جشنواره فیلم فجر مهم‌ترین و معتبرترین رویداد سینمایی ایران است و شاید آرزوی هر کدام از اهالی سینما -چه در پشت دوربین، چه در جلوی آن- باشد که روزی در پردیس جشنواره قدم بزند و روی سن اختتامیه آن برود و یکی از آن بلورهای مستطیلی منقوش به سیمرغ را روی دست بگیرد.
  • ۱۴۰۲-۱۱-۲۶ - ۰۰:۱۲
  • 00
برای درخشش سیمرغ‌های بلورین
برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

فاطمه دیندار، خبرنگار: جشنواره فیلم فجر مهم‌ترین و معتبرترین رویداد سینمایی ایران است و شاید آرزوی هر کدام از اهالی سینما -چه در پشت دوربین، چه در جلوی آن- باشد که روزی در پردیس جشنواره قدم بزند و روی سن اختتامیه آن برود و یکی از آن بلورهای مستطیلی منقوش به سیمرغ را روی دست بگیرد. همچنین امروز بعد از گذشت 42 دوره از این رویداد می‌توان به این موضوع نیز شهادت داد که این جشنواره یک میراث فرهنگی هنری مهم برای ایران اسلامی است که حفظ و حراست از آن از سوی سه‌ضلعی (متصدیان و مدیران، هنرمندان و اهالی رسانه، مخاطبان) حائز اهمیت است.

اما در طول سال‌های اخیر، خاصه پس از پاییز 1401 که تاکنون دو جشنواره برگزار شده است، جریان‌هایی تمام تلاش‌شان این بوده که به اصل این میراث گران‌سنگ لطمه وارد کنند. گزارش حاضر با آن دو گزاره مقدماتی کوتاه به تشریح گروه‌هایی می‌پردازد که تلاش‌شان آگاهانه یا ناآگاهانه به جشنواره فیلم فجر لطمه می‌زند.

دبیر و دبیرخانه

شاید این ضرب‌المثل معروف که «حرمت امامزاده به متولی‌اش است!» بتواند کامل حق این بخش را ادا کند. هر جشنواره‌ای یک متولی دارد و جشنواره فیلم فجر نیز صاحب یک دبیرخانه دائمی و دبیری است که از سوی رئیس سازمان سینمایی منصوب می‌شود. طبیعتا حراست و حفاظت از نام «جشنواره فیلم فجر» در درجه نخست برعهده این نهاد است و هرچه دبیرخانه در کمیت و کیفیت برگزاری جشنواره موفق‌تر باشد، جایگاه این پدیده در نظر اهالی آن والاتر می‌رود. اما جشنواره فجر امسال از این ناحیه بیشترین لطمات را دیده است. نامعلوم بودن محل برگزاری و شرایط برگزاری جشنواره تا چند روز مانده به زمان برگزاری، عدم سعه‌صدر در پذیرش آثار در هیات انتخاب، مصاحبه‌های پیاپی ناصواب از سوی برخی اعضای هیات انتخاب -که حتی در طول جشنواره نیز ادامه یافت- همه باعث ایجاد حاشیه‌های پررنگ‌تر از متن شد. کیفیت آثار پذیرش شده در این دوره در برخی موارد مورد انتقاد عموم منتقدان، اصحاب رسانه و مخاطبان قرار گرفت اما ناباورانه این آثار در لیست برگزیدگان سیمرغ نیز قرار گرفت؛ البته این انتخاب‌های اشتباه صرف امسال نیست، کمااینکه صحبت‌های جواد عزتی پشت تریبون فجر بعد از دریافت سیمرغ کارگردانی اولی ناظر به اینکه «دوست داشت این سیمرغ را در سال‌های پیش برای بازیگری دریافت می‌کرد» نشان از این موضوع است. اشتباهات و خطاها و لجبازی‌هایی از این جنس یا آنچه درمورد خاص فیلم «بی‌بدن» از سوی دبیر و دبیرخانه رخ داد، بر تنزل شأن و جایگاه جشنواره اثرگذار بوده است.

رادیکال‌های ماهی‌گیر سیاسی

جشنواره فیلم فجر برای بعضی در فضای تولید معنا می‌شود؛ آنهایی که چندین ماه شبانه‌روز درگیر ساخت یک اثر سینمایی می‌شوند و قرار است ماحصل زحمت چندماهه‌شان را روی پرده نقره‌ای جشنواره ببینند. برای عده‌ای این موضوع در صف‌های سینماهای مردمی تداعی یک انبوه خلق می‌کند که یک هدف مشترک دارند و آن لذت از سینماست اما در مواجهه با فجر گروه دیگری نیز هستند که فکر می‌کنند؛ آب گل‌آلود شده و می‌توان از این طریق ماهی سیاسی‌‌شان را دشت کنند. این گروه که اتفاقا هیچ نسبتی با کم‌وکیف سینما نیز ندارند، مواجهه‌شان با این پدیده کاملا سیاسی است و براساس کیفیت برگزاری یا حضورها و عدم حضورها تحلیل‌سازی‌های سیاسی خودشان را بر جشنواره منطبق می‌کنند. فی‌المثل نگاه بکنید به کنش مصطفی تاج‌زاده. او که در سیاست این سال‌ها نمادی از رادیکالیسم است و در برابر مشارکت مردم در انتخابات نسخه تحریم را می‌پیچد، درباره جشنواره فیلم فجر یادداشتی نوشته تا با مقایسه فجر و عمار ارزش جوایز برگزیدگان را زیر سوال ببرد و تلاش کند حلاوت و شیرینی این جایزه که مزد زحمت چندماهه یک تیم بزرگ سینمایی است را برایشان بی‌معنی کند. امثال تاج‌زاده اساسا سختی کار تولید اثر سینمایی را نیز نمی‌فهمند و عامدانه و آگاهانه روی روان اهل هنر می‌روند که مواجهه آنها با جشنواره جدی نباشد.

ما بردیم، باقی به درک...

دسته سوم آنهایی هستند که روزگاری با ابهت روی فرش جشنواره قدم زده‌اند، برای عکاسان ژست گرفته‌اند و در نشست‌های خبری جشنواره گوی سبقت از دیگران را می‌ربودند که حتما بالا پشت میکروفن باشند یا روی سن اختتامیه رفته‌اند و موفق به کسب سیمرغ شده‌اند و امروز دلایل مختلف از اختلافات صنفی تا انشقاقات سیاسی باعث شده از فجر روی‌گردان باشند. این جماعت اما در یک خودخواهی کامل نمی‌خواهند دیگرانی از هم‌صنف‌هایشان طعم جذاب حضور در جشنواره را بچشند و از بیرون نه‌فقط به قطار فجر بلکه حتی به همه سرنشینان قطار نیز سنگ می‌زنند. مانند آن زن بازیگر سیمرغ گرفته که یکی از تهیه‌کنندگان می‌گفت به تک‌تک عوامل فیلمش زنگ زده بود تا آنها را از حضور در فیلمی که قرار است به فجر بیاید منصرف‌ کند! بخشی از این گروه بعد از اتفاقات سال گذشته مواضع رادیکالی گرفتند که حالا بعضا پشیمان و بعضا ناچار‌ند و سعی می‌کنند با بی‌اهمیت جلوه دادن این جایزه رغبت دیگر همکاران‌شان به این جایزه را کاهش دهند. عقبه رسانه‌ای و تولید محتوای تحریم‌کنندگان جشنواره در فضای مجازی نیز ساکت ننشسته‌اند و در این 10 روز و به‌خصوص پس از اختتامیه مستمرا در حال تولید ویدئوکلیپ‌هایی بودند که بین سیمرغ گرفته‌های قدیم و سیمرغی‌های جدید تفکیک قائل بشود و در یک رفتار غیراخلاقی، غیرحرفه‌ای و ناجوانمردانه دسته دوم را بی‌ارزش و حکومتی خطاب کنند. حال آنکه تا چندی پیش که خودشان میدان‌دار بودند، همیشه داعیه‌شان این بود که فجر یک جشنواره هنری است و هنر منفک از سیاست است!

آنهایی که از اول هم فجر را برای انقلاب نمی‌دانستند!

در این بین یک گروه دیگری نیز داریم که همیشه نسبت به جشنواره فیلم فجر موضعی سلبی داشته و حتی در سال‌هایی تلاش کرده برای آن جایگزین‌هایی هرچند نازل را شکل دهد. این دسته که عموما از رادیکال‌ها و تندروها هستند همواره با این گزاره کلیشه‌ای که «فقط اسم این جشنواره فجر است و نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد» در برابر آن می‌ایستاده‌اند و بر این میراث گران‌بها لطمه وارد می‌کردند. روزگاری به سراغ راه‌اندازی جایزه‌های تقلیدی از اسم سیمرغ می‌رفتند و روزگاری نشست‌های اصطلاحا نقد و نظر بر آثار فجر برگزار می‌کردند که با ایده‌های نمادگرایی و نشانه‌شناسی به جنگ آثار اکران شده در فجر می‌آمدند. جالب آنکه مسیر این گروه هیچ‌گاه به تولید اثر نیز ختم نمی‌شده و همواره مواجهه به صورت سلبی و از جایگاه نقد در مورد اصل پدیده فجر و آثار آن بوده است. در این میان بعضا رسانه ملی هم به دام همین گزاره غلط گرفتار می‌آمده است و جشنواره فیلم فجر که روزگاری جایگاه مهمی در تلویزیون داشت و به واسطه آن مردم نیز اشتیاق بیشتری برای حضور در این رویداد داشتند، کم اهمیت جلوه داده می‌شود.

چیست یاران سینما بعد از این تدبیر ما؟!

همه گروه‌هایی که به اجمال در بالا توضیح‌شان رفت به یک نقطه می‌رسند؛ «تضعیف جشنواره فیلم فجر» که یک میراث ملی برای ایرانیان است، لطمه زدن به ارزش و اعتبار سیمرغ فجر و بی‌انگیزه کردن اهالی سینما برای رسیدن به آن و بی‌انگیزه کردن اصحاب رسانه برای آنکه با اشتیاق به این پدیده هنری بپردازند. این گروه‌ها خواسته یا ناخواسته انسجام اجتماعی را هدف قرار می‌دهند و هر پدیده‌ای که امکان انسجام اجتماعی و نشاط عمومی را در جامعه ایجاد می‌کند و دست آخر فاصله انداختن بین مردم و آن پدیده که این حتی فراتر از رفتار این چهار گروه، هدف کلی گروهی بیرون از ایران است؛ گروهی که اساسا با ایران یکپارچه و بانشاط مخالف است! به واسطه این مهم است که باید مسیرهایی پیش روی اهل خرد در مواجهه با جشنواره فجر قرار گیرد؛ طرد کردن رادیکال‌ها و تندروها از معادله فرهنگی هنری کشور و توجه نسبت به پوست‌اندازی نسلی که چه در عوامل پشت دوربین و چه در بازیگران جلوی دوربین در حال رقم خوردن است، تشویق چهره‌ها و استعدادهای نوظهوری که امروز در جشنواره فجر به جامعه معرفی شده‌اند و حراست و حفاظت از آنها که مانند دیگران مورد سوءاستفاده‌ها و مصرف‌های سیاسی و حزبی قرار نگیرند و حفظ حریم هنر از بازی‌های سیاسی و همچنین ایجاد پیوندی دوباره بین مردم و سینما و خلق چهره‌های جدید برای آنکه سینما با آنها برای مردم شناخته شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰