زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: در چند روز باقیمانده تا برگزاری انتخابات، جبهه اصلاحات همه آنچه که در لفافه و در پس بیانیههای مختلف به کنایه مطرح میکرد را علنا در بیانیه راهبردی جبهه گفت و از مشارکت مشروط در انتخابات صحبت کرد و در ادامه نیز مشخصا اعلام کرد که در تهران لیستی منتشر نخواهد کرد و عملا از تحریم انتخابات صحبت به میان آورد. همه اینها اما برخلاف موضعی بود که احزاب معتدل اصلاحطلبی برای مشارکت در انتخابات داشتند.
برمبنای آنچه پیش از این هم به آن اشاره کردیم، این احزاب در جلسه تصویب بیانیه راهبردی جبهه نیز به آن رای منفی داده بودند. یکشنبه شب اما بیانیهای با عنوان «روزنهگشایی کنیم» از جانب 110 فعال سیاسی اصلاحطلب منتشر شد که مشخصا از حضور و مشارکت در انتخابات صحبت به میان آورده و تحریم انتخابات را موثر ندانسته است.
در بخشی از این بیانیه آمده: «دهها سال تجربه انتخاباتی در ایران و جوامع دیگر شاهد است که تحریم و عدم شرکت در انتخابات ابزار کارآمدی برای نیل به انتخابات آزاد نیست و در اغلب موارد به بستهتر شدن قوانین و رویههای انتخاباتی میانجامد و کار حامیان انتخابات آزاد را در دورههای بعدی سختتر میکند.» علاوه براینکه این بیانیه از مشارکت و حضور در انتخابات حمایت میکند و رای ندادن و تحریم را مورد تایید قرار نمیدهد، مشخصا با بیانیه راهبردی جبهه اصلاحات نیز مرزگذاری میکند.
در واقع میتوان این بیانیه را پاسخی به بیانیه راهبردی جبهه اصلاحات دانست و بهنظر میرسد، بعد از این اختلافات میان دوطیف اصلاحطلبان خود را با وضوح بیشتری نشان خواهد داد.
در حال حاضر مشارکتیهای سابق و اتحاد ملتیهای فعلی از گفتمان و نگاه مصطفی تاجزاده برمبنای تحریم و عدم مشارکت در انتخابات حمایت میکنند.
در این میان برمبنای برخی شنیدهها حتی مصطفی تاجزاده که اکنون در بازداشت است نیز در تماس با شخصیتها و فعالان سیاسی اصلاحطلب در حال رایزنی برای اجرای ایده تحریم و عدم مشارکت در انتخابات در میان اصلاحطلبان است.
علاوه بر این برمبنای کسب اطلاع خبرنگار «فرهیختگان»، بعد از انتشار این بیانیه اعضای جبهه اصلاحات انتقاداتی را متوجه امضاکنندگان این بیانیه دانستند.
با این حال احزاب معتدل اصلاحطلب موضع خود در مورد مشارکت در انتخابات را به وضوح بیان کردند و با وجود مطرح کردن موضوعاتی در مورد روند بررسی صلاحیتها اما عدم مشارکت را پاسخ مناسبی برای کنش انتخاباتی اصلاحطلبان ندانستند.
با این همه دعوا میان این دوطیف اصلاحطلبی آنقدر بالا گرفته که احتمال اینکه این اختلافات بعد از انتخابات منجر به جدایی این طیفها از جبهه اصلاحات بشود نیز شدت پیدا کرده است.
فارغ از دعوای میان اصلاحطلبان، اما تصمیم اصلاحطلبان اعتدالی برای نقشآفرینی در انتخابات امری است که به رقابتی شدن انتخابات، کمک موثری خواهد کرد. برای بررسی بیشتر این بیانیه با محمد آجورلو، فعال سیاسی اصولگرا و علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب و از امضاکنندگان بیانیه اخیر، گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
علی باقری: تحلیل امضاکنندگان این بود که باید از فرصت اندک باقیمانده برای ایجاد بهبود در شرایط نابسامان کشور، بهره برد
علی باقری، فعال سیاسی اصلاحطلب و از جمله امضاکنندگان این بیانیه در مورد علت انتشار بیانیه «روزنهگشایی کنیم»، گفت: «ما احساس میکنیم که شرایط کشور و مردم خطیر است. یعنی تهدیدات خارجی کشور را تهدید میکند. همینطور وضعیت معیشتی مردم نامساعد است. سطح نازل حکمرانی هم منشا بسیاری از مشکلات فعلی است. ما این موارد را میبینیم و معتقدیم یکی از مهمترین راههای برونرفت از وضعیت نامطلوب کنونی استفاده از نهاد انتخابات و بهره بردن از آن است. در همه جوامع کارکرد نهاد انتخابات ایجاد محلی برای جریان یافتن قانونی مطالبات مردم است. اینها قاعدتا در انتخابات به کرسی مینشیند. همین مساله در بیانیه هم آمده است. متاسفانه نهاد انتخابات در کشور ما از مختصات مطلوبی برخوردار نیست. یک انتخابات استاندارد برای تامین آزادی رقابت باید به همه صاحبان فکر و اندیشه در چهارچوب قانون میدان بدهد. مطمئنا نهاد انتخابات ما این ویژگی را ندارد اما از آنجایی که بدیل کارآمدی برای انتخابات نمیشناسیم که بتواند مشکلات کشور را بهبود بدهد باید به آن توجه نشان دهیم. بدیل انتخابات یا خیابان است و یا انفعال و راه دیگری نمیشناسیم لذا تحلیل امضاکنندگان این بود که میبایست از فرصت اندک برای ایجاد بهبود در شرایط نابسامان کشور، بهره برد، هرچند بسیاری از فرهیختگان و افراد مجرب به دلیل سوابق برگزاری انتخابات حاضر به ثبتنام در آن نشدهاند. همینطور تعداد قابل توجهی از افرادی که راضی به ثبتنام شدند نیز توسط شورای نگهبان و هیاتهای مربوطه ردصلاحیت شدهاند. با این وجود همچنان تکچهرههای توسعهگرا که به دنبال تحقق مردمسالاری و پیگیری مطالبات آنها هستند در انتخابات شرکت کردهاند و اسامیشان در بین تاییدصلاحیتشدگان وجود دارد. از این رو صادرکنندگان بیانیه به شخصیتهای بزرگ سیاسی و سران احزاب سیاسی پیشنهاد دادند که مردم را در این فرصت اندک انتخابات به استفاده کردن از این فرصت دعوت کنند، ولو اینکه ردصلاحیتها مجال بهبود خواهی را به حداقل کاهش داده باشد. مجلس دوازدهم اگر در غیاب مشارکت مردم شکل بگیرد مطمئنا بهبودی در وضعیت زندگی آنها ایجاد نمیکند. استفاده از حداقل ظرفیتها باعث میشود که وضع کشور از این وخیمتر نشود و احیانا اگر یک اقلیت پرتوانی شکل بگیرد ممکن است بتواند منشا بسیاری از اقدامات ایجابی مثبت واقع شود.»
علی باقری، از جمله امضاکنندگان بیانیه درباره اینکه اسم برخی افرادی که صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان مورد تایید قرارنگرفته نیز در میان امضاکنندگان قرار دارد، گفت: «در خصوص اینکه چرا افراد ردصلاحیتشده هم در بین امضاکنندگان بیانیه هستند باید بگویم که اساسا نباید غیر از این هم باشد. افرادی که در انتخابات شرکت کردند، دنبال منافع شخصی نبودهاند، دنبال این بودند که منطق پیگیری مطالبات مردم از طرق قانونی موجود را اجرا کنند و بتوانند بر وضعیت کشور تاثیر مثبت بگذارند. اگر این نیت را بشود با استفاده از حمایت از چهرههای تاییدصلاحیتشده پیگیری کرد، طبیعی است که این افراد همچنان تشویقکننده برای انتخاب چهرههای طرفدار مردمسالاری باشند و اگر غیر از این باشد جای نقد دارد.»
برداشت ما این نبود که بیانیه در تقابل با بیانیه جبهه اصلاحات است
باقری درباره اینکه این بیانیه به نوعی پاسخی به بیانیه جبهه اصلاحات بود یا خیر نیز گفت: «اینکه آیا این بیانیه در تقابل با بیانیه جبهه اصلاحات است یا نه، باید بگویم که چنین درک و برداشتی ندارم. اولا جبهه اصلاحات یک راهبرد کلی داده و برای مورد خاصی نیست و صرفا راهبرد انتخاباتی جبهه است که گزارههای آن نیز مشروط است. یعنی در صورت وقوع برخی شرایط پیگیری میشود. تنها موضع و اقدام عملی که تاکنون جبهه در موردش تصمیم گرفته است در رابطه با حوزه انتخابیه تهران است. جبهه در تهران اعلام کرد که نامزدی ندارد. تهران یکی از ۲۰۰ حوزه انتخابیه کشور است. این بیانیه که ما امضا کردیم هم به شکل کلی مبانی نگاه به انتخابات را مورد اشاره قرار داده و مشخصا در رابطه با تهران یا شهر دیگری حرف خاصی نزده است. به شکل کلی در حوزههایی که امکان رقابت و رای دادن به یک کاندیدای مورد قبول وجود دارد از مردم درخواست شرکت در انتخابات کرده است. به لحاظ نیت و اهداف هم تا جایی که من امضاکنندگان را میشناسم به هیچ وجه بنایی بر جبههگیری در مقابل جبهه اصلاحات ندارند.»
سعید آجورلو: سیاست داخلی ما به یک رقابت معنادار چپ و راست احتیاج دارد
برای بررسی و تحلیل ابعاد این بیانیه با سعید آجورلو، فعال سیاسی اصولگرا و مدیرمسئول روزنامه صبحنو گفتوگو کردیم، آجورلو ابتدا این بیانیه را در قالب اختلافات در جریانی اصلاحطلبان مورد تحلیل قرار داد و گفت: «این بیانیه در کانتکس اختلاف بین طیفهای مختلف جناح چپ و اصلاحطلبان، قابل تحلیل است. اختلافی که از سال 98 بین اصلاحطلبان پدید آمد و بخشی از اصلاحطلبان به سمت تحریم انتخابات حرکت کردند و تحریمیها عنان و اختیار جبهه اصلاحات را به دست گرفتند، این وضعیت حداقل در چهارسال گذشته دوام پیدا کرده است و اختلافها در جبهه اصلاحات کم و بیش مدیریت شد اما فکر میکنم این بیانیه در آستانه انتخابات 1402، مقابل طیفهایی از اصلاحات از گفتمان مسلط در جبهه اصلاحات است. یا به تعبیری، آغاز علنی این شکاف است. میشود گفت این بیانیه یک شورش علیه بخش تحریمی و رادیکال اصلاحطلبان است چون به نظر من اصلاحطلبان از سال 98 تاکنون و هرچه جلوتر آمدیم، بیشتر تحت تاثیر یا گروگان گفتار تاجزاده هستند که گفتار تحریمی است و مرزهایش را با اپوزیسیون کوچک کرده است و به گفتار ملی مذهبی نزدیک شده است. میشود گفت با برخی از طیفهای اپوزیسیون، مشابهتها و مخرجمشترکهایی دارد که بعد از اتفاقاتی که در 1401 افتاد، این شدت گرفت و بیشتر هم شد.»
شورش طیفهای میانهرو اصلاحات علیه طیف رادیکال
آجورلو در ادامه به دو گفتمان سیاسی در میان اصلاحطلبان اشاره کرد و توضیح داد: «سوال اصلی در بین اصلاحطلبان این بود که در شرایط موجود و در این سطح سیاسی میبایست چگونه کنشورزی کنیم. دو گفتمان و سیاست وجود داشت. یکی سیاست رای اعتراضی و دیگری هم سیاست تحریمی. سیاست تحریم، سیاستی است که تاجزاده دنبال میکند و خانم منصوری و بخشی از جبهه اتحاد ملت هم آن را پی میگیرند و در جبهه اصلاحات هم این هژمون شده است. همانطور که منصوری و امام هم اعلام کرد، درنهایت یک گفتار تحریمی شکل گرفت و این بسیار شبیه حرفی است که تاجزاده در بیانیه کوتاهی که منتشر کرده، اعلام کرد و گفت رای اعتراضی، رای ندادن است و نه رای دادن و در واقع به دنبال تئوریزه کردن تحریم بود. من این بیانیه را شورش طیفهای عملگرا و میانهروتر اصلاحات علیه طیف تحریمی و رادیکال و گفتار تاجزاده میدانم که شاید یکی از پدیدههای چهار سال گذشته باشد، یعنی اگر بخواهیم بگوییم یکی از نقاط عطف چهارسال گذشته در روابط بین اصلاحطلبان با خودشان، حاکمیت و نیروهای اجتماعی چه بوده است، میشود این گفتار تازه را نام برد. در سال 98 این سیاستورزی را ذیل یاران هاشمی داشتیم که بهواسطه شرایط موجود و افولی که اصلاحطلبان میان گروههای اجتماعی داشتند و ضربهای که از روحانی خوردند، شکست خورد. در 1400 هم با نامزدی همتی، انرژی مورد نظر از سمت اصلاحات گرفته نشد، در سال 1402نیز با توجه به این بیانیه و افرادی که آن را امضا کردند و برخی افرادی که این بیانیه را امضا نکردند، اما تئوریسین این کار بودند_مثل بهزاد نبوی، قوچانی و امثالهم که به نظر من از این گفتمان پشتیبانی میکنند اما به هر دلیلی، آن را امضا نکردند_ در واقع خواستند صحنه بازی را در سطح اصلاحطلبان عوض کنند.»
باید منتظر شکلگیری اصلاحطلبان جدید باشیم
آجورلو برنامه اصلاحطلبان میانه برای مشارکت و حضور در رقابت انتخاباتی را امری دانست که منجر به احیای روند سیاست داخلی ما میشود و توضیح داد: «فکر میکنم این بخشی از روند احیای سیاست داخلی ماست. سیاست داخلی ما احتیاج به یک رقابت معنادار جناح چپ و راست دارد، رقابت درونی جناح راست نمیتواند واقعیت فضای اجتماعی ما را بازتاب بدهد. ما به رقابت واقعی دو جناح نیاز داریم. این بیانیه که من نقدهای جدی و مهمی به آن دارم اساسا نوع نگاهش به مشکلات کشور اشتباه است. نوع نگاهش به مجلس یازدهم اشتباه است و اساسا قابل نقد است و نگاهش به آینده ایران اشتباه است. اما میخواهم بگویم از این زاویه که با طیف رادیکال مرزبندی کرده حتما حرکتی در راستای احیای سیاست داخلی است. امیدوارم این درنهایت منجر به این شود که در انتخابات لیست ارائه کنند و فضای سیاسی دوجناحی حداقل در انتخابات شکل بگیرد. اگرچه به نظر من این بیانیه مقداری دیر منتشر شد اما میتواند تاثیرش را به اندازه خود بگذارد و در ادامه، این فضا را تلطیف کند. در واقع با فضایی که دارد پیش میرود، طیف تحریمی در حال شبیه شدن به نهضت آزادی هستند و ما باید منتظر شکلگیری اصلاحطلبان جدید باشیم. البته باید بتوانند نیروهای اجتماعی را جذب کنند، طبقه متوسط شهری را جذب کنند و از پس گفتار تحریمی بربیاید و بعد رفتهرفته وارد فضای انتخابات شوند. فکر میکنم بزرگترین رقیب و مخالف آنها گفتار تحریمی است و در روزهای آینده خواهید دید که چطور این طیف انحصارطلب و مشارکتیهای سابق، به آنها حمله خواهند کرد و تردیدی نیست که آنها این گفتار جدید را رقیب خود میدانند و اینها باید یک رقابتی با اصولگرایان داشته باشند و رقابتی درون جریانی هم با جناح خودشان خواهند داشت. فکر میکنم این ادبیات در بلندمدت میتواند شکل و شمایل جدیدی به فضای سیاست داخلی ما بدهد. در واقع از دل چیزی که از اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات تا الان میدیدیم، جز تحریم چیزی بیرون نمیآمد، امیدواریم که این جریان بتوان به سیاست داخلی شکل بدهد و فضای سیاست داخلی را به تعبیری باز یا التیام کند.»
آجورلو درباره اینکه حضور اصلاحطلبان میتواند رقابت بهتری را هم برای اصولگرایان به همراه داشته باشد، گفت: «حضور این طیف هم میتواند جریان اصولگرا را متحد کند و هم رقابتها در موضوعات فردی را کنار بزند. در این صورت اصولگرایان میتوانند به موضوعات اصلی و رقابت جدی و معنادار برسند و میتواند از شکافهای درون جریانی جلوگیری کند. نداشتن رقیب در جناح مخالف میتواند شکافهای درون جریانی شما را بیشتر کند که این خود میتواند به کارآمدی جریان اصولگرایی هم ضربه بزند. به همین خاطر میگویم که احیای سیاست داخلی به معنای اینکه دو جناح چپ و راست حضور داشته باشند، به فضای سیاسی ما کمک میکند.»