، اولا در لیست ۵۰ نفره باید از جوان‌های بیشتری استفاده کرد و به آنها بازی داد. به طور مثال اللهیار صیادمنش یا حزباوی، اینها باید برای تیم ملی بازی کنند، یا مهدی قایدی به همین شکل. اینها سن کمی دارند و این نفرات حالا باید برای تیم ملی بازی کنند. البته بازیکنی مثل قایدی در ترکیب تیم ملی رقیب ندارد و مانند او حتی در آسیا هم وجود ندارد، اما اللهیار دو رقیب بزرگ دارد و نمی‌توان طارمی و آزمون را بازی نداد و صیادمنش را فیکس در ترکیب گذاشت مگر اینکه او عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشد. اما می‌توان وقتی صعود قطعی شد یا مثلا در یک بازی دوستانه که در مسیر آماده‌سازی انجام می‌شود، یک نیمه با ترکیب اصلی به میدان رفت و در نیمه دوم از این جوانان استفاده کرد تا آنها هم باتجربه شوند. بنابراین جوان‌ترها باید آرام‌آرام و به این شکل تزریق شوند.

برخی به این اشاره می‌کنند که باید جام‌جهانی را فراموش کنیم و به موفقیت در جام ملت‌ها معطوف شویم و برعکس برخی هم معتقدند باید جام ملت‌ها را دست‌کم گرفته و برای جام‌جهانی برنامه‌ریزی کنیم. در این مورد چه صحبتی دارید؟
این حرف‌ها را قبول ندارم! همه این رقابت‌ها برای تیم ملی مهم هستند و ویترین محسوب می‌شوند. همین الان هم در ترکیب تیم ملی هم می‌تواند یک بازیکن مسن برود و یک جوان جایگزین او بشود. ممکن است در پست‌هایی بازیکنان خیلی خوبی داشته باشیم اما بازیکنی مانند ابوالفضل جلالی که سن کمی هم دارد می‌تواند جایگزین این نفرات بشود و به این شکل میانگین را کم کرد. همین جلالی در بازی با آمریکا بازی کرده و بد هم کار نکرد. بنابراین اعتقاد دارم آماده‌ترین بازیکن‌ها با هر سنی باید در تیم ملی باشند، هر تعدادی هم که می‌خواهد باشد. درواقع شاکله اصلی تیم ملی را باید آماده‌ترین‌ها تشکیل بدهند اما بازیکنانی که ممکن است کمتر به آنها بازی برسد یا در ترکیب اصلی نیستند به مرور با بازیکنان آینده‌ساز جایگزین شوند. به طور مثال اگر هدف ما آینده‌سازی بود برای نمونه جای رضا اسدی به عنوان مهاجم چهارم باید اللهیار صیادمنش را به جام ملت‌های آسیا می‌بردیم.

پس شما معتقدید هم جام‌جهانی ویترین است و هم جام ملت‌ها؟
بله؛ علاوه بر آن حتی مقدماتی‌ها هم مهم هستند. یکی از خاطره‌انگیزترین بازی‌های تیم ملی بازی با مالدیو در مقدماتی جام‌جهانی هست که ما ۱۷ گل به این تیم زدیم. ما در آن بازی با ترکیب اصلی به میدان رفتیم. بنابراین این رقابت‌ها هم ویترین هستند. پس ایران و مالدیو هم ویترین هست، همه بازی‌های تیم ملی به نظر من ویترین هستند و نمی‌توان گفت در راه جوان‌گرایی فلان بازی یا فلان تورنمنت را نادیده بگیریم، باید برای جوان‌گرایی به مرور پیش برویم و باید الگوها بین‌المللی باشند. هرجا را نگاه کنیم این کار به مرور انجام شده در غیر این صورت خود این جوان‌ها می‌سوزند چون ممکن است با این نفرات تیم ملی نتیجه نگیرد و این نفرات بسوزند. فعلا هم که در لیگ ایران شرایط اینطور نیست که این جوانان بازی کنند. اگر آن قوانین قبلی بود و آنها را پیاده‌سازی می‌کردند اینها کمک می‌کرد که جوان‌ترها آرام‌آرام اضافه شوند اما این قوانین هم دیگر وجود ندارد.

به عنوان آخرین مورد، درخصوص قهرمانی دوباره قطر در جام ملت‌های آسیا صحبت کنیم.
کشور قطر به‌خاطر جمعیت کمی که دارد، برای آنکه بتوانند به دو دوره قهرمانی جام ملت‌های آسیا برسند از سال ۲۰۰۰ برنامه‌ریزی خود را آغاز و از سال ۲۰۰۴ یکی از مجهز‌ترین کمپ‌های فوتبالی را در اسپایر پارک ایجاد کرده و شروع کردند به‌صورت گلخانه‌ای و با حضور استعداد کشورهای دیگر فوتبال خود را از پایه ساختن تا جایی که امروز یک تیم ملی با نسل طلایی درست کرده و دو بار قهرمان جام ملت‌ها می‌شوند. در این بین یک مساله اساسی که وجود دارد این است که آنها اول پتانسیل لازم را ایجاد کردند و دوم اینکه در بطن مسابقات هم استراتژی درستی را با توجه به نفراتی که داشتند مورد استفاده قرار دادند. این کشور قبل از جام ملت‌ها مربی خود را تغییر داده و در جام ملت‌ها با روش 2-5-3 به میدان می‌رود. درست است که قطر نیروی انسانی را پرورش می‌دهد، لیگش را درست می‌کند، مربیان گردن‌کلفت را می‌آورد و زیرساخت‌ها را افزایش می‌دهد و بازیکنانش را به لیگ‌های مختلف می‌فرستد تا آموزش ببینند، همه این کارها را می‌کند اما در بزنگاه‌ها و لحظات آخر آن نکات فنی هستند که اجرا می‌شوند و موفقیت را تضمین می‌کنند.

صحبت پایانی؟
در هر صورت امیدوارم فوتبال ایران هم به یک جایی برسد که از تصمیمات افراطی و تفریطی دور شود و با نظرات فی‌البداهه برای حدود یک میلیون ظرفیت انسانی که در فوتبال ایران وجود دارد تصمیم‌گیری نشود. به نظر می‌رسد با بررسی نمونه‌های موفق خارجی میتوان تصمیم‌های بهتر و درست‌تری را گرفت.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰