در اختتامیه جشنواره فجر شاهد صحنه‌هایی بودیم که برای متولیان ترغیب به فرزندآوری یک کلاس درس رایگان بود. شبنم قربانی برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بدون اینکه اجبار یا حتی سابقه‌ای در این زمینه باشد با فرزند خردسالش روی سن جشنواره آمد و جایزه خود را دریافت کرد.
  • ۱۴۰۲-۱۱-۲۴ - ۰۱:۲۴
  • 20
کلاس درس رایگان خانم‌های بازیگر برای فعالان حوزه خانواده
کلاس درس رایگان خانم‌های بازیگر برای فعالان حوزه خانواده

نعیمه موحد، خبرنگار: سال‌هاست دیگر تک‌تک ایرانی‌ها می‌دانند که سیاست کشور از «فرزند کمتر زندگی بهتر» عبور کرده و به افزایش جمعیت رسیده است. این سیاست افزایش جمعیت طرح‌های تشویقی زیادی در قالب قانون به همراه داشته است. از طرف دیگر بخش زیادی از تبلیغات رسمی و شهری هم به ترغیب افراد به تشکیل خانواده و فرزندآوری اختصاص داشته است. اما آمار و ارقام می‌گوید در یک دهه اخیر که تشویق به فرزندآوری در قالب‌های مختلف زیاد شده تاثیر چندانی بر این مقوله نداشته و تنها در سال‌هایی رشد اندکی در تعداد موالید اتفاق افتاده که در سال‌های بعد هم ادامه نداشته است. اینکه کشور ما امروز با توجه به وضعیت اقتصادی، بحران سالمندی و دیگر مصائب جمعیتی به افزایش میزان جمعیت نیاز دارد حرف درستی است. اما در بین همه سیاست‌های تشویقی و ترغیبی تقریبا کسی دنبال این موضوع نمی‌رود که چرا هرچه تشویق و تبلیغ بیشتر، ترغیب به سوی هدف مدنظر کمتر.
برخی می‌گویند اقتصاد، برخی می‌گویند فرهنگ و برخی هم می‌گویند نبود رفاه و امکانات. اما آن چیزی که تبلیغ در همه این زمینه‌ها را بی‌اثر کرده است، گل درشت بازی به طرز واضح و صغیر فرض کردن مخاطب است. آنجا که با دم‌دستی‌ترین راهکارها، افراد به عذاب وجدان کم‌کاری در فرزندآوری انداخته شدند، دقیقا همان جایی بود که شعارزدگی از راه رسید و خیلی گل درشت گفته شد: «مامان، بابا من همبازی می‌خوام» یا یک خانواده بدون فرزند را غمگین و افسرده و خانواده شش فرزندی را شاد و سرزنده تصویر کردیم!
عده‌ای هم این وسط ایدئولوژی را ابزار کردند و در تبلیغات خود یک خانواده با چندین فرزند را الگو و معیار نشان دادند. بدون اینکه از سبک زندگی با چندین بچه در روزگار کنونی با همه تفاوت‌هایش حرفی بزنند یا حداقل کمی از سختی‌ها هم بگویند تا حرف‌شان به واقعیت شبیه‌تر شود، خانواده مذکور شدند مقرب درگاه الهی و بقیه بی‌توجهان به دین و آینده دینداری!
دیروز در اختتامیه جشنواره فجر شاهد صحنه‌هایی بودیم که برای متولیان ترغیب به فرزندآوری یک کلاس درس رایگان بود. شبنم قربانی برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بدون اینکه اجبار یا حتی سابقه‌ای در این زمینه باشد با فرزند خردسالش روی سن جشنواره آمد و جایزه خود را دریافت کرد. قربانی درباره مادر بودن و درباره فرزندش سخنرانی نکرد، او فقط با پسرش روی سن آمد و بعد از دریافت جایزه پایین رفت اما همین تصویر در نظر مخاطب تصویری زیبا از یک مادر موفق بود که یکی از بهترین لحظات زندگی خود را با حضور فرزندش برگزار کرد.
از آن طرف با اعلام برنده شدن مارال بنی‌آدم برای بهترین بازیگر زن جشنواره، او در لحظه اول همسرش را در آغوش گرفت. همسر او علی سرابی نیز در طول رفتن بنی‌آدم روی سن مرتب او را تشویق کرد و از او فیلم و عکس گرفت. قابی از یک خانواده که پشت همدیگر موفقیت یکدیگر را جشن می‌گیرند و خوشحال هستند بیشتر از هر تیزر و عکس و بیلبوردی تبلیغ خانواده‌دار بودن و خانواده‌دار شدن بود. بدون اینکه بنی‌آدم و سرابی کلمه‌ای درباره این موضوع صحبت کنند.
واقعیت این است که مخاطب دنیای امروز از انفعال خارج شده است و معنی دیکته کردن افکار و عقاید در قالب تبلیغات مصنوعی و برجسته‌شده را می‌فهمد ودر مقابل آن گارد می‌گیرد. نظریه سوزن تزریقی که معتقد بود پیام را مثل یک سرنگ می‌توان به ذهن مخاطب تزریق کرد، سال‌هاست از دور خارج شده است و نظریاتی در حوزه ارتباطات و تبلیغات مبنی‌بر اثرگذاری غیرمستقیم، نامرئی و حسی روی کار آمده است. اولین قدم در به کار بردن تبلیغات غیرمستقیم هم صاحب اختیار و فکر متصور شدن مخاطب است. جایی که ترفندهای تبلیغاتی را با تصویر محقق‌شده هدف درمی‌آمیزیم و به مخاطب نمایش می‌دهیم و تصــمیـــم‌گـــیـــــری و اختیار عمل را به خود او می‌سپاریم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱